eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 شنیده‌ام؛ شباهت، محور دوستی‌ست... محور محرمیت است. برای شبیه شدن به ع شاید کافی ‌ست فقط کمی مهربانتر باشیم! کمی عاشق‌تر... کمی عیب‌پوش‌تر کمی داناتر کمی صبورتر کمی باسخاوت‌تر کمی... ”رضا” تر ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم با ماشین داشتم میرفتم که دیدم ی سید روحانی زیر آفتاب گرم تابستون د
💔 جنگ خیلی نزدیک شده بود دیگه شده بود نبرد تانک و نفر!!مسلحین با تانک و نفربر از توی زیتون ها به شدت حمله میکردند و نزدیک می آمدند ما هم هر چی ارپی جی دم دستمون بود به سمتشون شلیک میکردیم اما چون توی انبوه درخت ها بودن ارپی جی با درخت ها برخورد میکرد و اثری روی تانک و پی ام پی نداشت!!! خدایی بچه ها حسابی مقاومت میکردند و حسابی هم شهید و مجروح داده بودیم!! روحیه ها داشت می آمد پایین که چشمم افتاد به دایی اسحاق مثل شیر می غرید و رجز می‌خوند و ذکر لبش لبیک یا زینب بود !! به همه روحیه میداد و می‌جنگید، دلیر بود و بی باک، از این طرف به اون طرف همش در رفت و آمد بود!! مجبور شدیم بکشیم عقب و بریم توی شهر!! مسلحین هم با آتیش سنگین و انتحاری های زیاد تونست خودش رو بکشه توی شهر!! نبرد خیلی خیلی پیچیده شده بود دیدم دایی اسحاق هنوز داره رجز میخونه و میجنگه ی آن بدنش، غرق به خون شد و دیدم بچه ها زیر کتف هاشو گرفتن دارن میارن از کوچه بیرون از کنارم که رد شدند دیدم شهید شده و اما انگار هنوز داره رجز میخونه و صداش هنوز هم توی گوشم می پیچه که فریاد میزد از اعماق وجودش ... ✍به روایتِ ... 💞 @aah3noghte💞 ؛ تا اتمام قسمت ها کپی نکنید!🌸 به رسم امانت از عکس هایی استفاده میشه که خود شهید عبدالله زاده استفاده کردند👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_پنجاه_و_چهار اینها آدم شده ا
💔


✨ انتشار برای اولین بار✨

  





سایر افرادی که داخل اتاق بودند، بی توجه به آن دو همچنان مشغول کار خودشان بودند. در این فاصله محمدحسین دائم سعی می کرد تا با حرف هایش ذهن مرا از توجه به آن ها باز دارد، اما فایده ای نداشت.🙄

من آن قدر محو آن دو شده بودم که نمی توانستم چشم برگردانم.
همین موقع هر دو ساکت شدند و گریه می کردند.😳 اشک همین طور بی وقفه روی صورتشان جاری بود، یعنی قطره قطره از چشمشان نمی چکید، بلکه پیوسته و مداوم روی گونه هایشان سُر می خورد و بر لباسشان می نشست. گریه می کردند، اما بی صدا، فقط از ظاهرشان می شد فهمید.


حدود بیست دقیقه قضیه به همین شکل ادامه داشت تا اینکه محمدحسین دست مرا گرفت و گفت :«برویم!»
از اتاق که خارج شدیم به محمدحسین گقتم :«قضیه چی بود؟ این چه حالتی بود که این ها داشتند؟ من تا به حال چنین چیزی ندیده بودم .»🤔


گفت :«چیز خاصی نبود، بعد از دعا بود گریه می کردند.»
گفتم :«معمولا کسی که گریه می کند، یک دقیقه، دو دقیقه، بعد تمام می شود یا دادی، فریادی می زند. یا آه و ناله ای می کند، نه بیست دقیقه به طور مداوم گریه کند، اشک بریزد ، آن هم بی سر و صدا!»😐


