💔
حال مرا دید و ...
کمی
آهسته تر رفت
با من مدارا کردنش را
دوست دارم
#شهید_محمد_عبدی
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
این شعر زمزمه اش بود...
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم!
ما آمده بودیم تا مرز رسیدن
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیریم!
یک جرات پیدا شدن و شعر چکیدن
بس بود که با آن غزل آهنگ بمیریم!
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم
شاید که خدا خواسته دل تنگ بمیریم!
فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد
در غیرت ما نیست که از سنگ بمیریم…
#شهید_محمد_عبدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
رفتارش صمیمی بود اهل ریاکاری نبود
یادم می آید یک روز خوابیده بودم، دیدم کف پایم می خارد. بلند شدم، دیدم محمد صورتش را به کف پایم می مالد.
خیلی ناراحت شدم، پایم را سریع کشیدم و با خشم گفتم: این کارها چه معنی می دهد؟
گفت: مگر بهشت زیر پای مادرها نیست؟ دوست دارم چشمهایم نور بگیرد، نور بهشت...
راوی: مادر #شهید_محمد_عبدی
سالروز شهادت
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