eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 تا قیامت در کف خاکی که نقشِ پای اوست، دل تپد آیینه بالد گل دمد جان بشکفد... #بیدل_دهلوی اَللَّ
💔 هر کسی در پی آن است به جایی برسد سر نهادن به کف پای ما را خوشتر اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ‌عَلِيِّ‌بْنِ‌أَبِي‌طَالِبٍ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 امروز همه نيلوفران، مشتاق روی دلبرنـد جمع شقايق‌ها همه، مست میِ پيغمبرند امروز تمام قدسيان، مهمان بزم سرمدند جمع ملائک تا سحر، مشغول ذكر احمدند صلوات‌الله‌علیه‌وآله ... 💞 @aah3noghte💞
💔 خدای مهربونم: برای این فصل قشنگ و زیبایی های بی پایانت شکر 🌈🌼 ... 💕 @aah3noghte💕
39.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 عیدمو عیدتونو و عیدشون مبارکااااااااااااااااا 💕😍 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‏السلام علیکَ حین تصَلّی و تقنُت... سلام بر تو آن هنگام که از محراب نماز به معراج می روی و در خلوت با خدا و در قنوت عاشقانه ات، برای دعاگویانت دعا می کنی... ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آل‌عمران (۷۲) وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذِ
✨﷽✨ (۷۳) وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدى‌ هُدَى اللَّهِ أَنْ يُؤْتى‌ أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِيتُمْ أَوْ يُحاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ‌ (بزرگان يهود، براى جلوگيرى از گرايش يهود به اسلام، به آنان مى‌گفتند:) جز به كسى كه آيين شما را پيروى كند، ايمان نياوريد. (زيرا دينِ حقّ منحصر به ماست. اى پيامبر! به آنان) بگو: راه سعادت راهى است كه خدا بنمايد (ومانعى ندارد) كه به امّتى ديگر نيز همانند آنچه (از كتاب وشريعت) به شما داده شده، داده شود، تا در نزد پروردگار با شما احتجاج كنند. (همچنين اى پيامبر! به آنان) بگو: فضل ورحمت بدست خداست، او به هر كه بخواهد عطا مى‌كند وخداوند داراى رحمت وسيع و علم بى‌انتهاست. ✅ نکته ها اهل كتاب، از گرايش يهود به اسلام نگران بودند و براى پيشگيرى از آن تبليغ مى‌كردند. «لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ» 🔊 پیام ها - دشمنان اسلام، در توطئه‌هاى خود سفارش به پنهان كارى مى‌كنند و به غير خود نيز اعتمادى ندارند. «لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ» يكى از معانى ايمان، اعتماد و اطمينان است. - هدايت الهى، يك جريان مستمر در طول تاريخ بوده است و اختصاص به قوم خاصّى ندارد. «إِنَّ الْهُدى‌ هُدَى اللَّهِ» - تعصّب و خودبرتربينى، يكى از آفت‌هاى ديندارى است. «إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ» - الطاف پروردگار، در انحصار گروه خاصّى نيست. نبوّت و هدايت، فضل الهى است كه به هركس بخواهد مى‌دهد. «إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ» - گزينش پيامبران از سوى خداوند، بر اساس علم اوست. «واسِعٌ عَلِيمٌ» ... 💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ‼️ پیش بینیی عجیب پدر به فرزند و گريه بي امان وي 🔸 بهاي سنگين جاني و عاطفي امنيت كشور خود را فراموش نكنيم و قدردان شهدا باشيم. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 😔 آبان آمد🍂 اما این مهــر توست، که شبیه نسیمی مُدام پردۀ دلم را تکان می‌دهد! مهـــدی جان...💙 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت33 نفس
💔

🔰  🔰
📕 رمان امنیتی ⛔️  ⛔️


✍️ به قلم:  



به خودم که می‌آیم، کمیل نشسته مقابلم و شانه‌هایم را فشار می‌دهد. دوست دارم سرش داد بزنم و بگویم دیگر بس است، من را هم ببر. کمیل از چشمانم حرفم را می‌خواند و می‌گوید: صبر کن داداش. صبر.
خیسی اشک را روی تمام صورت و حتی میان ریش‌های بلندم حس می‌کنم. چشمانم به زور باز می‌شوند. سرم را تکیه داده‌ام به ضریح و صدای زمزمه و مناجات چندنفر از زائران را گوش می‌دهم. کمیل صدایم می‌زند: عباس جان، پاشو، باید برسی به پرواز!

بلند شدم و روبه‌روی ضریح ایستادم. دلم نمی‌آمد بروم. دوست داشتم تا آخر عمر همان‌جا بمانم. خوش بحال مجاوران حرم، خوش بحال خادمانش. صورتم را گذاشتم روی ضریح و بوسیدمش؛ چندین بار. گرمای دست شهدا هنوز روی ضریح مانده بود و می‌خزید در بدنم.
* 

همه را برده بودند بازداشتگاه و من و امید، در کلانتری نشسته بودیم سر گوشیِ سمیر. امید رمز گوشی را شکست و واردش شد. گفتم: برو سراغ تلگرامش!