لبخندی زد و گقت :«بی خیال شو!»
گفتم :«نمی توانم بیخیال شوم. قضیه چی بود؟»
خیلی اصرار کردم، یعی کرد طفره برود، اما وقتی دید دست بردار نیستم، 

گفت :«ببین! فقط یک جمله می گویم. دیگر چیزی نپرس، اینها آدم شده اند. اینها، هر دو، آدم شده اند.»
گفتم :«چطور آدم شده اند؟ چه کار کرده ادن؟ این کلمه آدم شدن را یک مقدار بیشتر برای من باز کن، من نمی فهمم یعنی چه!»🤔



... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
شهید شو 🌷
💔 چند سالی بود اوایل اسفند به راهیان نور می‌رفتیم و این مدت جواد با ماشین شخصـی خودش، کار خدمت رسا
💔 داشتم به این فکر می کردم که برای تولد جواد، عکس مزارشو عوض کنیم... تا اومدم پیشش، سر مزار شلوغ بود. رفتم اون طرف تر نشستم ... تا چشمم به عکسش افتاد، دیدم از همون زاویه هم داره نگاهم می کنه... اصلا عکسش جوریه که هر جا بشینی و نگاه کنی به قاب عکس، انگار داره فقط به تو نگاه می کنه👌✨ راوی: مادر شهید ... 💞 @aah3noghte💞
💔 فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ اَلدّٰاعِ إِذٰا دَعٰانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا -مَن‌نزدیڪم وَدعا؁دعاڪننده‌را‌هنگامۍ ‌کہ‌مَرا‌بخوانداجابت‌میڪنم💕 سوره‌بقره، آیه ۱۸ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 🤲🏻 خدایا شکرت ک انگشتای دستم سالمن برای سلامتی که به من دادی شکرت مهربونم♥️ سللللللللااام صبحتون بهشت😍 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 ⏪👌 #چله_دورزدن_شیطون 🗓 روز بیست و یکم خـدایا میخوام دوباره جوانـه بزنم...🌱 ناامیدی از بخشش تو
💔 ⏪👌 🗓روز بیست و دوم ☀️امروز مراقب باشیم 🔻خیلی چیزا هستند که فکر میکنیم شخصیه اما نمیدونیم که وقتی به دیگران آزار برسونه یا حقی ازشون ضایع کنه میشه حق الناس❗️ مثل بی توجهی به آرامش بقیه❗️ مثل بلند حرف زدن با تلفن توی جاهای عمومی مثل رفتن جلوی کسایی که توی صف منتظرن❗️ مثل خیلی از کارایی که اسمش زرنگ بازیه...😏 مثل انجام دادن کارایی که بقیه رو به گناه بندازه❗️ خودتون بهتر بلدین ... بیشتر مراقب باشیم🌺 فراموش نشه👌 ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 *🟣 شهید ناجا که در اغتشاشات دو روز پیش به شهادت رسید، قبلا در تامین آب روستاهای خوزستان فعال بوده است ...😭* پلیس بود و مهربان شاید وظیفه‌اش چیز دیگری بود اما در آب‌رسانی خوزستان وسط میدان آستین بالازده بود و کمک می‌کرد دو روز پیش در درگیری‌های خوزستان اغتشاشگران به او شلیک کردند و به شهادت رسید از شهدای ناجا چه کسانی اورا به شهادت رساندند؟ 🔴مردم عزیز ، همه مردم ایران دغدغه شمارا دارند و تا رفع کامل مشکلات‌تان مطالبات ملی ادامه خواهد داشت و تاثیرش را همین چند روزه دیده‌ایم، اما ادامه اعتراض‌ها بهانه دست اغتشاش‌گران می‌دهد و چه بسا شهید ضرغام پرست‌های دیگری را ازدست بدهیم از مسئولین در خواب فرورفته هم تقاضای بیدارشدن داریم ✍حسین‌ دارابی ... 💞 @aah3noghte💞
