eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 به برگه‌ے شجره نامه ام نوشته شده "حـلال زاده غُـلامی" ز دودمانِ نـجف... اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَ
💔 +قســم بہ نسـخہ ی خطـےِ مرتضـے،قــرآن فقـط میانِ کتـاب آن جنـاب معلوم است... +مؤذن قسم مےدهد" أشهدأنّ علے ولے الله" و من پشت سر هم می خوانمت "ماشاء الله..." اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ‌عَلِيِّ‌بْنِ‌أَبِي‌طَالِبٍ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 و اگر خداوند اراده خیر درباره تو داشته باشد هیچ‌کس قادر نیست مانع فضل او گردد! سوره یونس آیه ۱۰۷ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‏اللهم اجعل صباحنا صباح الصالحین ... «السلام علي نور جميع مَن أطاع الله...» ... 💕 @aah3noghte💕
💔 این شهید را می شناسید⁉️ شهیدی که رهبر انقلاب او را دانست حاج همّت عاشق‌ او بود و او را می‌نامید، حاج‌احمد متوسلیان نبوغش را دریافت و مسئولیت توپخانه لشکر 27 را به او داد... آری... او است👌 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 امروز کلیپی از خوانندگی یک زن ، بدون روسری پخش شده است... این بازی مسخره آشنا نیست ؟ به سمتِ دوقطبی پیش نمی رویم؟ ▪️بعضی ها می گویند: ما هوشیار شده ایم و جامعه دیگر بازی نمی خورد. ▪️کسی منکر بالا رفتن سطح شعور جامعه نیست اما کسی که فکر کند ، ترفند های منافقین داخل حکومت هم مثل قبل است باید در عقلانیتش شک کرد. ▪️امروز ویدئوی منتشر شده از آواز خوانی یک خانم که حجاب هم ندارد در جمع مسئولان شهرداری تهران ... ▪️این دقیقا هدایتِ کشور به سمتِ دو قطبی است . همان چیزی که از طریقش روحانی را بر کشور حاکم کردند ، دوباره کلید زده اند تا جریان مذهبی هم این سوی میدان بایستد و اعتراض کند و سپس بگویند : ملت در صفِ مرغ(ی که ما راه انداخته ایم) هستند و این جماعت ، دغدغه ی شان چهار عدد مویِ زنان است ... ▪️این یعنی راه اندازی مجدد دو قطبی پیرامون آزادی های اجتماعی ... ▪️این را بگذارید کنار ، برگردید به این صف های طولانی ... ▪️از روزی که حسن روحانی در ایران رئیس جمهور شد و هر بار که بحث مذاکره مطرح شد ما شاهد یک صف از این دست بوده ایم. ▪️انگار که نافِ دولتِ بعضی ها را با دو قطبی و صف بسته اند. ▪️صف های طولانی سبد کالا (که کشته هم داد) اولین صفی بود که همزمان با مطالبه یِ مذاکره از رهبری(توسط دولت روحانی) در کشور پدید آمد. ▪️شما حتما می توانید ده ها صف دیگر را نام برید. ▪️آخرینش هم صف مرغ و ماجرای روغن هم چنین است. ▪️جریان سازش به شدت به حضور در قدرت فکر می کند. ▪️آمریکا هم امید بسته که بتواند با گشایشی اقتصادی ، این جریان را مجددا به قدرت رسانده و مذاکره موشکی و منطقه ای را مطرح کند. 🚨هوشیار اگر نباشیم ، تداوم نکبت دور از ذهن نخواهد بود ... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ... همین جوانه سبز کوچک که از دل زمین سخت بیرون آمده تصویر زندگی ماست اصلا. همین تلاش و تقلا برای سبز ماندن. برای لبخند زدن. برای زندگی کردن. سخت است اما چیزی در دلم می‌گوید خدا این تلاش‌ها را دوست دارد. این «شکر»ها خیلی قیمت دارد. این صبوری‌ها خیلی می‌ارزد. این روزها بزرگمان می‌کند، عمیق‌مان می‌کند. یک چیزی در دلم می‌گوید این روزها که بگذرد آدم سابق نیستیم دیگر؛ یک سر و گردن از قبل بلندتر شده‌ایم حتما. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ... همین جوانه سبز کوچک که از دل زمین سخت بیرون آمده تصویر زندگی ماست اصلا. همین تلاش و تقلا برا
