🔻نقش شخصیتهای حیوانی داستانها در دنیای کودکان | یادداشتی از #الهه_عزیزی_فرد
(پروندۀ اختصاصی #ادبیات_کودک_و_نوجوان)
▪️«در ادبیات جهانی، داستانهایی به نظم و نثر وجود دارند که از زبان حیوانات گفته شدهاند و شخصیتهای آنان را حیوانات تشکیل میدهند. این نوع داستانها در اصطلاح "فابل" نام دارند و از کلمۀ لاتین "Fabula" گرفته شده است و معنای آن قصه، حکایت و افسانه است. داستانهایی که از زبان حیوانات نوشته شده باشند، حکایاتی ساده و اغلب کوتاه هستند و هدف نوشتن این داستانها تعلیم و آموختن است.
رابطۀ نزدیک انسان با حیوانات در طبیعت و محیط زندگی، از دلایلی است که سبب شده است انسانها، با حیوانات در ارتباط باشند و به رفتار آنان توجه نشان دهند. این رابطه موجب شده است تا گاه انسان از آنان تأثیر بپذیرد و حتی رفتارهای آنان را تقلید کند. مانند داستان "هابیل و قابیل" که در قرآن کریم مطرح شده است. در این ماجرا قابیل پس از کشتن برادرش نمیدانست با جنازۀ او چه کار کند تا این که عمل دفن کردن را از کلاغی آموخت...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10739
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گره گشا
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #دلم_دهلی_است سروده #عزیز_مهدی بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️دلا! بیا وُ به عشق کسی دچار مشو
اسیر عشق خدا باش و غصّهدار مشو
به غیر اشک و جدایی، ز غیر، هیچ مجوی
به جز طریق خدا را طلایهدار مشو
ز خویش بگذر و بیهوده لاف عشق مزن
به شوق دیدن اغیار، بیقرار مشو
به رخ کشیدن اعمال، عین بیدینیست
به راز سینه بگو: باش و آشکار مشو
علاج خفتن تو چیست جز شکفتن تو؟
بیا اقامه بخوان؛ غافل از بهار مشو
گرهگشای تو عشق است؛ عشق قُدسی او
«وان یکاد» بخوان؛ خوار هر نگار مشو
☑️ @ShahrestanAdab
🔻از عشق با جنون
(معرفی مجموعهشعر #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ #یوسفعلی_میرشکاک به قلم #مرضیه_رحیمی)
▪️«..."نام" بعضی از نویسندهها و شاعرها کافیست، تا خیال خوانندگانشان برای خرید کتاب راحت شود. حتی اگر نام آنها، به عنوان نویسنده و شاعر کتابی باشد که نامی نداشته باشد.
"آنجا که نامی نیست" مجموعهشعری از یوسفعلی میرشکاک است. مجموعهای که شعر در آن، دقیقاً از آنجا شروع میشود که نامی نیست، یعنی از روی جلد، نه بعد از صفحۀ عنوان و فهرست و شناسنامه و...؛ چراکه همین بینامی، خواننده را به تأمل وامیدارد و چند دقیقهای به نامی فکر میکند که نیست و نامهایی که میتوانستند باشند، درحالیکه توانستهاند نباشند!...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10738
☑️ @ShahrestanAdab
🔻مرتضی حنیفی، شاعر سپیدسرای جوان درگذشت
▪️بانهایت تأسف و تأثر باخبر شدیم #مرتضی_حنیفی، شاعر جوان، روز گذشته دار فانی را وداع گفته است. مرتضی حنیفی فرزند شهید بود و اشعار بسیاری در زمینۀ ادبیات دفاع مقدس از او منتشر شده بود. مجموعه شعرهای «سرفههای قانونی»، «جنگ خاطرهها را مجروح میکند»، «جنگ زیرِ نورِ ماه» و «کتابِ جنگ» از آثار اوست که در رابطه با جنگ تحمیلی سروده شده بود.