💔 عروج شهادتگونه دکتر فرج نژاد و خانواده ایشان را تبریک و تسلیت عرض می نماییم. مرحوم دکتر فرج نژاد از اساتید مبرز صهیونیست شناسی در کشور به شمار می رفتند و مقالات مهمی در این زمینه نوشته بودند و طبق گفته منابع مطلع، اسم ایشان در لیست ترور موساد قرار داشته است‼️ چه طور ممکن است چنین تصادف سهمگینی به این شکل رخ دهد که همه سر نشینان موتور و راننده خودرو نیز، کشته شوند؟! و بعد ماشین و موتور آتش بگیرد که اگر مدرکی باشد از بین برود!😒 به نظر می رسد با توجه به شخصیت مرحوم دکتر فرج نژاد، این قضیه فقط صرف یک تصادف نباشد و مسائل بسیار مهمتری در این زمینه وجود داشته باشد! ضرورت دارد مسئولین امنیتی ضمن ورود به این مسأله، همه ابعاد آن را بررسی کنند. 🔻 به فرورفتگی ماشین نگاه کنید!! به نقل یکی از دوستان اخیرا به فرج نژاد گفتم چرا ماشینت رو فروختی؟ گفت چون هرجا رفتم هزینه چاپ کتابم را ندادند و چون موضوعش را برای جبهه انقلاب لازم میدانستم،مجبور شدم ماشینم رو بفروشم و هزینه کنم موضوع کتابش در مورد دسیسه ها و برنامه های صهیونیست و... بود! نقل از محمدمسلم وافی، طلبه فعال در حوزه جمعیت ایشان این اواخر به بنده گفتند این ها دنبال من هستند و مرا خواهند کشت شما بدانید! یکی از دوستان نزدیک ایشان امروز نقل کرد که در این هفته اخیر هم خودش و هم همسرش را مکرر تهدید کرده بودند. ▪️نقل از کانال حجت الاسلام روانبخش (عزیزان با یک حمد و اخلاص روح ایشان و خانواده گرانقدرشان را شاد کنید.) ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۲۶۰) وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْ
✨﷽✨ (۲۶۱) مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ‌ مثل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌كنند، همانند بذرى است كه هفت خوشه بروياند و در هر خوشه يكصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شايستگى داشته باشد،) دو يا چند برابر مى‌كند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسيع و (به همه چيز) داناست. ✅ نکته ها سفارش به انفاق و منع از اسراف و تبذير، بهترين راه براى حلّ اختلافات طبقاتى است. همچنان كه پيدايش و گسترش ربا، زمينه ساز و بوجود آورنده‌ى طبقات است. لذا در قرآن آيات لزوم اتفاق و تحريم ربا در كنار هم آمده است. هر دانه‌اى، در هر زمينى، هفت خوشه كه در هر خوشه صد دانه باشد نمى‌روياند، بلكه بايد دانه، سالم و زمين، مستعد و زمان، مناسب و حفاظت، كامل باشد. همچنين انفاق مال حلال، با قصد قربت، بدون منّت و با شيوه‌ى نيكو آن همه آثار خواهد داشت. 🔊 پیام ها - انفاق، تنها پاداش اخروى ندارد، بلكه سبب رشد وتكامل وجودى خود انسان مى‌گردد. «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ» - ستايش قرآن از كسانى است كه انفاق سيره‌ى هميشگى آنان باشد. «يُنْفِقُونَ» فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد. - انفاق، زمانى ارزشمند است كه در راه خدا باشد. در اسلام اقتصاد از اخلاق جدا نيست. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» - استفاده از مثال‌هاى طبيعى، هرگز كهنه نمى‌شود و براى همه مردم در هر سن و شرايطى كه باشند قابل فهم است. تشبيه مال به بذر و تشبيه آثار انفاق به خوشه‌هاى متعدّد پر دانه. «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ» - تشويق و وعده‌ى پاداش، قوى‌ترين عامل حركت است. پاداش هفتصد برابر. «وَ اللَّهُ يُضاعِفُ» - لطف خداوند، محدوديّت ندارد. «وَ اللَّهُ يُضاعِفُ ... وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ» - اگر انفاق مال، تا هفتصد برابر قابليّت رشد و نموّ دارد؛ «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» پس حساب كسانى كه در راه خدا جان خود را انفاق مى‌كنند چه مى‌تواند باشد؟! «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ» ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 راز راوی: سردار محمد احمدیان جوانی که می‌گفتند حتی بلد نبود سلام کند، چه بود که سی‌وسه روزه خداوند او را خرید و شهید شد؟! 👌 حتما حتما حتما ببینید 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم جنگ خیلی نزدیک شده بود دیگه شده بود نبرد تانک و نفر!!مسلحین با تا
💔 آدم تا زیر گلوله و خمپاره و آتیش نره تا انقدر شرایط بهش سخت نشه که مرگ رو توی یک قدمی خودش ببینه! تا اوضاع و احوالش ی طور نشه که احتیاج به ی آدم قابل اعتماد داشته باشه و تا... قدر ی نیروی خوب رو نمیدونه! نیرویی که بهش بشه اعتماد کرد و بهش کار سپرد! نیرویی که بدونی صددرصد از پس کار برمیاد و کار رو حتما انجام میده! نیرویی که میدونی پاش نمیلرزه و توی سخت ترین شرایط می ایسته و عقب نمیره! نیرویی که با وجودش، دل بقیه با بودنش قرصه! این نیروی خوب و شجاع و سخت توی یک روز و دو روز و چند روز درست نمیشه! این نیرو یه عمر، کار برده تا شده این! دلش وصل بوده به عاشورا و کربلا تا مثل اربابش که ی تنه ایستاد جلو سی هزار نفر و پاش نلرزید! پاش نلرزه! این نیروی خوب مثل قمر بنی هاشم به وظیفه اش عمل میکنه و کاری که به نظر بقیه ممکنه نتیجه نده و استقامت الکی باشه رو خوب انجام میده! آخه شنیده که عباس ی مشک آب رو نتونست چند صد متر بیاره و برا رسوندن آب از بین چهار هزار تیر انداز تمام وجودش رو گذاشت! اما توی طول تاریخ آب مشک عباس ع جریان داره! ....
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم آدم تا زیر گلوله و خمپاره و آتیش نره تا انقدر شرایط بهش سخت نشه که
... این نیروی خوب حاصل زحمات ی سری آدمای خوبن که عمرشون رو گذاشتند تا سیم دل ما وصل باشه به ی جایی که بهش میگن کربلا! تا توی معرکه نری قدر این آدم ها رو نمیدونی! و شایدم زیر سوال ببریم که چرا چنین هستند وچنان! چرا خودشون زیاد جبهه نرفتند و فلان! اما خدا میدونه که اجر این آدما چقدر هست و جایگاهشون کجاست! اینها هستند که روی زمین وسط معرکه جهاد نقش اصلی رو بازی میکنند! با آدم های که تربیت شدگان قیام عاشوراند! با آدم هایی که ی دونشون اندازه ی لشگر می ارزند و اندازه ی لشگر میشه روشون حساب کرد! مثل مثل مثل و.... عمرت پر برکت و نفست گرم حاج آقا منصور بخدا که شما مستقیم دخیلید توی اعتلای پرچم اسلام و در ثواب نفس ها و زحمات مجاهدین راه حق و خون مظلوم شهدای جبهه مقاومت... ✍به روایتِ ... 💞 @aah3noghte💞 ؛ تا اتمام قسمت ها کپی نکنید!🌸 به رسم امانت از عکس هایی استفاده میشه که خود شهید عبدالله زاده استفاده کردند👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_پنجاه_و_پنج سایر افرادی که
💔


