eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 اینا که چریکای ارباب برعندازا بودن نتونستن غلطی بکنن دیگه ۴تا جوجه برانداز به چی دل خوشن من نمیدونم 22 دی ماه سالروز دستگیری تفنگداران آمریکایی متجاوز به خاک میهن در مبارکباد🌹 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 خدا... اول آسمان و زمین و ستارگان و فرشتگان و موجودات را آفرید، ولى هیچ یك جوابگوى تنهایى او
💔 مى دانم كه باید با همه چیز وداع كنم، ازهمه زیبایى ها، لذتها، دوست داشتن ها چشم بپوشم. باید از زن و فرزند بگذرم، حتى دوستان را نیز باید فراموش كنم، آنگاه در آن تنهایى مطلق، خدا را احساس كنم. باید از تجلیاتش، درگذرم و به ذاتش درآویزم... باید از ظاهر، فرار كنم و به باطن فرو روم. دست‌نوشته های 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 تنها دکتری که سلام میکرد.... مسعود بسیار خاکی بود. یادم هست که بعد از تحصیلاتش، در مرکز تحقیقات
💔 می‌شود پیکر ما هم نرسد دست کسی؟ شب قبل از آخرین اعزامش، ساعت حوالی ۱ شب بود داشتم به بچه شیر می دادم. دیدم علی آمد... چشمانش از شدت گریه، سرخ شده بود. نشست کنارم و گفت: خانم! من شنیده ام مادری که به بچه اش شیر می دهد، دعایش مستجاب است... من تمام عمر سعی کردم به حرف معصومین گوش دهم، خجالت می کشم کسی بدنم را ببیند، تو دعا کن مثل امام حسین کفن و پیکری نداشته باشم که بخواهند مرا غسل دهند.... راوی: همسر شهید در بیست و سومین روز دی ماه ، ثواب اعمال خود را تقدیم می کنیم به روح ملکوتی 🥀 در سالروز شهادتش دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
PRHIZ062.mp3
762.5K
💔 به رسم جمعه ها بخونیم را تا ان شالله کفاره گناهان این هفته ما باشد... غسل جمعه هم در صورت امکان فراموش نشه✓ صوت سوره جمعه 💞 @shahiidsho💞
💔 یادتون نره جمعه ها تبادل حمایتی داریم کانالای هفته گذشته ثبت نمیشن پیام بدین
sahebe-kowsar-128.mp3
3.6M
💔 ❇️ نوآهنگ| صاحب کوثر رسیده موسم بهار شده باز وقت لطف یار روز میلاد یک نگار نور چشم عالم 🎙 گروه سرود زینبیون 💞 @shahiidsho💞
💔 آب مهریه اش، زمین قُرُقش پرده دارش سماء، ملک بنده‌اش دامنش، پرورش دهنده حُسن اِی به قربان پنج فرزندش! ولادت با سعادت دخت نبی اکرم (ص) حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مبارک باد 💞 @shahiidsho💞
💔 💐 سلام حضرت کوثر سلام خیر کثیر، سلام سیده خاتون سلام عشق امیر سلام‌الله‌علیها 💞 @shahiidsho💞
💔 شبکه پویا فیلم مهران رو گذاشته اگه ندیدین ببینین😁👌 داستان یه پسر که مادرش فوت شده و میخواد واسه پدرش زن بگیره اما خودش میخواد مامان آینده اش رو انتخاب کنه...
زن در اديان.ppt
3.37M
💔 💻پاورپوینت 📜عنوان: زن در ادیان جایگاه زن رو در ادیان مختلف ببینین سلام الله علیها سلام الله علیها 💞 @shahiidsho💞
فاطمه راز ماندگاری امامت.pdf
2.07M
💔 کتاب بسیار جالب و قابل استفاده فاطمه راز ماندگاری امامت اثر استاد: حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی (مجموعه سخنرانی‌های استاد رفیعی در حسینیه امام خمینی ره) سلام الله علیها سلام الله علیها 💞 @shahiidsho💞
52012_orig.pdf
5.32M
💔 کتاب بسیار با محتوا و جالب فاطمه الزهرا سلام الله علیها شادمانی دل پیامبر ص (ترجمه فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفی) نوشته: احمد رحمانی همدانی سلام الله علیها سلام الله علیها 💞 @shahiidsho💞
