eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
304 ویدیو
7 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸پیام تسلیت مؤسسۀ شهرستان ادب به جناب استاد یوسفعلی میرشکاک 🔹با خبر شدیم استاد –شاعر و پژوهشگر بزرگوار- در ماتم از دست دادن مادر گرامیشان –مرحومه جانبازان- به سوگ نشسته‌اند. اعضای موسسه شهرستان ادب، این مصیبت را به استاد و خانواده محترم و ادیب میرشکاک، تسلیت می‌گویند. امیدواریم خداوند روح ایشان را قرین رحمت خود قراردهد و به خانواده ایشان صبر عنایت بفرماید. ☑️ @ShahrestanAdab
🔸آبشار باران (نوسروده‌ای از به مناسبت زادروز ایشان) 🔹پشت دریچه گلدان، گل داد زیباتر از هزاران گل داد پرواز کرد زاغِ شب از باغ یاسِ سپیده خندان گل داد ناگاه نرم و ناز گیاهی از قلب سفت سیمان گل داد سیبی که درحیاط، پدر کاشت باشادیِ فراوان گل داد هر بوته شمعدانیِ مادر در رنگ‌های رخشان گل داد پیچک به پای پنجره پیچید از خانه تا خیابان گل داد از نو، نهالِ سبز خیالت در آبشار باران گل داد ☑️ @ShahrestanAdab
نویسنده با دست‌مایه قرار دادن یک باور دینی-مذهبی و تلفیق این اعتقاد با تخیّل خویش، داستانی بسیار پر تعلیق و کشش خلق می‌کند؛ داستانی که در دو خطّ روایی مجزّا، با یک بازۀ زمانی سه‌هزار ساله به پیش می‌رود و به واقع، این بعد زمانی، همان شکینای ازدست‌رفتۀ قوم یهود است که هنوز از پس سال‌ها، پیروان صدّیق یهود، از پی یافتن آن، در غارها و سردابه‌ها به جستجو هستند... شاید قوم یهود برای یافتن تابوت عهد، باید منتظر ظهور منجی عالم یعنی مهدی موعود باشند، چرا که بنا بر روایات اهل اسلام، این صندوق در اختیار حضرت مهدی(عج) است و با ظهور ایشان، این صندوق و نسخۀ دقیق تورات به مردم عرضه خواهد شد. متن کامل را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12289/ -ما @shahrestanadab
بالابلند سر به‌فلک‌سای دلنواز ای رایت شکوه من، ای کوه سرفراز ای قلّۀ رفیع شهیدان راه عشق ای خاک نورپرورِ با عرش هم‌تراز ای پهنۀ وسیع و کریمت برای ما آغوش باز و ناز خداوند بی‌نیاز تو زادگاه عشقی و سرچشمۀ هنر پرتو فکنده بر دلت آیینه‌های راز جان مرا که مستی‌اش از هوش برده است سبز و سپید و سرخ تو سجّادۀ نماز گاهی چه‌قدر رنجه و دل‌خون و خسته‌ای از جهل و بی‌مرامی یاران رنگ‌باز گاهی چه‌قدر زخم نشسته به جان تو از خدعه‌های دشمنِ دونِ زبان‌دراز صد دشت بی‌قرار شقایق دمیده است هر جا که دیده است دلت داغ جان‌گداز از بی‌کرانه‌های خزر تا خلیج فارس بادا بریده دست زبونان فتنه‌ساز ای آب خورده ریشه‌ات از برکۀ غدیر ای سرو سربلندِ همیشه در اهتزاز هرچند شب گرفته زمامِ زمانه را صبح از کرانه‌های تو خواهد دمید باز @shahrestanadab
ماهنی تلاش می‌کند با از دست دادن آدم‌های زندگی‌اش کنار بیاید. اوّل از همه حسن و حالا رحمان، همسرش، که در چشمان خالی‌اش یادی از ماهنی و دخترانش نیست. جمع‌وجور کردن زندگی بدون سرپرست برای ماهنی که زنی سنّتی به حساب می‌آید، کار ساده‌ای نیست. تا‌ به حال تمام تصمیم‌گیری‌ها با رحمان بوده و ماهنی تنها ناظر و همراهی موافق بوده که نمی‌دانسته قرار نیست همه چیز به خوبی پیش برود. رحمان گذشته را خراب کرده و حالا ماهنی باید آینده را دست تنها بسازد. امّا گذشته به این سادگی دست‌بردار نیست و همراهش کشیده می‌شود... متن کامل یادداشت را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12294/ @shahrestanadab
