eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 خیلی کارها هست که باید انجام بگیرد جز با روحیه‌ی بسیجی امکان‌پذیر نیست #فداےسیدعلےجانم❤️ #آھ_اے
💔 ‏کاربر عربستانی خطاب به آیت الله خامنه‌ای : «دمپاییِ کهنه‌ی شما به پادشاهی آل سعود و‌ تاج و تخت و تمام قصرهایش می‌ارزد.» ❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 گفت؛ عاشقی را چگونه یاد گرفته ای؟! گفتم؛ از آن شهید گمنامی که معشوق را حتی به قیمتِ از دست دادن هویتش ، خریدار بود. پ.ن؛ یک وقت های دیگر دل به هیچی بند نیست.. همه چیز و همه شخص در مقابل چشمانت به یک شکل رژه می روند ، طوری شبیه آیه کل من علیها فان.. چقدر خوبه که آدم ، دل بسته نباشد.. کاش واقعا ، دل بسته نباشیم.. کاش نَفس آدم ، قطعه ای بود در بدن ، تا جدایش کنیم و بیاندازیم در گوشه ی برای خود خاک بخورد ، نه اینکه در وجود مان ، روح مان را لِه کند.. الهی قدرت مبارزه با خودمان را بده. ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آل‌عمران آيه 166 وَمَآ أَصَبَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْ
✨﷽✨ آيه 168 الَّذِينَ قَالُواْ لإِخْوَنِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْ قُلْ فَادْرَءُواْ عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَدِقِينَ ‏ ترجمه🔻 ↩️منافقان كسانى هستند كه (بعد از پایان جنگ اُحد، دست به تبلیغات یأس آور زده و در حالى كه خود از جنگ سر باز زده و در خانه ‏هاى) خود نشسته ‏اند و در حقّ برادران خود گفتند: اگر از ما پیروى مى ‏كردند كشته نمى ‏شدند. 🚩🍃 به آنان بگو: اگر راست مى‏ گویید، مرگ را از خودتان باز دارید. ┅════🌦✼🌸✼🌦════┅ پيام ها ⚡️📨 🚩🍃1- منافقان به هنگام حركت مردم به جبهه ‏ها، در خانه ‏ها مى ‏نشینند. «و قعدوا» 🚩🍃2- منافقان، روحیه‏ ى خانواده ‏هاى شهدا را تضعیف مى‏ كنند. «لو اطاعونا ما قتلوا» 🚩🍃3- منافقان، خود را رهبر فكرى دیگران مى‏ دانند. «لو اطاعونا» 🚩🍃4- در جهان‏بینى منافقان، اصالت با زندگى مادّى و رفاه است. «و قعدوا لو اطاعونا ما قتلوا» 🚩🍃5 - ایمان به مقدّر بودن مرگ، سبب شجاعت و پذیرش رفتن به جبهه است و در بینش منافقان، شهادت و سعادت اُخروى جایگاه ندارد. «لو اطاعونا ما قتلوا» 🚩🍃6- باید با تبلیغات سوء منافقان برخورد كرد. «قل فادرؤا عن انفسكم الموت» 🚩🍃7- انسان نمى ‏تواند مرگ را از خود دفع كند. «فادرؤا عن انفسكم الموت» 🚩🍃8 - مرگ به دست خداست، جبهه یا خانه در مرگ نقش اصلى را ندارند. «فادرؤا عن انفسكم الموت و ان كنتم صادقین» 🍃اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم🍃 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ‌... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 برایِ‌شادی‌روح‌شهدا‌صلوات✨ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🤲🏻 همین طور که تلاش می کنی به نداشته هایت برسی به داشته هایت هم فکر کن و از این بابت خدا را شکر کن ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت118 در همهمه
💔

  
📕 رمان امنیتی  ⛔️

✍️ به قلم:  



با تکیه به آرنج‌هایم، کمی از زمین جدا می‌شوم. درد وحشتناکی در سینه‌ام حس می‌کنم، اما لبم را گاز می‌گیرم که صدایم در نیاید.

