eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ...4 بعد از رفتن سعید، دراز کشیدم... حتی تصور زندگی بدون سعید هم برام کابوس بود...🕸 ❤️من
🔹 ... 5 حالم هنوز خوب نشده بود اما باید میرفتم. امروز تو دانشگاه کلاس نداشتم، ولی باید آموزشگاه میرفتم و عصر هم باشگاه داشتم. 📱اول یه زنگ به سعید زدم و با شنیدن صداش، انرژی لازم برای شروع روزمو بدست آوردم💕 یه زنگم به مرجان زدم و برای دو سه ساعتم که بین روز خالی بود،باهاش قرار گذاشتم.👭 به چشمام که به قول سعید آدمو یاد آهو مینداخت،ریمل و خط چشم کشیدم و لبای برجسته و کوچیکمو با رژلبم نازترش کردم 👄👌 مانتوی جلو باز سفیدمو با کفش پاشنه بلند سفیدم ست کردم و ساپورت صورتی کمرنگمو با تاپ و شالم👌 موهای لخت مشکیمو دورم پخش کردم و تو آینه برای خودم چشمک زدم و در حالیکه قربون صدقه ی خودم میرفتم از خونه خارج شدم😘 سر کلاس زبان فرانسه همیشه سنگینی نگاه عرشیا اذیتم میکرد. البته خیلی هم بدم نمیومد😉 اینقدر جذاب و خوشگل بود که بقیه دخترا از خداشون بود یه نیم نگاه بهشون بندازه! چندبار به بهونه کتاب گرفتن و حل تمرین ازم خواسته بود شمارمو بدم بهش، اما با وجود سعید این کار برام خطر جانی داشت❗️ حتی اگر بو میبرد که چنین کسی تو کلاسم هست، رفت و آمدم به هر آموزشگاهی ممنوع میشد🚫 بعد از کلاس میخواستم سوار ماشینم شم که صدای سمانه(که یکی از دخترای کلاس و بود) رو شنیدم.👂 -ترنم! برگشتم سمتش، -بله؟ -ببخشید، میتونم چنددقیقه وقتتو بگیرم؟؟ -برای چی؟😳 -کارت دارم عزیزم☺️ -منو؟؟😳 چیزه...یکم عجله دارم آخه... -زیاد طول نمیکشه. -آخه با دوستم قرار دارم. پس بیا سوار ماشین شو تا سر خیابون برسونمت،حرفتم تو ماشین بزن که من دیرم نشه. -باشه عزیزم.ممنون سوار شد و راه افتادیم... 🚗 -خب؟ گفتی کارم داری...؟ -اره☺️ برم سر اصل مطلب یا مقدمه بچینم؟؟ -نه لطفاً برو سر اصل مطلب -باشه،میگم... حیف اینهمه خوشگلی تو نیست؟؟ -جان؟؟ منظورت چیه؟؟ -حیف نیست نعمتی که خدا بهت داده رو اینجوری ازش استفاده میکنی؟ -خدا؟چه نعمتی؟؟ 😳 -بابا همین زیباییتو میگم دیگه. اینجوری که میای بیرون،هرکی هرجوری دلش میخواد راجع بهت فکر میکنه... 🔞 -گفتم برو سر اصل مطلب! -تو کلاس دقت کردی چقدر پسرا نگاهت میکنن؟؟ -خخخخخه،آهااااان... خب عزیزم توهم یکم به خودت برس، به توهم نگاه کنن! حسودی نداره که!!😂 -حسودی؟؟ نه.حسادت نمیکنم. -چرا دیگه. مگه مجبوری خودتو بسته بندی کنی که هیچکس نبینتت بعدم اینجوری حسودی کنی😂 -من میگم این کار تو گناهه!هم خودت به گناه میفتی،هم بقیه، حتی استاد حواسش به توعه،نه به درس!! -سمانه جان نطقت تموم شد بگو پیادت کنم. -باور کن من خیرتو میخوام ترنم... تو دختر سالمی هستی،نذار به چشم یه هرزه نگات کنن! ماشینو نگه داشتم -گمشو پایین😠 -چی؟مگه چی گفتم؟☹️ -گفتم خفه شو و گمشو پایین...😡 هرزه تویی که معلوم نیست زیر اون چادرت چه خبره... سری به نشونه تاسف نشون داد و پیاده شد. همینجور که فحشش میدادم پیاده شدم و تا دور نشده صندلی ای که روش نشسته بود رو با دستمال تمیز کردم تا بفهمه چقدر ازش بدم میاد و دیگه نباید سمت من بیاد 🚫🚫😡 "محدثه افشاری" @aah3noghte @romane_Aramesh
