#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
#شهید_محسن_حججی بسیار به ابراهیم هادی علاقه داشت. در مراسم عقد به همسرش یڪ بسته ڪتاب هدیه داد ڪه یڪی از آنها سلام بر ابراهیم بود. بارها ڪتاب شهید هادی را میخرید و به جوانان نجف آباد هدیه می داد.📚🎁
✨ابراهیم الگوی محسن بود. شهید محسن حججی خالصانه و بدون_سر_و_صدا برای خدا زحمت ڪشید، اما خداوند نام او را همچون ابراهیم بلند آوازه کرد...
📚 برگرفته از ڪتاب حجت خدا. داستان هایی از زندگی
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
"یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ"
"اى یاور آن کس که یاوری ندارد"
#دعایجوشنکبیر
#شبتوندرپناهخدا ✨
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
#کلام_بزرگان 🌿
🔹 آیت الله بهجت (ره)
هر شب در عالم خواب در عوالمی
از برزخ میرویم که هیچ اختیارش
دسـتِ ما نیست؛ با این همـه، این
گونه از مرگ غافلیم!
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آیه_قرآن
#دریای_آرامش✨
🎥 ای انـسـان! چه چـیـزی تو را
نسبت به پروردگارت مغرور کرده
است؟! ⚠️
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
8.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فریادی تکاندهنده از جان ضاحیه؛
روزی خواهد آمد که مهدی (عج) تکیه بر کعبه زند و با صدایی حیدری بگوید: ای اهل عالم، من امام قائم هستم..
#لبیک_یامهدی
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
خنده های دلنشین شهدا
نشان از آرامش دِل دارد...
وقتـی دلت با "خدا" باشد
لبانت همیشه میخندد(:💗
اگر با خدا نباشی هـر چقدر هـم شادی
کنی ، آخرش دلت غمگین اسـت!
-شهید حاج حسین خرازی
#یاد_شهدا_با_صلوات
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
17.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹چهارم آذر 1365 روزی که 54 هواپیما بمدت 1 ساعت و 45 دقیقه اندیمشک را بمباران کردند!
🔸این حادثه طولانی ترین بمباران هوایی بعد از جنگ جهانی دوم بود!
4 آذر روز ایستادگی و مقاومت مردم غیور #اندیمشک گرامی باد💚🇮🇷
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اندیمشک_قهرمان
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
جلسه امتحان یا #نماز_اول_وقت؟!
احمد به شدت مراقب نماز اول وقتش بود و وقتی اذان میشد همه کارهایش را تعطیل میکرد.آن هم چه نمازی،مثل ما نبود که برای رفع تکلیف نماز بخواند.طوری نماز میخواند که گویا اصلا توی این دنیا نبود!
توی مدرسه قرار بود معلم از یکی از درس ها امتحان بگیرد.سر صف که آمدیم آقای ناظم گفت:بر خلاف معمول این امتحان در خارج از ساعت درس و بعد از کلاس سوم برگزار میگردد.چند دقیقه مانده بود به امتحان که صدای اذان از مسجد محل بلند شد.احمد آهسته حرکت کرد و رفت سمت نمازخانه . من هم پشت سرش رفتم که منصرفش کنم.
گفتم : این معلم خیلی حساسه اگه دیر بیای راهت نمیده و ازت امتحان نمیگیره.
اما گوش احمد بدهکار نبود . او رفت نماز خانه و من سر جلسه امتحان!
بیست دقیقه میشد که سر جلسه بودیم اما نه از آقای معلم نه از احمدعلی خبری نبود. آقای ناظم هم مدام دانش آموزان را به سکوت دعوت میکرد تا معلم برگه سؤالات را بیاورد . مدام از داخل کلاس سرک می کشیدم و منتظر احمدعلی بودم.
بالاخره معلم برگه به دست وارد کلاس شد و با عصبانیت گفت : از دست این دستگاه تکثیر ، کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده شود!
تا معلم برگه را داد به دست یکی از دانش آموزان که پخش کند ، احمدعلی در چارچوب در ظاهر شد . با اینکه معلم ما بعد از ورود خودش ، هیچ کسی را داخل کلاس راه نمی داد ، گفت : نیری برو بشین سر جات!
من و احمد علی هر دو امتحان دادیم ، اما او نمازش را اول وقت خوانده بود و خدا امور دنیا را با او هماهنگ کرده بود ولی من نه...
📚کتاب عارفانه؛خاطرات #شهید_احمدعلی_نیری
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
بیداریِ جهانی🇵🇸🇱🇧
"راهپیمایی معترضان در کانادا برای اعلام همبستگی با مردم غزه و لبنان"
#وعده_صادق
#غزه #لبنان
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』