eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 " وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ " بی حوصلگی‌هاتو سر سجاده‌ات نبَر... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود به را می‌خوریم. امام خمینی (ره)؛ ٠٣ اسفند ١٣۶٧ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 امروز مادر شهیدی، آسمانی شد و فرزند شهیدش، در آن سوی جنت الاعلی به استقبالش رفت اما حکایت این مادر حکایتی شنیدنی، تلخ، جانسوز و ... بسی جانکاه است... کردستان بود و کومله هایی بدتر از دواعش! محمد در کردستان در محاصره کومله درآمد... آنها چشمان محمد را از جا درآوردند زبانش را بریدند گوشهایش را بریدند و برای مادر فرستادند... وقتی خواستند خبر شهادتش را به مادر برسانند، قرار شد راجع به نحوه شهادت محمد صحبتی نکنند اما مادر، نگاهی به عکس محمد انداخته و میگوید: "از این چهره زیبا برایم چه چهره ای آوردند!!!!" و لایوم کیومک یااباعبدلله😔 کینه‌توزان جمل، دشنه‌شان کُند شده می زند بر تن او، هر که عصایی دارد قبله این سوست، همین‌طور رهایش نکنید آخر این کُشته مظلوم، خدائی دارد بی کفن گوشه گودال بلا افتاده چه کسی بین شما کهنه عبائی دارد؟ حق بده! زینب دل‌خسته، پریشان باشد دلبرش بر سر نی، زلف رهایی دارد 💔 ... 💕 @aah3noghte💕 جهت کپی، هشتک دلشکسته ادمین حذف شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_نوزدهم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے بر قبیله ی ازد فرود می آید، به نز
💔 ✨ نویســـنده: مردم، خانه ى الحضرمی را به آتش می کشند و نماینده ی معاویه در شعله های آتش می سوزد و غائله‌ی بصره با مرگ او به پایان می رسد. معاویه، طعم شکست را در بصره می چشد، اما او جنگ دیگری با على در پیش می گیرد؛ راهزنی در مناطق مختلف عراق، دوستداران على، ایجاد رعب و وحشت در میان قبایل مختلف عرب، سیاست جدید معاویه در با على است. *** کشیش مشغول نوشتن بود. کتاب نهج البلاغه روی میزش باز بود و نیم تنه اش را جلو داده بود و از روی کتاب می نوشت. سرش را بلند کرد نوه اش آنوشا رو به رویش ایستاده بود و صدایش می زد. از بالای عینک که تا نوک دماغش پایین آمده بود، نگاهی به او انداخت و به چشم ها زل زد. آنوشا لبخند زد و دست تکان داد و گردنش را کج کرد تا بلکه پدر بزرگ که مثل عروسکی بزرگ جلویش نشسته بود و تکان نمی خورد، حرفی بزند و یا این طور خیره نگاهش نکند. آنوشا با کف دست روی لبه میز زد و گفت: بابابزرگ! بابابزرگ! کشیش به خود آمد. نخست دردی در گردن و کتف هایش احساس کرد. عینکش را برداشت و کمر راست کرد و انگشتان دست ها و كتفهایش را فشرد. آنوشا پرسید: گردنتان درد می کند بابابزرگ؟ کشیش که انگار تازه متوجه حضور او شده باشد، لبخندی زد و گفت: تو کی آمدی آنوشا جان؟ آنوشا گفت: شما داشتید می نوشتید که من آمدم، هر چه صدایتان زدم نشنیدید. کشیش گردنش را به راست و چپ گرداند و گفت: حواسم به نوشتن بود. ببخشید که تو را ندیدم. ... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi این رمانی‌ست که هر شیعه ای باید بخواند‼️
