eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
128 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کوثر
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
💢 به یاد سرداری که بین فرماندهانِ شهید لشکرهای سپاه از همه غریب‌تر و ناشناخته‌تر است... 🔹 بنیانگذار و اولین فرمانده‌ی لشکر۱۷ حضرت علی‌بن‌ابیطالب (ع) 🔹 بنیانگذار و اولین فرمانده‌ی تیپ مستقل ۱۵ تکاوران دریایی‌ امام‌حسن(ع) 🔹 فرماندهی جبهه شوش در جنوب نابغه‌ای که فقط در طی بیست روز توانست لشکر۱۷ را تاسیس کند و فرماندهی لشکر را که آن موقع تیپ بود به عهده گرفت. بعدها به علت استعداد و قابلیت‌های فراوانش مامور تشکیل تیپ ۱۵ تکاوران دریایی شد و فرماندهی لشکر۱۷ علی‌ابن‌ ابیطالب را بعد از او به شهید مهدی زین‌الدین دادند. به قدری محبوب و بزرگ بود که بعد از شهادت حسن باقری و مجید بقایی، مقام معظم رهبری که آن موقع رئیس جمهور بودند در نامه‌ای رسمی شهادت مجید بقایی و یارانش را به او تسلیت گفت. او در آخرین نبرد عاشورایی‌اش در عملیات بدر بصورت گمنام و بدون مسئولیت در کنار سایر بسیجیان به نبرد پرداخت و پس از انهدام چندین پاسگاه دریائی دشمن و در سخت‌ترین نقطه عملیات برای نابودی کمین‌های دشمن ؛ از ناحیه سر مورد اصابت تیر خصم قرار گرفت و در ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ جاودانه شد. 💠 @bank_aks
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
شهدا گذر کردند از دنیا با کمک به دین خدا يتجَرَّدُوا من حُبِّ الدُّنيا ينصرُوا الدِّين ... عکس: انتقال شهدا و مجروحین از طریق پل خیبر به‌ طول 13km 💠 @bank_aks
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
در مسلخ عشق عاشقان در خونند ... ۲۷ اسفند‌ماه ۱۳۶۶ حلبچه ؛ عملیات والفجر ۱۰ تصویری از شهید حسن قورچ بیگی جانشین گردان حمزه سیدالشهداء لشکر ویژه ۲۵ کربلا 💠 @bank_aks
❣️هر روز همراه با یک رفیق شهید... شهید مشلب بسیار با گذشت بود،هرگز از کسی که خشمگین نمی شد کسی را به دل نمی گرفت و مواظب بود کسی از او دلگیر بود. احمد عاشق امام خامنه ای بود و همه سخنرانی های ایشان را از شبکه صراط گوش می داد. می گفت باید در مسیر ولایت ثابت قدم باشیم و هر چه ایشان می گوید قبول داشته باشید.احمد همیشه می گفت: ما هر چه داریم از عاشورا و انقلاب امام خمینی است. این شهید بزرگوارهمیشه توصیه می‌کردند که به ایتام رسیدگی کنیم. از بچه های کشافه می خواست هر کس چیزی با خود از خانه بیاورد و همه را به خانواده مستضعفی که می شناسم می داد. با این کار همه را در این امر مستحب شریک می کرد. بچه ها هم‌چنان راه احمد را ادامه می‌دهند.
هدایت شده از عمار نیوز
اين عكس ٢٨ اسفند ١٣٦٣ در جنوب بصره، گرفته شده است. استخبارات عراق، خبرنگاران را به بازديد صحنه درگيري با ايران، برده است. عكاسي به نام پاولوسكي، عكسي از جسد يك بسيجي جوان، مي اندازد كه جاودانه مي شود. همه اين عكس را قبلا ديده ايم. اما پريشب كه آقا مجيد باز آن را برايم فرستاد، گويي براي اولين بار ديده باشمش. پسرك آرام خوابيده، مثل هر پسر جواني كه پس از ساعت ها تلاش، به خواب سنگيني فرورفته باشد. رنگ چهره اش نشان مي دهد چند روزيست كه همين جا آرميده. قيافه زيبا و معصومش نشاني از وحشت و درد ندارد. حالت دست هايش شبيه كسيست كه در خنكاي يك سحر بهاري، شيرين ترين قسمت از بهترين خواب هاي عالم را تجربه مي كند. جورابش نو است. او تنها كسي نيست كه لباس تميز و عطر، براي عمليات كنار مي گذاشت. كفش به پا ندارد. كوله پشتي اش خاليست. فانوسقه اش باز شده. پسر رشيد مان، آنقدر عميق خوابيده بوده كه هرچه داشته ، برده اند و او بيدار نشده است. ويك دنيا گل وحشي بدن نازنينشش را در برگرفته اند. بخواب پسرم، بخواب عزيز دلم! اينجا دور از تو، در وطن، باز بهار آمده. اما ما نه حال و هواي تو را داريم ديگر ، نه باور و آرامشت را. اينجا ديگر كسي نيست كه گل هاي وحشي، هوس بغل كردنش را بكنند. از خواب كه بيدار شوي، مي بيني ما غالبا مرده ايم و داريم مي پوسيم. ايكاش يك كم از خواب هاي زيبايي كه مي بيني برايمان حواله كني! يك ذره بركت ، يك قبس نور، يك بند ترانه، يك كف دست خوشدلي. باباجان! هر وقت بيدار شدي، برگرد و زير پر و بالمان را بگير. قربانت بروم.. برگرد. برگرد =====❁❁❁❁===== 🌐 عمار نیوز 👇 🆔 @ammrnews 🇮🇷