💔 جالب است! زنـی با روسری آب رفته... پیــرزنـی با کفش پاشنه هفت سانتی... دختـر جـوانی با لباس های تنگ... جـالــب است!!! میان این همه رنگ و لعاب چشم آدم به دختری می افتد که رنگ ندارد، اما بیشتر میدرخشد... هی فکر می‌کنم این آدم علاوه بر ایمان، یک چیز دیگر هم دارد که بقیه ندارند و آن فقط کمی اعتماد به نفس است...💗👌 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 من به انتخاب خودم شدم، مادرم هم مقید, بودند و چادری دوران و سال اول دبیرستان مانتویی بودم خوب نگاه و ها آزار دهنده بود از دبیرستان چادر مشکی زیبایی ک پدر مادرم برام از برام سوغات اورده بودن پوشیدم ومن عاااشق چادر شدم و خلاصه... بعد مدتی چادرملی گرفتم و الان درحال حاضر دانشجویی دارم که این را همه میگویم دوستان صمیمی من هستند.. پیش خودم گاهی که میکنم چقدر بدون سختمه بودند در ازدحام جمعیت که عده‌ای با در خیابون خانم ها را رصد میکنند .. گاهی باید فکر کرد با وارداتی که آن چنان هم ندارد چرا انسانیت خود را پایین بیاوریم در واقع از زمانی به این باور رسیدم که را از میکند باچادرم درامان هستم. چادر بارعایت به خودیه خود برای ما دخترا امنیت پاکدامنی و معصومیت به همراه دارد که به دل مینشیند ولبخند رابه همراه دارد. شاید ابتدایی باشد اما من با چادر، خودمم خودخودم ... (س)_است برای سلامتی خواهر بزرگوار و خانواده گرامیشان صلوات ... 💞 @aah3noghte💞 برامون بنویسید که چه شد را انتخاب کردید👌
شهید شو 🌷
💔 #چگونه_چادری_شدم سلام من چندسال پیش مانتویی بودم محجبه هم نبودم بعد با یکی آشنا شدم که محجبه ب
‍ 💔 قبلا برای قدیمی تعریف کرده بودم اما الان تمایلی به یادآوری روزهای قبل از شدنم ندارم، یعنی اون دوران رو نمی پسندم اما در حد اینکه من خانواده مذهبی ای دارم هم خیلی دوست داشتن که چادری باشم البته با خودم بود... اما مشکل بعضی خانواده های اینکه فقط به یه عمل نیکی که خودشون به ایمان دارن یا ندارن توصیه میکنند در حالیکه تبیین چرایی میتونه کمک بزرگی باشه که معمولا دریغ میشه، خود من به خاطر شرایط اطراف از حجاب و دین تا حد زیادی بدم میومد همیشه تمایل به جدا شدن از اون داشتم. تا قبل از که خواستم مدرسه شاهد ثبت نام کنم ولی نشد.. بودم و غصه دار. اونم چون داشتم از دوستام جدا میشدم و شاهد مدرسه خوبی بود البته اون موقع برام از نظر علمی مهم بود تا اینکه همان تابستون قبل از رفتن به سفر تصمیم گرفتم یه نذر کنم اگر این مدرسه ثبت نام شدم سر کنم قبلا عادت نداشتم معنوی بکنم اصلا تو فکرش هم نبودم. یادمه یکی دو روز بعد زدن و گفتن بریم برای ثبت نام. یعنی حتی قبل از اینکه برم خدمت و پای پنجره فولادش درخواست کنم، مورد لطف قرار گرفتم😍 بعد از ورود به یا بهتر بگم بعد از اینکه ضمانتم رو کردن پیش خدا که این بنده سر به راه کنه همه چیز پشت سر هم شد از دوستای و ادمای صالحی که سر راهم قرار گرفتن یا اتفاقاتی که باعث شد و اگر بخوام حضرت متعالش بشمارم رو قطعا نمیتونم. ادامه👇