eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 میگن دعا زیر بارون مستجابه #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد #اللهّمَ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج #اللهم_ارزقنا_حرم #اللهم_ارزقنا_شهادت_فی_سبیلک #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد خدایا هر کی با هر حاجتی این پست رو خوند، خودت به خیر، حاجت رواش کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
#او_را... 109 مامان با تأسف نگاهش کرد و سرش رو تکون داد و مشغول خوردن شد که دوباره بابا گفت -البته
... 110 تو لپ‌تاپ سرچ کردم و یادم اومد که اول باید وضو بگیرم. رفتم تو حموم و شیر آب رو باز کردم. مرحله به مرحله از لپ‌تاپ نگاه میکردم و دوباره میرفتم تو حموم تا بالاخره تونستم وضو بگیرم! تمام لباسام خیس شده بود!با غرغر عوضشون کردم و دوباره نشستم پای سیستم. خیلی حفظ کردنش سخت بود!نه میدونستم قبله کدوم طرفه،نه حتی چادری داشتم که بندازم رو سرم و نه مهری برای سجده!! کلافه نشستم رو زمین و زیرلب غر زدم "آخه تو نماز میدونی چیه که میخوای بخونی!؟اصلا این کارا به قیافه ی تو میخوره؟!"😒 در همین حال،چشمم دوباره افتاد به تخته وایت‌برد! پوفی کردم و بلند شدم و طبق آموخته هام زیرلب گفتم "همه ی این دنیا رنجه و دین هم کار بدون رنجی نیست.اگر بخوای طبق میل خودت پیش بری،به جایی نمیرسی!" چندتا سرچ دیگه هم کردم و فهمیدم که رو سرامیک هم میتونم سجده کنم. یه گوشه از فرش رو دادم کنار و ملافه ی رو تختیم رو برداشتم و انداختم رو سرم. لپ‌تاپ رو گذاشتم رو به روم و دستام رو بردم بالا... "الله اکبر...!" برای بار اول بود که سجده و رکوع رو تجربه میکردم!مگه خدا کی بود که من باید جلوش این کارها رو انجام میدادم!؟ نیم ساعت بود که نمازم تموم شده بود اما همونجا نشسته بودم و به کاری که انجام داده بودم فکر میکردم... معنی تک تک جملات عربی که گفته بودم رو تو اینترنت سرچ کردم. از همون الله اکبر شروعش مشخص بود راجع به کسی حرف میزنم که خیلی بزرگه!خیلیییی... و وقتی تو رکوع دوباره به این عظمت تاکید میکنم،یعنی من در مقابلش خیلی کوچیکم!خیلیییی... ولی وقتی از رکوع بلند شدم،گفتم خدا داره میشنوه که کسی حمدش میکنه! یعنی اون فرد بزرگ،نشسته داره من کوچولو رو نگاه میکنه و حرفام رو میشنوه!! حتما واسه همینه که بعدش خودم رو باید بندازم زمین و بهش سجده کنم! و از سجده سر بردارم و دوباره به یاد بزرگیش به سجده بیفتم!! بعدم با کمک خودش از زمین خودم رو بلند کنم... با اون دوتا سوره ازش بخوام من رو تو گروهی قرار بده که دوستشون داره .نه گروهی که ازشون عصبانیه! خدایی که خدای همه‌ست!نه فقط خدای سجاد...پس حق منم هست که ازش آرامش بگیرم! خدایی که به هیچ‌کس نیاز نداره،به منم نیاز نداره،اما بهم حق حیات داده تا اگر از این لطفش ممنون بودم برای همیشه منو ساکن بهشتش کنه! خدایی که آخر همه این حرف‌ها باید شهادت بدم که به جز او،خدایی نیست...! یاد جمله ای افتادم که تو جلسه شنیده بودم!عربیش رو یادم نبود اما معنیش این بود که بعضیا هوای نفسشون رو به جای خدا میپرستن. هوای نفس،همون تمایلاتی بود که فهمیده بودم باید ازشون بگذرم تا به آرامش برسم! کم کم پازلی که از همون روزای اول تو ذهنم چیده شده بود،تکمیل میشد!! حس غریبی داشتم از سجده به خدایی که تا چند روز پیش حتی وجودش رو انکار میکردم. "محدثه افشاری" @Aah3noghte @RomaneAramesh ‼️
