📚زیارتنامه📜♥️
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها به نیابت از #شهید_تورجی_زاده🌹برای امر فرج و حاجت روایی همه بزرگواران✅...
🌻======✨=======🌻
🍃🌼🌸🌸🌼🌸🌸🌼🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ
🌼صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ
🍃أَبُوکِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَی (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ
🌼إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ...
🍃🌼🌸🌸🌼🌸🌸🌼🍃
🌻======✨=======🌻
🌼التماس دعای فرج🌼
#شهیدمحمدرضا_تورجی زاده🚩
╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮
@shahidtoraji213
╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 السلام علیک یا بقیه الله #چله_سوره_یس به مدت چهل روز به امید خدا سوره یس
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
السلام علیک یا بقیه الله
#چله_سوره_یس
به مدت چهل روز به امید خدا سوره یس رو قرائت میکنیم
به
#نیابت_شهید_تورجی_زاده
👈به نیت سلامتی و ظهور امام زمان
👈و ان شاءالله بچه دار شدن بزرگواران در آرزوی فرزند و بزرگواری که پیشنهاد چله رو دادند
ثوابش رو هدیه میکنیم محضر پاک 👇👇
💚حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت نرحس خاتون سلام الله علیها💚
(شروع98/5/27)
#هفتمین_روز
☀️ #نسیم_حدیث ☀️
💎امام رضا صلوات الله علیه:
🌹مثل مومنین در قبول ولایت امیرالمومنین همانند سجده ملائکه برای حضرت آدم است، و مثل کسانی که ولایت امیرالمؤمنین را در روز غدیر نپذیرفتند همانند عدم سجده ابلیس بر آدم است.
📚الاقبال ج 2 ص 260
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🔸یک روز صیاد از من پرسید: "فلانی! میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت چطوره؟"
🔹گفتم: "اکثر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و مغرب شرکت می کنن، ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کمه."
🔸ایشون گفت: "به همه اعلام کن فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشن." صبح همه در حسینیه حاضر شدن.
🔹صیاد بلند شد و گفت: "برادران! شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید، ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان، شما رو به نماز جماعت می خواند، توجه نمی کنید!"
این کار خیلی حاضران رو تحت تاثیر قرار داد.
#شهید_علی_صیادشیرازی
#درس_اخلاق
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🔴هنگام قرار گرفتن در موقعیت های گناه،چیکار کنیم؟
✅آیتالله العظمی آسید ابوالحسن اصفهانی فرموده بودند:
🔆 گاهی خدا برای امتحان کردن بندگانش، راههای گناه را هم به وسیله شیطان،جلوی آنها قرار میدهد.
💥و اتفاقاً آنها که میخواهند به اخلاص برسند،
✅باید بدانند که پروردگار عالم آنها را به راههایی مبتلا میکند که در آن راهها امکان ورود به گناه است و اگر دوری کردند آن وقت است که به اخلاص میرسند.
✅آیتالله سلطانآبادی فرمودند:
💥اجتناب از گناه این نیست که پروردگار عالم میخواهد بگوید: در مقابل گناه قرار نگیری!
❗️برعکس!!
یکدفعه میبینید یک معامله شیرین برایتان پیش میآید، هیچ کسی هم از آن معامله شیرین خبر ندارد و میتوانید راحت هم در آن معامله لقماتی را به دست بیاورید که صورت ظاهرش هم قانونی و حلال است اما خودتان میدانید که این لقمه، لقمه حرام🔥 است.
☄پس آیا اجتناب یعنی اینکه گناه را برای شما برمی دارند؟!
🔷 خیر، برعکس گناه در مقابل شما قرار میگیرد و شما نباید انجام دهید، اگر موفق شدید بدین ترتیب به درجه اخلاص و کم کم به مراتب عالی می رسید.
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
☘🌿☘🌿
اینو میزارم اگه قبل محرم نیتی داریم ازالان شروع کنیم بسم الله...
