➿✴️ #کلام_استاد ✴️➿
#اسرار_غیبت_امام_زمان
قسمت دهم
مورد بعدی از دلایل نیامدن آقا صاحبالزّمان (عج)، به گردن نداشتن بیعت هیچ ظالمی است. آقا صاحبالزّمان (عج) مصداق کامل بروز صفاتاللهی است که تا الآن به این شکل بروز نیافته.
انسان کامل محل تجّلی صفاتالله هست، مثل حضرت مسیح که خالق بودن خدا رو در وجودشون میبینی،
آیهی قرآن به حضرت مسیح میگه:
«خالق. تو خلق کردی». منتها. «بِإِذْنِي» (مائده/110). بله، همه چی به اذن اوست. در این هیچ شکی وجود نداره، هیچ علم غیبی نیست الّا اینکه همهاش دست خداست.اصلاً نفس همه دست اوست، دار و ندارمون دست اونه، یک چیز واضحیه !
توی زیارت عاشورا میگه: «یا حسین هیچکس نمیتونه انتقام خون تو رو بگیره» چون انتقام خون تو جهانی است، فقط باید اون حکومت جهانیه تشکیل بشه. و اون حکومت جهانی تشکیل نخواهد شد إلّا «مَعَ اِمامٍ مَنصُورٍ». ما شرایط رو فراهم میکنیم، سپاه رو آماده میکنیم، باند فرود رو فراهم میکنیم، آقا بفرما. برای همین گفتم: ای کاش ما میفهمیدم، به جای اینکه اینقدر بگیم: «آقا بیا». بگیم: «آقا برگرد» !
میدونیم خراب کردیم رفتی، اجداد ما عرضه نداشتن از امام معصوم دفاع کنن، رفتی، حالا ما درستش میکنیم. بیا ،کی جیگر میکنه به تو چپ نگاه کنه، آقا جان! ما از ولی غیرمعصومش اینجوری دفاع کردیم، ولی معصوم که جای خود داره !
مبادا یهود همون بلایی که سر مسیح آورده (خودشون دارن خودشون رو میزنن) سر ما هم بیاره! یعنی شیعه بیاد خودش رو بزنه...
تبلیغات دشمن میتونه اینقدر قوی باشه، که علیبنابیطالب(ع) در مسجد شهید بشود و مردم شامات بگن: «اِ، مگر علی نماز میخوانده، در مسجد چه کار داشته؟»
در کمال الدین، باب 48؛ باب علت غیبت، در عیون، علل، کتابهای دیگه روایت شده، توی حدیث هشام بن سالم هم هست،
از امام صادق(ع): «یَقومُ القائم (علیهالسلام) و لَیسَ في عُنُقِهِ بیعةٌ لِاَحَد». «او قیام میکنه در حالی که بیعت احدی بر گردنش نیست». قربون آقا امام زمان(عج) برم، هیچ کسی رو به جز خودش به رسمیّت نمیشناسه، قراره بیاد تمامیت عدالت عینیت پیدا کنه، نه در یک محدودهی کوچک، در کل دنیا.
تقّیه در زمان امام زمان(عج) در زمان ظهورشان نداریم. امّا ائمهی دیگهمون تقّیه داشتن.
بعضی موقعها هنر توی داد و بیداد کردنه نیست توی صبره!
علیبنابیطالب(ع)، که ذوالفقارش رعشه بر تن دشمن مینداخت، جلوی چشمش میزنن توی گوش همسرش، اون هم چه همسری! وایمیایسته نگاه میکنه ،علی(ع) مصلحتی رو دید. توی روایاتمون داریم که فرمود: «دیدم اینها میافتن به جون هم دیگه، تیکه پاره میشه امّت، برای وحدت سکوت کردم».
در واقعهی خانهی حضرت زهرا سلاماللهعلیها تنها کسی که جیگرش میخواست خنک بشه زبیر بود که اومد شمشیر کشید. گفت: «میزنم اینها رو». بعد همین زبیر (اون داغی این سردی رو هم میاره)، جلوی امیرالمؤمنین(ع) شمشیر میکشه...
