eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3.1هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
12.5هزار ویدیو
240 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و عرض ارادتی به بچه های "سنگرشهدا " و ارادتی خاص به نسلی خاص تر، نسلی که به چشم، چیزهایی را دید که نباید می دید. و چیزهایی را ندید که باید می دید. یک آدم متوسط الذوقی نوشته بود که "قدر ما را بدانید! که ما نسل رو به انقراضیم" منظورش ما بودیم، مایی که از سال های دور آمده بودیم. سال هایی که سرگذشت ش بیشتر به افسانه شبیه است تا واقعیتی باورپذیر. نسلی از سالهای سی و چهل، و یک کمی هم پنجاه. نوشته بود: ما متفاوت هستیم چون، هم خزینه و آب انبار حمام های عمومی را دیدیم و هم جکوزی و ماساژ آب گرم و هم ژیان دایی جان را دیدیم و هم بوگاتی و مازراتی را ، هم نعره های جاهل های مسعود کیمیایی را، و هم عشوه پسران دخترنمای امروزی را ، هم جواد یساری را، و هم جاستین بیبر را ، حیف شد!! از همه چیز نوشته بود و چیزی هم جا نیانداخته بود جز، پاکی ها و عاشقی ها و ایستادگی های بچه های جنگ را، به جزئیات پرداخته بود و کلیات را فراموش کرده بود. همان آدم هایی که قابل احترامند و باید برای بزرگی شان، تمام قامت ایستاد و دست بر سینه گذاشت و سر خم کرد. کاش از نسلی می نوشت که، با "ام یک" شروع کرد و به سجیل رسید.. از التماس برای خرید سیم خاردار شروع کرد و به بالگردهای شاهد و طوفان و صبا و.... رسید. و از هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافریش، تا زدن پهپاد گلوبال هاوک آمریکایی. آهاااااااای نسل های شصت و هفتاد و هشتاد! نبودید معجزه انقلاب را ببینید، اعجاز نوجوانانی که از پای "جک و لوبیای سحرآمیز" آمدند و یک شبه چنان بزرگ شدند که هفتاد ساله های عارف در حسرت پروازشان خجل ماندند. همان بچه هایی را که به قول حاشیه نویس های امروزی، " تربیت یافتگان طاغوت" بودند ولی حال و هوای اردوگاه امام آنها را به فرشتگانی آسمانی بدل کرد که آوازه شهرتشان جهانگیر شده ست و امامزادگانی برای هدایت کاش می بودید و می دیدید و ای کاش نبودید و نمی دیدید کاش می بودید و "سفره" های خالی بچه های جنگ را می دیدید و ای کاش نمی دیدید حرامیانی را که مسند نشین شده اند و سهم خود را از "سفره" انقلاب تناول می کنند!! کاش می بودید و خانه های ساده "خادمین" انقلاب را در شهر، و سنگرها و چادرهای باصفا و ساده شان را، در جبهه می دیدید و ای کاش نبودید و شهرک های باستی هیلز "خادمین" غیر انقلابی امروز را با آن طمطراق نمی دیدید. کاش می بودید و فرجوانی ها و شاکریان های انقلابی را می دیدید که "برادران" خود را از جبهه آوردند و دفن کردند و به "جنگ" برگشتند. و ای کاش نمی دیدید کسانی را که برای حفظ "برادران" دزد و بی خاصیت خود کشور را تهدید به "جنگ" کردند. کاش می بودید و می دیدید، لنکروزهای عزیز شده جاده های جنگ را، که هیچگاه "اختصاصی" نشدند، و ای کاش نبودید و نمی دیدید، هواپیماهای "اختصاصی" وارثان آنها را. کاش بودید و ای کاش نبودید. @shahidtoraji213
