✍امت اسلامی باید کالاهای غربی ،آمریکایی و اسرائیلی را و هر آنکس که دستانش به خون بی دفاعان غزه آغشته است تحریم شود...
🔻وقتی حاکمان شما امت اسلام بنده نواز یهود صهیونیست هستند خود حاکم خود باش و تحریم را آغاز کن...
🔺وعلى الأمة الإسلامية أن تقاطع البضائع الغربية والأمريكية والإسرائيلية وكل من تلطخت يداه بدماء أهل غزة الأعزل.
🔻عندما يكون حكامكم هم الأمة الإسلامية الذليلة، الصهاينة، كونوا حاكمين على أنفسكم وابدأوا بالمقاطعة
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🇮🇷
@shahidtoraji213
🔷رهبر انقلاب: همه باید در انتخابات شرکت کنند
🔹انتخابات رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی است. راه اصلاح کشور انتخابات است.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🇮🇷
@shahidtoraji213
خبرگزاری «رویترز»: سفر اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به عراق حملات علیه آمریکاییها را متوقف کرد.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🇮🇷
@shahidtoraji213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وعدهای که محقق شد
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🇮🇷
@shahidtoraji213
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر فرزانه انقلاب
بدانید دشمن هست و خدعه و حیله و مکر و ابزار کار دارد
دشمن را ضعیف فرض نکنیم اما از عربده کشی و فشار دشمن نباید ترسید که اگر ترسیدید، باختید.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🇮🇷
@shahidtoraji213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ☝️
#حسینیه_معلی♥️
#نزار_القطری👀
برای کسانی که مداحان ما رو نمیشناسند؛ شاید این جلوه ها نقش بازی کردن باشه اما برای کسانی که هیأت این آقایان رو تجربه کردن؛ شوخی ها تازگی نداره؛ بلکه همه به سبک و سیاق خنداندن این دوستان آشنا هستند❣️
اینکه بلاخره همت کردند تا برای اعیاد شعبانیه هم لحظات شادی بسازند؛ خودش جای تقدیر و ستایش داره؛ پس برای ادامه دار بودن معلی در آینده هم؛ ازش حمایت کنید😎✌️
پ.ن: جلوه های شاد معلی :)
ـ#شهیدمحمدرضا_تورجی زاده🚩
@shahidtoraji213
15.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ☝️
#حسینیه_معلی❣️
#حاج_میثم_مطیعی👍
توضیحات حاج میثم مطیعی به یه سری از تنگنظرهایی که دنبال تخریب هستند:
۱- همه اجراهای این برنامه، برای هیات مناسب نیست؛ صرفاً به دلیل ارتباط آیینی آنها با اهل بیت نشان داده میشوند تا از سنتها محافظت شود.
۲- ما در ساختن سبک شادی برای اهل بیت آنچنان الگویی نداریم و در واقع کم تجربه و در ابتدای مسیریم پس آزمون و خطا وجود دارد.
۳- املای نانوشته غلط نداره، پکیج رو کامل ببینید نه مصداقی!
💯حالا که بسیاری از دشمنان در حال کوبیدن برنامه زیبای معلی هستند؛ وظیفه ما این هست که از برنامه دفاع کنیم و اگر نقدی هم هست؛ مودبانه و در جهت پیشرفت برنامه در فضای مجازی نشر بدیم👌
ـ#شهیدمحمدرضا_تورجی زاده🚩
@shahidtoraji213
رتبه ۴ کنکور شد، پزشکی شیراز
از دانشگاههای فرانسه و کانادا هم
دعوت نامه داشت.
میتونست بره دنبال تحصیل
و بعدش هم درآمد بالا و
یک زندگی راحت.
حتی میتونست
یه رنگ و لعاب مذهبی هم
به کارش بده و توجیه کنه که
میرم پزشک میشم
و بعدش خدمت به مردم
اما چون چون امام
بهش گفته بود امروز اولویت
با نهضت هست،
به همه اینا پشت پا زد
و موندن تو خط اول مبارزه
با شاه رو به فرانسه
و پزشکی ترجیح داد...
