eitaa logo
عنایات شهدا 🌷
1.1هزار دنبال‌کننده
131 عکس
10 ویدیو
0 فایل
لطفا عنایات شهدا و نحوه‌ی آشنایی با رفیق شهیدتون رو برامون بفرستید ❤ ️👇👇 @Modafeaneharaam_ad ادرس کانال👇 👇 http://eitaa.com/joinchat/262930453Cc15f263649 آری... شهدا زنده‌اند...🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب شهدا و الصدیقین🌺 من ۷ ماه از تحولم میگذره.تا قبل از تحولم اصلا آدم نبودم.همه کاری میکردم... از حجاب نامناسب گرفته تا رفاقت با نامحرم و نخواندن نماز و....😔 من عادت به بی احترامی به شهدا و رهبر نداشتم.هرکسی هم بی احترامی میکرد باهاش برخورد میکردم.تنها خط قرمزم همین بود که توهین نشه به مقام شهید و رهبری🤕تا اینکه یه کانالی پیدا کردم ک تلنگرانه میزاشت.یکیش این بود که با چت با نامحرم سیلی به امام زمان میزنی😖 من به خودم اومدم و رفیقای نامحرمم رو ترک کردم و البته کسی که دوستش داشتم🙂ولی بازم آدم نشدم و از حجاب و نماز و عمل به دستورات دینی کامل دور بودم. یکی از دوستام خیلی در بند شهید و شهادت بود.همیشه پروفایلش عکس شهید بود😕یه روز دیگه من جوش آوردم و شروع کردم به دعوا.گفتم(.....)بس کن حالمون از هرچی شهیده بهم خورد اه یکی بود رفت مرد اومد دیگه😒🤧خودم موندم تو حرفم:چی؟چیداری میگی؟ تو که به شهدا توهین نمیکردی الان........😐😪بیخیالش شدم و خوابیدم.تو خواب همون شهید رو دیدم ولی عصبی.داد زد گفت خجالت بکش😔ما از همه چیزمون گذشتیم که بلایی سر ناموس کشور خودمون نیاد بعد تو؟حتی روسریتم نمیکشی جلو😏 من که خیلی ترسیده بودم فقط سکوت کرده بودم.تو خواب به من گفت باید آدم بشی.همه چیزتو درست میکنی😤 صبح که پاشدم برای اون دوستم تعریف کردم خوابمو.اونم گفت باید آدم بشی👌✨۵ تیر ماه روزی بود که من بعد چند سال نماز درست خوندم و چادر گذاشتم😍از اون به بعد شدم دختری که شرمنده شهدا نیست.الحمدلله بعد از تحولم شروع کردم به تبلیغ اسلام و دین و خداروشکر موفق هم بودم🙂 من از شهدای مدافع حرم و شهدای گمنام حاجت زیاد گرفتم. شهید محمدرضا دهقان امیری دلیل اصلی تحول من بودن🥺🥺🥺
عنایات شهدا 🌷
🍃🌸 🔹 🔸خواب شیرین مهمان تولد آقاسیدرضا هر جمعه با عنایت شهید و لطف خدا می اومدیم سر مزار شهید. دوست داشتم تولد شهید بتونیم بیایم ولی چون راه دور بود و ماشین نداریم، خیلی ذهنم درگیر بود. چند روز قبل تولد شهید، خواب دیدم آقا سید و شهید مشتاقی با موتور و لباس نظامی اومدن. با هم صحبت کردیم و بعد شهید طاهر گفتن جمعه روز تولدشون هست و برنامه دارن و دعوت کردن بیایم. گفتم: ماشین نداریم و ... گفتن: اونها رو من ردیف میکنم؛ و یک تعداد اسامی رو گفتن که اون روز همراه خودت بیار... وقتی بیدار شدم برای مامانم تعریف کردم. ایشون هم پیگیر کارها شدن و با عنایت خود آقا سید همه چی خوب پیش رفت. روز تولد چون دیر خوابیدم، رفتم استراحت کنم تا بعد از ظهر برای مراسم سرحال باشم. وقتی خوابیدم دیدم یک جای خیلی قشنگی بود که شهدای خانطومان و بعضی شهدای دیگه که می‌شناختمشون و افرادی که چهره‌هاشون نورانی بود و تو خواب میدونستم چه