من الان نباید بیفتم. باید سر پا باشم. داعش دارد پیشروی می‌کند، الان وقت افتادن نیست. به اسلحه‌ام تکیه می‌کنم تا بتوانم بلند شوم.

دنیا دور سرم می‌چرخد و درد در بدنم دور می‌زند. روی زانوهایم می‌نشینم. چیزی نمانده.

می‌نالم:
- آخ... یا قمر بنی‌هاشم...

رطوبت خون را روی بدنم حس می‌کنم؛ اما نمی‌خواهم به زخمم نگاه کنم. من باید بایستم. باید سر پا شوم.

اسلحه را عصا می‌کنم و نیم‌خیز می‌شوم؛ اما رمق از پاهایم می‌رود. نفسم بالا نمی‌آید و سرفه‌های پشت سر هم، باعث می‌شوند با زانو بیفتم روی زمین.

دستم را ستون می‌کنم که صورتم زمین نخورد و دست دیگرم را می‌گذارم پایین سینه‌ام.

انگشتانم بجای لباس، گوشت بدنم را لمس می‌کنند. پایین ریه‌ام می‌سوزد و دستم هم طاقت نمی‌آورند؛ دوباره می‌افتم.

دونفر داد می‌زنند:
- سیدحیدر افتاد! سیدحیدر!

بدنم سنگین و کرخت شده و تنفسم دشوار. انگار آتشی که درونم روشن شده، لحظه به لحظه شعله‌ورتر می‌شود.

پایم را روی زمین می‌سایم و به خودم می‌پیچم. نمی‌توانم بیدار بمانم.

کسانی که بالای سرم آمده‌اند را تار می‌بینم. یک نفرشان چندبار به صورتم می‌زند:
- سیدحیدر! صدامو می‌شنوی؟

پلک‌هایم را برهم فشار می‌دهم. می‌گوید:
- بهوشه. بذارش روی برانکارد ببریمش.


یعنی واقعاً مجروح شده‌ام؟

درد بدی در تمام بدنم می‌پیچد. یک نفرشان زیر کتف‌هایم را می‌گیرد و دیگری پاهایم را.

از زمین که جدا می‌شوم، ناله‌ام به آسمان می‌رود.

سینه‌ام تیر می‌کشد و می‌خواهم سرم را بالا بگیرم تا بفهمم چه بلایی سرم آمده است؛ اما کمیل سرم را میان دستانش می‌گیرد و می‌گوید:
- چیزی نیست. آروم باش.

مطمئن می‌شوم اوضاع خیلی خراب است که کمیل اجازه نمی‌دهد نگاه کنم.

برانکارد که از زمین جدا می‌شود، درد من هم شدت می‌گیرد و با هر تکان، جانم به لبم می‌رسد.

دستانم را مشت می‌کنم، پیراهنم را چنگ می‌زنم و لبم را گاز می‌گیرم. انقدر با دندان‌هایم روی لبم فشار می‌آورم که طعم خون می‌رود زیر زبانم.

جانم دارد از درد بالا می‌آید. از زیر انگشتانم، گرمای خون را حس می‌کنم که روی بدنم می‌خزد.

نمی‌دانم تیر خورده‌ام یا ترکش؛ اما حس می‌کنم تمام بدنم پر از خون شده است. سینه‌ام سنگین شده و می‌سوزد.

دلم می‌خواهد بخوابم؛ اما تکان‌های برانکارد نمی‌گذارد.

کمیل که دنبال برانکارد می‌دود، سرش را می‌آورد نزدیک گوشم و می‌گوید:
- بچه‌های عراقی و افغانستانی اگه ببینن زخمی شدی روحیه‌شونو می‌بازن. صورتت رو بپوشون.

راست می‌گوید. رزمندگان کشورهای دیگر، امیدشان به بچه‌های ایرانی ست. شهادت یا مجروحیت ایرانی‌ها روحیه بقیه نیروها را ضعیف می‌کند.

دستم را به سختی بالا می‌آورم و نقاب صورتم می‌کنم تا شناخته نشوم.

صدای درگیری به اوجش رسیده است و از این که الان مجروح شده‌ام حرص می‌خورم.