..🌿.. شهیدمهدیزینالدین
#شهیدانه
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زنان عنکبوتے 🕷 قسمت35 - حق نداری بچه سومت بزرگتر از بچه من باشه! امیر سیب را از دست
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
زنان عنکبوتے 🕷🕸
قسمت36
آرش کش و قوسی به بدنش داد و گفت:
- صد تا کانال زدند تحت عنوان رمان.
رمان پورن یا في البداهه می نویسن و هر شب چند تا پست میذارن، یا ترجمه رمانای پورن خارجی رو دارن و بعد هم توی کانال میذارن جالبیش اینه که خواننده هاش هشتاد درصد زنها و دخترای بدحجابن، بیست درصد ظاهر موجه دارن. این آدم رو آتیش میزنه. و بدترش اینه که دخترای خودمون دارند پول میگیرن که پورن بنویسن و ترجمه
کنن.
سید آخرین رمقش را جمع کرد و گفت:
- این غیر از اون کانالاییه که متن و فیلم و تصویر پورن میذاره و اعضاش هم بالاست.
سینا گفت:
- همش توی همین خونه که نیست. تونستید پیداشون کنید؟
سید سرگذاشت روی میزو گفت:
- این جا مرکز مدیریتشون بود. بقیه اعضا توی خونه هاشون کارگری میکنن.
از زن و دختر حیا رو بگیر از هر جنایت کاری جنایتکارتر میشه! کاش امیر زود برگرده!
پرواز امیر تأخیر داشت. از صبح با فاطمه صحبت نکرده بود.
نشست روی صندلی گوشه سالن انتظار و بدون آنکه نگاه ساعت کند تماس گرفت.
به فاطمه نگفته بود راهی مشهد است... از هفته قبل که هواپیما سقوط کرده بود، مصیبت دل فاطمه هم سر باز کرده بود.
با هر پرواز امیر مینشست پای سجاده . حال هم زنگ زد تا حال و احوالی کند:
- سلام بر امیردلها!
با خنده جواب داد:
- خودت رو خوب تحویل میگیری. سلام بانو..!
داشتم فکر میکردم دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره!
حتما زنگ می زنی اما کی خدا میدونه! کجایی؟
- من اگر پیش شما نباشم کجام؟
همان موقع صدای اعلام پرواز بلند شد و نفس فاطمه گرفت.
اميرتا بجنبد دیر شده بود:
- پرواز داری؟
- خودت که خوبی، بچه ها هم خوبن؟
- کجا ان شاء الله ؟
- فاطمه خانم خودت میدونی که کار و بار ما خیلی مشخص نیست. قرار انیست که این طور بی تابی کنی؟
فاطمه اشک چشمم را قورت داد و لب زد:
- من که چیزی نگفتم. بچه ها هم خوبن و خوابیدن. منم داشتم می خوابیدم شما زنگ زدی که یادم بیاری بشینم پای سجاده.
الآن هم که اعلام کردن برو سوار شو. حتما هم سالم می رسی؟
و اشکش چکید. امیر آمده بود درست کند خراب کرده بود.
نباید قبل از رسیدن به مشهد زنگ میزد. اگر می توانست جلوی این دل تنگیش را بگیرد الآن فاطمه را اذیت نکرده بود.
کمی مکث کرد و گفت:
- صبح اولین روز عروسی حضرت زهرا و حضرت امیر، پیامبر رفتند که حالی از عروس و داماد بپرسن.
پیامبر از امیرالمومنین پرسید:
- على جان! فاطمه چطور همسريه ؟
آقا جواب دادند: - نعم العون على طاعت الله .
فاطمه هم چنان ساکت بود.
- زنگ زدم بگم که فاطمه بانو، شما خوب یاوری هستی برای بندگی کردن
ـ#شهیدمحمدرضا_تورجی زاده🚩
@shahidtoraji213
اشک های بعدی فاطمه و بغض امیر را هیچ کدام ندیدند!
امیر راهی مشهد بود تا گزارش بچه ها را بشنود. آمار فروش و تبادل اجناس وارداتی جسمی تخریب حریم خانواده در مشهد حرف اول را می زد.