سلام همسنگرےها نظراتتون راجع به پست های را برامون بفرستید اینکه چقدر در زندگی شما اثر مثبت داشته می تونید انتقادات و پیشنهاداتتون رو با ادمینی که مسئول پست های شکرگزاری هستند هم در میان بذارید... دوست داریم شما هم در کانال خودتون، سهیم باشید @fhn18632019 @Emadodin123
💔 یـاربّ +جانـم بنده‌ۍ من ؟! إنَّ لنـا فیڬ أملاً طویلاً ڪثیرا ماهـا خیلی خیلی بهتــــ امیدواریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین #دختر_شینا #قسمت٨٧ از طرفی حرف های صمد نگرانم کرده بود. فردا صبح، ص
💔 🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین ٨٨ صمد که می خواست پدرش را از ناراحتی درآورد، با خنده و شوخی گفت: «نه بابا. اتفاقاً خیلی هم جایش خوب است. ستار الان دارد برای خودش پرواز می کند. فکر کنم از دست شما ناراحت است که این طور اسم های ما را به هم ریختید.» چشم غره ای به صمد کردم و لب گزیدم. صمد حرفش را عوض کرد و گفت: «اصلاً از دست من ناراحت است که اسمش را برداشتم.» بعد رو کرد به من و گفت: «حتی خانمم هم از دستم ناراحت است؛ مگر نه قدم خانم.» شانه بالا انداختم. گفت: «هر چه می گویم تمرین کن به من بگو حاج ستار، قبول نمی کند. یک بار دیدی فردا پس فردا آمدند و گفتند حاج ستار شهید شده، باید بدانی شوهرت را می گویند. نگویی آقا ستار که برادرشوهرم است، چند وقت پیش هم شهید شد.» این را گفت و خندید. می خواست ما هم بخندیم. اخم کردیم. پدرش تند و تیز نگاهش کرد. صمد که اوضاع را این طور دید، گفت: «اصلاً همه اش تقصیر آقاجان است ها! این چه بلایی بود سر ما و اسم هایمان آوردید؟!» پدرشوهرم با همان اَخم و تَخم گفت: «من هیچ بلایی سر شما نیاوردم. تو از اول اسمت صمد بود، وقتی شمس الله و ستار به دنیا آمدند، رفتم شهر برایتان یک جا شناسنامه بگیرم. آن وقت رسم بود. همه این طور بودند. بعضی ها که بچه هایشان را مدرسه نمی فرستادند، تازه موقع عروسی بچه هایشان برایشان شناسنامه می گرفتند. تقصیر ثبت احوالی بود. اشتباه کرد اسم تو که از همه بزرگ تر بودی را نوشت ستار. شمس الله و ستار که دوقلو بودند؛ نمی دانم حواسش کجا بود، تاریخ تولد شمس الله را نوشت 1344 مال ستار را نوشت 1337. موقع مدرسه که شد، رفتیم اسمتان را بنویسیم، گفتند از همه بزرگ تر کدامشان است؟! تو را نشان دادیم. گفتند این ستار است، بیاید کلاس اول. بقیه هم حالا وقت مدرسه شان نیست. خیلی بالا پایین دویدم؛ بلکه شناسنامه هایتان را درست کنم؛ نشد.» صمد لبخندی زد و گفت: «آن اوایل خیلی سختم بود. معلم که صدایم می زد ستار ابراهیمی ؛ برّ و بر نگاهش می کردم. از طرفی دوست ها و هم کلاسی هایم بهم می گفتند صمد. این وسط بدجوری گیر کرده بودم. خیلی طول کشید تا به این اوضاع عادت کردم.» صمد دوباره رو کرد به من و گفت: «بالاخره خانم، تمرین کن به حاج آقایتان بگو حاج ستار.» گفتم: «کم خودت را لوس کن. مگر حاج آقا نگفتند تو از اول صمد بودی.» صمد دیگر پی حرف را نگرفت و به پدرش گفت: «آقا جان! بهتر است شما یک دوش بگیری تا سرحال و قبراق بشوی. من هم یک خرده کار دارم. تا شما از حمام بیایی، من هم آماده می شوم.» ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