نقل میکرد:
این قدر وضع مالیم به هم خورد که به زنم گفتم:زن بردار بریم نجف،الان عزادارا میان خونمون شلوغ میشه آه در بساط نداریم.😭
زنم بهم گفت: مرد حسابی ، تو تاجر این شهری، با این همه دبدبه و کبکبه، شب اول محرمی همه از نجف بلند میشن میان کربلا، ما از کربلا بلندشبم بریم نجف، بابا پول نداریم نمردیم که، خدا هست، امام حسین هست، درس میشه.
بهش گفتم: زن اگه امام حسینم بخواست کاری بکنه تا الان کرده بود
😭 😭 😭 😭 😭 😭
میگفت: هرچی به زنم گفتم بیا بریم توجه نکرد و حرف خودشو زد، فقط برای آخرین بار رفتم باهاش اتمام حجت کنم.
گفتم: زن اگه نیای بریم میانا، آبرومون میره ها. بازم گوش نکرد و کار خودشو کرد.
همینجوری که استرس داشتم و نمیتونستم یه جا بند بشم و هی خودمو میخوردم:
دیدم عصر شده، یه دفعه اولین دسته ی عزاداری آقا ابی عبدالله وارد خونه شدن.
رفتم پیش زنم، با عصبانیت بهش گفتم:
دیدی اومدن، دیدی آبرومون رفت، حالا خوبت شد؟
آبرومونو بردی حالا برو جواب بده...
بازم کار خودشو میکرد و به من توجهی نمیکرد.
تو همین لحظه دومین دسته اومدن، سومین دسته، چهارمین دسته، هی دسته های عزاداری امام حسین وارد خونه میشدن و هی من نگران تر...
اذان مغرب شد...
وایسادن نماز خوندن...
عشا رو که خوندن رفتم گفتم: ما امشب چیزی نپختیم، یه چیز ساده ای میل کنید مث نون و پنیرو هندونه ایشالله از فردا شروع میکنیم...
😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
میگفت:
شام خودن و رفتن حرم زیارت، نصف شب شد خوابیدن، تا خوابشون برد بلند شدم قبامو پوشیدم، عبامو انداختم، عرق چینمو سرکردم و نعلینمو پا.
شال و کلا کردم برم نجف.
رفتم به زنم گفتم: زن این تو و این عزادارا و این امام حسین...
من دیگه تحمل موندن و آبروریزی ندارم...
میرم نجف و تو کربلا نمیمونم...
فقط تو کربلا یه کار دارم!
زنم گفت: چی کار؟
گفتم: الان میرم بین الحرمین، حرم حسینم نمیرم ، میرم حرم عباس...
به عباس میگم: برو به این داداشت بگو خیلی مشتی هستی، خیلی با مرامی، خوب آبروی این چن سالمونو حفظ کردی...
😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
هرچی زنم گفت: بمون نرو...
منو تنها نزار. محل نذاشتم و از خونه زدم بیرون اومدم تو کوچه، باید دست راست برم حرم حسین گفتم نمیرم قهرم، پیچیدم برم حرم عباس تو راهم دیدم یه حجره بازه...
(قدیما تو بین الحرمین عرب ها حجره و دکان کاسبی داشتن)
خیلی تعجب کردم، گفتم: ساعت از نصف شبم گذشته، چطور میشه یه حجره باز باشه.
تو دلم گفتم این دیگه کیه که تا این موقع شب ول نکرده کاسبی رو؟!
کنجکاو شدم بینم کیه.رفتم جلو دیدم آ سید حسینه...
آسید حسین استادم بوده و من اینجا تو همین حجره شاگردیه همین آسید حسینو میکردم...
خیلی خوشحال شدم.رفتم جلو
آسید حسین سلام علیکم
جوابمو داد سلام علیکم.
گفتم : آسید حسین چی شده تا این موقع حجره موندی؟
بهم گفت: این چیزارو ول کن، روضه نداری امسال؟!
اشک تو چشام جمع شد و گفتم آسید حسین تو که وضع مارو میدونی تو کربلا ورشکست شدم یکی نیست حتی یه پول سیاهی برای روضه ی امام حسین بهم بده
آسید حسین یه نگاهی بهم بهم انداخت
گفت:
چی میخوای؟
گفتم: چیو چی میخوام؟
گفت:برای روضت چی لازمته؟
گفتم:برنج میخوام،شکر میخوام، چایی میخوام، گوشت میخوام، هیزم میخوام، سیب زمینی میخوام، پیاز میخوام.فلان و فلان و فلان میخوام ...
