💔
ثواب اعمال امروز تقدیم به مرد هزار چهره ایران #شهید_سیدعلی_اندرزگو و تمام شهدایی که برای انقلاب، جان دادند و عمّال شاه خائن، حتی پیکر مطهرشان را به خانواده هایشان پس نداد
همسرش تا سه سال بعد از ازدواج نمیدانسته سید علی اندرزگو و قاتل حسنعلی منصور همسر اوست و او را به نام شیخ عباس تهرانی و به عنوان یک طلبه ی ساده میشناخته است.😐
💔به دلیل ترور ناجوانمردانه شهیداندرزگو به دست ساواک شهادت و مزار ایشان از خانواده پنهان می ماند...
🥀بعد از پیروزی انقلاب، یکی از شکنجه گران معروف ساواک به قضیه شهادت ایشان اعتراف میکند و مزار او در بهشت زهرا را نشان می دهد.
#شهید_سیدعلی_اندرزگو
#شهید_رمضان
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
"یابن الحسن عجل الله فرجه"
شبهای قَدر آمد و آقا نیامدی
زیباترین ستاره ی دنیا نیامدی
گفتیم جمعه می رسد و می رسی، ولی
جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
برای زندگی تان اینجوری برنامه ریزی کنید☝️
خانواده شهید مغنیه به یک مهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند.
همه بچه ها و نوه ها به مناسبت ولادت حضرت رسول (ص) دور هم جمع بودند.
از همه ی نوه ها درخواست شده بود برای این جلسه صحبتی کوتاه آماده کنند و طی چند کلمه بگویند که برای سال جدید میلادی چه برنامه هایی دارند.
همه ی نوه ها صحبت کردند تا اینکه نوبت رسید به جهاد مغنیه...
جهاد فقط گفت: "طرحم برای سال بعد را هفته ی آینده میگویم!"☝️
همه شروع به اعتراض کردند، می گفتند جهاد دارد شرطی که برای همه گذاشته شده را نقض میکند.
بعضی ها میگفتند کارش را آماده نکرده است!
وسط خنده و اینکه هرکسی به شوخی چیزی میگفت، جهاد از حرفش کوتاه نیامد، اصرار داشت که طرحش برای سال آینده را هفته ی بعد می گوید.
درست یک هفته بعد، دوباره خانواده دور هم جمع شدند ولی این بار، در بین خیل گسترده ی کسانی که برای تسلیت آمده بودند!
طرح جهاد، شهادت بود!
✍راوی: مادربزرگ شهید
#شهید_جهاد_مغنیه
#اللهمعجللولیڪالفرج
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_63 -بیا اینم مرد شما ببینم چی کار می کنی، اسمش چیه ا
بسم الله الرحمان الرحیم
🌹 #فدائی_رهبر 🌹
#قسمت_65
تمام نمازش بوی یاس می دهد😍😌
مثل آن وقت ها که علی می ایستاد و مادر و مبینا پشت سرش مثل آن روز ها که خواهر مکلف شده بود☺️😍
مادر سر از سجده بر می دارد؛ منتظر است، منتظر صدایی که برایش آرزو کند ، قبولی نمازش را😍☺️
سر بر می گرداند ، نگاهش به صورت معصوم مبینا می افتد، صورتی کوچیک در قاب سفید چادر نمازی با گل های سرخ ، دخترک مثل همیشه شروع می کند به تقلی کردن😍😉😌
-قبول باشه😌قبول باشه😍😍😍
از هول چادرش را مچاله میکند و سجاده را دور ان می پیچد😰
دو سه سالی است که نگاهش را از مادر می دزدد مادر بلند می شود چادرش را تا کرده و سجاده را جمع می کند😊
-مامان😊
طنین صدای علی وجودش را ارام می کند😍😢
-جان مادر😍
-چرا دلت گرفته؟😞😔
کنار تخت می نشیند یک دستش را تا آرنج روی بالش می گذارد و آن را نوازش میکند😢😌
می داند که اگر دلش چیزی بخواهد پسر روی مادر را زمین نمی اندازد
هوای دلش را دارد هر چه باشد پیش خدا آبرو دارد😣😢
دلش روضه می خواهد ، اسبابش مهیا می شود و مجلس برپا ،
هوای دوستان علی می کند تا از او برایشان بگوید و ان ها از او برایش حرف بزنند، در چشم برهم زدنی زنگ خانه به صدا در می اید😍😍😌
آنقدر که گاهی مادر به خنده می گوید😅
-علی جون 😅مادر بذار حداقل نیم ساعت بگذره بعد😂
-یادته 😔 هر کار کوچیک و بزرگی داشتی عاشورا نذر می کردی از همان کودکی، از امتحانات کلاسی گرفته تا کربلا و خادمی حضرت زهرا(س) و شهادت😔😭
ادامه دارد....