کسانی هستند، برای شهید تولد گرفته بودن. اونجا شهید ازم و تمام افرادی که برای مراسم قرار بود بیان تشکر کردن و گفتن: ممنونم که زحمت کشیدین و پدر و مادر رو هم دعوت کردین ولی کاش به خانمم هم می‌گفتین بیان؛ خیلی دوست داشتم امروز ایشون هم باشه... و بعد کمی مکث کردن و گفتن: نگران پسرشون هستن که اونجا اگر بچه ها رو با باباهاشون ببینن شاید بیقراری کنن.. و تاکیدشون بود خیلی مراقبشون(سیدمحمد) باشید... 🔸 یکی از محبان شهید از شهر که همراه با تعدادی از خانواده و دوستان، در مراسم تولد شهید (۱۰ دی ۱۴۰۰) حضور داشتند. 🍃با شهدا صحبت کنید ؛ آنها صدای شما را به خوبی می شنوند وبرایتان دعا میکنند ! دوستی با شهدا دوطرفه است...🍃 ____________________ 🌴کانال "شهید سیدرضا طاهر" 🆔 @shahid_taher
سلام . به مناسبت امروز که سالگرد شهادت است میخوام عنایتی ازاین شهیدعزیزبگم.👇 دخترم ۳سال داشت وازموقع تولد دل درد داشت دیگه تو۳سالگی خیلی بدجورشده بود طوری که بچه از دل دردگریه میکرد ومن و پدرش مستأصل میشدیم کلی دکتر برده بودیم امادارو هم اثرنداشت،تااینکه شایدیک هفته ازشهادت سردارگذشته بود ،البته توروزای شهادت سردارمنزل ماغوغایی بود،مدام اشک میریختیم😭 وفقط خبرای مربوط به شهادت سرداررو میدیدیم، خلاصه همسرم یک شب خواب دیدن که دخترم رو بردیم دکتر امادکتر سردارهستند،همسرم گفتن بچم خیلی دل دردداره سردار گفته بود چیزی نیست ببریدولی همسرم اصرارکرده بودن که شماحالا یه معاینه بکنید، و سردار دست کشیده بودن روی شکم بچه وگفته بودن ببرید. باورم نمیشد❗️ الان دخترم ۴سال نیمه است،ودرست ازفردای اون خواب دیگه دل درد نداشت وسرداربه اذن خدابچه من روشفادادند😭 روحشون شاد.
به روح شهید سلیمانی و تمام شهدا وطن قسم میخورم. من شب شهادت سردار سلیمانی خواب دیدم... که یه شهید مدافع حرمی که سر قبرش هم رفتم به اسم شهید انصاری اومد یه دندون گذاشت تو دستم.دندون رو که برگردوندم چند تا دونه خاک از روش ریخت دیدم روش نقشه ایرانه . من پا برهنه دنبال شهید انصاری میدویدم گریه میکردم میگفتم وایسا این حیفه این سالمه. ولی بهش نرسیدم.صبح که بیدار شدم شبکه خبر آرم عزا زده بودن و شهادت سردار رو تایید کرده بودن. به خدا اینقدر حالم بد بود. که عصر رفتیم بهشت زهرا تهران... خدا رو شاهد میگیرم که همه آدمایی که بهشت زهرا بودن... از پسری که تمام بدنش خالکوبی داشت تا پسری که با چفیه بسیجی بود‌ از دختری که بد حجاب بود تا دختری که چادر و روبنده داشت هممون با هم از ته دل برای سرداری گریه میکردیم. به قول آقای خامنه ای سردار یک قهرمان ملی و امتی است. به نظرم به هیچ وجه نباید شخصیت چنین مردی زیر سوال بره .چه مذهبیا و چه ملیا باید بدونن که سردار یه قهرمان جهانی است. قهرمانانی که آمریکا و کره تو فیلمشان دارن میسازن و پوشالی ان ... ما زنده اش رو در عصر جدید داشتیم. حیف که رسانه ما ضعیفه و فقط بسنده میکنه به دو تا عکس توی روز شهادت سردار.متاسفم. سردار شخصی بود که چه ملی و چه مذهبی سنگ تموم بود. از حرف زدن راجع به اینکه دختر ایرانی بد حجاب و با حجاب دختر ماست. از کمک و خود نشان دادن در فلسطین، لبنان،عراق ،افغانستان، ونزوئلا،سوریه،یمن، چه کمک به سنی چه شیعه،چه ایزدی چه مسیحی چه یهودی فرقی براش نداشتن‌. توی کشور از دور زدن تحریم ها و آوردن داروهای کمیاب مثل بیماران پروانه ای‌ . از هر لحاظ قهرمان بوده. روحش شاد و حافظ ایران باشه . امیدوارم راهش پر رهرو باشه