بهم گفت: بیا بردار برو
گفتم: چیو بردارم برم؟
گفت:همینایی که الان گفتی هرچه قدر میخوای ببر،
نگاه کردم تو دکانش دیدم پر از همه چیزاییه که میخوام...
گفتم: من پول ندارم آسید حسین
گفت: کی پول خواست از تو؟
سرم داد کشید مث همون روزای استادو شاگردی: بیا هرچی میخوای بار گاری کن بردار برو
همه چیو بار گاری زدیم
تموم شد
گفتم: آ سید حسین، ممنونتم کمکم کردی نزاشتی آبروم بره...
ولی من این همه بارو چطوری ببرم؟
اومد جلو تکیه داد به زنجیر آویزونه دم حجرش
روشو کرد طرف حرم حسین صدا زد:عباس،اکبر،قاسم،عون،جعفر بیاین این بارارو ببرید
تو دلم گفتم: نگاه آسید حسین چقدر شاگرد گرفته، من یکی بودم شاگردشا...
تا این موقعم بیدارن شاگرداش...
خواستم برم خونه بهم گفت وایسا کارت دارم
رفت از ته حجرش یه چیزی بیاره
وقتی اومد دیدم دوتا شمعدونی خوشگل سبز رنگ گذاشت به دستم گفت اینم هدیه ی مادرم فاطمه، برو یه گوشه از روضتو روشن کن.
نفهمیدم منظورش از مادرش فاطمه چیه؟
😭 😭 😭 😭 😭 😭
اینقد خوشحال بودم که گفتم حالا که که کارمون درست شد برم حرم آقا از آقا معذرت خواهی کنم...
بگیم آقا غلط کردیم نفهمیدیم. ببخشید، اما این دوتا شمعدونی تو دستام بود اذیتم میکرد.گفتم: میرم اینارو میدم به خانمم و بهشم میگم کارمون جورشده و برمیگردم حرم.
رسیدم سرکوچه دیدم گاری با بار جلو در گذاشته و زنم داره دورش میگرده و بال بال میزنه
(یه مساله هست اینجا، اگه شاگردای آسید حسین زودتراز این بنده خدا میرسیدن خونه، این ب
این بنده خدا،
باید توراه میدیدشون. اگه بعد
از این بنده خدا میومدن. باید این بنده خدا میرسید خونش و اونا میومدن.)
رسیدم دم در خونه زنم بهم گفت: کجا ریش گرو گذاشتی؟
کجا نسیه آوردی؟
بهش گفتم: زن کارمون راه افتاده و درست شده،این شمعدونی هارو بگیر من برم از آقا معذرت خواهی کنم بعد که اومدم تعریف میکنم برات.
زنم گفت حالا از کی گرفتی اینارو؟
گفتم: از آسیدحسین.اون ایناروبهم داد.
زنم دادزد سرم که: مرد! ورشکست کردی دیونه شدی؟
گفتم:چرا؟
گفت:آسیدحسین20ساله مرده
گفتم: زن به عباس قسم من الان بین الحرمین درحجره ی آ سید حسین بودم
باورش نشد. گفت صبر کن خودم بیام ببینم چی شده.؟
رفتیم بین الحرمین، تا به حجره ی آسید حسین رسیدیم دیدم در حجره ی آسید حسین خاک گرفته،عنکبوتا تار بستن.یه وقت یادم افتاد خودم آسید حسینو غسل دادم، خودم کفنش کردم، خودم خاکش کردم.
به زنم گفتم تو برو خونه
خودم اومدم تو حرم حسین
چسبیدم به ضریح و گفتم آقا غلط کردم
برات کربلاتونو از دست حضرت عباس بگیرید
.
.
