eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
124 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5.2هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
3.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیسیم‌چی لشکر سردار قاسم سلیمانی به ما چه میگوید؟!! بیسم‌چی‌لشکر۴۱ثارالله
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| 🔸رقص جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند 🍃شهید حاج قاسم سلیمانی
💢حاج قاسم: بزودی‌ فتنه‌هایی‌ در پیش‌ خواهیـد داشت، در‌ آن‌ روز مـن‌ نیستم پشتِ‌ آقا را خالی‌ نکنیـد! ‌
🔶دختر سوری نوشته: «ای شوالیه‌ی ایرانی! در این لحظه که تروریست‌ها به پشت شهرها رسیدند و وحشت همه‌جا را گرفته، اگر بگویند جانت را بده تا برگردد لحظه‌ای درنگ نخواهم کرد!»
🔷 ۱۶ آذر و روز دانشجو بر همه دانشجویان واقعی کشور مبارک باد. ♦️شهید آوینی: «حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام می دهم نباید با تحصیلاتم مربوط دانست. ♦️حقیر هرچه آموخته ام از خارج دانشگاه است. بنده با یقین کامل می گویم که تخصص حقیقی در سایه تعهد اسلامی به دست می آید و لاغیر. ♦️قبل از انقلاب بنده فیلم نمی ساختم اگرچه با سینما آشنایی داشته ام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است. ♦️با شروع انقلاب تمام نوشته های خویش را اعم از تراوشات فلسفی، داستان های کوتاه، اشعار و... در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که حدیث نفس باشد، ننویسم و دیگر از خودم سخنی به میان نیاورم.» 🔸منبع: «وصیت نامه خودنوشت شهید آوینی» 👇 @ravayatefathavini
4.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضور نیروهای تیپ فاطمیون در حرم حضرت زینب (س) و قرائت حدیث کساء 🥺🥺🥺
✅حتی یک‌بار هم به من، تو نگفت! ✍همسر شهید بهشتی می‌گوید: چیزی که در بیست و نه سال زندگی مشترک‌مان دیدم ملایمت و صبر ایشان بود. در کارهای خانه به من کمک می‌کردند، در خرید لوازم مورد نیاز، رسیدگی به باغچه‌ها و بعضی وقت‌ها شستن ظروف آشپزخانه مشارکت داشت. مطلبی که هیچ گاه از یادم نمی‌رود احترام او نسبت به من بود و در مقابل من هم حرمت ایشان را رعایت می‌کردم، در سراسر زندگی حتی یک‌بار هم به من تو نگفت!!
🪐پای چپش رو تو دفاع مقدس جا گذاشت و جونشو تو دفاع از حرم؛ اما تا لحظه آخر از یادِ خدا جا نموند... [شهید مدافع حرم حمیدرضا ضیائی] __________________________________
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو اَبروی و پیشانیش را شکافت. صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شد. ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که نامه داری فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود ، نوشته بود: جان، امروز شدی، وای ببخشید من هول شدم، سلام عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم ؟ از جهاد اومده بودن پی ات، می خوان اخراجت کنند. خنده ام گرفته بود.‏ مگه بهشان نگفتی که جبهه ای ؟ گفتند بخاطر غیبت اخراج شده ای. مهم نیست، وقتی آمدی دوباره سر زمین ، کار می کنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگی مان را نمی دهد، همان بهتر که اخراجت کنند. عزیزم زود برگرد، دلم برایت تنگ شده... 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🥀 🕊🌹