💔 #ایھاالارباب ‌‌صـبح اسـت دلم هواییِ کرب‌ وبلاست ازجـانـب قلبِ من بر آن خاک... سـلام😔✋ السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین #صلےالله_علیڪ_یااباعبدلله #آھ_ڪربلا 💕 @aah3noghte💕
💔 #دلشڪستھ_ادمین... بعضی از آدم ها... بعضی آدم ها یڪ جورِ دیگرند... انگار از بهشت آمده اند😇 ... یک جورِ عجیبی خوبند... امن اند... آرام اند... دلنشین اند ... کنارشان می توانی خیلی راحت بدونِ هیچ دغدغه ذهنی خودت باشی ! از خودت بگویی و یقین داشته باشی تعمیر مےکنند خرابےهای دلت را💔 مےدانی؟ من این آدم ها را خیلی دوست دارم ،💞 اصلاً انگار به دنیـا پا گذاشته اند برای گره گشـایی آدم هایِ مهربان و اصیلی که حالِ دنیایمان را خوب می کنند ... ! من اسم این انسانهای واقعی را گذاشته ام #شھید❤️ #شھیدجوادمحمدی #شھید_روزه_دار #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #بےتوهرگز❤️ قسمت دوم 🚫این داستان واقعی است🚫: #ترک_تحصیل بالاخره اون روز از راه رسید موقع خور
💔 ❤️ قسمت سوم این داستان واقعی است🚫 🔥 چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من ام😏 می رفتم و سریع برمی گشتم ... مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد ... تا اینکه اون روز، زودتر برگشت با های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می زد بهم زل زده بود ، همون وسط خیابون حمله کرد سمتم موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو ... .😡😡 اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم🤕 حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه💪 به زحمت می تونستم روی های چوبی مدرسه بشینم ... هر دفعه که پدرم می فهمید بدتر از دفعه قبل می خوردم🤒 چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود😏✌️ بالاخره پدرم رفت و پرونده ام رو گرفت ... وسط آتیشش زد 😱😰😨 هر چقدر کردم ... نمرات و تلاش های تمام اون سال هام جلوی چشم هام می سوخت😫🔥 هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت ، اون آتش داشت جگرم رو می سوزوند تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم😭😓 خیلی داغون بودم ... بعد از این سناریوی مفصل، داستان کردن من شروع شد اما هر میومد جواب من، نه بود ... و بعدش باز یه کتک مفصل علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می اومد ... ولی من به شدت از و دچار شدن به سرنوشت و خواهرم وحشت داشتم😨 ترجیح می دادم بمیرم اما ازدواج نکنم ... تا اینکه مادر زنگ زد 😒 💕 @aah3noghte💕
💔 *دکتر نجفی و دکتر چمران* 🔸 هر دو در امریکا دکتری گرفتن 🔸 هر دو استاد دانشگاه بودن 🔸 هر دو دو زن داشتن 🔸 هر دو مسلح بودن 🔸 هر دو وزیر شدن 🔸 یکی در برجهای سعادت اباد زندگی می کند و یکی در سوسنگرد زیست 🔹 نهایتا یکی شهید شد و دیگر...😔 🌱 مسئولان انقلابی در دنیا هم آبرومندند و الگوی جوانان و مایه فخر جامعه... 💕 @aah3noghte💕