"اَ لسَّلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس"
☘🌿☘🌿
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🕊🍂🕊🍂🕊🍂
#وصیتنامه
سلام علیکم
اینجانب مرتضی عطائی ثواب زیارت امام حسین(ع) و دو رکعت نماز تحت قبه سیدالشهدا (ع) در تاریخ هفدهم شهریور ماه 1390 مصادف با نهم شوال 1432 را که به جا آوردم برسد به کسانی که در تشییع جنازهام شرکت کردهاند، غسلم داده و کفنم کرده و به خاک سپرده و در مراسم تعزیهام شرکت میکنند هدیه نموده و امیدوارم خداوند متعال، اربابم ابا عبدالله الحسین(ع) را شفیع و دستگیرشان در یوم الحسرت قرار دهد ان شاالله.
🌸
ضمنا همه را تحت قبه دعا نمودم مخصوصا تمامی همسفرانی که اینجانب را همراهی کردند و احتمالا از من دلخور و یا رنجیده شدهاند. برای شب اول قبرم دعا نموده و در زیارت عاشورایی که از تاریخ دهم محرم الحرام تا اربعین بعد از نماز صبح که انشاءالله تحت قبه میخوانم دعا گویم و برای فرج امام زمان(عج) بسیار دعا کنید که فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان(عج) است. از همه حلالیت میطلبم مخصوصا همسرم مریم، دخترم نفیسه و پسرم علی.🌷
#شهیدمرتضی_عطایی
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده
╭─┅*═ঈ🇮🇷ঈ═*┅─╮
@shahidtoraji213
╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯
🍃🌺🍃🌺
✨ وپروردگارتان اعلام کرد که اگر مرا سپاس گویید، برنعمت شما می افزایم و اگر ناسپاسی کنید، بدانید که عذاب من سخت است..( سوره ابراهیم/ آیه ۷)
💚 مادربزرگ همیشه یه تکه کلام معروف دارد و همه او را با همین تکه کلامش می شناسند. او همیشه می گوید:《 خدایا شکرت》
❤️ من همیشه از خودم میپرسم: (خدایا شکرت یعنی چه؟ چرا خدا این قدر از ما آدمها میخواهد که از او تشکر کنیم؟اصلا خدا چه احتیاجی به تشکر کردنهای ما دارد؟)🤔🤔
❤️ خدایا این کارِ خیلی سختی است. فکر میکنم اگر واقعا بخواهم از تو تشکر کنم، دیگر وقت برای هیچ کاری نمی ماند.😏
خدایا به خاطر راه رفتن،🚶♀
خدایا به خاطر حرف زدن،🙋
خدایا بخاطر اینکه میتوانم ببینم👀 و بشنوم 👂و نفس بکشم،
خدایا به خاطر آسمان و پرنده هایش،🕊
به خاطر مادر و پدرم،👩👨
خدایا به خاطر درختها و شکوفه ها🎄
به خاطر باران☔️
به خاطر دوستانم😌
به خاطِر.....
خدایا ببین چقدر سخت است.
هم سخت است و هم طولانی.😥
راستش من خیلی وقتها این فهرستِ بلند بالا را گم میکنم و ممکن است خیلی چیزها را از قلم بیندازم.
پس می گویم:( خدایا! به خاطر همه چیز ممنون).
