eitaa logo
گالری سادات
116 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
507 ویدیو
23 فایل
کار خوبه خدادرست کنه
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🍂🖤 اذا کان المُنادی زینب(س)فٵهلا بالشهاده اگر دعوت کننده زینب(س)است پس سلام بر شهادت ─┅═ঊঈ🌹⚘🥀🌹⚘🍀ঊঈ═┅─ محمودرضا بیضایی -یادکنیم.🌺🍃 @shahiedbaeyzae
כݪٺ ڪہ ڱڔڦٺ💔 بآ ږڣيقے כږכ ۅ כݪ ڪڹ ڪھ آښماݩے باشڊ ...🕊 این ݫمینے ھا🌎 ڊر ڪار ڂۅد مـآندھ اند ... . @shahiedbaeyzae
💠 خواهرشهیدابراهیم‌هادی‌می‌گفت: 🦋آخرین باری که ابراهیم به تهران آمده بود کمتر غذا میخورد. وقتی با اعتراض ما مواجه میشد میگفت: باید این بدن را آماده کنم. 🦋 در شب های سرد زمستان بدون بالش و پتو میخوابید و میگفت: این بدن باید عادت کند روزهای طولانی درخاک بماند. 🦋میگفت: من از این دنیا هیچ نمیخواهم حتی یک وجب خاک. دوستدارم انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم 🦋دوستدارم بدنم در راه خدا قطعه قطعه شود و روحم در جوار خانم حضرت زهرا (س) آرام گیرد. @shahiedbaeyzae
به اندازه شارژ گوشیت صلوات بفرست مؤمن 🖤🌱
اگه‌تو‌هر‌کارے حکمت‌خدا‌رو‌در‌نظربگیریم دیگه‌ناراحت‌نمیشیم..🙂♥️ 🕊 @shahiedbaeyzae
_چرا شماها هرسال اربعین این همہ راه میرید ڪربلا..؟؟😐 +خدا بہمون تخفیف میده🌱 چند روزی دور از هواۍ گناه آلود دنیا.. تو بهشتش نفس بڪشیم..😇 ─┅═ঊঈ🌹⚘🥀🌹⚘🍀ঊঈ═┅─ محمودرضا بیضایی -یادکنیم.🌺🍃 @shahiedbaeyzae
⭕️بدانید علت آزاد نشدن قره باغ تا الان نفوذ اسراییل در آذربایجان و حاکمان فاسد آن است. ─┅═ঊঈ🌹⚘🥀🌹⚘🍀ঊঈ═┅─ محمودرضا بیضایی -یادکنیم.🌺🍃 @shahiedbaeyzae
(((طنز شهدا))) تازه اومده بود جبهه ، یه رزمنده رو پیدا کرده بود و ازش پرسید : " وقتی توی تیررس دشمن قرار میگیرید ، برای اینکه کشته نشی چی میگی ؟ " اون رزمنده هم که فهمیده بود که این بنده خدا تازه وارده شروع کرد به توضیح دادن : " اولا باید وضو داشته باشی ، بعد رو به قبله و طوری که کسی نفهمه باید بگی : " اللهم ارزقنا ترکشنا ریزنا بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم راحمین " بنده خدا با تمام وجود گوش میداد ، ولی وقتی به ترجمه عربی دقت کرد ، گفت : " اخوی غریب گیر آوردی ... !؟ " @shahiedbaeyzae
شهی💝دحسین نصرتی: 📖 🌹 از صبـح می‌رفت تو انبار تا بعد از ظهر ؛ با خودم گفتم شاید حسین میره اونجا می‌خوابه . خواستم برم مچشو بگیرم . رفتم داخل انبار ، انتظار داشتم ڪولر گازی داشته باشه . وارد ڪه شدم خفه شدم ، گرما و شرجی بودن هوا یه حالت ڪوره پز خانه درست ڪرده بود . یه لحظه هم تحملش سخت بود . (توی گرمای 60-70 درجه‌ای اهواز) باورش برام سخت بود ڪه حسین هر روز میاد اینجا و تو این شرایط ڪار می‌ڪنه . سر تا پا خیس عرق بود ؛ داشت مداحی می‌خوند و مشغول مرتب ڪردن انبار بود . با عصبانیت بهش گفتم بیا بریم ، آخه اخلاص هم حدی داره ، الانه ڪه فشارت بیفته‌ها . گفت : داداش این وسایل مال بیت‌الماله و من طبق وظیفه‌ای ڪه دارم مسئولم اینجا رو مرتب ڪنم . رفتم خونه ساعت 2 عصر شده بود ، خوابیدم و تا ساعت 6 خواب بودم . وقتی بیدار شدم اولین ڪارم این بود ڪه به حسین زنگ بزنم و حالش رو بپرسم . گوشی رو برداشت و سریع گفت : من الان سرم شلوغه بعدا زنگ می‌زنم . گفتم : ڪجایی مگه ؟ گفت ڪار انبار هنوز تموم نشده . گفتم : به خدا اگه همین الان نری آسایشگاه ، زنگ می‌زنم به فرمانده و میگم ڪه این پسر دیوونه شده . راستش نقطه ضعفش همین بود نمی‌خواست ڪسی از ڪارایی ڪه می‌ڪنه مطلع بشه ، تا اینو شنید سریع گفت باشه . ✍ راوی : همڪار شهید مدافع وطن ( ─┅═ঊঈ🌹⚘🥀🌹⚘🍀ঊঈ═┅─ محمودرضا بیضایی -یادکنیم.🌺🍃 @shahiedbaeyzae
❤️ « با هم خیلی رفیق بودیم تو عملیات والفجر۸ شهید شد یہ شب بہ خوابم اومد و دوتا توصیہ ڪرد : ۱. گناه نڪنید ۲. اگر گناه ڪردید ، سریع توبہ ڪنید .» ─┅═ঊঈ🌹⚘🥀🌹⚘🍀ঊঈ═┅─ محمودرضا بیضایی -یادکنیم.🌺🍃 @shahiedbaeyzae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا