شهربانو #مهنا_متقی خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده : سلام سلام من باز آمدم با یه خاطره خوب از شهر خوب زیبای عزیزم ساری بعد از شب شام غریبان امام رضا علیه السلام بود و ما برای نشان دادن عزادار بودن دسته به سمت امام زاده یحیی ساری رفتیم یه دفعه در کنار خودم یه دختر خانم خوشگل و خوش حجاب دیدم چادری که سرش بود همه پر از نگین های خوشگل بود که آدم دلش میخواست اون خانم خوشگله رو با چادرش قورت بده تنها چیزی که اون لحظه داشتم یه شکلات خوشمزه بود که اونم از ته قلبم به اون فرشته آسمونی کوچیک هدیه دادم #شهربانو #مازندران @shahr_banoo_ir 🌐 https://shahr-banoo.ir/

شهربانو #زهرا_بانو_ خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده : زهرا بانو سلام به عزیزان من بازم اومدم با ادامه ی خاطرات تأسیس مغازه حجاب 😁 یادتونه گفتم با همسرم تصمیم گرفتیم که تو شهرمون مغازه حجاب بزنیم،خب الحمدالله زدیم و استقبال خیلی خوب بود و بازخوردهای خوبی میگرفتیم، به طوری که یه روز یکی از معلمان روستای اطراف مون که دیگه پای ثابت مغازه ما شده بودو منتظرُ پیگیر بود تا جنس جدید برسه که بیاد و از هرمدل چند تا رنگشو بخره، یه روز پیشنهاد داد اقلام مغازه رو ببریم داخل مدرسه ی اونا بصورت نمایشگاهی ارائه بدیم تا هم بچه های روستا که امکان آمدن به شهرُ نداشتن از این موهبت بهره‌مند شوند وهم بقیه ی معلمان،و آخر سر ما این کار رو محول کردیم به ایشان و الحمدلله استقبال خوبی شد طوری که ما اقلام حجاب رو در اختیار ایشون قرار می‌دادیم و این معلم دلسوز و فعال اقلام حجاب رو بصورت نمایشگاه در مدارس روستاهای اطراف عرضه میکرد و البته با قیمت خیلی پایین بطوری که حتی گاها به بعضی از دخترای گلمون بصورت رایگان تقدیم میکردیم و ما معتقد بودیم که خدا بیشتر و بهترشو به ما میده. و این نمایشگاه ها ادامه دار بود هم در سطح شهر هم در حوزه های علمیه شهر و روستا های اطراف و...تا اینکه یک روز همسرم به دعوت دوست شون (دانشجوی نخبه و فعال نهاد رهبری در دانشگاه)رفتن دانشگاه دعای کمیل بخونن، واز برکات اون جلسه این بود که ما تونستیم باهمت این آقا سید عزیز مجوز برپایی نمایشگاه حجابُ برای دانشجویان داشته باشیم بمدت سه روز... برای ما یک موفقیت خیلی خوب بود در امر تبلیغ حجاب چون که... همچنان ادامه دارد... #شهربانو #کرمان @shahr_banoo_ir 🌐 https://shahr-banoo.ir/

شهربانو #فاطمه_جعفری_فر *خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده* : بوستان علوی در جعبه کوچک قشنگی ، تعدادی شکلات ریختیم و زیر آن ها تعداد کمی گیره روسری. در مسیر بوستان راه می رفتیم ، یا گاهی در غرفه ایستاده بودیم ، به خانم ها با روی خوش می گفتیم سلام عید شما مبارک، بعد جعبه را به سمت آنها می گرفتیم و می گفتیم بفرمایید نذری امام زمان، نذری ماه شعبان. بعد آنها غافل گیر میشدند و می گفتیم لطفاً یک بسم الله الرحمن الرحیم بگویید و درب جعبه را باز کنید و نذری تان را از داخل جعبه بردارید. نیت می کردند در جعبه را باز می کردند و شکلات را می دیدند و با خوشحالی بر می داشتند . بعد مفاتیح صورتی رنگ دخترانه را که جای خاصی از دعای ندبه را علامت گذاشته بودیم می گفتیم باز کنند، می گفتیم بخشی از دعای ندبه است، می گوید عزیز دلم... حالا اگر دوست دارید ترجمه را بخوانید، برخی در دلشان می‌خواندند و اگر چند نفر بودند می گفتیم یکی تان که دوست دارد بلند بخواند تا همه ما گوش کنیم ، آنقدر آن یک صفحه دعا قشنگ بود و با صدای قشنگ دخترها خوانده میشد شیرین بود که عالی. به اولین دختری که دادیم، بند نمی آمد گریه اش . بعد مفاتیح ، دوباره جعبه را جلو می آوردیم ، می گفتیم زیر شکلات ها را بگردید یک نذری ویژه خانم هاست🌷نذری حاج قاسم.این امنیت و شادی که ما در بوستان ها داریم در این منطقه که اروپا و آمریکا پادگان و جنگ و آوارگی زن و بچه ها را بپا میکنند... #شهربانو #قم @shahr_banoo_ir 🌐 https://shahr-banoo.ir/

شهربانو #فاطمه_جعفری_فر خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده : 🌷هانیه خانم نوجوان، مسافر از کرج. بدون حجاب، بعد کلاه گذاشت و سرانجام روسری سر کرد🌷🙏 🌷ابتدا با دوستی دعوت شد به همکاری در نصب پوستر های عکس جواهرانه (تخصصی تبیین حجاب؛ تاریخ حجاب حتی اسلام ، عواقب بی حجابی در غرب ، افزایش طلاق و خیانت و ...، دستاوردهای بی سابقه زنان ایران با حجاب در دوران جمهوری اسلامی، و...) ، موقع توضیح پوسترها به خانم ها حضور یافت، بعد دوستی و محبت با او عمیق شد و سرانجام او روسری سر کرد . همین که این دختران و خانم ها را رها نکنیم، فقط آنها را با مهربانی میان خودمان بیاوریم، همین بودن در کنار ما ، کم کم خودش اثرش را می گذارد . 🌷فعال شویم 🌷پر امید و مهربان در کنار مردم 🌷توکل ، توسل و امید به یاری اهل بیت علیهم السلام🌷 #شهربانو #قم @shahr_banoo_ir 🌐 https://shahr-banoo.ir/