زمانی که انقلاب پیروز شد من کودکی یکساله بودم، وقتی جنگ شروع شد تازه دوسالم تمام شده بود. و مادرم از ترس هجوم دشمن و کشت و کشتار و بمباران مرا از خود دور نمی کرد تا بزرگ شوم و عصای دست پیری اش باشم. هفت ساله شدم هنوز جنگ ادامه داشت و باز باید با ترس و لرز به مدرسه می رفتیم. یادم هست که هروز تشییع پیکر شهدا در گوشه گوشه ی شهر انجام می شد و هر لحظه خانواده هایی که فرزندانشان به حبهه رفته بودند باید منتظر خبری باشند و با چشمانی منتظر ساعتهای عمر خویش راسپری می کردند. کلاس پنجم که رفتم صدام ملعون شهر های بزرگ میهنم ایران را موشکباران کرد. و مردم بسمت روستاها هجرت کردند. امتحانات ثلث سوم را در روستای پدری ام خواندم. و بسیاری از بچه ها افت شدید تحصیلی داشتند و با نمرات نه چندان جالبی سال تحصیلی را پشت سر گذاشتند. جنگ هوش و هواس همه را به خود جلب کرده بود و مردان و زنان از پیر و جوان تمام قد در خدمت راه حق اسلام سینه سپر کردند و هر کس توان رزم داشت به جبهه می رفت و هر کس توان نداشت پشت جبهه خدمت می کرد. چه روزگاری را پشت سر گذاشتیم. کلاس هشتم که رفتم خبر رحلت پیر فرزانه امان امام محبوبمان خمینی کبیر رحمت الله علیه را شنیدیم و ایران یکپارچه عزادار و به گونه ای یتیم شد و خیلی سخت گذشت ولی به لطف خدا این مصیبت بزرگ با انتخاب رهبر عزیزمان امام خامنه ای حفظت الله باعث شد تا مردم امیدشان ناامید نشود و در مقابل این مصیبت صبر پیشه کنند. و سپس با آزادی اسرا شادی و شعف بسیاری در جامعه حاکم شد که دلهای همه مردم ایران شاد شد و همه شکر گزار این موهبت الهی بودند که پاره های تن این ملت به آغوش وطن بازگشتند. امروز که بزرگ شده ی مکتب جهادو شهادت هستیم بعضی از عجائب روزگار را که می بینیم قلبمان به درد می آید. چرا که عده ای بعد از جنگ از غصه دق کردند. ولی عده ای با اینکه خودشان قرار بود جزء شهدا باشند و با خدا ایمانشان را معامله کنند اما بیخیال شدند و راه گم کردند و ایمانشان را در دنیا معامله کردند و خدا را فراموش کردند. بعضیا هنوز در سنگر جهاد می رزمند و درود بر شرف و غیرتشان که دانا و بصیر هستند و با هیچ گونه ظواهر دنیایی نشکستند و همچنان مانند یک کوه محکم و استوار ماندند همچون سردار بزرگ سلیمانی ها و شهید همدانیها و .... واما !! ای کاش من نیز بتوانم برای اسلام دین عزیزم کاری کنم ، وای کاش بتوانم برای راه شهدا بزرگترین خدمات و پاسداری را انجام دهم . فقط فقط از خدا می خواهم در این راه ثابت قدمم بدارد و در این راه بسیار بسیار آبرومند گردم و روسفید دوعالم باشم. و مزد جهادم در این راه شهادت باشد. ((اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک)) @shahidtoraji213
ای از طرف یه دوست: رضا رضا محمد رضا رضــــا محمد سیدجان صدامو داری؟ سیدجان اگه صدامو داری جواب بده رضــــــا رضـــــــا محمد دِ آخه سید دلم برای صدات تنگ شده چرا جواب نمیدی؟ بزار اینطور پیچ کنم بهشت بهشت زمین سید جان نمیدونم،شاید داری جوابمو میدی ولی مثل اینکه مشکل از گوش های منه که نمیشنوم سیدجان اگه صدامو داری گوش بده میخوام یه چند دقیقه مثل همین یکی دو ماه پیش باهات هم کلام شم سید دلم برای اون لبخندهای قشنگی که همیشه رو لبت بوده تنگ شده دلم برای اون شوخ طبعی و شوخی هات تنگ شده آخه سیدِخدا لااقل وقتی کوله بارتو بستی و فهمیدی که اینبار قراره بپری یه خبر بهمون میدادی تا یه دل سیر ببینیمت رفتی و حسرت یه نگاه قشنگتو به دل هممون گذاشتی سید جان رفتی و حسرت پدر داشتن و برای سید محمدت گذاشتی رفتار سید محمدت برام عجیب بود آخه معمولا پسرا مامانی هستن ولی نمیدونم چرا سید محمدت انقد بابایی