13.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای عطرآگین بودن مزار شهید سید احمد پلارک ...
👤 از زبان غسال
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅━━━─
میخوای_شهید_بشی🍃
دو راهکار مهم برای رستگاری ما از نگاه شهید سجاد زبرجردی
نوشته بود:
شما چهل روز دائم الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.
#بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
از هوایی تنفس می کنید که بوی خون شهدا می دهد، در زمینی راه می روید که ازخون شهدا گلگون است و این شهیدان بر همة اعمال شما ناظرند ...
در دفتر خاطرات ما بنویسید:
ما هرچه داریم از شهدا داریم...🍃
#شهیدابراهیمهادے
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آن زمان که دنیا بر تو تنگ آمد
وصیتنامهیِ شهدا را گوش کن :)🌱
#شهیدجهادمغنیه
هدایت شده از نشر خوبی ها محمد مهدی
بسیار دیدنی
👌 رزمنده ای که در سال ۵۹ در اهواز به درجه شهادت نائل شد، وصیت کرده است که روی سنگ مزارش هیچ چیزی ننویسند. جملات حک شده روی این سنگ قبر، خواندنی و عبرت آموز است. مزار این شهید در بهشت زهرای تهران است.
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
📷 بیا از ما عکس بگیر!!!
یکی از روزهایی که در مقر لشکر۴۱ ثارالله در نزدیکی اهواز مستقر بودیم، من و «محمدجواد زادخوش» و یکی از دوستان که دوربین عکاسی داشت، برای عکس گرفتن از سنگر بیرون زدیم که با "سردار سلیمانی" فرمانده لشکر، مواجه شدیم. به محض دیدن حاجقاسم تصمیم گرفتیم با ایشان هم یک عکس یادگاری بگیریم. حاجقاسم چون محمدجواد را به واسطهٔ آشنائی با برادر بزرگترش میشناخت و از شوخطبعی او خبر داشت، همانطور که از روبرو سمت ما میآمد، از همان دور به جواد گفت: «من با شما عکس نمیگیرم.» جواد هم بیمعطلی و باخونسردی گفت: «ما که نمیخواهیم با شما عکس بگیریم. میخواهیم دوربینمان را به شما بدهیم تا از ما عکس بگیرید!» حاج قاسم که جاخورده بود، لبش به خنده باز شد و آمد کنارمان ایستاد و عکس یادگاری گرفتیم که این همان عکس است.
📸 از راست : مصطفی عربنژاد ؛ سردار حاجقاسم سلیمانی و محمدجواد زادخوش
راوی و عکاس: حسن منصوری
▪️ بسیجی شوخطبعِ خانوکی محمدجواد زادخوش که به سال ۱۳۴۲ در «خانوک» در کرمان به دنیا آمده بود، به تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۶۳، در «عملیات بدر» خرقهی شهادت پوشید.
#لبخندهای_خاکی
#جنگ_به_روایت_تصویر
💠 @bank_aks
هدایت شده از کوثر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️سردار سلیمانی در مراسمی رو کرد به حضار و درخواست کرد همه دو دقیقه فقط سقف را نگاه کنند !!!
... سپس سردار حرفی زد که مجلس دگرگون شد !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید علی قوچانی از برزخ خبر میدهد
چه قدر به موقع بود..
حتما ببینید.بفرستید برای دوستانتون تا اونا هم حال دلشون تازه بشه...
https://eitaa.com/ramzmovafaghiatagahis
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#عاشقانه_های_شهدا
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
همراه دوست عزیزش
#سردار_رشید_اسلام
#شهيد_والامقام
#حاج_ناصر_توبئیها
#جانباز_شهید، #حاج_ناصر_توبئیها در سن ۲۱ سالگی فرماندهی یکی از گردان های لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بو که در آن زمان #سردار_شهید ، #حاج_قاسم_سلیمانی فرماندهی این لشکر را به عهده داشت .