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_بیست نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے مردم، خانه ى الحضرمی را به آتش می کشن
💔 ✨ نویســـنده: آنوشــا روے پاهاے او نشست و پرسید: شمــا هم مشـق مے نویسید بـابـا بزرگ؟ ڪشیـش موهاے بور و بلنــد او را نوازش ڪرد، فـــرق سرش را بوسیــد و گفت: بلـــه، من هم داشتم مشــق هایم را مےنوشتم. تو چــے؟ تو مشــق هایــت را نوشتــه اے؟ و آنوشــا سرش را بلنــد ڪرد و ناباورانــه پرسید: یعنــے شما هم به مدرســه مےرویــد؟ ڪشیش گفت: ما بزرگتـرها هم توے یڪ مدرسه ے خیلـے خیلــے بزرگ درس مےخوانیم و تڪالیفمان را مے نویسیم. اگر ما درس نخوانیــم و مشــق هایم را ننویسیم، مثل آدم هاے ڪور، هیچ جا را نمےبینیم. آنوشـــا با تعجــب نگاهــش ڪرد. ڪشیش لبخند زد و گونه هایــش را بوسید و گفت: مےدانم ڪه چیزے از حرف هایــم را نفهمیـدے عزیـزم. بزرگ ڪه شدے همــه چیــز را خواهــے فهمیـد. سرگئــے وارد اتاق شد و رو به آنوشــا گفت: تو اینجــا چه ڪار مےڪنــے آنوشــا؟ مگر نگفتــه بـودم مزاحـم ڪارهاے پدربزرگ نشوے؟ آنوشــا از روے پاهاے ڪشیش پاییــن آمـد. ڪشیــش گفت: نه سرگئــے، آنوشـــا همین الان آمده بود پیـش مـن. تازه من توے زنگ تفریــح بـودم. بعد به آنوشــا نگاه ڪرد و پرسید: مگر نه آنوشــا؟ مدرسه ے بزرگتـرها هم زنگ تفریح دارد. سرگئــے گفت: برو پیــش مادرت آنوشــا، شام ڪه آماده شد بگو تا ما هم بیاییم. آنوشــا ڪه از اتــاق بیــرون رفـت، ڪشیش پرسید: مگــر الان ساعــت است؟ سرگئــے به ساعـت مچــے اش نگاه ڪرد و گفت: ساعت دقیقـــأ ۹ شـب است. لابد آنقــدر سرت به این ڪتاب ها گرم شده ڪه متوجــه ساعــت نشـده اے. ... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi این رمانی‌ست که هر شیعه ای باید بخواند‼️
کجاست آنکه برکندن ریشه ظلم آماده گردیده؟ دعای ندبه 💔 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_قرآن #سوره_بقره «۸» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ ال
✨﷽✨ «۹» يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ‏ (منافقان به پندار خود) به خداوند و مؤمنان نيرنگ مى‏ زنند در حالى كه جز خودشان را فريب نمى‏ دهند، امّا نمى‏ فهمند! ✅نكته‏ ها: مراد از حيله و مكرِ منافقان با خدا، خدعه و نيرنگ آنان با احكام خدا و دين الهى است كه آن را مورد تمسخر و بازيچه قرار مى‏ دهند و يا به معناى فريبكارى نسبت به پيامبر خداست، پس همان‏گونه كه اطاعت و بيعت با رسول‏ خدا، اطاعت و بيعت با خداست‏ خدعه با رسول‏‌خدا به منزله خدعه با خدا مى‏ باشد كه روشن است اين گونه فريبكارى و نيرنگ بازى با دين، خدعه و نيرنگ نسبت به خود است، چنانكه اگر پزشك، دستور مصرفِ دارويى را بدهد و بيمار به دروغ بگويد كه آنها را مصرف كرده‏ ام، به گمان خودش پزشك را فريب داده و در حقيقت خود را فريب داده است كه فريب پزشك، فريب خود است. برخورد اسلام با منافق، همانند برخورد منافق با اسلام است. او در ظاهر اسلام مى‏ آورد، اسلام نيز او را در ظاهر مسلمان مى‏ شمارد. او در دل ايمان ندارد و كافر است، خداوند نيز در قيامت او را با كافران محشور مى‏ كند. 