مؤسسۀ فرهنگی هنری شهرستان ادب و مجموعه شاعران همراه با این موسسه، این ضایعه را به خانوادۀ محترم حنیفی و جامعۀ ادبی کشور تسلیت میگویند و غفران الهی را برای روح این شاعر ارجمند آرزو میکنند.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تمدید ثبتنام در دورههای آموزشی #زنگ_شعر تا ۱۹ تیرماه
▪️بنا به درخواست داوطلبان مهلت ثبت نام دوره های آموزشی آزاد «زنگ شعر» دفتر شعرِ موسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب» تمدید شد. علاقمندان تا ۱۹ تیرماه ۱۳۹۸ برای ثبتنام در این دورهها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار میشود، فرصت دارند. کلاسها از ۲۰ تیرماه به مدت ۶ هفته برگزار خواهد شد. این دوره با حضور شاعرانی چون آقایان دکتر #قربان_ولیئی، دکتر #اسماعیل_امینی، #بابک_نیک_طلب، #علی_محمد_مودب، #زهیر_توکلی، #مبین_اردستانی، #سیدوحید_سمنانی و سرکارخانم #ایمان_طرفه برگزار میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10746
☑️ @ShahrestanAdab
🔻کودک یتیم
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با پنج شعر سپید از زندهیاد #مرتضی_حنیفی که امروز ما را برای همیشه تنها گذاشت بهروز میکنیم)
▪️من محتاجم
به تماشای پیشانیات
به این که در را قفل کنی
و نگذاری
ترکت کنم
به خاطر تو یاد خواهم گرفت زیبا بودن را
عزیزم
برای تو خواهم مرد
حتی یک سال بعد از مرگم
برای تو خواهم مرد
▪️فریاد میزدم
این تنها روشی بود که میتوانستم
با آن از سلول بیرون بروم
▪️مادرم
هنوز با مرگ تو سرگرم است
و نیازی به خوشبختی ندارد
▪️ یادت میآید
بچه که بودم
ظهرها بیرون میرفتم
زیر گرمای چهل درجه
دستم را گود می کردم
که آفتاب بتواند ادای سیب را در بیاورد
بعد یک دفعه
دستم را کنار میکشیدم
تا روی زمین بیفتد
پخش بشود
بخندم...
▪️ از عزاداری و خستگی
همه شبیه هم شدهایم
لباسهایمان
چهرههایمان
نامهایمان
همهی ما شبیه هم شدهایم
جنگ همهی ما را به یک اندازه میکشد
پدر عزیزم!
مثل تو آدمهای بدبخت زیادی را میشناسم،
آدمهایی که مرگشان صدا ندارد.
مصاحبه ندارد،
عکس ندارد
اعلام عمومی ندارد
کودک یتیم اما دارد
زن بیوه اما دارد
و زخمی که سالم است.
☑️ @ShahrestanAdab
16.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #یادگاری_ها | قسمت پنجم
▪️بهجای وصیتنامه؛
فیلمی از شعرخوانی زندهیاد #مرتضی_حنیفی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پلنگ، یک بهانه برای ظلم
(یادداشت #طاهره_احمدنژاد بر کتاب #خواب_پلنگ نوشتۀ #هادی_حکیمیان)
▪️«...هادی حکیمیان در این رمان خود نیز مثل کتاب گذشته خود، باغ خرمالو، به سراغ دو شخصیت کوچیک و حسینعلی میرود و برگ دیگری از تاریخ ایران زمین را به داستان تبدیل میکند. کوچیک و دوستش حسینعلی هر دو همراه با پدر کوچیک مشغول دشتبانی هستند و کارهای کشاورزی انجام میدهند...
ویسنده تلاش کرده است تا تمام هوش و خلاقیت خود را در توصیف صحنهها و شرح و اوصاف شخصیتهای داستان به کار ببندد و بسیار هم در این کار موفق است. توصیفاتی با جزئیات دقیق مانند شرح لباس و شرح عمارات و خانهها که نه کسلکننده و نه اضافه هستند؛ مانند توصیف صحنهای که شازده در کنار روستای آنها توقف میکند و یا صحنهای که حسینعلی و کوچیک و پدرش وارد امارت شازده در یزد میشوند و با چه فلاکتی بیرون انداخته میشوند. این صحنهها به قدری با دقت وصف میشوند که گویی مخاطب خود آنها را تماشا میکند...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10744
☑️ @ShahrestanAdab
🔻جان و جهان شاعر
(#زکریا_اخلاقی از شاعران خوب کشورمان است که اشعار آیینی و عرفانی او مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است. #حسنا_محمدزاده، شاعر و منتقد، در یادداشتی به بررسی اشعار این شاعر انقلابی پرداخته است)