داعشی‌ها دارند جلو می‌آیند... من نباید از پا بیفتم.

نگاه تار و بی‌رمقم را در پایگاه چهارم می‌چرخانم. چندتا از چادرها در آتش می‌سوزند.🔥 هوا دارد روشن می‌شود. زمین و آسمان تار و دلگیر است.

 است یا پایگاه چهارم؟

کمیل دستم را می‌گیرد و شروع می‌کند به روضه خواندن: 
- دارند یک به یک وَ جدا می‌برندمان/ شکر خدا به کرب و بلا می‌برندمان...

لبخند می‌زنم و همراهش زمزمه می‌کنم:
- ما نذر کرده‌ایم که قربانی‌ات شویم/ دارند یک به یک به منا می‌برندمان...

برانکارد تکانی می‌خورد و داخل آمبولانس می‌گذارندم. کمیل همچنان می‌خواند:
- اول میان عرش خدا سینه می‌زنیم/ بعداً به هیئت الشهدا می‌برندمان...

پلک‌هایم می‌افتند روی هم...


***
صدای لرزش شیشه و جیرجیر میله‌های فلزی را می‌شنوم. گلویم خشک است.

زمین می‌لزرد. احساس می‌کنم در هوا معلقم. انگار بدن ندارم. صداهای مبهم و گنگی در سرم می‌پیچد.

جایی را نمی‌بینم. مُرده‌ام؟
کسی دستم را نوازش می‌کند. چشمانم را باز می‌کنم و چندبار پلک می‌زنم تا تصویرِ تارِ کسی که دستم را نوازش می‌کند را واضح ببینم.

مطهره است که انگشتان ظریفش را روی دستم حرکت می‌دهد و لبخند می‌زند. پس حتماً  شده‌ام؛ اما چرا انقدر تشنه‌ام؟ چرا نمی‌توانم تکان بخورم؟

مطهره حرفی نمی‌زند و نگاهم می‌کند فقط. به سختی زبان می‌چرخانم و صدای خش خورده‌ای از گلویم خارج می‌شود: 
- من... شهید شدم؟

صدای خنده مردانه‌ای را از سوی دیگر تخت می‌شنوم. برمی‌گردم به سمت صدا.

کمیل است که می‌گوید:
- آقا رو! فکر کردی به این راحتیا قراره شهید بشی؟

...
...



