eitaa logo
شهید هادی ذوالفقاری....♡
463 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
37 فایل
خـوش اومدی رفیـق💚 دع‌ــوت شـده‌ی خـاصِ شهدا هستی..😍🌱 {کانال شهید مح‌ـمّدهادی ذوالفقاری♡} ✅خادم کانال جهت تبادل: ↬ @Ghaf_sin120 ✅ارتباط با مدیر کانال ↬ @Nazanin_hbi ___________ 🌴تاسیس.1400/2/7 ◆ @shahidzoalfaghari
مشاهده در ایتا
دانلود
فعالیت کانال از فردا صبح ان شاءالله 🌹
کانال شهید هادی ذوالفقاری ♡ برنامه های کانال ☆ زندگی نامه . مهدویت . سخن .وصیت نامه ‌.طنز جبهه.... لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
[ السلام علیک یا حبیب الله ] زمانی که هادی ذوالفقاری در تهران بود و در بازار آهن فعالیت می کرد، همیشه دست خیر داشت. خصوصاً برای هیئت ها بسیار خرج می کرد. هادی می گفت باید مجلس امام حسین(ع) پر رونق باشد. باید این بچه ها که هیئت می آیند خاطره خوشی داشته باشند. هربار که برای هیئت و یا کارهای فرهنگی مسجد احتیاج به کمک مالی داشتیم اولین کسی که جلو می آمد هادی بود. همیشه آماده بود برای هزینه کردن. یکبار به هادی گفتم: از کجا این همه پول می یاری؟ مگه توی بازار چقدر بهت حقوق میدن؟ خندید و گفت: از خدا خواستم که همیشه برای این طور کارها پول داشته باشم. خدا هم کمکم می کنه. پرسیدم: چطوری؟ گفت: باید تلاش کرد. بعد ادامه داد: برای اینکه برخی خرج ها رو تأمین کنم، بعد از کار بازار آهن، با موتور کار می کنم. بار می برم، مسافر و... خدا هم توی پول ما برکت قرار می ده. ══════🌱🌷🌱═══════
طنز .خاکی 👇😁
❗️ اومده بود از فرمانده مرخصی بگیره. فرمانده یه نگاهی بهش کردو گفت: میخوای بری ازدواج کنی؟! گفت: بله میخوام برم خواستگاری!🕶 فرمانده گفت: خب بیا خواهر منو بگیر!😉 گفت: جدی میگی آقامهدی؟! گفت: به خانوادت بگو برن ببینن، اگه پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو!! اون بنده خداهم خوش حال دویده بود مخابرات تماس گرفته بود. به خانوادش گفته بود: فرمانده‌ی لشکرمون گفته بیاخواهرمنو بگیر، زود بریش خواستگاریش خبرشو به من بدید😅 بچه های مخابرات مرده بودن از خنده!🤣 پرسیده بود: چرا می خندید؟! خودش گفت بیادخواستگاری خواهرمن بچه ها گفتن: بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن یکیشونم یکی دوماهشه!😐😂
[ 💔 ] شیخ هادی به عشقش رسید.او عاشق شهادت بود. خبر دادند که در جریان یک انفجار انتحاری در شمال سامرا، پیکر هادی از بین رفته و ظاهرا چیزی از او نمانده! دوربین هادی پر از آب و تقریبا منهدم شده بود این نشان از انفجار مهیبی بود که رخ داده بود. همه بدنبال پیکر هادی بودند. از هر کسی که می پرسیدیم،نمی دانست و می گفت: تا آخرین لحظه هادی مشغول تهیه عکس و فیلم بود. یاد آخرین شبی که با هادی بودم افتادم. هادی به خودش اشاره کرد و گفت: برادرت در یک انفجار تکه تکه می شه! اگه چیزی پیدا کردید،در نزدیک ترین نقطه به حرم امام علی علیه السلام دفنش کنید ══════🌱🌷🌱═══════
بچه ها لینک کانال ما رو فراموش نکنید . 🙈🙈🙈 کانال شهید هادی ذوالفقاری ♡ برنامه های کانال ☆ زندگی نامه . مهدویت . سخن .وصیت نامه ‌.طنز جبهه.... لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
ببینم‌چند نفر دست به کار میشن برای دعوت کردن به زائر شهید بودن
https://eitaa.com/idehrahrahian_1400 ای دی بنده 🌹 جهت ارسال نظرات یا انتقادات