💔
دعاگوی اعضای محترم در #منطقه_فتح _المبین هستیم
✍چقدر زیاد دلتنگیم🥀
#ارسالی
#نائب_الزیاره
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت85 حامد م
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت86 چه سوال وحشتناکی... بوی دود و گوشت سوخته میزند زیر بینیام. به سختی لب میجنبانم: نه...وقتی من رسیدم شهید شده بود. دیر رسیدم، خیلی دیر! نمیدانم حامد چه چیزی در چشمانم میبیند که دستش را جلو میآورد و دستم را میگیرد. دستش گرم است. کمی فکر میکند تا چیزی یادش بیاید و بیمقدمه میگوید: واخَیتُکَ فِی اللَّهِ وَ صَافَیتُکَ فِی اللَّهِ وَ صَافَحْتُکَ فِی اللَّهِ...(برای خدا با تو برادری و صفا (یکرنگی) میورزم و برای خدا دستم را در دستت قرار میدهم...) کمی صبر میکند. انگار میخواهد ادامهاش یادش بیاید. کمیل دارد با لبخند نگاهمان میکند و ادامه میدهد: وَ عَاهَدْتُ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ وَ کُتُبَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیاءَهُ وَ الْأَئِمَّةَ الْمَعْصُومِینَ(ع) عَلَی أَنِّی إِنْ کُنْتُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الشَّفَاعَةِ وَ أُذِنَ لِی بِأَنْ أَدْخُلَ الْجَنَّةَ لَا أَدْخُلُهَا إِلَّا وَ أَنْتَ مَعِی. (و در پیشگاه خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگان او عهد میکنم که اگر از اهل بهشت و شفاعت باشم و اجازه ورود در بهشت را یابم، بدون تو وارد بهشت نشوم.) حامد باز هم به ذهنش فشار میآورد: خلاصه که جلوی خدا و پیامبرا و امامها و همه عالَم، عهد میبندم اگه بهشتی شدم، وایسم در بهشت تا تو رو هم با خودم ببرم انشاءالله. شرمنده دیگه عربیش یادم نیومد. شوکهام از این حرکتش. کمیل میخندد و رو به من میکند: لال شدی؟ الان باید بگی قبلتُ عروس خانوم!😝 با چشمان گرد شده از تعجب و نیمچه لبخندی که دارم، آرام میگویم: قبلتُ. حامد نگاهی به اطراف میاندازد و با شرمندگی میخندد: یه ادامهای هم داشتا، ولی من الان یادم نیست. بعداً باید از روی مفاتیح ببینم. دستم را رها میکند و میگوید: آخیش. خیلی وقت بود توی گلوم مونده بود. دیگه برو بخواب. * -خجالت میکشم که من/سرم رو تنمه حسین/از اون لحظه آخری/به تنم کفنه حسین... حامد صدای ضبط ماشین را بلندتر میکند؛ طوری که صدای مداح در ماشین میپیچد. دستم را محکم گرفتهام به فرمان و با دستاندازها بالا و پایین میشوم. پایم را بیشتر روی گاز فشار میدهم که تبدیل به سیبل متحرک تروریستها نشویم.🎯 حامد که تازه بیدار شده، زیر لب با مداحی همخوانی میکند؛ انگار نه انگار که این جادهای که در آن هستیم، یک طرفش داعش است و طرف دیگرش جبههالنصره. اصلاً عین خیالش نیست، تا الان هم تخت خوابیده بود. برای همین اسم جهادیاش #عابس است، اصلا نمیترسد. صدای مداح گرم است و به دل مینشیند. حامد میگوید: میدونی این که میخونه کیه؟ سرم را تکان میدهم که نه. میگوید: #حسین_معزغلامی. فروردین امسال توی حماۀ شهید شد. و آه میکشد. حس عجیبی پیدا میکنم از شنیدن صدایش. حامد همراه شهید مغزغلامی میخواند: حتی اگه بره سرم/ من از شما نمیگذرم/آرزومه یه روز بگن/به من مدافع حرم... خود حامد هم صدای قشنگی دارد، گاهی مداحی هم میکند. همین دو شب پیش هم، قبل از عملیات میان بچههای فاطمیون هیئت راه انداخته بود و برایشان میخواند و سینه میزدند. یک نفر هم بود که نمیشناختمش، داشت دست تکتک بچهها را حنا میگذاشت و اسپند دود میکرد. - همه رفتن و کار من شده گریه و زاری/سیاهه روم آقا ولی بازم هوامو داری... بغض در صدای حسین معزغلامی داد میزند، مخصوصاً موقع گفتن بیت اولش. بیت اول را سه بار با بغض تکرار میکند. کسی چه میداند؟ حتماً همینجا شهادتش را امضا کردهاند. - دلم یه جوریه/ولی پر از صبوریه/چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه... حامد خیره است به بیابان و آه میکشد و میخواند: منم باید برم/آره برم سرم بره... همراهش میخوانم و اشک سر میخورد روی صورتم. - آقام آقام آقام آقام، آقام حسین جان... ‼️ ششم: سامرا، غزه، حلب، تهران؛ چه فرقی میکند؟ با آرامش و خیال راحت نشسته بودند زیر تلویزیونی که بالای کافه نصب شده بود. تازه مامور ت.مشان را دور زده بودند و سرخوشانه میخندیدند؛ نمیدانستند چند میز آنطرفترشان، من نشستهام و به خودم قول دادهام تا هر جهنمدرهای دنبالشان بروم.😏 #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...`لینک قسمت اول https://eitaa.com/aah3noghte/30730
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت86 چه سوال
صدای مداح گرم است و به دل مینشیند. حامد میگوید: میدونی این که میخونه کیه؟
سرم را تکان میدهم که نه. میگوید: #حسین_معزغلامی. فروردین امسال توی حماۀ شهید شد.