خیلی وقت بود ک درگیربیماری بدی شده بودم.... هیچ درمانی هم نداشت اگربودموقت و کوتاه مدت بود بازم برمیگشت به روال قبل خیلی ناامیدبودم💔 همه به رُخم میکشیدن و این عذاب آور تر از هرچیزدیگه ای بودوحتی گاهی هم مسخره میشدم ازسمت اطرافیان... 😔 یه روز با یه دل ازهمه جاشکسته و بریده رفتم سرمزار شهیدگمنام سنگ مزار رو شستم گفتم یامنو شفابده یاکاری کن من داروی این درد رو پیداکنم که جواب قطعی به من بده همون روز من دارو روپیداکردم... و بااستفاده ازاون سلامتیم روبه دست آوردم☺️ توتمام مشکلات زندگی هیچ وقت هیچ وقت شهدارو ازیاد نبرین💔 برای شادی روح این شهید بزرگوار یه صلوات بفرستین به امیدبهبودی تمامی بیماران💫
سلام شبتون بخیر منم میخام از عنایت شهدا براتون بگم من از شهدا خیلی چیزا دیدم خیلی دستمو گرفتن ولی این آخرین سری که ازشون کمک خواستم وکمکم کردن راجب مادرم بود مادرم تازه به رحمت خدا رفته نزدیک خونه مون یک گلزار شهدا داریم که اموات محلی رو اونجا دفن میکنن پدرم سالها پیش ا ونجا دفن شده بود ومیخاستیم مادرم رو هم روی پدر در یک جا دفن کنیم ولی اجازه نمیدادن هر کاری میکردیم اجازه نمیدادن مادرم در سردخانه بهشت زهرا س مونده بود ومهمان ها هم آمده بودن وآماده برای تدفین در بهشت زهرا س شدیم که برادرم زنگ زد به من که یک نامه از بهشت زهرا س گرفتم میفرستم به گوشی شما بده پسرت ببره به رئیس اوقاف گلزار نشون بده شاید اجازه دادن که مامان رو اونجا ببریم گفتم اینبار خودم برای آخرین بار میرم با رئیس اونجا صحبت میکنم خلاصه خسته تون نکنم برای رفتن باید اول از قسمت ابتدای گلزار که شهدا هستن عبور میکردم 🌷 موقعی که به گلزار رسیدم رفتم سر مزار شهیدی که اونجا معروف بود نشستم وگریه کردم که شما رو قسم میدم یک کاری کنید اینجا به مادرم جا بدهند دوباره مادرم رو نفرستند بهشت زهرا چون به من دوره ونمیتونم تند تند برم سر مزار مادرم خلاصه شهدا به مادرم جا دادن و اصلا نمیدونم چه جوری رئیس قبول کرد وراضی شد🌷 گلزار شهدایی که ۲۰ سال بود پدرم اونجا دفن شده بود ومن اصلا مزار شهدا رو ندیده بودم الان شدن دوست صمیمی من وقرار هر پنج شنبه من هر هفته با یکیشون دوست میشم وهر کدومشون باعث شناختن اون یکی میشه تقریبا با همشون دوست شدم وهر پنج شنبه براشون صلوات میفرستم و سر مزارشون میرم وباهاشون دردودل میکنم🌷 ببخشید طولانی شد🌷 تازه خلاصه کردم چون هر کدومشون بهم چیزایی دادن که کلی توصیح داشت🌷
