eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
129 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 باسمه تعالی دختر عزیزم بزرگوار و برادر بسیار عزیز آقا عزیز ، دیدنتان به قدر یک زیارت معصوم بر من اثر معنوی دارد و این را دلیل حضور بزرگ در این بیت نورانی می‌دانم و اطمینان دارم روح مطهر عزیزِ من و شما ، پیوسته در این شریف آمد و شد دارد . همیشه احساس کن او در کنار شماست و شما در محضر فقط نیستی بلکه در محضر مقام عظمای هستی . از خداوند می‌خواهم تو و همسرت را و فرزندان گلت محمد یونس و صالحه عزیز را در پناه حفظ بفرماید و از و نورانیت و حکمت بهره‌مند نماید . همیشه دوستدار شما 🌹 🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 جامعه‌ی کشور در دوره‌ی جنگ هشت ساله، حدود ۲۰۰۰ تقدیم کشور کرده‌ و دین خود را به ادا کرده‌اند . 🥀 🌴🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 گرامی می داریم یاد و خاطره خصوصاً 333 333 شهرستان نجف آباد که در طول عملیات و فقط 205 نفر از این در چنین روزی شدند . شادی روح و 🥀 🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 روز حماسه و ایثار مردم نجف آباد سال 1362 و در روزهای پایانی سال که همه داشتند برای سال تحویل آماده می شدند خیلی از خانواده ها عزادار شدند و بسیاری از پدر و مادرها ، همسران و فررندان ، خواهران و برادران که منتظر بازگشت غیور مردان خود بودند تا در کنار یکدیگر مراسم سال تحویل را برگزار نمایند ، شادیشان تبدیل به غم شد . سخت تر از همه این بود که بسیاری از شهدای عزیز این عملیات ، دوست نداشتند به زودی به شهر و دیار خود بازگردند و دلشان می خواست مدتی را همچون مادر سادات ، بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) گمنام بمانند و میهمان آن حضرت باشند و بر همین اساس همان سال 1362 و روزهای پایانی اسفند باز نگشتند و هر کدام پس از سالها گمنامی به آغوش خانواده بازگشتند و آن سال و آن نوروز بر غم و غصه خیلی از خانواده ها صد چندان افزود که علاوه بر شهادت عزیز دلشان ، خبری هم از پیکر پاک آنها نشد . و اینک در یک کلام وظیفه همه ما این است که راهشان را ادامه دهیم و فقط در مسیری که آنها حرکت کردند ، حرکت کنیم که بتوانیم خدائی شویم و از شیطان و شیطان صفتان دور گردیم . شادی روح و 🌹 🌴🥀
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 ۲۶ خرداد ماه یادآور سحرگاه خونینی است که رژیم شاه چهار مؤمن مجاهد را به سبب ایمان به خدا و تعهد به مرجع و فقیه عادل زمان و رهبر انقلاب اسلامی و به جرم دفاع از اسلام و اعدام انقلابی حسنعلی منصور، مزدور آمریکا، به میدان تیر آوردند تا به خیال خام خود آنها را بکشند و یاران (ره) و اسلام را بترسانند. اما آنها همانند رهبرشان، دلی آرام و قلبی مطمئن داشتند و با لبی پر لبخند به شهادت لبیک گفتند و جاودانه تاریخ دارای حیات طیبه شدند و پاکشان، شوری دیگر در دل مردم خدا خواه آفرید. هیأتهای مؤتلفه اسلامی، در اوایل سال ۱۳۴۲ با نظرحضرت تشکیل شد. پیش از آن اعضای این هیات خصوصا در جریان “لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی” فعالیت چشمگیری داشتند. اما در سال ۱۳۴۲ با پیوند تشکیلاتی گروههای مختلف « هیأتهای مؤتلفه اسلامی» تشکیل شد. مؤتلفه، شورایی به نام شورای روحانیت داشت که بر حرکت و برنامه