هدایت شده از شهدای ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🎥 نماهنگی بسیار زیبا و دیدنی بیاد فرمانده دل ها فرمانده دلاور با صدای گرم و دلنشین محمد گلریز با تصاویر کمتر دیده شده از شهید باکری 💢کانال خبری @shohadayeiran57
هدایت شده از پلاک ۸
🌷 ۲۳ اسفند سالگرد 🌷شهید عبدالحسین برونسی 🌷 اسمش رو فاطمه بگذارم👇 بخش اول: 🍀 قنداقه‌اش را گرفت و بلندش کرد. یکهو زد زیر گریه!مثل باران ازابر بهاری اشک می‌ریخت... گریهٔ او برایم غیر طبیعی بود. کمی آرامتر که شد، گفتم: خانمِ قابله می‌خواست که اسمش رو بگذاریم....😇 🍂با صدای غم آلودی گفت: منم همین کارو می‌خواستم بکنم، نیّت کرده بودم که اگه دختر باشه، اسمش رو بگذارم.... 🍁گفتم: راستی ، ما چای و میوه، هر چی که آوردیم، هیچی نخوردن... گفت: اونا چیزی نمی‌خواستن... بعد از آن شب هر وقت بچه‌ها را بغل می‌کرد، دور از چشم ماها گریه می‌کرد... هر وقت ازش می‌پرسیدم جوابم رو نمی‌داد. یک روز که از جبهه برگشته بود، سرّش را فاش کرد البته نه کامل و آن طوری که من می‌خواستم.... راوی:همسر شهید 📚منبع: کتاب خاک‌های نرم کوشک •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه 🌸🌺🌸 https://eitaa.comraveyanpelak8
هدایت شده از پلاک ۸
🌷 ۲۳ اسفند سالگرد 🌷شهید عبدالحسین برونسی 🌷 اسمش رو فاطمه بگذارم👇 بخش دوم: 🌹 گفت: اون روز غروب که من رفتم دنبال قابله، یادت که هست؟ گفتم: آره، که ما رفتیم خونه خودمون.... سرش را رو به پایین تکان داد. پی حرفش را گرفت. گفت: همین طور که داشتم می‌رفتم، یکی از دوست های طلبه رو دیدم. اون وقت، تو جریان پخش اعلامیه، یک کار ضروری پیش اومد که لازم بود من حتماً باشم؛ یعنی دیگه نمی‌شد کاریش کرد. توکل کردم به خدا و باهاش رفتم ... 🔥جریان اون شب مفصله. همین قدر بگم که ساعت دو، دو و نیم شب یکهو یاد قابله افتادم... با خودم گفتم: ای داد بیداد! من قرار بود قابله ببرم! می‌دونستم که دیگه کار از کار گذشته و شما خودتون هر کار بوده کردین. زود خودم رو رسوندم خونه. وقتی مادر شما گفت قابله رو می‌فرستی و میری دنبال کارت؛ شستم خبردار شد که باید سرّی توی کار باشه، ولی به روی خودم نیاوردم... ساکت شد. چشم هاش خیس😰 اشک بود. آهی کشید و ادامه داد: می‌دونی که اون شب هیچ کسی از جریان ما خبر نداشت، فقط من می‌دونستم باید برم دنبال قابله که نرفتم. یعنی اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی بود، خودش اومده بود خونهٔ ما...😰 راوی:همسر شهید 📚منبع: کتاب خاک‌های نرم کوشک •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه 🌸🌺🌸 https://eitaa.comraveyanpelak8
هدایت شده از هر روز با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره جالب حاج حسین یکتا از نحوه شهادت حاج احمد کاظمی شهیدحاج🕊🌹 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
فرمانده‌ای با پوتین‌های پاره 🔹یکی از همرزمان شهید تعریف می‌کند: " یک‌روز بچه‌ها به شهید احمد اللهیاری گفتند: احمد آقا پوتین‌های ما خراب است. ایشان فرمودند چشم، فردای آن روز یک تویوتا پوتین آورد و گفت: بچه‌ها هر کدام از شما که پوتین‌هایش خراب است می‌تواند تعویض کند در همین حین دیدم خود احمد آقا کف یکی از پوتین‌هایش افتاده است و با بند پوتین آن را بسته است تا نیفتد. گفتم احمد آقا شما هم یک پوتین نو بردارید .گفت: نه این پوتین‌ها برای بچه‌هاست. همین پوتین‌ها هم که پایم هست برای من زیاد است. 🔹همرزم شهید احمد اللهیاری می‌گوید: یک روز من با ماشین اصلاح سر حاج احمد را اصلاح می‌کردم که دیدم ماشین گیر کرد. نگاه کردم، دیدم یک ترکش به سرش خورده و نصف آن بیرون است و اطراف آن چرک کرده. گفتم این ترکش شما را اذیت نمی‌کند؟ گفت برو و انبر دست را بیاور و ترکش را بیرون بکش. گفتم نمی‌شود باید برویم پیش دکتر. احمد آقا گفت: این که چیزی نیست بچه‌ها ترکش‌های از این بزرگتر را هم تحمل می‌کنند. شهید 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