و آه میکشد. حس عجیبی پیدا میکنم از شنیدن صدایش.
حامد همراه شهید مغزغلامی میخواند:
حتی اگه بره سرم/ من از شما نمیگذرم/آرزومه یه روز بگن/به من مدافع حرم...
قسمتی از رمان #خط_قرمز در مورد #شهید_مرتضی_قمی و #شهید_حججی و ... هم نوشته
باهامون همراه باشید😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#قرار_عاشقی
مهرت به دل نشست و دلم رنگ و بو گرفت این دل به پای عشق شما آبرو گرفت
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
علاقه محمدرضا به شهید بیضائی (حسین نصرتی) خاص بود و عمیق.
آنقدر که به عشق ایشان ، اسم نظامی خود را #حسین گذاشت و به #وصالش هم رسید🥀
#حسین_وصالی نام جهادی #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 نعمت فقط برف و باران نیست، گاهی خدا، « رفیقی » نازل می کند، زلال تر از باران… و گاهی دلگرمی یک
💔
گُـناه هم مثل این
ویروس منحوس ڪرونا
میمونه اونایی کھ جدۍ ؛
نمیگیرن بعداً پشیمون میشن!...
#شهدا فهمیدن که نباید گناه کنن
و طرف گناه نرفتن
#خدا هم مزد این کارشونو
#شهادت قرار داد🥀
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آھ... #امت_حزب_الله! اطاعت از امام، حضور در صحنه و حفظ وحدت را هرگز فراموش نکنید.☝️🏻 #شهید_
💔
#آھ...
به اجداد طاهرینم قسم
برای هر نگاه به نامحرم
انسان را دو هزار سال
نگه میدارند!
دکمه پیراهنی که با
دست خودت بستی
چه بسا با دست غسّال
گشوده شود..
| آیتالله سیدجواد حیدری |
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 شعر در دست ندارم، ولی از روی ادب! السلام ای همهی دار و ندار زینب :)🖐🏻♥️ #صلےاللهعلیڪیااباع
💔
گنبدطلا و پرچمِ سرخ و ضریح تو
دل بردهاند، از همه مشکلپسندها
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#ڪربلالازممدلمتنگاست
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#ما_ملت_امام_حسینیم
#آھ_ڪربلا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#بسم_الله
وَلا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ
فضل و نیکی به یکدیگر را از یاد نبرید
سوره البقره/ آیه ۲۳۷
#یک_حبه_نور✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 با تو انگار نه انگار کٰه دنیایی بود بی تو انگار نه انگار کٰه دنیایی هست. . .♥️🍃 #روزشمار_د
💔
ای لاله، پیشمرگ چمن میشوی چرا؟
راضی به حُکم چیده شدن میشوی چرا؟
#روزشمار_دلتنگی💔
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
#استوری #پروفایل😍
#قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
#دلتنگ_تو_ایم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#قاسم_هنوز_زنده_ست
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#دماذانی
می گفت که حواست به دو تا چیز باشه :
۱. نماز اول وقتت
۲. جلوی چشمتو بگیر...
بقیه اش درست میشه
به نقل از آیت الله شاه آبادی🪴
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۱۳۳) وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۱۳۴) الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
(متّقين) كسانى هستند كه در راحت ورنج انفاق مىكنند وخشم خود را فرو مىبرند و از (خطاى) مردم مىگذرند، و خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد.