#سردار_شهید ، #حاج_قاسم_سلیمانی وقتی نزدیک ایام عید می خواست به کرمان و به دیدار #والدین خود برود به خانواده این #جانباز_معزز زنگ می زد و می گفت من دو روز به خانه شما می آیم.
به خانه او می رفت.
جانباز را استحمام می داد، تخت او را آماده می کرد و در این دو روز به همسر #جانباز می گفت کار آشپزخانه هم به عهده من است ، دو روز خدمت گذاری این #جانباز_معزز را داشت و بعد به سمت کرمان میرفت .
#جانباز_شهید
#حاج_ناصر_توبئیها
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🌴🌹
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊
#خاطرات_شهدا
#سردار_شهید
#حاج_ناصر_توبئیها
وقتي ازدواج کرديم من پانزده ساله و اول دبيرستان بودم. او هم بيست و هشت ساله و تا اول دبيرستان درس خوانده بود. سال ۱۳۷۳ يا ۱۳۷۴ بود، که درس خواندن را به صورت جدي شروع کرديم؛ ولي چون مشکل تشنج داشت خانواده اش مخالف ادامۀ تحصيل او بودند.
خيلي اين طرف و آن طرف رفتم، از پزشکهاي مختلفي سؤال کردم و همه گفتند: «نه مشکلي پيش نمي آيد.»
به او گفتم: «تو هر چقدر هم که به خانوده ات بگويي باز هم حساسند و مخالفت مي کنند، بيا و مخفيانه درس بخوان.»
با معلمها هماهنگ کرديم. به خانۀ ما مي آمدند و با او کار مي کردند، هيچکس هم اطلاعي نداشت. بعدازظهرها معلم مي آمد خانه و صبحها هم براي فيزيوتراپي به بيمارستان شهيد رجايي مي رفت؛ البته فيزيوتراپي به دلخواه خودش بود. وقتهايي که من خانه بودم ، نميرفت؛ اما اگر کلاس داشتم او هم مي رفت.
وقتي دانشگاه قبول شد، همه مخالفت کردند.
من گفتم: «چطور چهار سال دبيرستان را توانست تمام کند، اين را هم مي تواند.»
و بالاخره در رشتۀ ادبيات فارسي در مقطع ليسانس شروع به تحصيل کرد.
راوی :
#همسر_شهید
#اراده
#مقاومت
#تلاش
#موفقیت
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊🌴🌹
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹
#شهدا
#ولایت_فقیه
#شهید_مدافع_حرم
#محسن_حججی
بهش گفتم : از این #سیدعلی تون که اینقدر سنگش رو به سینه میزنی ، برام بگو .
راستش آن اوایل تا میدیدمش ، مدام به #رهبر ، بد و بیراه میگفتم .
او هم سرش را میانداخت پایین و لام تا کام حرفی نمیزد .
آن روز گفت : گفتنی نیست ، باید #راهش رو بری تا #بشناسیش !
چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد : اونوقت #محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی #آقا .
بعد از #شهادتش ، خواهرم زنگ زد گفت : داریم میریم دیدار #رهبری ، گفتیم تو هم بیای .
پیش خودم گفتم : حتماً باید از پشت میله ها ببینمش .
باورم نمی شد #نمازم رو پشت سر #رهبر بخوانم ، نه از پشت میله ها ، به فاصله یک و نیم متری .
#عزت از این بالاتر که #دست مجروح #رهبر را بگیری و ببوسی و #دستت را در #دست سالمش فشار بدهد و بفرمایند :
#عاقبت_بخیر بشی !
همانجا به #محسن گفتم : تو #قول دادی و به #قولت عمل کردی ، منم #عوض شدم ؛ ولی هوام رو داشته باش #عوضی نشم .
📚 برگرفته از کتاب #سربلند
روایت هایی از زندگی
#شهید_محسن_حججی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
سلامتی نائب بر حق
#امام_زمان_عج
#مقام_معظم_رهبری
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🌴🥀