های آن نظارت داشت تا امری مغایر شرع و وظایف اسلامی نباشد. این شورا متشکل از شهید مطهری، شهید بهشتی، مرحوم حجت الاسلام مولایی و آیت الله انواری بود که مورد تایید بودند. پس از تبعید بحث مبارزه مسلحانه در این تشکل جدی تر شد و با تایید شهید مطهری و شهید بهشتی و نیز ازن شرعی آیت الله العظمی میلانی مجاهدان مؤتلفه در تدارک کار برآمدند. ابتدا تصمیم به اعدام شاه داشتند اما این عمل مسیر نشد و حسنعلی منصور نخست وزیر مزدور آمریکا که ننگ تصویب را بر پیشانی داشت در مقابل مجلس توسط مجاهدان مؤتلفه اعدام شد. پس از این جریان به جز چند نفر بقیه یاران مؤتلفه که در اعدام انقلابی منصور دست داشتند دستگیر شدند و ۴ نفر را به و بقیه را به حبس ابد و حبس ۱۰ تا ۱۵ سال محکوم کردند. سرانجام در سحرگاه ۲۶ خرداد را به بردند و دژخیمان رژیم جوانان صدیق اسلام را به رگبار بستند و پاکشان را بر زمین ریختند. 🌹🌹🕊
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 بیست و یکم تیرماه سال ۱۳۱۴ مسجد گوهرشاد قیام خونین یاد و خاطره مدافع و واقعه مسجد گوهرشاد را گرامی می داریم . 🌹 🕊🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 حکایت پیکر دو با پلاک های ۵۵۵ و ۵۵۶ که طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیدا شدند : یکی از این نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود و سر دیگری را که لای پتو پیچیده شده بود را بر دامن داشت, معلوم بود که دراز کش مجروح شده بوده است. پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 . فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند. معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند پلاک می گرفتند. اسامی را در کامپیوتر دیدیم، آن که نشسته است، پدر است و آن که درازکش است، پسر است... پدری سر پسر را به دامن گرفته است... سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر تنگه بابلسر.. 🏴 🕊🌹
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 سید حمید از حُرهای انقلاب اسلامی است. همه از دستش عاصی شده‌بودند. حتی لات‌هـای محله هم از او حساب می‌بردنـد. شده بود بزن‌بهادر محله قطب‌آباد رفسنجان. هیچ کس از دست قلدری‌هایش در آسایش نبود. بعد از شروع جنگ تحمیلی، پیکر غرق‌ در خون برادر بزرگ‌ترش را که در حیاط خانه دید، خیلی متحول شد. فقط حرف بی‌بی(مادرش) کمی آرامش کرد: برادرت کشته نشده، شده. شما که عزیزتر از اولاد نیستید. همه شما باید شوید تا اسلام زنده بماند. سید حمید هم به جبهه رفت. کفش‌هایش را بخشید و از آن به بعد، دیگر کسی او را در جبهه با کفش ندید! می‌گفت: این‌جا جایی است که خون روی زمین ریخته. شب‌ها با پای برهنه در بیابان پر از خار و خاشاک راه می‌رفت و با اشک، استغفار می‌کرد. معروف شد به . آن‌قدر از خودش لیاقت نشان داد که به فرماندهی گردان رسید. در یکی از عملیات‌ها، سه روز نخوابید و حتی غذایش را هم در حال راه رفتن می‌خورد. سيد حميد دوبار مخفیانه به كربلا رفت. در عملیات خیبر، ترک موتور نشست. گلوله مستقیم دشمن، هر دوی آنها را به آرزویشان رساند و به رسیدند. که نفر جلویی موتور بود، سر و دستش رفت و هم پیشانی و پهلویش. همانی شد که سید حمید می‌خواست؛ دلش می‌خواست به جده‌اش، فاطمه زهرا(س) ملحق شود. 🏴 🕊🌹