بچه ها خیلی خوب رصد کرده بودند و تمام آنها در تور بودند... مشهد بعد از تهران دومین شهری بود که رفت و آمد عنکبوتیها آن جا زیاد بود و پول زیادی داشتند برای تخریب خرج می کردند!
در دستورالعمل عنکبوتیها شهرهای مشهد، قم، اصفهان و یزد در اولویت جنایت شان بود. این پنجمین باری بود که امیر راهی مشهد می شد.
از پیش بچه ها که بیرون زد، از پای تمام گزارش ها که بلند شد، تمام طول یک ساعته مسیر را که پیاده آمد نه چیزی از هیاهوی مردم شنید، نه چشمانش دید و نه فهمید چه طور تا حرم آمده است.
مقابل ضريح که قرار گرفت، تازه به خودش آمد. سر پایین انداخت و بی اختیار زمزمه کرد: سلام آقا!
همین و اشک مجال نداد تا حتی کلامی بگوید. عادت داشت حرم که می آمد، گوشه دنج خودش بایستد و نگاهش را بدوزد به حرم و گزارش تمام کارها را خدمت آقا بدهد!
اما این پرونده را حتی دلش نمی خواست در ذهنش مرور کند چه برسد که برای امام رضا ع شرح از بین رفتن زنان و دختران مسلمان را بدهد.
آن هم در حالی که خیلی از آنها با میل خودشان تن به ذلت می دهند. طاقت نیاورد و از کنار ضریح بیرون آمد.
پایش را به صحن نگذاشته بود که چشمش افتاد به زنانی که همراه مردانشان بودند و بد پوشش و با آرایش!
سر چرخاند و مادری را دید کنار بچه هایش، چادر رنگی از سرش افتاده بود و موهایش بیرون ریخته بود.
هر چه چرخید کنار زنان محجبه در حرم زنانی را دید که در حرم چادری به سر داشتند و بیرون حرم دور از شان مسلمانی و مادرشان فاطمه زهرا خودشان را به نامحرم نشان می دادند.
فرار کرد به سمت ضریح و کنار دیوار سر خورد و نشست.
سلام آقا! من اگر می ماندم از تمام مردها، از تمام زن ها سئوال می کردم که به شما متوسل می شوند برای تغییر حال درونيشان اما ظاهرشان را به خواست
ناسته کرده اند.
چرا مثل فرموده شما نیستند؟ چرا مردها روی زنهایشان .ی ندارند؟
چرا زن ها برای خودشان ارزشی قائل نیستند؟ چرا دارند دنیایشان را می پرستند و از آخرت غافل!
در حال خودش بود که با صدای موبایل نگاه از ضریح گرفت.
اسم سید را که دید بدون تأمل جواب داد:
- سلام برسید خودم!
- سلام بر فرمانده! آقا ما جمع بودیم دلمون هوای ارباب کرد گفتیم حتما ارباب یادمون کردند. حرمید؟
گوشی را گرفت سمت حرم تا همه سلام بدهند و اذن خواست تا همه بیایند برای پابوس!
- سيد؟
- جانم!
- جمع کنید با بچه ها بیایید زیارت. منتظرتون می مونم با هم برگردیم!
شاید زودتر از اینها باید سر می گذاشتند بر دامن امام تا تلخی های زندگی میان این پرونده را از ذهن شان پاک کند.
کسی در ذهنش گفت:
- کاش زنها را کشته بودند اما به اسارت و بردگی جسمانی نبرده بودند.
خفت دنیا نداده بودند، به پوچی و جاسوسی بر علیه مردم مملکت خودشان و مسابقه در به لجن کشیدن زنان دیگر را نداشته بودند.
دلش برای مادرش، برای همسرش، برای دخترش تنگ شد! موبایل را بالا آورد. شماره منزل مادر را که گرفت می دانست که کسی جواب نمی دهد. سالها بود که کسی جوابگو نبود.
فاتحه ای خواند و شماره فاطمه را گرفت:
ـ#شهیدمحمدرضا_تورجی زاده🚩
@shahidtoraji213