💔 علاقه و ارادت خاصی نسبت به حضرت امام خمينی (ره) داشت. درباره امام (ره) گفته بود: به خدا سوگند اگر مرا بكشيد و خونم را بر زمين بريزيد، در هر قطره خونم نام مقدس خمينی را خواهيد يافت.❣ #شھید_آیت_الله_سیدمحمدرضاسعیدی نخستين روحاني شهيد نهضت امام خميني (ره) #۲۰خرداد۱۳۴۹ #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 ... میگن: کسانی به امامِ زمانشان خواهند رسید، که اهل باشند... !!! و اِلّا تاریخ کربلا نشان داده ، که معطل کسی نمی ماند... شاید تنها شباهت یاران امام حسین ع با بقیه شھدا در همین باشد وگـرنه شھید شدن در رکاب حسین لیاقـتی بود که شامل حال خیلےها نشد من مبهوت انتـخاب های اربابم! دست روی کسانی مےگذاشتند که خیلےها به هدایتـ شان امید نداشتند چه رسد به عاقبتـ بخیر شدن و در رکاب ارباب، شدن... در این زمان هم اگر نگاه کنی به مےبینی اهل سرعت بودند... از (مجیدسوزوکے) تا (مجیدبربری) و... مےبینی؟ در کار شھادت در معادله فقط با ارباب جان سر و کار داریم و نگـاه مشکلـ پسند و البته دلِ مادرےاش❤️ خدا را چه دیدی؟ شاید با شھادت ما نیز معادله مجهول، کمی پیچیده تر شود ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ❤️بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما است❤️👍 این آیه خیلی میتونه به صبر انسان در مقابل سختی ها کمک کنه👍 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 اگر مےخواهید با تفکرات یک آشنا شوید ‼️ 📜متن وصیتنامه شهید مدافع حرم .... ✔️ارزش بارها دیدن را دارد👌 😍😍 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 اگر مےخواهید با تفکرات یک #جوان_انقلابی آشنا شوید #دانلودکنید‼️ 📜متن وصیتنامه شهید مدافع حرم #ش
💔 به دنبال #شھادتی؟ روایت برادر شهید دانشگر از #دلایلی که شهادت را نصیب عباس کرد: برادرم از کودکی بچه #هیئتی بود و عشق امام #حسین(ع) در دلش بود❤️ و هر جایی می‌دید مراسم سینه‌زنی برای سیدالشهدا(ع) برقرار است خودش را به آنجا می‌رساند |🌷 📝 دست نوشته #شهید_عباس_دانشگر: ✍ خدايا دلم #تنگ است هم جاهلم هم غافل نہ در جبهۂ #سخت مے جنگم نہ در جبهۂ #نرم #كربلاے حسين(علیه السلام) #تماشاچے نمیخواهد يا حقے يا باطل راستے من کجا هستم؟🍃 #شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم ❤️ #شھیدعباس_دانشگر شادی روحش #صلوات #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
#او_را... 110 تو لپ‌تاپ سرچ کردم و یادم اومد که اول باید وضو بگیرم. رفتم تو حموم و شیر آب رو باز کر
...111 سیستم رو خاموش کردم و به تصویر تارم،تو صفحه ی تاریکش نگاه کردم. به دو تا خطی که از چشم هام تا انتهای صورتم،کشیده شده بود وبرق میزد نگاه کردم و به ملافه ی گل گلی روی سرم! من حالا جلوی همون خدا نشسته بودم.خدایی که بهش بد و بیراه میگفتم اما اون میخواست همه این اتفاق‌ها بیفته که بفهمم تنها جای امنم تو بغل خودشه!😔 آرامش عجیبی به دلم چنگ زد.تمام وجودم داشت بهم میگفت که آفرین!بالاخره درست اومدی! قبول کردن خدا و اطاعت از اون ،همون چیزی بود که مدت‌ها ازش فراری بودم،اما تمام راه‌های آرامش به همین ختم میشد!! دلم بابت تمام این سالها پر بود! نوشته های سجاد اومد جلوی چشمم « هروقت دلت از این دنیا و رنج هاش گرفت،برو به خودش بگو! نری دردتو به بقیه بگیا!😞 تو خدا داری! آبروی خدات رو پیش بقیه نبر!" بغضم همزمان با برخورد پیشونیم به سرامیک های سرد کف اتاق، شکست و دلم به اندازه ی بیست و یک سال درد دوری بارید... 😭😭😭 بعد از اینکه حالم بهتر شد،فرش رو مرتب کردم و دراز کشیدم.با صدای ویبره ی ضعیفی متوجه شدم که برام پیام اومده. « سلام ترنم جان.چطوری عزیزم؟خوبی؟ » مریم بود.