🥀🌴🕊🌹🕊🥀 از زخم شناسنامه دارند هنوز در مسجد خون اقامه دارند هنوز آنان همه از تبار باران بودند رفتند ولی ادامه دارند هنوز 🥀🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🌷 سلام بر مردان بی ادعا 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز سالروز عروجتان است 🕊 🌹 والامقام 🌹شهرستان نجف آباد 🌹ڪہ در چنین روزی 🌹 آسمانی شده اند 🌹 این والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : ✍️ 🌹 بسیجی غلامحسین ترکان 🍀 (اسداله) ـ 20 ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی رضا نوروزی 🍃(اصغر) ـ ۱۶ ساله - نجف آباد 🌹 بسیجی حسنعلی مهدیه 🍀 (اسداله) ـ 19 ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی حسن حاج علی عسگری 🍃(اسداله) ـ 17 ساله - نجف آباد 🌹 ارتشی رضا دگمه ای 🍀 (حسن) ـ 20 ساله - نجف آباد ـ فیروز آباد 🌷 مردمی رمضانعلی عظیمی 🍃 (علی) ـ 33 ساله - نجف آباد 🌹 سالگرد 🌹آسمانی شدنتان 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 یادم هست یک روزی ، و بنده در جایی نشسته بودیم. گنجی جمله ای را ابراز کرد که در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو بودم. خطاب به گفت: « حاج مرتضی! دیگر باب هم بسته شد ». در جواب گفت: «نه برادر، لباس تک سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز می کنی، مطمئن باش »! من که میان این دو بودم گفتم: « حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی پرواز می کنم؟». در جواب گفت: « تو در کوله ات چیزهایی داری » و نام چند منطقه جنگی که در آنها مستند ساخته بودم را آورد و بعد ادامه داد: «در کوله ات چیزهای دیگری هم هست که نمی دانم چیست، هر وقت کوله ات سبک شد، پرواز خواهی کرد». مدتی پس از این گفت وگو به رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز گنجی شد. راوی : رضا برجی از همراهان 🥀 🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 از ابتدای سال ۱۳۹۰ نیروی زمینی سپاه سلسله عملیات‌هایی جهت برقراری امنیت و مقابله با شرارت‌های گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات مرزی شمال‌ غرب کشور آغاز کرد و مرحله نهایی آن در شهریور سال ۹۰ و در ارتفاعات جاسوسان شهر سردشت اجرا شد. پژاک که شعبه ایرانی گروهک تروریستی پ.ک.ک محسوب می‌شود، از سال ۱۳۸۳ فعالیت خود را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد. سپاه با این گروهک که همان سال با سردار قهاری سعید فرمانده لشکر ۳ حمزه سیدالشهدا (ع) وارد فاز تقابل نظامی با یاران شد، به صورت مستقیم درگیر می‌شود که عملیات‌های مربوطه تا سال ۱۳۹۰ طول می‌کشد. در همین سال و با گزارشی که فرماندهان سپاه خدمت فرمانده معظم کل قوا ارائه می‌کند، ایشان می‌فرمایند: از حالت پدافندی بیرون بیایید و حالت تهاجمی به خود بگیرید. شما منتظر دشمن نباشید که بیاید و ضربه بزند و بعد دست به کار شوید، شما باید دشمن را در به در و آواره کنید. پس از این تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی، نیروی زمینی سپاه قرارگاه‌های این گروهک تروریستی در جدار مرز را به عنوان اهداف اصلی عملیات خود انتخاب و سلسله عملیات‌هایی را برای پاکسازی این مناطق شروع می‌کند. 