بود هه،لابد این طفل معصومم میدونست قراره بعد از مدتی دیگه نبینتت واسه همین می خواست همش پیش خودت باشه سیدجان دیروز که رفتم پیش چندتا از دوستات یه چیزایی می گفتن که واسم عجب بود مثلا برای بار دومی که می خواستی بری بعضیا گفتن تو که یه بار رفتی اینبار نرو گفتی من انقد میرم تا شهید بشم یا اینکه تو شوخی هات با خنده و افتخار بهشون می گفتی: اولین شهید بابل من هستم من گلوله میخورم و شما بالا سر من گریه می کنید ، من از اون دنیا می بینمتون و میخندم آره سید؟درسته؟ رضا رضـــــا محمد هه ، نه ، مثل اینکه واقعا گوشام نمیشنوه سیدجان کاش صداتو می شنیدم تا کمی آروم بشم کاش صداتو می شنیدم تا ازت بپرسم چه خبر؟ لحظه ی آخر ابی عبدالله اومد بالا سرت؟ مادرت حضرت زهرا اومد بالا سرت؟ یا نه، عمه جانمون زینب با یه دختر سه ساله دست تو دست هم اومدن بالا سرت؟ رضــــــا رضــــــا محمد اے خـــداااااااااا هـــــوفــــــ ، سید جان رفتی و وظیفه ی سنگینی رو دوشمون گذاشتی دعا کن که شرمندت نشیم و ما هم یه پا سیدرضا بشیم واسه خودمون خخخ وااای بازم که سوتی دادم.. یادم افتاد هر وقت یکی ازت تعریف می کرد و می گفت دوست دارم مثل تو بشم،بهش میخندیدی و می گفتی: من که می خواستم مثل امام صادق بشم شدم این ، وای به حال تو که می خوای مثل من بشی حرفم تمام! التماس دعا یا علی
#دلنوشته دیروز عده ای در راهپیمایی شرکت کردند. عده ای آمدند تا حق را فریاد کنند. و عده ای با نیامدنشان اعتراضشان را نشان دادند. مردم همیشه در صحنه ی ایران آمدن و نیامدنشان هر دو یک پیام داشت!! تمام دشمنان داخلی و خارجی بدانند ما از حق نمی گذریم ......👊 #حق_مظلوم #حق_یتیم #حق_شهدا #حق_اسلام #حق_مسلمانان #وهرآنچه_که_حق_است
دنيای عجيبی ست ...!! خوابیدنْ روی سنگ و خاک، با تو خواب پُر زِ آرامش، با من نبرد تن به تن، با تو آرامش خیال،با من از برای تو خجالت از برای من شهدا شرمنده ی نگاهتان هستیم 😔 @shahidtoraji213
#دلنوشته این روزا حال برگ زرد پاییزی را می فهمم!!. برگهای رنگ پریده ی آخر پاییز که از شاخه ی اصلی جدا می شوند و بر روی زمین می افتند تا صحنه ی زیبایی دیگر از طبیعت خداوندی را به نمایش بگذارند و رفته رفته به خاک حیاتی دوباره بخشند. رنگ زردم نشان از دلبستگی ام به دنیا نیست بلکه زیبایی و جلوه ای جدید از حکمتهای الهیست که وجودم را از نا خالصی ها پاک می کند. دردهایی که گاه و بیگاه بر من عارض می شود مرا وادار به شکر و سپاس حمد خداوندی می نماید. تا قدر نعمت سلامتی که یکی از بزرگترین نعمات خداوندیست را بدانم. الهی و ربی من لی غیرک خدایا بحق دستان از تن جدای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام لباس عافیت و سلامتی را بر تن همه ی بیماران اسلام و مسلمین بپوشان. الهی آمین🤲
°•|🌿🌹 #دلنوشته 🔻دنياي عجيبے ست... ▫️خوابیدنْ روی سنگ و خاک، با تو ▪️خــــــوابِ پُر زِ آرامـــــــش، با من ▫️نبرد تن به تن، با تـو ▪️آرامشِ خیال، با من ▫️شهـــادت از برایِ تو ▪️خجـالت از برایِ من #مدافع_حرم #شهید_علی_عابدینی #یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم #شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯
#دلنوشته ▪️دور نیست اون روزی که آهنگران بخواند حاج قاسم نبودی ببینی قدس آزاد گشته خون یارانت پر ثمر گشته ... #انتقام_سخت