اونجا حضرت سلمان، حضرت مقداد دست به شمشیر نگاه کردن دیدن علیبنابیطالب(ع) سر رو پایین انداخته، گفتن: «امر مولا بر صبر است، شمشیر غلاف کن».
یک جاهایی هست تشخیص مال من و تو نیست. تشخیص الهیه ، تشخیص امر ولاییه !
شیعه رو تربیت کنید، تاریخ شیعه رو بهش بگید به بچههاتون یاد بدین؛ تا قاطی نکنن. با یک شبکهی ماهوارهای اینوَر و اونوَر نشن، با یک خبر غلط اینوَر و اونوَر نشن. میگم بابا معاویه کاری کرد مردم میگفتن: «مگه علی(ع) مسلمون بوده؟!»
امروز هم میتونن این کار رو بکنن ، بیشتر و بهترش هم میکنن ، چون معاویه ماهواره نداشت، معاویه اینترنت نداشت، معاویه رادیو نداشت، معاویه تلویزیون نداشت، اینها دارن و حرفهایتر هم میزنن...!
اینها بلدن چه جوری یک خبر بگن که مخ طرف رو بیارن پایین.
یکی از برنامههای دشمنان همیشه این بوده، که میگن: «برید یک سری اطلاعات غلط رو به بیوت مراجع برسونید». تا اون مرجع به تحلیل غلط برسه !
سر ماجرای شریعتمداری این کار رو کردن دیگه. برید اسنادش رو بخونید اسناد ساواک رو، میگه: «آقا از طریق دوست پسر دایی پسر این مرجع تقلید ما اطّلاعات غلط میفرستادیم». استاد این پدرسوختگیان.
حالا الحمدلله عامهی مراجع ما هوشیارند، از یک جهت فقط بررسی نمیکنن، ارتباط مستقیم با مردم دارن، اطّلاعات صحیح رو میگیرن وگرنه... فلذا ممکنه یک مرجعی هم این وسط جاده خاکی بزنه. امّا شما توی یک همچین جایی باید بیای عمومیت رو نگاه بکنی.
عقل جمعی مرجعیت حفظ میکنه تشیع رو در دوران غیبت. برای همین هم فرمود: «فَارْجِعُوا فیها إلى رُواهِ أحادیثِنا».
«برید به سمت اینها». اینها میفهمن...
ادامه دارد....
برگرفته از سخنرانی اسرار غیبت استاد رائفی پور
@shahidtoraji213
غدیر را بهتر بشناسیم
🔹 امام صادق عليه السلام فرمود:
عيد غدير، روزى است كه رسول خدا(ص)، على (ع) را بعنوان پرچمدار براى مردم برافراشت و فضيلت او را در اين روز آشكار كرد و جانشين خود را معرفى كرد، بعد بعنوان سپاسگزارى از خداى بزرگ آن روز را روزه گرفت و آن روز، روز روزه دارى و عبادت و طعام دادن و به ديدار برادران دينى رفتن است. آنروز روز كسب خشنودى خداى مهربان و به خاك ماليدن بينى شيطان است.