✨ انتشار برای اولین بار✨

  




گفت :«ببین! فقط یک جمله می گویم. دیگر چیزی نپرس، اینها آدم شده اند. اینها، هر دو، آدم شده اند.»
گفتم :«چطور آدم شده اند؟ چه کار کرده ادن؟ این کلمه آدم شدن را یک مقدار بیشتر برای من باز کن، من نمی فهمم یعنی چه!»🤔


گفت :«این را خودت باید دنبالش بروی و بفهمی.»
هر چه اصرار کردم، چیزی نگفت. نیم ساعتی کنار نهر علی شیر قدم زدیم دوباره به ساختمان برگشتیم. خیلی عجیب بود. هیچ اثری از حال و هوای نیم ساعت قبل دیده نمی شد.

محمد کاظمی و سلطانی عادی عادی بودند. با بچه ها شوخی و بگو بخند می کردند. انگار نه انگار همان افرادی بودند که آن گونه گریه می کردند.


با اینکه هر دو را می شناختم، برای یک لحظه شک کردم که واقعا این دو نفر، همان افراد هستند و اشتباه نگرفته ام، چون محمدرضا ، محمدرضای نیم ساعت پیش نبود. 


محمدحسین پاسخ سوالاتم را نداد. از طرفی نمی توانستم به خودم اجازه بدهم از کاظمی قضیه را بپرسم به همین خاطر هیچ وقت این معما برایم حل نشد. 


آن شب بعد از شام، حسن یزدانی تعدادی اسکناس ده تومانی نو که عکس شهید مدرس برای اولین بار چاپ شده بود بین بچه ها تقسیم کرد.

یادم نیست چه مناسبتی بود دور تا دور اتاق می چرخید و به هر کدام از بچه ها داد، یعنی ای بچه ها یک ده تومانی می داد. 

من کنار محمدحسین نشسته بودم. وقتی به من رسید ، چند لحظه مکث کرد، مردد بود آیا این هدیه شامل من هم می شود یا نه.

اسکناس را دستش گرفته بود، نگاهی به من می کرد و نگاهی به محمدحسین، خلاصه تشخیص نداد که تکلیفتش چیست، آیا این ده تومانی را که ارزشی هم نداشت به ما بدهد یا نه؟

بالاخره تصمیم خودش را گرفت و اسکناس را روی زانوی من گذاشت، یعنی به دستم هم نداد. محمدحسین بلافاصله ده تومانی را از روی زانوی من  برداشت و به دست حسن داد، یعنی اینکه شامل ایشان نمی شود.
در واقع اول حرفی نزد تا ببیند آیا حسن یزدانی خودش متوجه تکلیفش می شود؟


غرض اینکه در اطلاعات چنین جوی وجود داشت. جوی معنوی که بچه ها کوچک ترین مسائل را از نظر دور نمی داشتند و همه این ها مرهون زحمات و تلاش محمدحسین بود.

او که خودش بسیار اهل مراقبه بود. روی اطرافیانش نیز تاثیر گذاشته بود و نتیجه اش گردآوری افرادی مومن ، مخلص و فداکار در واحد اطلاعات بود. 

طیران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت
به در آی تا ببینی طیران آدمیت 
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت



... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
این قسمت واقعا عجیب بود...
شهید شو 🌷
💔 داشتم به این فکر می کردم که برای تولد جواد، عکس مزارشو عوض کنیم... تا اومدم پیشش، سر مزار شلوغ
💔 میگن شب جمعه، یه ساعت مخصوص، شهدا کربلایند... اگر التماس کنیم، خواهش کنیم، سلاممان را به ارباب برسانند خواهند رساند و من می دانم تنها است که در تاریکی قبر به فریاد ما خواهد رسید ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آه‍... سوختند همه را سوخته خود کردند #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3no
💔 ‍... دوری از امانم را بریده من به آغوشت محتاجم مرا به خانه ام برگردان ما اهل اینجا نیستیم ما اضافه گِل ائمه بودیم که دنیا ، شکم هایمان را پُر کرد و زمینگیر شدیم ... 💞 @aah3noghte💞