💔 پخش مستند روایتی از زخم‌های کاری بر پیکر انقلاب اسلامی تولید واحد رسانه مؤسسه منتظران منجی علیه‌السلام • امروز جمعه ۲۳ دیماه ـ ساعت ۱۹ • پخش از • بازپخش روز بعد ساعت ۱٠ پ. ن : ✿ نامش " تار دید " شد، زیرا آمده تا تبیین کننده‌ی حقایقی باشد که عمری یا نگذاشتند بدانیم، یا نگذاشتند یادمان بماند، یا آنقدر گردو خاک کردند که چشمانمان دیگر خیلی چیزها را تار دید ... ✿ " تار دید " آمد 👈برای نوجوانان 👈 و جوانانی که کسی برایشان نگفت انقلاب متولد شد تا نردبانی باشد برای باشکوه‌ترین حادثه‌ی تاریخ. 👈برای کسانی که به سبب سهل‌انگاری ما، توانِ تفکیک ذات انقلاب را از پیکر آن ندارند، و ماجرای زخمهای کاری بر پیکر انقلاب، چه از سوی دشمنان خارجی و چه از خواص خائن داخلی، برایشان مساوی با پایان انقلاب است. ✿ " " آمد تا شستشو دهنده تاریِ دیدمان باشد در برابر نقشی که در نبردِ پیش‌رویمان بر عهده ماست! نبردی که به "صحنه نهایی" خویش رسیده است ؛ 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 قسمت هشتاد و نه صدای شبنم م
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 قسمت نود مدنی موتورش روشن کرد و بسم الله گفت و گاز داد و رفت. خیابون شلوغ بود. فرعی مرعی هم تو اون یه تیکه نداشت. لحظه به لحظه به عامل اول که جلوی دکه روزنامه فروشی ایستاده بود و داشت یواش یواش به طرف مدرسه دخترونه میومد نزدیک و نزدیکتر میشد. دیگه فاصله اش خیلی کمتر شده بود. شاید کمتر از ده متر. که یهو ترمز کرد. صدای ترمزش وقتی به گوش عامل رسید و دید که یه موتوری داره با سرعت از بغل به طرفش میاد وحشت کرد اما چون سرعت موتوری زیاد بود، دیگه عامل نتونست کار خاصی بکنه. مدنی به شیوه ماهرانه ای بغلِ پایِ عامل توقف کرد و موتورشو کنترل کرد و محکم با نوک پاش به ساق پای اون تروریست کوبید. از اون طرف، عامل دوم که مثل گرگ داشت عامل اول رو میپایید، به محض این که دید عامل اول زمین خورده، نگران شد و از سر جاش بلند شد و مثل یه گرگ گشنه از لا به لای جمعیت، به عامل اول چشم دوخت. از این طرف، مدنی موتورو ول کرد روز زمین و افتاد رو عامل اول. اول دو تا مشت محکم خوابوند تو صورت و چشمش. و تا اون یارو میخواست به خودش بیاد، مدنی دستی به سر تا پاش کشید و مطمئن شد که مسلح نیست و فقط جلیقه انتحاری داره. عامل دوم بالاخره موفق شد از لا به لای جمعیت نگاه کنه و عامل اول رو ببینه که رو زمین افتاده. ولی تا دید یکی نشسته رو سینه اش و داره مُشت کوبیش میکنه، به طرفشون حرکت کرد. محمد که به مانیتور زل زده بود، تا دید عامل دوم داره حرکت میکنه به طرف عامل اول، اومد رو خط مدنی و گفت: مدنی! عامل دوم حرکت کرد. پاشو پسر! پاشو که داره میاد به طرفت! مدنی نگاهی به پشت سرش کرد. جمعیت کم کم داشت دور اونا جمع میشد. مدنی میدونست که اگه معطل کنه، دیگه نمیتونه جمعیتو بشکافه و بره. به خاطر همین یه مشت محکم به گردن و مشت آخرو به شقیقه تروریست اول کوبوند. اون هم گیج و متمایل به بی هوشی شد و دیگه هیچ حرکتی نداشت و تسلیم خوابیده بود جلوی مدنی! جلوی چشم همه، مدنی بلند شد. موتورش روشن کرد و گذاشت رو جَک. عامل اول رو نشوند و بعدش با یه نعره یاعلی، بلندش کرد و انداختش رو شونه اش! عامل دوم دید یه نفر داره عامل انتحاری رو میبره. به خاطر همین شروع کرد به دویدن. محمد به مدنی گفت: مدنی این یارو داره میدوه. چیکار میکنه؟ مدنی در حالی که نعش بی هوشِ اون جونِوَرو انداخته بود رو شونه اش، موتورو از رو جَک خارج کرد و با آخرین گازی که میتونست بده، جلوی چشم همه شروع به راندن موتور و دور شدن از محل کرد. فاصله اونا کمتر از صد متر بود. عامل دوم مثل سگ میدوید و سرعت زیادی داشت. ادامه دارد... به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 @shahiidsho💕
💔 پسر خلفِ تولدتان مبارک آمدی و ما را از زیر سلطه چکمه های شرق و غرب رهانیدی... تاریخ ننگین پهلوی را که ورق بزنیم از قحطی ساخته شده به دست انگلستان و مردن نصف جمعیت ایران گرفته تا جنگل های شمال و میرزای جنگلی و جنوب و دلیران تنگستانش ... حضرت امام! تمام این آزادی و پیشرفت ایران مرهون وجود پربرکت شماست🌹 💞 @shahiidsho💞