{قسمتی از وصیت شهید مدافع حرم }
محمد هادی ذوالفقاری...♡
#پوسترباذکرصلواتبهروحشهیدازاد
🌸شعله های #فتنه سال ۸۸ زبانه کشیده بود.
🌼هادی به همراه #همسفر_شهدا_سيد_علیرضا_مصطفوی جلوی #دانشگاه رفتند. جمعيت شان كم نبود.
در جلوی #دانشگاه پارچه سياهی بود و تصاوير كشته های خيالی فتنه گران روي آن نصب شده بود.
🍀هادي و سيد از موتور پياده شدند. جرات مي خواست كسي به طرف آنها برود. اما آنها حركت كردند و خودشان را به مقابل تصاوير رساندند.
يكباره تمام عكس ها را كنده و پارچه سياه را نيز برداشتند.
🔴👈قبل از اينكه جمعيت فتنه گر بخواهد كاری بكند، سريع از مقابل آنها دور شدند. آن شب #بی_بی_سی اين صحنه را نشان داد.
😇¦⇔ #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
ــــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ❥
#دلتنگے_شهدایے ✨
لُکنت فقط از کارماندنِ زبان نیست!
چشم ها هم گاهی روے یک چهره گیر میکنند..🖇️
#شهید_هادی_ذوالفقاری❤️
#حرفقشنگ 🍃
میگهڪنڪوردارم
نمیرسمنمازو...بخونم!😑
ببینم
میرسیناهاربخوری؟شامبخوری؟چتڪنی؟فیلمببینی؟!!!🤦🏿♂
چراوقتعبادتڪهمیشه
فازصرفهجوییدروقتمیگیریم؟!!🚶🏿♂. .🕳
روزقیامت...
نمیگنتڪرقمیبودییانه
میگن
نمازتڪو؟!!!!👌🏾
#باهمهمونم🌱
#بدون_تعارف 🚫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درود بر خامنه ای 💪💚👌
🌿فرازی از وصیت نامه 💌 :
💫گاهی "شهید شدن" آسانتر از زنده ماندن است.
این نکته را اهل معنا و دقت خوب درک میکند،
گاهی زنده ماندن و تلاش کردن درک محیط
و بصیرت داشتن به مراتب مشکلتر از
شهید شدن و به لقای الهی پیوستن است.
💫دعا کنید شهید باشیم نه اینکه فقط شهید شویم.
اصلا تا شهید نباشیم شهید نمیشویم.💥
#شهید_سیدروحالله_عمادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مداحی شهید معز غلامی در یادواره شهید هادی ذوالفقاری...♡🥀
شهید هادی ذوالفقاری....♡
__
+یه نگاه به قَلبت بنداز!
ببین اصلا جایی برای
مَهدیِ فاطِمه عج
گذاشتی یا نه؟!
📌پسرک فلافل فروش
#قسمت_شصت_و_ششم
هادي در كنار درس خواندن براي طلبه ها صحبت مي كرد و به شرايط روز
عراق و موقعيت آمريكا و دشمني اين كشور با مسلمانان اشاره مي كرد.
حالا ديگر زبان عربي را به خوبي تكلم مي كرد. خيلي از طلبه ها عاشق
هادي شده بودند.
او با درآمد شخصي خودش بارهادوستان را به خانه ي خودش دعوت
مي كرد و براي آنها غذا درست مي كرد.
منزل هادي محل رفت وآمددوستان ايراني نيز شده بود. در ايام اربعين،
خانه را براي اسكان زائران آماده مي كرد
خودش مشغول پخت و پز و پذيرايي از زائران ابا عبدالله الحسين مي شد.
برخي از دوستان عراقي هادي مي گفتند: تو نمي ترسي كه در اين خانه ي
بزرگ و قديمي و ترسناك، تك وتنهازندگي ميكني❓
هادي هم مي گفت: اگر مثل من مدتها كنار خيابان خوابيده بوديد قدر
اين خانه را مي دانستيد❗
بعد از آن رفت و آمد هادي با منازل دوستان طلبه اش بيشتر شد. در اين رفت و آمدها متوجه شد كه بيشتردوستان طلبه، از خانواده هاي مستضعف
نجف هستند.
بسياري از اين خانواده ها در منازلي زندگي مي كنند كه از
نيازهاي اوليه محروم است.
🔰ادامه دارد ...🔰