عکس پایانی جلسۀ شعر ۲۷ مهر ماه برای دیدن گزارش تصویری کامل جلسۀ ۲۷ مهر، به پیوند زیر بروید: shahrestanadab.com/Content/ID/12296 جلسات انجمن هفتگی شعر مؤسسه، هر چهارشنبه و از ساعت ۱۶ به دبیری علی داودی و در محل مؤسسه برقرار است. نشانی: شریعتی، نرسیده به تقاطع طالقانی، روبه‌روی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقۀ چهارم، مؤسسۀ شهرستان ادب 🌿حضور برای عموم علاقمندان آزاد است @shahrestanadab
نشانی: شریعتی، نرسیده به تقاطع طالقانی، روبه‌روی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقۀ چهارم، مؤسسۀ شهرستان ادب 🌿حضور برای عموم علاقمندان آزاد است @shahrestanadab
77.jpg
104.4K
یافتم افشین را بر گوشۀ صدر نشسته و نَطعی پیش وی فرود صفّه بازکشیده و بودلف به شلواری و چشم‌بسته آنجا بنشانده و سیّاف شمشیر برهنه به دست ایستاده و افشین با بودلف در مناظره و سیّاف منتظر آنکه بگوید دِه تا سرش بیندازد. و چون چشم افشین بر من افتاد سخت از جای بشد و از خشم، زرد و سرخ شد و رگ‌ها از گردنش برخاست... ادامۀ این داستان را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12297/ @shahrestanadab
غیرت قیصر این را بنویس یادگاری: گنجشک به قیمت قناری جادوی رسانه مسخمان کرد با شعبده و شلوغ‌کاری چادر ز سر زنان کشیدند گفتند حجاب اختیاری سرباز مدافع وطن را کشتند به جرم پاسداری جلّاد و شهید جابه‌جا شد در مغلطۀ خبرگزاری افسوس که چشم‌انتظاران ماندند به چشم‌انتظاری کو غیرت قیصر امین‌پور؟ کو شور حمید سبزواری؟ از پا منشین، دوباره برخیز ای شعر بلند پایداری @shahrestanadab
75.jpg
301.8K
نشانی: شریعتی، بالاتر از سه‌راه طالقانی، روبه‌روی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقۀ چهارم، مؤسسۀ شهرستان ادب @shahrestanadab
چیست وطن؟ و چیست این میل بی‌نهایت به خاک؟ چرا باید به جایی که از آن برآمده‌ایم، عرق داشته باشیم و چرا خود را باید نسبت به آن مسئول بدانیم؟ چرا انسان با همۀ ادّعای دهان‌پرکن جهان‌وطنی، هنوز هم وقتی در دورترین نقطۀ جهان، صدای هم‌وطنی را می‌شنود، چون طفلی که به آرزویی رسیده باشد، چشمانش برق می‌زند و برای باز کردن سر سخن، به هر دستاویزی چنگ می‌اندازد؟... ادامۀ یادداشت را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12299/ @shahrestanadab
آسوده نیست مرغ روانم درون تن وقتی که بی‌قرار و پریشانی، ای وطن! «ای کاروان حُسن که خوش می‌روی به ناز» دور از تو باد چشم حرامی و راهزن آتش گرفته‌ایم که روشن شوی، چه باک؟ شمعی اگر فدا بشود پای انجمن آغوش توست آینۀ حق‌نمای ما روزی که می‌رویم به دیدار خویشتن از خون ما نرُسته به خاکت شقایقی شرمنده است طایفۀ بی‌شهید من @shahrestanadab