#قسمت_66
همون چله ای که برای خادمی ایام فاطمیه گرفتی ، ولی حواست باشه ها، سی و نه تا رو بیشتر نخوندی😅😄
شب عید گفتی مامان توسل می خونم آخریش رو نگه می دارم برای خوب شدنم😅😞
سرش را برای لحظه ای پایین می اندازد و گوشه چشمانش را پاک میکند😞
-چی بگم مادر؛ خب شفای تو در شهادتت بوده، خوش به سعادت من که توفیق داشتم نذرت رو تموم کنم😭😔
نگاهی به ساعت می اندازد👀
-ای وای ساعت هشت شبه😱
با همان لبخند گوشه ی ابرو هایش را در هم گره می زند به عکس علی نگاه می کند👀
-خدا خیرت بده پسرم ! الان نه... نیم ساعت وقت بده یه چای بذارم بعد😅😍
و صدای خنده علی در ذهنش می پیچد😂😂
گرمای دست مبینا بر روی شانه مادر سرش را بر می گرداند😊
-مامان، داداش اینجاست😍😢
به چشم های مبینا خیره می شود👀
-دلت برایش تنگ شده؟😉
دخترک اخم می کند😠
دست هایش را به کمر می زند 😲 سیاهی چشمانش می لرزد😢
-نخیر هیچم دلم تنگ نشده، ما رو گذاشته و رفته برا چی دلم تنگ بشه😓💔🏃
صدای بهم خوردن در اتاق مادر را تکانی می دهد😞
ای کاش حتی برای لحظه ای انگشتانش اشک های دخترک را لمس می کرد😭
یک دست را روی تخت فشار می دهد و با یک یا علی بلند می شود
در اتاق را آرام باز می کند🚪
مبینا صورتش را محکم توی بالشت فرو کرده است😔
به طرف میز می رود ، کشوی دوم را باز می کند
لباس های تا شده دلش را به سال های کودکی و نوجوانی علی می برد😍
به یاد نظم و انضباط او ، حرف مادر نبود همه می دانستند انگار نظم در خون او بود😍😞
ادامه دارد...
#شهید_امر_به_معروف
#شهید_علی_خلیلی
📚 #نای_سوخته
نویسنده:هانیه ناصری
ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
16.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
طبیب اومده تا مداوا بکنه
کیه درد دلش رو دوا بکنه
کیه مثل علی یتیما رو دعا بکنه
تمومِ یتیما دست به دعا میگیرن
میان و کاسۀ شیرو بالا میگیرن
سراغ از مولا میگیرن
آه... اما، مگه دیگه حیدر میمونه؟
ذکر لبای آقامونه، داره میخونه
اللّهُمَّ عَجِّل وفاتی بِالزَّهرا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
یا میزانالحق!
شمشیری که بر فرق شما فرود آمد،
زمین را به دو نیمهی حق و باطل تقسیم کرد...
خوݩِ شما به حقیقت ، قیمت داد!
ای کاش #قدر شما را میدانستیم...
#حاج_حسین_یکتا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
شمار اشکهایت را
شمار داغهای سینه ات را
و شمار سجده های عاشورایی ات را
فقط خدا می داند !
|طبیب|
آغوش باز کرده برایت
#شهید_ابومهدی_مهندس ❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
به نام خدا
#فرمانده_و_دختر_خبرنگار
✨ قسمت ۱
کمتر کسی هست که فیلم «چ» را دیده باشد و #شهید_اصغر_وصالی را نشناخته و برایش شخصیت، زندگی و فعالیت این شهید بزرگوار جالب نشده باشد.
فرمانده مقتدری که در منطقه دولاب تهران به دنیا آمد و دورههای چریکی را در میان مبارزان فلسطینی طی کرد و پس از ورود به ایران، توسط رژیم شاه بازداشت شد.😕
اصغر وصالي، بهدليل فعاليتهايش، قبل از انقلاب به اعدام محكوم شد و بعدها حكم او به زندان تقليل يافت و بالاخره از زندان آزاد شد. بعد از انقلاب، وارد تشكيلات سپاه پاسداران شد و سپس به جبهه غرب رفت و براي رويارويي با ضدانقلاب و متجاوزان بعثي آماده شد.💪
گروهي كه شهيد وصالي با خود همراه كرده بود به دليل بستن دستمال سرخ بر گردنشان به #دستمال_سرخ_ها شهرت داشتند كه همان سالها اكثريت قريب به اتفاقشان شهيد شدند و آنها كه ماندهاند، يادگار جانبازي همراه دارند.😇
شايد بشود گفت يكي از بزرگترين شانسهاي تاريخ، آشنا شدن اصغر وصالي با خبرنگار پرشر و شوري بهنام مريم كاظمزاده بود؛🧐 خبرنگار و عكاسي كه با وجود زن بودن و سن كمش، راهي مناطق مختلف جنگي ميشد و از آنجا گزارش تهيه ميكرد و عكس ميگرفت.
اين آشنايي كه بعدها منجر به ازدواج آنها شد،💍 سبب شد تا خيلي از خاطرات نميرند و تلاش براي روشن نگه داشتن راه آن شهدا ادامه پيدا كند.
#ادامه_دارد...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
حتی پرندگان هم در کنار شهدا آرام مےگیرند
پس چه انتظاری داری از دل بےقرار من که تمام قرارش، در کنار شما بودن است؟؟؟
#دل_را_قرار_نیست_مگر_در_کنار_تو
#دلشڪستھ_ادمین 💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#انتشارحتماباذکرلینک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
فزت و رب الکعبه
حقا که تو رستگار شدی و ما ماندیم...
#اللهم_الرزقنا_شهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