رمضان یعنی : "می‌شود به رنگِ خدا هم زندگی کرد" ما هم یک عملیات رمضان داشتیم که همه رنگ خدایی گرفتند و در زیباترین حالت، خونین بال با معبود ملاقات کردند ... شهید 🌷 شهادت: عملیات‌رمضان ۱۳۶۱ 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
جلوی ایوان بند پوتین هایش را بست و دست و پای مادرم را بوسید و سپس گفت حلالم کنید. مادر گفت: بمان، دو روز دیگه قرار است پدر شوی. حبیب الله گفت: وضع کردستان ناجور است صدام و گروهک ها خیلی بر مردم ظلم می‌کنند باید بروم. وقت رفتن گفت فرزندم دختر است اسمش را هم میگذاریم محدثه. در آخرین تماس تلفنی اش هم گفت: من دیگر برنمیگردم قنداقه محدثه را در تشییع جناز‌ه‌ام بگذارید بر روی تابوتم . مطمئنا من و دخترم هرگز یکدیگر را نخواهیم دید شهید 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
💔 تیر مستقیم توپ بدن حجت را برده بود و تنها سر و دستش مانده و از سینه به پائین چیزی نمانده بود تازه آرزوی حجت یادم آمد... می گفت: «خدایا! برای حجت گلوله توپی بفرست، گلوله کلاش برای حجت افت داره...» همین مانده از پیکر را داخل یک جعبه مهمات گذاشتیم و راهی شدیم ..... شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
🌹سخت ترین قسمت خونه تکونی پاک کردن قاب عکس میوه ی دلته که دیگه پیشت نیست، بیاد همه‌ی مادران شهدا علی الخصوص مادران شهدای مفقود الاثر ♦️سلامتی مادران شهدا صلوات🌹 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
دست بر سفره نبردم تا خودت تعارف کنی تعارف اهلِ کرم از خوردن نان بهتر است ... افطارم راباشما میگذرانم وصلواتی هدیه پدرانتان میفرستم شاید نظری، نگاهی شاید که لایق شویم الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ التماس دعا 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
💫انگار توانش بعد از جانبازی دوبرابر شده بود مادر شهید خرازی از خبر جراحت پسرش روایت می‌کرد: "دست حسین در عملیات خیبر قطع شد؛ وقتی این خبر را شنیدم از هوش رفتم؛ توی بیمارستان یزد به دیدارش رفتم؛ گفتم «حسین، نکنه من بمیرم و تو را دیگر نبینم؟» و حسین گفت «نه مادر انشاءالله عمر طولانی داشته باشی». بعد گفت «مامان، طاقت داری دست مرا ببینی»؛ گفتم «مگه چی‌شده»؛ دکمه‌های پیراهنش را که باز کردم گفتم «حسین! پس دستت کجاست؟» و دوباره از هوش رفتم. فکر می‌کردم حالا که یک دست ندارد، دیگر نمی‌تواند هچ کاری انجام دهد؛ اما انگار توانش بعد از جانبازی دو برابر شده بود؛ همه کارهایش را خودش انجام می‌داد، کاری کرد که من هیچ وقت احساس نکردم او یک دست ندارد." شهید 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️لحظه ای،ازیاد خدا غافل نباشید.. 🌹شهید علی اصغر دهنوی ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊 🌹
❣️ما را کسی نخواست.. فدای سرت نخواست! تا با تو ایم، منت همدم نمی‌کشیم.. 💗رفیق شهیدم سردار عزیزم را یاد کنیم با ذکر صلوات و فاتحه 🤲🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«خدایا، امسال رو سالِ شهادتِ من قرار بده» ‌ ✍️ سِیّد امیرحسین هاشمی 🇵🇸 @Roshangari_ir
هدایت شده از شهدای ایران
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹تقدیم به شهدای 8 سال دفاع مقدس 🌹نام حسین است سربند آنان....جان های عاشق چشم انتظار این سرگذشتند..... 🎙حاج صادق آهنگران 💢کانال خبری @shohadayeiran57
هدایت شده از شهدای ایران
🌹 رفاقت های قدیم خیلی قشنگ بود. تا آخرش باهم بودند..‌.باهم می رفتند جبهه باهم برمی‌گشتند... . ▪️ ( ؛ ۲۷ اسفند ۱۳۶۶_عملیات والفجر ده) . 💢کانال خبری @shohadayeiran57