میدانم که تو آنقدرها هم سختگیر نیستی.😍
در ضمن خودت میدانی که حسابم زیاد خوب نیست.🙈
پس بدونِ اینکه جمع بزنم، چشمهایم را میبندم و می گویم: ( خدایا! خیلی خیلی ممنون).🙏🙏
👈 دوستِ عزیز، تو فکر میکنی به خاطر چه چیزهایی باید از خدا تشکر کنی؟
چند تا از تشکرهایی که به خدا بدهکاری میتوانی بنویسی؟
🍃🌺🍃🌺
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
قناعت پیشه بود
اهل بریز و بپاش نبودُ تو شرایط سخت میتونست زندگی کنه
دروغ ازش شنیده نمیشد
شب رو خیلی دوست داشت
اگه مسافرت میخواست بره شب رو برا حرکت انتخاب میکرد
اهل زیارت بود،بیش از ۲۰ بار زیارت امام رضا علیه السلام رفته بودُ چندین بار کربلا، گاهی خانواده رو هم به زیارت قم و جمکران و شاه عبدالعظیم میبرد
خیلی عاشق حضرت زهرا علیهاالسلام و امام حسین علیهالسلام بود
عاشق مقام معظم رهبری حفظه الله بودُ هرموقع ایشون سخنرانی میکردن، فرمایشاتشون رو پیگیری میکرد
خیلی مهربونُ شوخ طبع و باصفا بود
هرکس باهاش معاشرت میکرد، از بودن باهاش لذت میبرد
در عین تدین اصلا مقدس مآب نبود
به ظاهرش میرسید و تیپ امروزی داشت
به همه احترام میذاشتُ برا خدمت به همه آماده بود
اگه میدید کاری از دستش برا کسی برمیاد خودش پیشنهاد میداد که میخوای فلان کار رو برات بکنم؟
همین اخلاق، مهر اونو به دل همه انداخته بود
خیلی شجاع و غیرتی بود
گلزار شهدا زیاد میرفت
بیشتر شبها تپه نور الشهدا میرفت
سوریه هم که بود میگفتن مزار شهدا رو زیاد میره
کلا پاتوقش اونجاس
مرد عمل بود
#اولین_پزشک_مدافع_حرم
#شهید_محمدحسن_قاسمی
#روز_پزشک_مبارک
شادی_روحش_صلوات
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
📚کتاب سقای آب و ادب
📝 نویسنده با زیرکی و توانایی قلم خود مخاطب را میخکوب متن کتاب میکند و این مساله تا اندازهای مشهود است که ممکن است نم اشکی بر چشم خواننده بیاید و خود را در فضای روضه و هیات حس کند. این مساله به قدری جدی است که ممکن است مخاطب مانند برخی جلسات روضه و عزاداری که تاب شنیدن سخنان واعظ را ندارد مجبور باشد کتاب را ببندد و خواندن و پرواز در عوالم سقای ادب را به فرصتی که شور حسینی فروکش کرده است موکول کند.
شاید اگر بخواهیم این کتاب را در یک جمله معرفی کنیم باید گفت شب تاسوعا در یک کتاب.
📗بخشی از کتاب
افواج بیشمار ملائک، با هودجهایی از نور و چهرههایی سرشار از شور و سرور، او را چون نگین در حلقه حضور میگیرند.
عباس اگرچه همهشان را به روشنی و وضوح میبیند اما چشم از چراغ حسین بر نمیدارد. انگار ناخودآگاه و بیاراده در باشکوهترین و نورافشانترین هودج نشانده میشود و صدایی نرم و لطیف در گوشش طنین میافکند: برویم.
عباس که همچنان سراپای نگاهش مجذوب حضرت حسین...
🔸موضوع کتاب: حضرت عباس علیه السلام
🔸ناشر: انتشارات نیستان
🔸نویسنده: سید مهدی شجاعی
🔸قیمت نسخه چاپی: 17000 تومان
🔸شماره جهت سفارش نسخه چاپی: 02166408640/داخلی فروشگاه
🔸قیمت نسخه الکترونیکی: 8600 تومان
🔸خرید نسخه الکترونیک کتاب
https://fidibo.com/book/2180
🔔فقط 44 عدد از کتاب ( چاپ قدیم) به قیمت 17تومان موجود است، چاپ جدید کتاب به قیمت 29 هزار تومان می باشد.
#محرم
#کربلا
#عاشورا
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ابوالفضل_العباس
#امام_حسین_علیه_السلام
#سیره_امامان
#سیره_بزرگان
#رمان
#مطالعه
#کتابخوانی
#محصول_فرهنگی
📝 نمونه پوستر برای کتاب سقای آب و ادب
#محرم
#کربلا
#عاشورا
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ابوالفضل_العباس
#امام_حسین_علیه_السلام
#سیره_امامان
#سیره_بزرگان
#رمان
#مطالعه
#کتابخوانی
#محصول_فرهنگی
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌺🍂🌺🍃🌺
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🔵حرف آخر🔵
... و صدام بداند که اگرهزاران هزار کشور به او کمک کنند، او نمیتواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند.