💞 @aah3noghte💞
💔 وصیتنامه شهید: باور داشته باشید که جواب سیلی دشمن، سرب داغ است نه لبخند ذلیلانه، باور کنید که دشمن ما ضعیف است و این وعده خداست که اگر در مقابل کفر استقامت کنید پیروزی از آن شماست شک به خودتان راه ندهید و پیرو باشید و لاغیر؛ پیرو باشید نه کسان دیگر. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ... دوست شهید میدونے یعنےچے؟؟ یعنے:...↷°" •| وقتے گناه درِ قلبت را مےزند •| یاد نگاهش بیوفتـــے.... •| و در و باز نڪنے...‹‹‹🍃 •| یعنے محرم اسرار قلبت •| آن اسرارےڪه هیچڪس نمےداند... •| بین خودت و... •| خــدا و... •| دوست شهیدتـــ •| باشد...‹‹‹ *امتحان ڪن...🌹🌿* *زندگےات زیباترمےشود ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
31.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 ساخت کلیپ با عکس در برنامه اینشاوت منتظر بازخورد شما برای ساخت آموزش های بعدی هستم همچنین می تونین کلیپ هاتونو بفرستین👇👇👇 @emadodin123 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ما را کبوترانه وفادار کرده است آزاد کرده است و گرفتار کرده است بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا از
💔 صبح محشر هر كسی دنبال ياری می‌دود يار ما باشد اگر شاه خراسان، بهتر است " أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا" ... 💞 @aah3noghte💞
💔 وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست می دارد سوره بقره ، آیه ۱۹۵ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 من از آسمان دل کندم وقتی زمین معراج بود معراج، گاهی با عطر شهیـد .. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آل‌عمران آيه 168 الَّذِينَ قَالُواْ لإِخْوَنِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَط
✨﷽✨ آيه 169 وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَتاً بَلْ أَحْيَآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ‏ ترجمه ↩️و هرگز گمان مبر آنها كه در راه خدا كشته شده ‏اند، مردگانند؛ بلكه آنها زندگانى هستند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏ شوند. ┅════🌤✼☀️✼🌤════┅ نکته ها🔻تفسیرنور☀️ ✨ما بر مبناى قرآن كه شهیدان را زنده مى‏ داند، به شهداى راه اسلام و خصوصاً شهداى كربلا سلام كرده، با آنان حرف مى‏ زنیم و توسل مى‏ جوییم. ✨ابوسفیان در پایان جنگ اُحد با صداى بلند فریاد مى‏ زد: این هفتاد كشته ‏ى مسلمانان در احد، به عوض هفتاد كشته‏ ى ما در جنگ بدر. ولى رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: كشته ‏هاى ما در بهشت جاى دارند، ولى كشتگان شما در دوزخند.نكاتى پیرامون شهیدوشهادت ✨1- در روایات آمده است كه شهید، هفت ویژگى اعطایى از جانب خداوند دارد: اوّلین قطره‏ ى خونش، موجب آمرزش گناهانش مى ‏گردد. سر در دامن حورالعین می ‏نهد. به لباس‏هاى بهشتى آراسته مى ‏گردد. معطّر به خوش بوترین عطرها مى‏ شود. جایگاه خود را در بهشت مشاهده مى‏ كند. اجازه‏ ى سیر و گردش در تمام بهشت به او داده مى‏ شود. پرده‏ ها كنار رفته و به وجه خدا نظاره مى‏ كند. ✨2- پیامبر صلى الله علیه وآله از شخصى شنید كه در دعا مى ‏گوید: «اسئلك خیر ما تسئل» خدایا! بهترین چیزى كه از تو درخواست مى‏ شود به من عطا كن، فرمود: اگر این دعا مستجاب شود، در راه خدا شهید مى ‏شود. ✨3- در روایت آمده است: بالاتر از هر نیكى، نیكوترى هست، مگر شهادت كه هرگاه شخصى شهید شود، بالاتر از آن خیرى متصوّر نیست. ✨4- در روز قیامت، شهید مقام شفاعت دارد. ✨5 - از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه فرمود: در قیامت لغزش‏هاى شهیدبه خودش نیز نشان داده نمى‏ شود. ✨6- شهداى صف اوّلِ حمله و خط شكن، مقامشان برتر است. ✨7- مجاهدان از در مخصوص وارد بهشت مى شوند و قبل از همه به بهشت مى‏ روند و در بهشت جایگاه مخصوصى دارند. ✨8 - تنها شهید است كه آرزو مى‏ كند به دنیا بیاید و دوباره شهید شود. ✨9- بهترین و برترین مرگ‏ها، شهادت است. ✨10- هیچ قطره‏اى محبوب‏تر از قطره‏ ى خونى كه در راه خدا ریخته شود، در نزد خداوند نیست. ✨11- در قیامت، شهید سلاح به دست، با لباس رزم و بوى خوش به صحنه مى‏ آید و فرشتگان به او درود مى‏ فرستند. ✨12- امامان ما شهید شدند. بسیارى از انبیا ورهروان وپیروان آنان نیز شهید شدند. «وكایّن من نبىّ قاتل معه ربّیّون كثیرا»، «یقتلون النبیین بغیر حق] ✨13- حضرت على علیه السلام با داشتن دهها فضیلت اختصاصى، تنها وقتى كه در آستانه‏ ى شهادت قرار گرفت فرمود: ✨«فزت و ربّ الكعبة» او اوّل كسى بود كه ایمان آورد، جاى پیامبر صلى الله علیه وآله خوابید، برادر پیامبر شد، تنها خانه‏ ى او به مسجد پیامبر درب داشت، پدر امامان و همسر زهراعلیها السلام بود. ✨بت‏شكن بود، ضربت روز خندق او، از عبادت ثقلین افضل شد. امّا در هیچ یك از موارد مذكور نفرمود: «فُزت» ✨14- على علیه السلام مى ‏فرمود: قسم به خدایى كه جان فرزند ابوطالب در دست اوست، تحمّل هزار ضربه شمشیر در راه خدا، آسان‏تر از مرگ در رختخواب است. ✨15- على علیه السلام در جنگ احد ناراحت بود كه چرا به شهادت نرسیده است تا اینكه مژده شهادت در آینده را از پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله دریافت نمود. ✨16- شهید مطهرى در كتاب حماسه حسینى مى‏ نویسد: سخاوتمند، هنرمند و عالم؛مال، هنر و علم خود را كه بخشى از وجود اوست جاودانه مى‏ كند، امّا شهید، خودش را جاودانه مى‏ كند. ✨17- در عالم حیوانات نیز گوسفندِ مرده بى‏ارزش است، گوسفندى كه به سوى قبله و با نام خدا ذبح شود، ارزش دارد. ✨18- همان گونه كه كور، مفهوم بینایى را درك نمى‏ كند، زندگان دنیا حیات شهدا را درك نمى‏ كنند. ✨19- وقتى انفاق مال در راه خدا، قابلیّت رشد تا هفتصد برابر و بیشتر را دارد، دادن خون و جان، در راه خدا چگونه است؟ ┅════🌤✼☀️✼🌤════┅ پيام ها⚡️📨 ✨1- شهادت، پایان زندگى نیست، آغاز حیات است. بسیارى از زندگان مرده ‏اند، ولى كشتگان راه خدا زنده‏ اند. «بل أحیاءٌ» ✨2- شهادت، باختن و از دست دادن نیست؛ بلكه یافتن و به دست آوردن است. «بل أحیاء... یرزقون» ✨3- كشته شدن، آنگاه ارزشمند است كه در راه خدا باشد. «قتلوا فى سبیل اللَّه» ✨4- تصوّر هلاكت و یا خسارت براى شهید، تفكّرى انحرافى است كه باید اصلاح شود. «لا تحسبنّ» ‌ 🍃اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم🍃 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ‌... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩگاﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎤سخنرانی استاددانشمند 🍃بلندترین ارتفاع سقوط افتادن ازچشمان مهدی(عج)است.😔😔😔 *پیشنهاددانلود👌👌👌👌 🌹 🌹 ❣ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت119 با تکیه
💔