همون دخترتپل و بانمک هیئت تشکیلاتی زهرا اینا!یکم که باهاش صحبت و خوش و بش کردم گفت « راستش پیام دادم که هم حالت رو بپرسم،هم یه زحمتی برات داشتم!بچه های رسانه ی ما،نیاز به متن تایپ شده ی چندتا کلیپ دارن!سرشون شلوغ شده.نمیرسن خودشون انجام بدن.میتونی یه کمکی به ما بدی؟ » فردا تقریبا بیکار بودم.از اینکه میتونستم بهشون کمکی بکنم خوشحال شدم. « آره عزیزم.چرا که نه!؟خوشحالم میشم.فایل ها رو به تلگرامم بفرست. » صبح با صدای تکراری ساعت،چشم هام رو باز کردم.اولین چیزی که یادم اومد،خاموش کردن آلارم گوشی که برای نماز صبح زنگ گذاشته بودم،بود! با غرغر از تختم بیرون اومدم و با آب سرد صورتم رو شستم.خواستم به سراغ لپ تاپم برم که قار و قور شکمم راهم رو به سمت در اتاق،کج کرد! طبق برنامه ی جدیدم و بر خلاف میلم برای ورزش به حیاط رفتم. "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# مگه شهید پست هم داریم⁉️‼️🤔😳... به هم قول دادند...!هر کس زود تر شهید شد بره بست در خونه امام حسین بشینه و شهادت یکی دیگه رو بگیره.... اگه این کار رو نکنه... شهید پستیه!!!!!!!!!!! شهید مصطفی صدر زاده و شهید مرتضی عطایی.... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 اَز غَمِ هِجرِحَرَمـ اين دِل مَـن بےتاب اَست عَطَشِ #ڪربُبَلا‌ღ دَر دوجَهانـ ڪَمياب اَست #صلےالله_علیڪ_یا_اباعبدالله #آھ_ڪربلا #پروفایل 💕 @aah3noghte💕
💔 #دلشڪستھ_ادمین این روزها ما زمینی‌ها در دنیایی زندگی مےکنیم که شده میدان #مین‼️ میدان مینِ غفلت‌ها اما... ره‌‌آورد این میدان نه #شهادت است نه #جانبازی اینجا اگـر #غفلت‌کنی بروی روی مین تمام سرمایه هایت را از دست خواهی داد از ایمان و آبرو و تلاش یک عمرت برای رسیدن به #شھادت... آی رفیق! حواست باشد‼️ دل به آرزوهایی نسپاری که تو را از جاودانگـیِ حقیقی، دور مےکند آی رفیق! یادت باشد‼️ هنوز هم مےتوان چون #شھیدجوادمحمدی عاشقانه طوری زندگی کنی که مادر سادات، خریدارت شود آی رفقا! برای عاقبت بخیری و #شھادت رفقاتون دعا کنین💔 #شھیدجوادمحمدی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء #فاطمه_گمنام_مےخرد 💕 @aah3noghte💕 📸حضور دکتر عباسی بر مزار #شھیدجوادمحمدی
💔 #دلشڪستھ_ادمین... یه حدیث داریم که مےفرمایند: "مَن ڪانَ لله کانَ الله لَہ" "هر کسی برای خدا و رضای او کار کند، خداوند هم تائید کننده اوست" آقای عابد به هر دلیلی که خودش داشته (امر به معروف، رعایت قانون، جریمه نشدن و ...) یکی از واجبات الهی را انجام داده و الآن خدای متعال اینچنین او را عزیز کرده ولی مطمئن باش اگـر ذره ای ناخالصی در نیتش بود یا کارش، آنطور که برخی مےگویند به خاطر ترس از جریمه بوده😏 اینچنین نزد مردم، محبوب نمےشد‼️ نکته مهم اینجاست این حرکت آقای عابد، بابِ بهانه آوردن را برای ما بست آن وقتی که میان امر به معروف و نهی از منکر، دچار شک و دو دلی مےشوی... عکس بالا: سردار حاجی‌زاده، فرمانده هوافضای سپاه ضمن دیدار با سعید عابد، راننده اسنپ ناهی از منکر، از وی قدردانی کرد. عکس پایین: تقدیر بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف از آقای #سعید_عابد #سعیدعابد #امر_به_معروف #نهی_از_منکر #رضاےخدا #شرمندهءشھدا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #بےتوهرگز ❤️ قسمت سوم این داستان واقعی است🚫 #آتش🔥 چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه پدرم ه