🥀 🕊🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 نیروی تازه نفس ، گشاده رو و جدی در موقع کار بود. از همان روزهای اول نظر همه را به خودش جلب کرده بود. مودب بود و متشرع. هیچکس را از خودش آزرده خاطر نمی کرد. در اول هر صبح با همکارها سلام و احوالپرسی بلند و گرمی می کرد و همه را محکم در آغوشش می فشرد. در شروع هر روز برای همکاران آرزوی می کرد. آقای ..... ان شاءالله که بشی. ان شاءالله که سالم بشی... بلند و اهل نماز شب خواندن بودند. حتی در منطقه و شب عملیات هم ساعاتی را بیدار بودند و با خدا راز و نیاز می کردند. ایشان را به عنوان پاداش دلدادگی هدیه گرفتند. ، و هر سه در یک لحظه و با یک گلوله خمپاره مورد اصابت قرار گرفتند... باهم آسمانی شدند و ده روز بعد به آنها پیوست . راوی : تو و امثال تو وهب های تازه کربلایید تازه عشق الهی ترکش خمپاره ها نقل بزم گلگونت لباس بزم 🌹 🕊 🌹🥀🕊
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷 احمد مختاری، مجتبی سعیدی و علی سراج از عشایر مهدیشهر استان سمنان راهی جبهه می‌شوند. در بحبوحه جنگ، هر سه رفیق شفاعت‌نامه‌ای می‌نویسند و هر سه آن را امضا می‌کنند : اینجانبان علی سراج، مجتبی سعیدی و احمد مختاری پیمان می‌بندیم بر اینکه هرکدام از ما سه تن به درجه رفیع شهادت نائل آمد، دو نفر دیگر را در روز قیامت شفاعت نموده و در محضر خداوند از خدا بخواهد که از گناهان دو تن دیگر بگذرد و در نزد خداوند از دو تن دیگر شفاعت نماید . مجتبی سعیدی ۲۵ فروردین ۶۵، علی سراج ۲۶ دی ماه ۶۵ شهید شدند و احمد مختاری در عملیات مرصاد و در واپسین روز‌های جنگ خودش را به دو رفیق شهیدش می‌رساند . 🇮🇷 🕊🇮🇷
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 حسین از بچه های انتخابی گردان بود که دوره آموزش شنا و غواصی را چند ماه قبل در شهر تبریز طی کرده و هنگام آموزش نیروهای گردان در کناررودخانه کارون بعنوان مربی به بچه ها شنا و غواصی یاد می داد و حسابی هم باهاشون گرم گرفته و سر و کله میزد، بچه ها هم که اکثریت شون اصلا شنا بلد نبودن و با آب و لوازم غواصی واقعا بیگانه بودند، خیلی سخت و دشوار تمرینات را یاد گرفته و انجام می دادند و با کارها و حرکات خنده دارشون مدام نظم کلاس را بهم میزند و موجب شاکی شدن حسین می شدند . حسین هم که اصلا اهل فرمانده بازی و عصبانیت نبود، وقتی خیلی اذیت می شد، هی با خنده می گفت : الهی همگی تو آب شهید شیم ! آخه یه کم مثل بچه های باکلاس و درس خون رفتار کنید تا به کارمون برسیم ! وقت نداریم ها ! و بچه ها هم با شوخی و خنده می گفتند : آخر چرا تو خشکی نه !؟ تو آب !؟ حسین هم یه قیافه جدی میگرفت با لبخند می گفت : یک جای تو کتابها خوندم که ثوابش خیلی و خیلی زیاده ! آخرش هم حرفش به جاش افتاد و با همون بچه هائی که شنا و غواصی کار می کرد، اونطرف رودخانه اروند کنار اسکله چهارچراغه عراق میون موانع خورشیدی گیر افتاده و با انفجار مین منور همه شون شناسائی شده و داخل آب به رسیدند . 🥀
🌹🌴🥀💐🥀🌴🌹 قاب تصویر چهارده مدافع حرم که در سال ۱۳۹۴ در سوریه به فیض نائل آمدند. 🌴 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 و ... به خدا قسم همه ما ، امنیت ، آرامش ، آسایش ، ناموس ، دین ، اسلام ، بودن ، زندگی ، مسئولیت و ... و ... و ... را وامدار یک به یک این هستیم . شما را به خدا قسم می دهیم بیائید و فقط و فقط و فقط به اندازه 1 دقیقه به این موضوع فکر کنیم . آنها کجا و در چه فکری بودند و حالا ما کجا و در چه فکری هستیم . 🥀 🌹🕊