📚 منبع :وسائل الشيعه
@shahidtoraji213
سلام همراهان گرامی
بیست و پنجمین روز از چله ترک گناه🌷
#قرآن_دوای_درد_چشم
☘ آیت الله بهجت (ره) :
🌿 مدام به قرآن نگاه کردن ، دوای درد چشم است . ظاهرا نگاه کردن به مصحف این اثر را دارد
اینجا کانال شهید تورجی زاده است👇
@shahidtoraji213
🌹امام علي علیہ السلام ميفرمایند:
❌آگاه باشید ڪہ بخشیدڹ نا بہ جاےِ ماڸ، ریخت و پاش و اسراف است. ایڹ ڪار ، صاحب ماڸ را در دنیا بالا ميبرد؛ امّا در آخرت، پست ميگرداند، و در میاڹ مردم، ارجمندش ميسازد؛ ولي نـزد خدا بي مقـدارش ميڪند.❌
📚 تحف العقوڸ صفحہ ۱۸۵
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃 *شهید شاهرخ ضرغام*🍃
*مرتب میگفت:من نمیدونم، باید هر طور شده، کله پاچه پیدا کنی* 😳
*گفتم آخه ،آقا شاهرخ تو این آبادان محاصره شده غذا هم درست پیدا نمیشه: چه برسه به کله پاچه* ☹
*بالاخره به کمک یکی از آشپزها کله پاچه فراهم شد.گذاشتم داخل یک قابلمه،بعد هم بردم مقّر شاهرخ و نیروهایش.* 😁
*فکر کردم قصد خوشگذرانی و خوردن کله پاچه دارند.😐اما شاهرخ رفت سراغ چهار اسیری که صبح همان روز گرفته بودند.* 🙄
*آنها را آورد و روی زمین نشاند.یکی از بچه های عرب را هم برای ترجمه آورد.بعد شروع به صحبت کرد:خبر دارید دیروز فرمانده یکی از گروهان های شما اسیر شد.😁اسرای عراقی با علامت سر تائید کردند.* 😟
*بعد ادامه داد:شما متجاوزید😡.شما به ایران حمله کردید😡.ما هر اسیری رو بگیریم میکشیم و میخوریم* 😋
*مترجم هم خیلی تعجب کرده بود.😨اما سریع ترجمه کرد.هر چهار اسیر عراقی ترسیده بودند و گریه میکردند😭.من و چند نفر دیگه از دور نگاه میکردیم و میخندیدیم.* 😆
*شاهرخ بلافاصله به سمت قابلمه کله پاچه رفت.بعد هم زبان کله را در آورد.جلوی اسرا آمد و گفت:فکر میکنید شوخی میکنم؟این چیه؟* 😏
*جلوی صورت هر چهار نفرشان گرفت.ترس سربازان عراقی بیشتر شده بود.😥مرتب ناله میکردند.* 😩
*شاهرخ ادامه داد:این زبان فرمانده شماست😊 زبان،میفهمید،زبان*🙃
*زبان خودش را هم بیرون آورد و نشانشان داد.😝بعد بدون مقدمه گفت:شما باید بخوریدش.* 😖
*من و بچه های دیگه مرده بودیم از خنده،برای همین رفتیم پشت سنگر.شاهرخ میخواست به زور زبان را به خورده آنها بدهد.*
*وقتی حسابی ترسیدند😢 خودش آنرا خورد😋 و بعد رفته بود سراغ چشم کله و حسابی آنها را ترسانده بود.*
*ساعتی بعد در کمال تعجب هر چهار اسیر عراقی را آزاد کرد😱 البته یکی از آنها که افسر بعثی بود را بیشتر اذیت کرد.*
*بعد هم بقیه کله پاچه را داغ کردند و با رفقا خوردن.* 😋
*آخر شب دیدم تنها در گوشه ای نشسته😒.رفتم و کنارش نشستم.بعد پرسیدم:آقا شاهرخ یک سوال دارم گفت:بپرس گفتم:این کله پاچه،ترسوندن عراقی ها،آزاد کردنشون،برای چی این کارها رو کردی؟شاهرخ خنده تلخی کرد😄😏.بعد از چند لحظه سکوت گفت:ببین یک ماه و نیم از جنگ گذشته،دشمن از ما نمیترسه😒،میدونه ما قدرت نظامی نداریم😏.نیروی نفوذی دشمن هم خیلی زیاده.🙁چند روز پیش اسرای عراقی فرستادیم عقب،جالب این بود که نیرو های نفوذی دشمن اسرا رو از ما تحویل گرفتند.بعد هم اونارو آزاد کردند.ما باید ترسی تو دله دشمن می انداخیم.اونها نباید جرات حمله پیدا کنند.*😉
*مطمئن باش قضیه کله پاچه خیلی سریع بین نیروهای دشمن پخش می شه!* 😇
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