شبقبلازشہادتمحمدرضا
احساسڪرممہرمحمدرضا
ازدلمجداشدهاست
آن موقعنیمہشبازخواببیدارشدم.
حالتغریبیداشتم،
آنشببرادرشہیدمدرخواببہمنگفت
خواهرنگراننباش
محمدرضاپیشمناست.
صبحڪہازخواببیدارشدم
حالممنقلب بود.
بہبچہهاوهمسرمگفتم
شمابرویدبہشت زهرا(س)
منخانہرامرتبڪنم. احساسمےڪردممہمانداریم.
عصربودڪہهمسرم،مہدیہدخترم
ومحسنپسرڪوچڪم
ازبہشتزهرا(س)آمدند.
صداےزنگدربلندشد.
بہهمسرمگفتمحاجےقوےباش
خبرشہادتمحمدرضارا آوردهاند.
وقتےحاجےبہاتاقبازگشت
بہمنگفتفاطمہ
محمدرضازخمےشدهاست.
منمےدانستممحمدرضابہآرزویشرسیدهاست...
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
@shahidshalamche_8
شهادٺ یعنے
زندگے ڪن،اما
فقطبراے خدا
اگرشهادت میخواهید
زندگے ڪنید
فقط برای خــدا.
#شهید_بابڪ_نوری
@shahidshalamche_8
با پول تو جیبیش اراذل محل رو میبرد استخر
میگفتن مصطفی چرا اینکارو میکنی؟
میگفت دوساعت کمتر دیگرانو اذیت کنن!
حدودا ۲۵ سالش بود...
#شهید_مصطفی_صدرزاده
@shahidshalamche_8
شهـدا
دعاداشتـند ادعانـداشتنـد
نیایش داشتند نمایش نداشتند
حیا داشتنـد ریانداشتنـد
رسـم داشتند اسـم نداشتنـد
زندگیمان را همانند شهداڪنیم
#شهید_بابڪ_نوری
@shahidshalamche_8
یکبـار وصیت کرد
وقتی مـن را گذاشتید توی قبر ، یک مشت خاک بپاش به صورتم.
پرسیدم، چرا؟
گفت، برای ایـنکه به خودم بیایم.
ببینم دنیایـی که بهش دل بسته بودم و بخاطرش معصیت می کردم یعنی همین..
#شهید_منوچهر_مدق
@shahidshalamche_8