✍ چگونه باور کنم امروز در نماز جمعه پشت سر امامان حاج قاسم نیست😔 حاج قاسم عزیزم... این روزها مثل ایام محرم فقط گریسته‌ام! هی گریسته‌ام... وقتی که میبینم حال رفقایم بدتر از من است آرامَش پیدامیکنم... آخر مرد مؤمن! این دی ماه چه دارد که دل شما مردهای جبهه به آن گره خورده... دی ماه؛ سالگرد کربلای ۴ و کربلای ۵، سالگرد شهادت یار عزیزت حاج احمد کاظمی. راستش این گریه از این رو سرخوشم کرده که خود شما اهل گریه بودید! ما ایرانی‌ها که خیلی گریه‌ات را دیده بودیم، البته همه‌شان هم در فراق شهدا... شهدای دفاع هشت ساله... شهید حاج احمد کاظمی که بر سر تابوتش ناباورانه می‌نالیدی: احمد! یعنی دیگر صدایت رانخواهیم شنید؟ اصلاً خودت یادمان دادی ساده باشیم و از گریستن برای شهدا شرممان نیاید. تو خیلی چیزها را ساده یادمان دادی حاج قاسم! شاید تو ساده‌ترین مرد بزرگی بودی که همه فکر می‌کردیم چقدر با او نزدیکیم. حاج قاسم! تو فرمانده قلب ملتی بودی! ما بیش از دیدن هر وزیر و وکیل و رئیسی از دیدن تو خوشحال می‌شدیم. مخصوصاً وقتی با آن لبخند و تواضع و صلابت به رهبر عزیزمان عرض ادب می‌کردی. ممنون که اینقدر بزرگ بودی که دلمان به شما قرص بود، با شما بود که از داعش نترسیدیم! از فدا شدن حججی‌ها بالیدیم چون تو وعده انتقام دادی... درود بر تو ای سردار صادق ما... ممنون که این قدر خوب و محبوب زیستی که به ما هم جرأت می‌دهی بخواهیم مثل تو باشیم. ای سرباز پیر ولایت! ای که لبخندت جان ما را می‌سوزاند، درود بر تو که حتی خبر شهادت تو، اشک و امید و آرمان ما ایرانی‌ها را به هم نزدیک کرد. بدان ما اجازه نمی‌دهیم صدای تو برایمان غریبه شود! ای کرمانیِ غیور و صبور و ای رزمنده همیشه درخط، مأموریت شما با شهادت به سر رسید اما ما آماده فرمانیم... به ما کمک برسان. عشق به شهید نقطه مشترک قلوب آزادگان است. عشق به شهید، روح را بارور می‌کند. شجاعت و مقاومت را در تن‌های سست قوت میدهد. ای رهبر عزیزم‌... اگر مالک اشترت برای ارمان های انقلاب اربا اربا شد .مطمئن باش مالک اشترهای زیادی اماده جان فشانی اند... دشمن بداند... خون حاج قاسم در رگ تک تک شیر بچه های حیدر کررار جریان دارد منتظر نعره های حیدریمان باشد... ای بسیار زیبا
🕊 ارسالی از اعضاء محترم👇 بنام خدا شهید کمکم کن شرمنده خون پاکتون نشم راهتون ادامه بدم عاقبت بخیر بشم فرمانده رهبر باشم سرباز امام زمان باشم شفاعتم کن شهدا شادی روح شهدا صلوات
🍃 ارسالی از اعضاء محترم👇 سلام داداش محمدرضا میدونم خوبی خوش به حالت مثل همیشه هوای خواهرتو داشته باش چند تا قول دادم بهت ولی زدم زیرش خواهر خوبی نبودم ولی باز دوباره برگشتم داداش مواظبم باش نذار کج برم😞
🍃 ارسالی از اعضاء محترم👇 بسم الله الرحمن الرحیم سالهای متوالی سرگردان بودم و دستهایی که میخواستن دستم رو بگیرن ندیدم . ناامید شدن از همه کس دلیل بریدن از دلبستگی ها و دنیا بود . در سرازیری دنیا رسیدم به جاده رهایی از بند دنیا ، شهدا رو دیدم که رمز امید ، زندگانی ، انتظار ، وابستگی ، اخلاص ، ... مرا محو جمال خود کردن هیچی ندادنی ولی دلی سراسر شور اشتیاق نامشان ، بهشون وصل میشویم ، حالت رو عوض می کنند راهت را تغییر می دهند ، دنیایی رو بهت نشان می دهند در کل وصلت کردن به آسمان ها ، چاره سازی میکنند از همه بیچاره ، آنها که وصل دهنده اند از جنس زهرایی هاین ، مثل شهید زهرایی محمد رضا تورجی زاده عزیز 😔😔😔