  
📕 رمان امنیتی  ⛔️

✍️ به قلم:  



صدای خنده مردانه‌ای را از سوی دیگر تخت می‌شنوم. برمی‌گردم به سمت صدا.

کمیل است که می‌گوید:
- آقا رو! فکر کردی به این راحتیا قراره شهید بشی؟


وا می‌روم. فکر می‌کردم همه چیز تمام شده ها... نشد! می‌نالم:
- من کجام؟

دوباره زمین می‌لرزد و باز هم صدای لرزش شیشه. چشمم می‌خورد به پنجره‌هایی که چسب ضربدری خورده‌اند و با موج انفجار در جا می‌لرزند.

دقت که می‌کنم، سوزن سرم را می‌بینم که در دستم فرو رفته و یک لوله باریک را مقابل سوراخ‌های بینی‌ام حس می‌کنم.

کمیل لبخند می‌زند:
- فهمیدی کجایی؟

زیر لب غر می‌زنم:
- بیمارستان.

- آفرین. پس عقلت سر جاشه.

و حرفش را تکمیل می‌کند:
- توی یکی از بیمارستان‌های تدمریم.

دوباره بیمارستان، دوباره تدمر. تازه از شر تخت بیمارستان و بوی الکل و سرم‌های پشت سر هم راحت شده بودم...
ای خدا...

جرات ندارم به خدا غر بزنم. قربانش بروم هیچ کارش بی‌حکمت نیست.