تلگرام را باز گرد. اجازه ندادم هیچ کانال یا گروهی را باز کند و پیامی را ببیند. نگاهی به لیست کانال‌هایی که عضو بود کردم؛ هرچند از قبل آمار فضای مجازی‌اش را داشتیم. کانال‌های ناجور کنار کانال‌های دولت اسلامی‌شان ترکیب ناهمگون و مسخره‌ای ساخته بودند.

رفتم قسمت پیام‌های خصوصی و همان چیزی را می‌دیدم که حدس می‌زدم؛ پیام‌هایش یکی‌یکی سین می‌شدند و یکی به جای سمیر جواب می‌داد؛ همان کسی که خودش را پشت سمیر پنهان کرده بود. به امید گفتم: ببین می‌تونی بفهمی کیه و کجاست؟

و گوشی را گذاشتم کنار دست امید. امید چشمی گفت و دیگر حرفی نزد. سرم را گذاشتم روی میز و پلک‌هایم کم‌کم داشتند روی هم می‌افتادند که در اتاق باز شد. مامور ناجا بود با یک گوشی در دستش: قربان، از «...» زنگ زدند...

چون می‌دانستم چه می‌خواهد بگوید، نگذاشتم حرفش را ادامه بدهد؛ سرم را از روی میز برداشتم و یک دستم را به علامت ایست بالا بردم: باید مراحل قانونیش طی بشه و این جوجه فکلی تعهد بده دیگه توی ایران از این کثافت‌کاریا راه نندازه. بعد ولش می‌کنیم بره.
نمی‌خواستم جایی درز کند که ماجرا امنیتی ست.

 همین الانش هم قاچاقی نشسته بودیم در کلانتری. می‌دانستم تا الان، سفارت امارات و پدر چندتا آقازاده‌هایی که در آن مهمانی بوده‌اند، بچه‌های ناجا را بیچاره کرده‌اند با تلفن‌هایشان. از چپ و راست سفارش بود که می‌رسید.

امید گفت: اینا دُمشون کلفته عباس، می‌زننت زمین.
پوزخند زدم: کلفت هم باشه، خودم براشون می‌چینم.



امید چشم از مانیتورش برنداشت و فقط خندید. خواب از سرم پریده بود. دلم می‌خواست به یک بهانه، با سمیر حرف بزنم؛ اما نباید حساسشان می‌کردم چون در این صورت حتماً سمیر می‌سوخت و عملا چیز دیگری نداشتیم. به امید گفتم: یه کپی از اطلاعات گوشیش هم بردار، بعداً سر فرصت بررسی کنم.

دوباره در اتاق باز شد. همان مامور ناجا بود: قربان، این اماراتیه خیلی داره سر و صدا می‌کنه.
کاش از خدا چیز دیگری خواسته بودم! انگار داشتم نزدیک می‌شدم به چیزی که می‌خواستم. گفتم: چی می‌گه؟
-داد و بیداد راه انداخته که شما حق ندارین من رو بازداشت کنید و اینا.
از جایم بلند شدم. گفتم: خب بیارش ببینم حرف حسابش چیه؟
و از اتاق بیرون آمدم.
*

شیشه را پایین می‌دهم. باد موهایم را در هم می‌ریزد. ساعت دوازده نیمه‌شب است و خیابان‌های اصفهان در سکوت فرو رفته. گوش‌هایم از فشار دو پرواز پشت سر هم، وز وز می‌کنند و سرم سنگین است.

...

...



💞 @aah3noghte💞

کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی ...
💔 هزار طایفه آمد هزار مکتب رفت و ماند شیعه که قال صادق(علیه‌السلام)داشت ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 قبل از اینکه به بچه‌هاتون نماز خوندن یاد بدید، یه کار مهم‌تر هست که اولویت با اونه... داستان خوندن❗️ ※ویژه‌ی میلاد "ﷺ" ... 💞 @aah3noghte💞
💔 طرفای ظهر روز تاسوعای امسال در محوطه استراحتگاهشون چند نفری درحال راه رفتن بودن... که خمپاره میخوره بینشون.. شهید دایی تقی چنتا ترکش میخورن...پشت گرنشون...چشم چپشون و... که سریع میبرن بیمارستان... و به درجه شهادت میرسند.. به شهادت میرسند که اربعین شهید مصادف با اربعین اقا اباعبدالله (ع)... یک روز تو کما بودن شهادت: ظهر عاشورای94 سالروز شهادت ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 خداوند... مقرب‌ترین‌بندگان‌خویش‌را ازمیانِ‌عشاق‌بر‌میگزیند وهم‌آنانندکه‌گره‌کوردنیارا به‌معجزه‌ع
💔 ای به سعادت رسیده! اینجا درمانده هایی هستند که هر کداممان مشغول هستیم بهتر بگویم... دنیا همه جوره ما را مشغول خود کرده، ... ای به سعادت رسیده دریاب ما را.... دعا کن برایمان.... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‏أَلَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ آیا صبح نزدیک نیست؟ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 سایه ات از سرِ ما کم نشود، حضرت چای ◕‿- ☕️ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 برویم به سمت نورهای روشن✨