▪️«...با کمی تأمل در غزلهای اخلاقی درمییابیم که عرفان این غزلها شباهت چندانی به اشعار سنایی و عطار و مولوی و... ندارد. چهبسا اگر مولوی و سنایی هم در دنیای تلفیقشده از سنت و مدرنیته و علم و خرافات امروز میزیستند، دیگر به آن شکل نمیسرودند. غزلهای زکریا اخلاقی آیینهای است از زیست معنوی و دریافتهای منحصر به خود او، آن هم در روزگار وارونگیها، دنیایی که مدام اخبار قتل و غارت و کلاهبرداری در رسانهها پخش میشود و از منظر شاعر، این روزها دنیا، دنیای آب و رنگ است:
وقتی که صبح آب و رنگ اینجا بغل وا کرد
از قبض و بسط این دقایق رفته بودم من
ای ابتهاج پیش از این، اکنون دلم تنگ است
ای کاش بر رفتار سابق رفته بودم من...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10677
☑️ @ShahrestanAdab
🔻خاطرات
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #زن_بی_قرار سروده #سمانه_عابدینی بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️اگر خاطرات، صندلی بود
خسته که میشدم
قدم میزدم
و روی صندلی دیگری مینشستم
اگر خوابهایم
اتاقی بود
وحشت که میکردم
درش را میبستم
و یا اگر دردهایم راههایی بود
برای رسیدن، تنها یکی را انتخاب میکردم
اما نمیدانم چرا سی سالهام
من که به اندازه تمام داستانهای جهان زیستهام
گاهی زنی هستم خیال پرداز
گاهی کودکی سر به هوا
با نیمههای بسیاری که هیچگاه نشان کسی ندادم
و جای خودم
که همیشه خالی است
دست صندلی را میگیرم
و از تمام راهها
گذشتن از خود را انتخاب میکنم
با نیمه کارگری بیوطن
که هر صبح با خورشید بیرون میزند
و بیخورشید باز میگردد
☑️ @ShahrestanAdab
🔻رازوارگیِ سیال | اسطورهشناسی دو داستان کوتاه از #جشن_همگانی
(یادداشتی از #آزاده_جهان_احمدی در پروندهپرترۀ #مجید_قیصری)
▪️«دورۀ دانشجویی در کلاس درس منطق ارسطویی بودیم یا فلسفۀ غرب، درست در خاطرم نیست، اما خوب یادم است یکیدو بار بعضی از دوستان و همکلاسیهایم از اساتید یکسؤال مشترک داشتند: از کجا بفهمیم که هنگام مطالعۀ یکمتن فکر میکنیم؟ به بیان دیگر از کجا متوجه شویم در خواندن متن، فرآیند تفکر رخ داده است؟
پاسخ این بود که هرگاه هنگام مطالعه برای شما پرسش ایجاد شد، یعنی مطالعۀ متفکرانهای دارید، اما تفکر در علم منطق عبارت است از "حرکت از مجهول ایجادشده در ذهن بهسمت معلومات متناسب و جستجو در معلومات، برای پاسخ مجهول".
خب؟ این صدوهفت کلمۀ بالا چه ارتباطی با کتاب جشن همگانی دارد؟
در مواجهه با "جشن همگانی" با دودسته از خوانندگان طرف هستیم؛ یا مخاطبان این کتاب پیش از این داستانهایی از "مجید قیصری" خواندهاند و با جهان داستانی او آشنا هستند یا اینکه جشن همگانی اولین تجربۀ آنها از روبهرو شدن با روایتهای نویسنده از جهانش است...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10742
☑️ @ShahrestanAdab
🔻شعر در سایهی درخت زیتون | معرفی کتاب #درخت_زیتون به قلم #محمدرضا_وحیدزاده
(در سالگرد شهادت #غسان_کنفانی)
▪️«امروز هشت ژوئیه است؛ روزی که در آن ۴۷ سال پیش، یعنی در سال ۱۹۷۲، یک انفجار بزرگ در بیروت همه را شوکه کرد؛ درست زمانی که غسان به همراه خواهرزادهاش سوار اتوموبیل شد و لحظاتی بعد سوئیچ را چرخاند. آن روز جهان در بهت فرو رفت و موساد مستقیماً مسئولیت ترور غسان کنفانی، یکی از بزرگترین نویسندگان و مبارزان فلسطینی را که فقط با ۳۶ سال سن، کابوس اسرائیل شده بود، به عهده گرفت.
به بهانۀ سالروز شهادت غسان کنفانی، نگاهی میاندازیم به اثری که اخیراً نشر روزگار از او و با ترجمۀ سیروس طاهباز منتشر کرده است. "درخت زیتون" نام مجموعهشعری است از شاعران مبارز عرب دربارۀ آرمان فلسطین. این مجموعه را غسان کنفانی در دهۀ چهل شمسی و همزمان با بالاگرفتن ماجرای اشغال فلسطین و درگیری اسرائیل با ساکنان اصلی این سرزمین، گرد آورده است...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10753
☑️ @ShahrestanAdab