🔻تاریخسازانِ آینده
(یادداشتی از #مهدی_نورمحمدزاده بر کتاب #شماس_شامی در پروندهپرترۀ #مجید_قیصری)
▪️«سالها پیش یکی از دوستان کوهنورد در مسیر صعودی که باهم همراه بودیم، از کتاب عجیبی سخن گفت که ظاهراً با پیدا شدن چند کتیبۀ تاریخی در اطراف شام، نوشته شده و به شکل مستند بسیاری از وقایع تاریخی اسارت خاندان امام حسین علیهالسلام در شام را روایت میکند. آنقدر جذب تاریخ سوزناک و مصایب دردناک اهل بیت شده بودم که تا نزدیکیهای قله از کتاب "شماس شامی" و روایت جذابش برایم گفت و انگار برایش سؤال بود که چرا منِ نویسنده هنوز این کتاب مستند تاریخی را نخواندهام!
اسم کتاب را به خاطر سپردم. مدتی بعد که در یکی از نمایشگاههای کتاب، عنوان کتاب و اسم نویسندهاش را دیدم، واقعاً حیرت کردم! مجید قیصری داستاننویس کجا و تاریخنویسی کجا؟! کتاب را خریدم و خواندم، یک داستان خوب با روایت جذاب و پرتعلیق!...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10853
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 روایت یک شاعر از جهانی پرهیاهو
(یادداشت #نیلوفر_بختیاری بر مجموعهشعر #هیاهو سرودۀ #محمدمهدی_خانمحمدی )
▪️ «... باتوجه به آنکه «هیاهو» نام هیچیک از اشعار این مجموعه نیست، لاجرم باید در درونمایۀ این اشعار به دنبال چرایی انتخاب این نام بود. آنگاه خواهیم دید برخی اشعار اجتماعی مجموعه به مفاهیم ازدحام و هیاهوی جهان مدرن اشاره دارد. در صفحۀ 41 کتاب، این مصراع را میبینیم: «خسته از تیترها و تهمتها: رادیکال، جنگجو، فاشیست، خشن»، اما در صفحۀ 53 به نکتۀ جالبتری برمیخوریم: «مجلس صوفی کجا و بادۀ صافی کجا/ گوش کردم حرفی از «او» بین هوهوها نبود». دقت در واژۀ هوهو و درونمایۀ بیت که هیاهو را منتقل میکند و توجه به این معنا که در میان هیاهوی صوفینمایان حرفی از« او» نبود، کمک میکند یکبار دیگر با دقت به نام مجموعه بیندیشیم. آنگاه میبینیم در خود کلمۀ هیاهو میتوان یاهوی پنهانشدهای را دید و آن را اینگونه تأویل کرد که در میان این «هیاهو»ها نوعی پناهجستن به عرفانی فردی وجود دارد... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10856
☑️ @ShahrestanAdab
🔻جذبۀ عشق
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #زیب_النسا متخلص به «مخفی» بهروز میکنیم. زیبالنسا از قدیمیترین شاعران زن ایرانیست که در عصر خود به حکمت و هنر سرآمد بوده است)
▪️خواهم کشم به دیده، آن خاک آستان را
با بوسه از لب دل آن پای پاسبان را
پوشیده جذبۀ عشق در من پلاس محنت
سلطان لباس فاخر بخشد ملازمان را
آخر دهد به توفان بنیاد خانۀ خویش
مرغ نظر چو بیند؟ بر آب آشیان را
تا کی به رغم دشمن در امتحان عتابم
بشناس بهترک زین یاران جانفشان را
مفروش دیده ارزان گوهر به خاطر دل
یاران روا مدارید بر دوستان زیان را
بر حال زار بلبل رحمی کرشمۀ گل
شاهان کشیده دارند بهر گدا عنان را
دادت خدای، مخفی، درِّ سخن وگرنه
زین گونه نیست درّی در سینه بحر و كان را
☑️ @ShahrestanAdab
🔻فراخوان دومین دورۀ جشنواره ادبی «مباهله»
اطلاعات بیشتر:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10862
☑️ @ShahrestanAdab
🔻یکی از ده نفر
(#مجید_قیصری به روایت #پرویز_شیشه_گران)
▪️«...من همان موقع داستانهای ایشان را خواندم و لذت بردم و حس کردم که آقای قیصری یکنویسندۀ دیگر است و در داستان کوتاه متفاوت عمل میکند. معلوم بود که نویسندۀ قدری است و خواهد شد. فرقش با باقی نویسندهها این بود که شعار نداده بود و از لحاظ فنی و تکنیکی، به تمام معنی داستان کوتاه بود و ویژگی موجزبودن و تعلیق و مختصات داستان کوتاه را در آثارش داشت. خیلیها مینوشتند و خاطره را با داستان اشتباه میگرفتند و خیال میکردند داستان نوشتهاند، درحالیکه خاطره بود. یا اینکه داستان مینوشتند، ولی داستانهای قدرتمندی نبود. آقای قیصری اما داستانهایش هم حسوحال داشت و هم تکنیک و هم موجز بود. نیامده بود پشتک و بارو بزند. حسبرانگیز بود و حتی شاعرانه. حس خوبی به آدم دست میداد...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10855
☑️ @ShahrestanAdab
🔻قافله
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با سه رباعی از کتاب تازۀ #امیر_مرادی با نام #سزاوار بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیدهاست)
▪️دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
بازآمدهام پیش تو تشریح کنم
این مشتِ گرهکردۀ خون را، دل را
▪️آن داغ مدام برقرار است هنوز
از خون تو خاک شرمسار است هنوز
آن قافلهای که راه انداخت غمت
اینقدر بدان که رهسپار است هنوز
▪️من هستم و عالمی عزاپوش من است
من هستم و بیکسی همآغوش من است
این بودن بیثبات این طرز حیات
باریست که مرگوار بر دوش من است
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 «یوم التوپ» به روایت #محمدرضا_شرفی_خبوشان | از کتاب #بی_کتابی
(بیستوپنجمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب در سالگرد صدور فرمان مشروطیت)
▪️ «... مشروطه همانطور نشسته و مچاله، لولۀ تفنگش را به طرف ما گرفت. دستار سیاه باریکی دور سرش بسته بود، محاسن تُنُکی داشت. بلند شد ایستاد، عبایش از دوشش سُر خورد، افتاد پشت پایش. میتوانستم لرزیدن آن دو پا را که مثل چوب خشک به هم میخورد، حس کنیم.