اصلا چطور زخمی شده‌ام؟ چرا بدنم را حس نمی‌کنم؟ 

می‌پرسم:
- چه بلایی سر من اومده کمیل؟ نکنه قطع نخاع شدم؟

کمیل می‌زند زیر خنده؛ حالا نخند و کی بخند. انقدر از این خنده‌های بی‌موقعش بدم می‌آید که نگو.

می‌خواهم داد بزنم؛ اما نفس کم می‌آورم. انگار یک جسم سنگین روی سینه‌ام گذاشته‌اند. صورتم از درد جمع می‌شود.

کمیل تیغه دست راستش را روی مچ دست چپش می‌گذارد و کف دست چپش را نشانم می‌دهد: یه ترکش اینقدری خورده توی شکم و ریه‌ت!

با چشمان گرد نگاهش می‌‌کنم. امکان ندارد با چنین ترکشی زنده مانده باشم!

کمیل کمی از نگاه به چهره بهت‌زده‌ام لذت می‌برد و بعد دوباره می‌خندد:
- شوخی کردم، انقدرام گُنده نبود. دو سه تا ترکش خوردی. همین. یه چند گالن هم خون از دست دادی!

و دوباره می‌زند زیر خنده. نگاهم می‌چرخد به سمت سرمی که قطره‌قطره می‌چکد و وارد خونم می‌شود.

می‌گویم:
- وضعم خیلی خرابه؟

- فکر کنم آره.

صدای قدم‌های کسی باعث می‌شود مکالمه‌مان را تمام کنیم.

چشمانم را تنگ می‌کنم و پوریا را می‌بینم که وارد اتاق می‌شود:
- به، آقا سید! خوبی؟

به زور لبخندی می‌زنم و سلامِ شکسته‌ای از حلقم درمی‌آید.

پوریا بالای سرم می‌ایستد و نگاهی به سرمم می‌اندازد: 
- بهتری؟ حالت خوبه؟

- الحمدلله، خوبم. مشکل الان دقیقاً چیه؟

- هیچی حیدر جان. مثل این که توی انفجار انتحاری، دوتا ترکش کوچولو به شکمت خورده و یکی به ریه‌ت.

حرف‌هایش چندان امیدوارکننده نیست. یاد لحظات اول مجروحیت می‌افتم و احساس سوختنی که به جانم افتاده بود.

منتظر ادامه توضیحاتش می‌مانم. می‌گوید: ترکش‌هایی که توی شکمت بودن رو درآوردیم و وضعیتش خوبه... ولی...

حس می‌کنم دیگر کسی دستم را نوازش نمی‌کند. مطهره سر جایش نیست و صندلی خالی شده.

دلم برایش تنگ می‌شود. به چهره پوریا دقیق می‌شوم؛ مثل همیشه سرحال نیست. حتی دور چشمانش کمی پف کرده. صورتش بیشتر از قبل گرفته‌است.

می‌گویم:
- ولی چی؟

- ترکش سومی دنده‌ت رو شکسته و ریه‌ت رو سوراخ کرده. هنوز هم نتونستیم درش بیاریم. باید بری دمشق. احتمالا از اون‌جا هم اعزام بشی ایران.

دنیا روی سرم آوار می‌شود؛ یعنی دیگر نمی‌توانم در سوریه بمانم؟

پوریا می‌گوید:
- احتمالاً بخاطر داروی مسکن، یکم بدنت احساس کرختی داره. خوب می‌شه. هرچند اگه بازم درد داشتی، بگو برات مسکن تزریق کنیم.



...
...



💞 @aah3noghte💞
💔 ♡••راه تسلط بر واقعیت‌های زندگی دنیا 💌 ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 جزئیات جدید وبسایت عبری نتسیف نت رژیم صهیونیستی از ترور شهید سلیمانی و ابومهدی .... سه تیم آمریکایی و سه پهپاد منتظر آمدن سردار سلیمانی و ابومهدی بودند! تک تیراندازهای مجهز به دوربین های ماهواره ای در اطراف فرودگاه همه چیز را به سفارت آمریکا در بغداد مخابره می کردند! ... 💞 @aah3noghte💞
💔 📲 💐ویژه (سلام‌الله‌علیها) 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ... 💞 @aah3noghte💞