✅ نکته ها
به دنبال محكوم كردن ربا در آيات قبل، آيه از انفاق و عفو وگذشت وتعاون تمجيد مىكند.
روزى يكى از خدمتكاران امام سجاد عليه السلام در موقع شستشوى سر و صورت آن حضرت، ظرف آب از دستش افتاد و سر امام عليه السلام را زخمى كرد. او دريافت كه امام ناراحت شده است.
بلافاصله گفت: «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ»، امام فرمود: من خشم خود را فرو بردم. او دوباره گفت:
«وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ»، امام فرمود: تو را عفو كردم. او گفت: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستى.
امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ بندهاى نيست كه خشم خود را فرو برد، مگر آنكه خداوند عزّت او را در دنيا و آخرت فزونى بخشد. خداوند فرمود: «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ ... وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» اين پاداش فروبردن آن خشم است.
🔊 پیام ها
- تقوا، از انفاق جدا نيست. «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ ...»
- انفاق، سخاوت مىخواهد نه ثروت. «فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»
- نه در حال رفاه از محرومان غافل باشيم و نه در تنگدستى بگوييم كه ما خود گرفتاريم. «فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»
- متّقين محكوم غرايز نيستند، آنان حاكم ومالك خويشتناند. «الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ»
- تقوا، از سعهى صدر جدا نيست. «وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ»
- متّقى، منزوى نيست، بلكه با مال و اخلاق خوب خود، با مردم معاشرت مىكند. «يُنْفِقُونَ، الْكاظِمِينَ، الْعافِينَ»
- در عفو خطاكار، ايمان او شرط نيست. «وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ»
- كسىكه مىخواهد محبوب خدا شود بايد از مال بگذرد و خشم وغضب را فرو برد. «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»
- انفاق به محرومان و گذشت از خطاى مردم، از مصاديق احسان و نيكوكارى است. «يُنْفِقُونَ، الْكاظِمِينَ، الْعافِينَ، الْمُحْسِنِينَ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔
باز پنجشنبه و... یاد شهدا با صلوات🌸
#نائب_الزیاره
#گلستان_شهدا اصفهان
عکس از مزار #پروفسور_فلاطوری گذاشتم
ایشان #پروفسور و #مجتهد بودند ولی
خیلی گمنام و غریب هستند
متاسفانه خود اصفهانی ها هم زیاد نمیشناسند ایشون رو
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت86 چه سوال
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت87 ‼️ ششم: سامرا، غزه، حلب، تهران؛ چه فرقی میکند؟ با آرامش و خیال راحت نشسته بودند زیر تلویزیونی که بالای کافه نصب شده بود. تازه مامور ت.مشان را دور زده بودند و سرخوشانه میخندیدند؛ نمیدانستند چند میز آنطرفترشان، من نشستهام و به خودم قول دادهام تا هر جهنمدرهای دنبالشان بروم.😏 بجز حاج رسول، هیچکس نمیدانست من اینجا در ترکیه و درحال تعقیب سمیر و ناعمهام. وقتی یکی از کارکنان کافه جلوی تلوزیون ایستاد و صدایش را بلند کرد، توجه همه به تلوزیون جلب شد. اخبار داشت گزارش فوری پخش میکرد؛ شبکه بیبیسی انگلیسی. یک لحظه از دیدن تصویر و بعد هم خواندن زیرنویس، خون در رگهایم یخ زد: حمله تروریستی داعش به مجلس نمایندگان ایران و مرقد امام خمینی! چون در ماموریت حساسی بودم، ظاهرم را حفظ کردم؛ اما از درون بدجور به هم ریختم. باورم نمیشد کار به اینجا بکشد. دست فیلمبردار میلرزید و تصویر دوربین را هم لرزان میکرد. دورتادور ساختمان مجلس پر بود از نیروهای نظامی و گارد ویژه. تروریستها از پشت پنجرههای ساختمان مجلس تیراندازی میکردند. قلبم تیر میکشید. این که نمیدانستم دقیقاً چه خبر است و عمق فاجعه تا کجاست زجرم میداد. زیرچشمی و با غیظ نگاهی به سمیر و ناعمهی لعنتی کردم. یاد آن شش تیم تروریستی افتادم که در اصفهان گرفته بودیم. تازه فقط شش تیم را ما گرفتیم، بقیه هم کم و بیش درگیر این پروندهها بودند. فقط بعضی از اخبار دستگیری تیمهای تروریستی به گوش مردم رسید. تیمهایی که فقط یک موردش میتوانست فجایعی هزاران بار وحشتناکتر از حادثه تروریستی مجلس و حرم امام را رقم بزند. داعش واقعاً میخواست در ایران هم مثل سوریه حمام خون راه بیندازد؛ اما مگر ما مردهایم؟ - همینجاست عباس، وایسا. باز هم صدای حامد است که من را از فکر گذشته بیرون میکشد. میپیچم داخل فرعیای که حامد اشاره میکند. کنار همان فرعی و با فاصله از یک گاراژ متروکه، چند اتاقک را میبینم که زیر پارچه استتار پنهان شدهاند. ماشین را رها میکنم و دنبال حامد راه میافتم به سمت اتاقکها. آفتاب بیرحمانه بر فرق سرمان میتابد. از آسمان آتش میبارد و زمین زیر پایمان میلرزد. اینجا ما وسط #داعش و #جبههالنصره هستیم و دقیقاً در میدان درگیریشان.😐 تا چشم کار میکند بیابان است و چند ساختمان متروکهای که احتمالا گاراژ یا پمپ بنزین بودهاند. وارد یکی از اتاقکهایی میشویم که با بلوکهای سیمانی ساختهاند؛ آن هم در گودیِ زمین. طوری که از بالا و با دوربین پهپاد مشخص نباشد. حامد که وارد میشود، همه شش، هفت نفرِ داخل اتاقک به احترامش نیمخیز میشوند اما انقدر درگیر بررسی نقشه و مشورت هستند که سلامی میپرانند و دوباره خیره میشوند به نقشه. بین کسانی که هستند، فقط سیاوش و سیدعلی و مجید را میشناسم. مرد میانسالی هم هست با موهای جوگندمی که حاج احمد صدایش میزنند. حدس میزنم حضور سیدعلی اینجا برای محافظت از حاج احمد باشد؛ یعنی خودش قبلاً این را گفته بود. برای حامد و من جا باز میکنند و مینشینیم. حاج احمد اشاره میکند به حدود سیصدمتر جلوتر: - اینجا توی این ساختمونها یه تکتیرانداز انتحاری هست. نمیدونم چندروزه اینجاست و عضو داعشه یا جبههالنصره. چندنفر از بچههامون رو زده. خودمون هم نمیتونیم بزنیمش چون اولا نمیدونیم دقیقاً کجاست و دوماً محل استقرارمون لو میره. سیاوش هم اعصابش حسابی مگسی شده: این تکتیرانداز کوفتی نمیذاره قدم بذاریم اون دور و بر. معلوم نیس دردش چیه؟ صبح تا حالا دهنمونو سـ... سیدعلی و مجید و یکی دونفر دیگر با هم میگویند: عهههه! و مجید که به سیاوش نزدیکتر نشسته است، یک پسگردنی حوالهاش میکند. حامد لبخند میزند و سیاوش با حالتی عصبی، کف دستش را به پیشانی میکوبد: باشه بابا باشه! ولی این یارو رو باید خودم برم حالیش کنم. بینامو... دوباره سیدعلی و مجید صدایشان درمیآید: عهههه! #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...`لینک قسمت اول https://eitaa.com/aah3noghte/30730
Misaq-Haftegi930825[05].mp3
3.61M
💔
ما نذر کردهایم که قربانیات شویم
دارند یک به یک به منا میبرندمان...💚
#حضرت_زینب
#حاج_قاسم
#شب_جمعه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
خدایا!
ما رو شرمنده ی حضرت مادر و شهدا نکن😔
#نائب_الزیاره
#فاطمیه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 گُـناه هم مثل این ویروس منحوس ڪرونا میمونه اونایی کھ جدۍ ؛ نمیگیرن بعداً پشیمون میشن!...
💔
شب جمعه ست
#شهدا محضر ارباب بی کفن
ما هم با دل سوخته، غبطه میخوریم به حال شهدا
راستی!
امشب
مادری دست به پهلو
به حرم می آید🥀
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#آھ...
رزقِ شبِ جمعه...
یه دل سیر گریه کنیم..
کربلایی حسن حسینخانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 مصطفی شبهایِ جمعه قبل از شروعِ دعای کمیل #ده_مرتبه با حال خوش این دعا رو میخواند: يَا دَائِم
همسنگری ها
دعای مختصری است، با اثرات زیاد...
خواندید منم دعا کنین🥀
شهید شو 🌷
💔 یا ذوق مرگ وصل یا دقمرگ هجران ما مرگمان حتمی است میل تو کدام است؟ #السلامعلیکیاصـاحبالزما
💔
خورشیدی و نگاه مرا میکنی سفید
میخواستم ببینمت اما نمیشود 💔
تعجیل کن....
#السلامعلیکیاصـاحبالزمان
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