مشروطه میلرزید. مثل دوک لاغر بود. همه بیاینکه به هم بگوییم، میدانستیم یوم التوپ اگر تمام شود و قزاقها و سربازها درِ اتاق را باز کنند، ما را که مخفی شدهایم، ببینند، ننگ بزرگی است. بدتر از آن، خبر به پالکونیک میرسید، لابد در حیاط قزّاقخانه به شلاقمان میبست یا حبسمان میکرد در انبار. حالا ما مشروطه را داشتیم و میتوانستیم با پارچه پارچه کردنش دلاوریمان را نشان بدهیم و عاقبت خودمان را بهخیر کنیم... »
متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10861
☑️ @ShahrestanAdab
🔻اذان
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری سرکار خانم #فاطمه_سالاروند بهروز میکنیم)
▪️- الله اكبر –
از من مگیرید این صدا را
این عطر و بو، این رنگ و رو، این لحظه ها را
در روزگاری این همه تار و سیهکار
از من مگیرید
این ناب را، این کیمیا را
این آبی یکدست خالص را - که میآرد به یادم –
حال بلال و حیرت صبح حرا را
جان مرا از من بگیرید
اما نگیرید این پاک را، این روشنی را، این هوا را
الله اكبر...
از من مگیرید این صدا را.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گلچینی از بهترین ترانههای #قیصر_امین_پور
(یادداشتی از #عصمت_زارعی در پروندۀ تخصصی #ترانه_خوانی)
▪️«قیصر امینپور یکی از پرکارترین ترانهسرایان شاعر است. بیاغراق میتوان گفت همراه شدن نام شاعر توانمندی مانند او با نام بهترین آهنگسازان، روحی تازه به هوای ترانۀ ایران در دهۀ هفتاد بخشید. بیشتر این ترانهها راعلیرضا افتخاری و محمد اصفهانی خواندهاند. اما هنرمندان بسیاری هم، خصوصاً پس از درگذشت قیصر، سراغ اشعار و غزلهایش رفتهاند و به آهنگسازی و خواندن این آثار پرداختهاند و حتی آلبومهایی با محوریت اشعار او تولید کردهاند. علاوهبراین تکآهنگهای فراوانی هم اشعار وی را به دنیای موسیقی وارد کرد. یکی از ویژگیهای این شعرها که با موسیقی همراه شدهاند، تنوع موضوعات آن است. بهطور مثال در حوزۀ شعر کودک و نوجوان با شعر "بوی ماه مهر" و در حوزۀ شعر محلی و بومی با غزل بختیاری "سوز قصیلی" میتوان قیصر را در هیئتی متفاوت دید...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10543
☑️ @ShahrestanAdab
🔻او را صدایی اهورایی بود | یادداشتی از #مهدی_نعلبندی
(در سالگرد درگذشت مرحوم #اصغر_فردی)
▪️«...برای کسی و از کسی مینویسم که برخی فرازهای روایت او از استاد شهریار را نمیپسندیدم، ولی آنچه به آشکارگی آفتاب است، این که او از رازداران خلوت شهریارِ ملک سخن بود. اصغر فردی بیبدیلترین کارشناس در حوزۀ ادبیات رثایی آذربایجان بود و کمتر کسی را میشناسم در این حوزه که به قدر مرحوم فردی شعر مرثیه از بر داشت و میتوانست ساعتها در باب شعر مرثیۀ آذربایجان سخن براند و شعر بخواند که در این ساحت، آلبوم "محرم نوحۀ سی" یادگاری است ماندگار از او. آلبوم وداع و خوانش استادانۀ "گنجینه الاسرار" عمان سامانی، آلبوم اشعار "صراف" و آلبوم "شهریار" او، همه و همه از منظر رادیویی کارهایی استادانه و فاخرند که از فردی به یادگار ماندهاند...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10860
☑️ @ShahrestanAdab