💔 ❤️ قسمت چهارم این داستان واقعےاست🚫 به توسل کردم و روز نذر کردم ... التماس می کردم ... خدایا! تو رو به عزیزترین هات ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده😫 هر که زنگ می زد، مادرم قبول می کرد ... صاف و ساده ای بود علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه😒 تا اینکه مادر زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت شب که به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد😡 است؟ چرا باهاشون قرار گذاشتی؟ ترجیح میدم آتیشش بزنم اما به این جماعت ندم عین همیشه داد می زد و اینها رو می گفت مادرم هم بهانه های مختلف می آورد آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره اما همون اول، جواب نه بشنون ولی به همین راحتی ها نبود من یه ایده داشتم!😏 ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم😌 به خودم گفتم : خودشه ... این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی ... از دستش نده👌 علی، گندم گون، و بلندقامتی بود چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت کمی دلم براش می سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه😞 ... یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم ... وقتی از اتاق اومدیم بیرون ... مادرش با اشتیاق خاصی گفت ... به به ... چه عجب ... هر چند انتظارِ بود😊 اما دهن مون رو هم می تونیم شیرین کنیم یا ... مادرم پرید وسط حرفش ... ، چه عجله ایه... اینها جلسه اوله همدیگه رو دیدن... شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد☺️ ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم گفتم: اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته!!😌 این رو که گفتم برق همه رو گرفت⚡️ ... برق خانواده رو ... برق تعجب پدر و مادر من رو ... پدرم با چشم های گرد، متعجب و عصبانی زل زده بودتوی چشم های من و من در حالی که خنده ی پیروزمندانه ای روی هام بود بهش نگاه می کردم می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده... 🙃😬 .... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 تو چند ثانیه دلتونو راهیِ حرم کنین #التماس_دعای_فرج_و_شهادت #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @Aaah
💔 فرض کن الان تو این کوچه ای داری میری که بری زیارت #حضرت_زینب سلام الله چه حسی داری؟ یک بار پشـیمان شدم از رندی و مستی عمرےست پشیمان، ز پشیمانیِ خویشم💔😔 #سیده_زینب #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 گفتم: بیا ببین چه طور شده ؟🤔👨‍🍳 یک قاشق خورد. گفت « این چیه دیگه ؟»😣 گفتم « دم پختک، مثلا » 😅 حسن پرید توی سنگر، گفت « بدبخت شدیم رفت ! مهمون اومده برامون» گفتم «خوب بیاد. کی هست حالا؟»😌 گفت « حاج احمد کاظمی و یکی دیگه. » بعد از ریخت و هیکلش گفت و از دستی که ندارد.😟 حاج حسین خرازی بود؛ فرماده لشکر امام حسین.😰 زیر چشمی نگاهشان می کردم. احمد کاظمی قاشق دوم را خوردنخورده گفت « می گن جبهه دانشگاهه یعنی همین.😐 از وقتشون بهترین استفاده رو میکنن؛ آشپزی یاد می گیرن. »😂 حاج حسین گفت «چه عیبی داره ؟😉 این جا ناشی گری ها شونو می کنن و در عوض می رن خونه، غذا می پزن😜 خانوماشون می گن به به.» 😃😃 📚یادگاران، کتاب ... 💕 @aah3noghte💕