سلام به همه🌹آرزوی حال خوب دارم براتون🌹 تصویری که مشاهده میکنید،جلد کتابی بانام "ازچیزی نمیترسیدم" هست..زندگی نامه شهید سلیمانی به قلم خودشون❤️ این کتاب باعث شد عنایتی از شهید سلیمانی ببینم و حس خوب دریافت کنم❤️ چندوقت پیش توی تلوزیون تبلیغ این کتابو دیدم و یه شماره پیامک گذاشتن که هرکی میخواد تهیه کنه پیامک بده تا پیامکی خرید وپست کنن براش.. منم شماره پیامکو یه جا که دیدداشت یادداشت کردم که سرفرصت پیامک بفرستم اماانقد مشغله دارم که کلا یادم رفت...چندین روز بعدش مشغول انجام کار بودم که چشمم به اون شماره افتاد که نوشته بودمش🌷 دلم گرفت که نتونستم کتابو تهیه کنم...باشهید سلیمانی حرف زدم گفتم: ✨ خودت میدونی این روزا انقد مشغلم زیاده دست و دلم به اینکارا نمیره کتاب سفارش بدم وفرصت ندارم خودت میدونی این کتابو دوسدارم...من اصرار نمیکنم...خودت اگه دوسداری این کتابو بدون اینکه سفارش بدم برسونی بهم تابخونم✨ شب همون روز که باشهید دردول کردم دخترعمم اومد خونمون گفت یه کتاب هدیه برامون اوردن زندگی نامه خودنوشت شهید سلیمانی💔 چقد تعجب کردم و خوشحال شدم..تو چند ساعت شهید جوابمو داد چون واقعا خالص بود کارم و شهید میدونست شرایطمو❤️ کتابو برام اورد و مطالعه کردم ❤️❤️ اینو توجه و حضور شهید تو زندگیم میدونم و باهمه مشغله ها و مسائل اما دلم خوشه شهدا به ما نظردارن❤️ ✨دوستان خواهشا بیشتر فعال باشید توکانال..از رفاقتتون باشهدا بگید..حضوراونا و توجهاتشون تو زندگی ماهست فقط شاید فرصت نوشتن نداریم..خوب فکرکنید و از حضورشهدا توزندگیتون برامون بگید..حتی جزئی ترین مسائل..✨
برای عزیزانی که قصد تهیه کتاب رو دارن👇 ارسال عدد ۲ به شماره ۵۰۰۰ ۴۰ ۱۴۶
با سلام میخواهم یک عنایت از شهدا در زندگی شخصی ام دوران کرونا مامانم مبتلا شدن و خیلی سخت دچار تب شده بودن به شدت نگران بودم همون موقع شروع کردم ختم صلوات واسه ۴۰ شهید به اسم هر شهید ۱۰۰ شاخه گل معطر صلوات تقدیم تا ۲۳ نفر از شهدا رو هدیه صلوات داشتم حال مامانم خوب شد و تب کامل برطرف شد حتی پزشک شون گفتند واقعا خدا شفا بخشیدن به دعای شهدا خدا مادرم رو دوباره به ما بخشید 🌷 یه خاطره هم مربوط به شهید ابراهیم هادی هست من اهل مشهد هستم یک روز به دلم افتاد به نیابت از شهید ابراهیم هادی حرم مطهر مشرف و زیارت انجام دهم وقتی به ورودی حرم رسیدم و عرض سلام و صلوات خاصه رو شروع به خواندن کردم به نیابت از شهید ابراهیم هادی و صلوات خاصه بر لبان من بود که در صحن چشمم به شهید ابراهیم هادی افتاد از شدت تعجب به سختی کلمات صلوات خاصه امام رضا علیه السلام رو بیان میکردم همینطور که با تعجب کلمات رو به پایان رسید شهید ابراهیم هادی رو هم دیگه ندیدم متوجه مقام والای شهدا شدم
سلام اینم عنایت شهید سید احمدپلارک🕊🕊🕊 شهدا زنده اند... باورکنیم🌿
سلام نمیدانم چرا انقدر شهید ابراهیم هادی حاجت دهنده هست🌺. چندروز پیش پدرم کمردرد شدیدی گرفت. پدرم معمولا کمردرد های شدیدی میگرفت. من مقداری پول به نیت این شهید در حساب کانال آنتی فتنه ریختم. و بعداز یک روز کلی بهتر شدند. من در کانال آنتی فتنه با این شهید بزرگوار آشنا شدم. هر وقت حاجتی دارم مقدار کمی پول واریز میکنم. این شهید واقعا برکت دهنده هستند. ایکاش زودتر با شهدا آشنا میشدم.‌..🕊