من به جبهه میروم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند؛ حتی اگر شهید شدم؛ چون من هدف خود را تعیین کردهام و امیدوارم که پیروز هم بشوم.
پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندینسالهي شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان گشتهام و این عشق، هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمیرود تا اینکه به معشوق خود، یعنی «الله» برسم و بهحق که ما میرویم که این حسین زمان، خمینی بتشکن را یاری کنیم، و بهحق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار میکنند پاداش عظیم میبخشد.
من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم؛ از مال و اموال و پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم، فقط برای هدف؛ یعنی الله...
📚 سایت رحمت خدا
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#احترام_به_والدین
🌷شهید احمدرضا جزینی🌷
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
📩📩📩
📩📩📩
📩📩📩
🖍 #پندنامه
اى ملت غیور و شهیدپرور...
همچنان ڪہ در صحنہ نبرد هستید، هوشیار و بینا مواظب منافقان از خدا بى خبر باشید ڪہ در هر چہ اسلام و مسلمین از ابتدا تا حال ڪشیدہ اند از دست سازش ڪاران و منافقان بودہ است.
🌷شهید محمودرضا فصیحے🌷
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🎈🎈🎈🎈🎈
💣💣💣💣💣
🎃🎃🎃🎃🎃
👓👓👓👓👓
🎭 کو پدرت؟! 🎭
نزدیک عملیات بود و موهای سرم بلند شده بود.👦
باید کوتاهش میکردم. مانده بودم معطل تو آن برهوت که جز خودمان کسی نیست، سلمانی از کجا پیدا کنم
تا این که خبردار شدم که یکی از پیرمردهای گردان یک ماشین سلمانی دارد و صلواتی موها را اصلاح میکند
سریع رفتم سراغش...🏃♂️
دیدم کسی زیر دستش نیست. طمع کردم و جلدی با چرب زبانی قربان صدقهاش رفتم و نشستم زیر دستش. اما کاش نمینشستم...😔
چشمتان روز بد نبیند😰. با هر حرکت ماشین بی اختیار از زور درد از جا میپریدم🕊
ماشین نگو تراکتور🚜 بگو!
به جای بریدن ✂️ موها، غلفتی از ریشه و پیاز میکندشان!
از بار چهارم، هر بار که از جا میپریدم با چشمان پر از اشک 😭 سلام میکردم. پیرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد. اما بار آخری کفری😠 شد و گفت:«تو چِت شده سلام میکنی. یک بار سلام میکنند.»
گفتم:«راستش به پدرم سلام میکنم.»
پیرمرد دست از کار کشید و با حیرت😳 گفت:«چی؟ به پدرت سلام میکنی؟ کو پدرت؟»
اشک چشمانم را گرفتم و گفتم:«هربار که شما با ماشینتان موهایم را میکنید پدرم جلو چشمم می آد😔 و من به احترام بزرگ تر بودنش سلام میکنم!»😐
پیرمرد اول چیزی نگفت. اما بعد پس گردنی جانانه ای خرجم کرد و گفت:«بشکنه این دست که نمک نداره...»😡
مجبوری نشستم و سیصد، چهارصد بار دیگر به آقا جانم سلام کردم تا کارم تمام شد!
📚رفاقت به سبک تانک، ص۱۴
😂 #خاطره_طنز 😂
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@shahidtoraji213
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
❤️قرار عاشقی❤️
درد من و دوای تو یا ثامن الحجج...
#به_نیابت_از
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#صلوات_خاصه_امام_رضا_ع
اَللّهُمَ صَلِّ عَلی عَلیِّ بنِ موسَی الرِّضَا المُرتَضی
اَلاِمامِ التَّقیِّ النَّقی
وَ حُجَّتِکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ
وَ مَن تَحتَ الثّری الصِّدّیقِ الشَّهید
صَلوةً کَثیرَةً تامَّةً زاکیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اَوْلیائِک
#کانال_شهید_تورجی_زاده🚩
╔═ ════⚘ ═╗
@shahidtoraji213❣
╚═⚘════ ═╝