🔊پیام ها: ۱- حيله‏ گرى، نشانه‏ ى نفاق است. «يُخادِعُونَ اللَّهَ» ۲- منافق، همواره در فكر ضربه زدن است. «يُخادِعُونَ» (كلمه «خُدعه» به معناى پنهان كردن امرى و اظهار نمودن امر ديگر، به منظور ضربه زدن است.) ۳- آثار نيرنگ، به صاحب نيرنگ بر مى‏ گردد. «وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ» ۴- منافق، بى‏ شعور است ونمى‏ فهمد كه طرف حساب او خداوندى است كه همه‏ ى اسرار درون او را مى‏ داند و در قيامت نيز از كار او پرده برمى‏ دارد. «وَ ما يَشْعُرُونَ» ۵- خدعه و حيله، نشانه‏ ى عقل و شعور نيست. «يُخادِعُونَ ... ما يَشْعُرُونَ»، در روايات مى‏ خوانيم: عقل واقعى آن است كه توسط آن، انسان خداوند را بندگى نمايد. ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 بسم رب الشهدا الصدیقین طرح لبخند زیبایت را در طاقچه دلم می گذارم و ثانیه ها برآن خیره میشوم. 🥀لبخندت چون دروازه ای است که از سمت بهشت به سویم باز کرده اند. راستی در لبخندت چه ها نهفته است؟؟ که اینگونه مرغ دلم را پر میدهد به سوی کربلا...به سوی آسمان خونین...معلوم است سبک بال پر کشیده ای که اینگونه به سهولت دلم را هوایی میکنی. طرح زیبات لبخندت را دوست دارم...آرامش چشمانت راهم همینطور...کاش میشد برادرم باشی..کاش میشد از عمق دلم بتوانم خیره در نگاهت ، عشق را تفسیر کنم.❤️ اینجا محفل عاشقان ،ساعت به وقت دلداگی..صدای مرا از حلب سوریه میشنوید. و آن نقش بهشتی که در لنز دوربینم جا گرفته است پیکر پروانه است که دیوانه وار خود را برای معشوقش فدا کرد... آری محمد پرکشید...گویا قلب مرا هم با خود برد. دوستت دارم ای ز برادر به دلم نزدیک تر🍀 محمد جان.. عزیز برادرم!.. تو همانی که دلم لک زده لبخندش را🥀 تاریخ شهادت 8/16 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 آرامشم هـمیشه مـرا رنج داده اسـت شورِ خطر کجاسـت که رنجم به سـَر شود؟ 😍 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 مرگ، پایان کسی نیست که عاشق باشد... قلب آنان که از تپش نخواهد ایستاد حتی اگر در میان ما زمینی ها نباشند عاشقان، نبض حیات دیگران خواهند شد... و اینچنین است که گفته اند خدا به میّت عاشق، می گوید 💔 ... 💕 @aah3noghte💕 در صورت کپی، هشتک دلشکسته ادمین حذف شود
💔 شان نآم در این شعر و در این دفتر نیست ظرف و مظروف هم‌اندازه ی یکدیگر نیست 😍 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #نقش_زنان_در_جنگ ۶ از تبریز تا اصفهان از مشهد تا تهران از زاهدان تا سمنان... اندڪ اندڪ جمع مستا
💔 ۷ وقتی حجم لباس ها بسیار زیاد بود بعضا آنها را در دیگ های بزرگ می ریختند و با پا، اول خیس‌شان می دادند تا خون خشک شده‌شان باز شود... یک روز پای یکی ازخانم ها می بُرد😱😳 با بیرون ریختن محتویات، با نیمه کاسه سر یکی از شهدا مواجه می شوند!!! ... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 داغ ماتم هاست بر جانم بسی در دلم آهسته مےگـرید ڪـسی ... 💕 @aah3noghte💕