eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
2.9هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
9.9هزار ویدیو
224 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
نائب زیاره دوستداران شهدا در یادمان طلائیه . راهیان نور ۱۳۹۸
تصویر #شهید_محمدرضا_تورجی‌زاده برای پروفایل اعضای کانال لطفا یکی از عکس های پروفایلشان را هم که شده این شهید قرار دهند. @shahidtoraji213
سلام علیکم خدا را شاکریم که توفیق بهمون داد کانالی به اسم شهید تورجی زاده تاسیس کنیم و پذیرای بیش از ۲۰۰۰ از عاشقان این شهید و حضرت زهرا(س) باشیم. ان شاء الله برای معرفی این شهید در فضای حقیقی قدم برداشته ایم و به کمک های شما بزرگواران نیاز داریم. لذا کسانی که میتوانند کمک های مالی برای معرفی این شهید به مردم داشته باشند لطفا به پی وی بنده مراجعه کنند. ان شاء الله به حاجات مورد نظرتان برسید. اگر میتوانید جهت کمک‌های مالی به پی وی بنده مراجعه کنید تا شماره حساب بهتون بدیم. @modafe_haram_96 اجرتون با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام رفقای شهید خب بریم سر #ادامه_خاطرات_شهید تورجی_زاده😊🌹 #یازهرا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده ╭─┅*═ঈ🇮🇷ঈ═*┅─╮  @shahidtoraji213 ╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از شهید تورجی
از مشهد که برگشت حال و روزش تغییر کرد. نشاط عجیبی داشت . با دوستان و آشنایان خداحافظی کرد. از همه حلالیت طلبید . محمد خیلی تغییر کرده بود . از مشهد برای همه سوغات اورده بود . سوغاتی همه را تحویل داد . بعد پارچه سفیدی را از ساک بیرون آورد . گفت این برای خودم است مادر با تعجب گفت محمد این چیه ؟! محمد هم گفت کفن! همه می دانستیم که شهید غسل و کفن ندارد . من شک ندارم میخواست ما را آماده کند . .
هدایت شده از شهید تورجی
قرار بود فردا با دوستانش عازم جبهه شود . همان روز رفتیم گلزار شهدا سر قبر شهید سید رحمان هاشمی . دیگر گریه نمیکرد . دیگر از دوستانش در کنار رحمان آرمیده بودند به مزار آنها خیره شد گویی چیزهایی را می دید که ما از آنها بی خبریم . رفت سراغ مسئول گلزار شهدا از او خواست در کنار سید رحمان کسی را دفن نکند . ایشان هم گفت من نمیتوانم قبر را نگهدارم شاید فردا یک شهید آوردند و گفتند میخواهیم اینجا دفن کنیم محمد نگاهی به صورت پیرمرد انداخت و گفت شما فقط یک ماه اینجا را برای من نگهدار !!