eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
303 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻از #سهراب_سپهری تا احمد عزیزی (پرونده‌پرتره زنده‌یاد استاد #احمد_عزیزی را با یادداشتی از شاعر جوان #معین_اصغری به‌روز می‌کنیم) ▪️«...همیشه خدا را شاکرم در عصری به دنیا آمده‌ام که می‌توانم با خیال راحت حافظ و سهراب بخوانم و لذت ببرم. حتم دارم اگر در زمان هرکدام از این‌ها می‌زیستم، تیغ تند صنعت‌گران و کارمندان ادبیات نمی‌گذاشت از شگفتی‌های این دو‌جهان بنشسته در یک‌گوشه لذت ببرم و این‌قدر نادانِشِ ادبی‌شان را بر سرمان می‌زدند تا بالأخره اقرار کنیم که نه، خیلی هم این دونفر شاعر بزرگی نیستند. دو آدمی که نمی‌دانم اول شعر بوده و بعد به آن‌ها لقب شاعر داده‌اند یا اول این‌ها بوده‌اند و بعد به سخنان‌شان لفظ شعر. به‌نظرم حافظ اگر لباس هندی بپوشد و بعد که خوب خودش را در آینه برانداز کرد، از خانۀ عروض بیرون بزند می‌شود همان سهراب. دوشاعر با یک‌دنیا شگفتی و راز، یک‌جهان شاعرانگی و زیبایی، یک‌پنجره خیال و چشمه‌چشمه ذوق...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10582 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻شلیک (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب تازه منتشر شدۀ سرودۀ به‌روز می‌کنیم. گفتنی‌ست این کتاب توسط به چاپ رسیده است) ▪️تیر برای پدربزرگم سیگاری‌ست از جوانی‌های شعله‌ور برای مادربزرگ استخوان‌های پوکیده‌ای تا آسودگی مرگ برای تو تابستانی با بحث‌های داغ و نوشیدنی‌های خنک و برای من پرنده‌ای که با شلیک تو بر زمین افتاد ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«آمریکایی‌بودن» ؛ مروری بر رمان #آمریکایی نوشته #هاوارد_فاست (یادداشتی از #عبدالله_نظری در پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی) ▪️«داستان در روزگاری تیره شروع می‌شود. پسری که در بد-جا و بد-وقت به‌دنیا آمده. مادری که فرصت توجه به او را ندارد. روستایی که مثل زمینی بایر از تمام امیدها تهی شده. و پدری که یک شلاق جان‌دار است. این فضا برایم تداعی کننده‌ی ابتدای رمان "مادر" ماکسیم گورکی بود. انگار جهان در آن سال‌های مبهم، همه‌جایش این‌طور بوده. تاریک و گل‌آلود. اما پدر در "آمریکایی" هاوارد فاست زنده می‌ماند. برعکس نمونه‌ی روسی‌اش. به این ترتیب، پسر عزیمت می‌کند. هر جایی بهتر از باران شلاق است. حتی اگر جنگ باشد و مرگ. آخرین سال‌های جنگ داخلی ایالات متحده. بی‌که دانسته باشد، در صف طرفداران الغای بردگی. زنده از جنگ برمی‌گردد. حالا بزرگ شده. حالا و در پایان نوجوانی کهنه‌سرباز جنگ محسوب می‌شود. حالا دیگر شلاق پدر غلاف شده. اما باز هم نمی‌ماند...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10584 ☑️ @ShahrestanAdab
15.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 شعرخوانی #اعظم_سعادتمند در محضر رهبر انقلاب #دیدار_شاعران_با_رهبر_انقلاب ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«بیعت با امیرالمؤمنین» به روایت (ضمن عرض تسلیت در شب شهادت مولاامیرالمؤمنین، در تازه‌ترین مطلب ، صفحه‌ای از رمان را با هم می‌خوانیم) ▪️«چند لحظه که گذشت و مردم ساکت شدند، مالک گفت: "ای مردم! وای بزرگان! امروز برای دو امر مهم در این جا جمع شده‌ایم. نخست برای بیعت اهالی من با امیرالمؤمنين و دوم برای مشورت با شما پیرامون جنگ با پسر ابوسفیان. آیا هیئت یمنیان در این جمع حاضرند؟" مردی از گوشه مسجد به پا خاست و گفت: "یمنیان همیشه در رکاب وصی رسول خدا حاضرند." و به همراهی چندین مرد جمعیت را شکافت و پیش آمد. مردی که کنار سلیم نشسته بود، گفت: "بسیار مشتاق بودم نماینده مشاهیر یمن را ببینم." مرد دیگر گفت: "اینان از کدام قبيلة يمن‌اند؟" از تمام قبایل. امیرالمؤمنین برای حاکمشان حبیب بن منتخب، نامه ای فرستاد و خواست که نمایندگانی از آن دیار برای بیعت بفرستد."...» متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10585 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻دریغا! صبح فردا! (ضمن عرض تسلیت در شب شهادت امیرالمؤمنین، حضرت علی علیه‌السلام، ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از زنده‌یاد استاد #غلامرضا_شکوهی در رثای ایشان به‌روز می‌کنیم) ▪️چو بر آیینۀ خورشید می‌شد بغض شب پیدا به نبض سینۀ مهتاب دیدم تاب و تب پیدا دریغا! صبح فردا از «غم بدورد» خواهد شد غمی سنگین به دل‌های یتیمان عرب پیدا... طلوع سجده‌اش را آیه‌ای از خون تلاوت کرد کسی که شد به قلب کعبه در ماه رجب پیدا پس از کوچ تو از پس‌کوچه‌های شهر، می‌گردد چراغ اشک روی سفره چون، نان و رطب پیدا... علی! بعد از حضور خطبه‌های گرم و شیوایت! زمان هرگز نخواهد کرد سطری از ادب پیدا #امام_علی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻رمان «رمق» اثر تازه مجید اسطیری در حال و هوای فوتبال و سیاست منتشر شد ▪️رمان اثر تازه در منتشر شد. این رمان روایت سرگشتگی‌های جوانی به نام رئوف است که ورزشگاه امجدیه تهران مامن تنهایی‌های اوست. رمان "رمق" در بستر بازی‌های فوتبال جام ملت‌های آسیا در سال ۱۳۴۷ روایت می‌شود و با بازی فوتبال ایران و اسرائیل به پایان می‌رسد. همان بازی تاریخی که در ورزشگاه امجدیه (شیرودی کنونی) برگزار شد و با پیروزی تیم ملی کشورمان خاتمه یافت. نویسنده از دل ماجراهای این داستان فوتبالی، به وضعیت فرهنگی آن سال‌ها از جمله پدیده هیپی‌گری نیز می‌پردازد. گفتنی‌ست این رمان در یازدهمین جشنواره داستان انقلاب مورد تقدیر واقع شد. «رمق» دومین کتاب مجید اسطیری و اولین رمان این نویسنده است. او پیش از این مجموعه داستان را منتشر کرده بود. انتشارات «شهرستان ادب» این رمان را در ۱۶۸ صفحه و با قیمت ۲۵ هزار تومان روانه بازار کتاب کرده است. برای خواندن متن کامل این خبر به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10587 🔸لینک خرید کتاب «رمق» از فروشگاه اینترنتی ادب بوک: 🔗 adabbook.com/رمق ☑️ @ShahrestanAdab
🔻مروری بر همه کتاب‌های (یادداشتی از در پروندۀ اختصاصی ) ▪️توجه! توجه! نویسنده‌‌ای لای داستان‌هایش گیر کرده است «شاید بد نباشد به رسم تمام زندگی‌نامه‌ها، معرفی احمد اکبرپور را هم با این جمله آغاز کنیم که او در سال ۱۳۴۹ در لامردِ استان فارس به دنیا آمد. تا زمان دبیرستان در همان منطقه ماند و بعد به شیراز و بعدتر به جهرم رفت. با شروع تحصیل در رشته‌ی روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، راهی تهران شد و از همان موقع بود که به ادبیات، البته بیشتر از نوع شعر، علاقه‌مند شد. البته علاقه‌ی او به شعر چندان هم دوام نیاورد و پس از انتشار یک مجموعه شعر به نام "مردمان عصر پنج‌شنبه" اکبرپور تصمیم گرفت داستان‌نویسی را جدی‌تر بگیرد و در این زمینه به صورت حرفه‌ای فعالیت کند. در حقیقت می‌توان گفت اکبرپور اگرچه شاعر، نویسنده، تهیه‌کننده و طنزپرداز است، او را بیشتر به عنوان نویسنده‌ی کودک و نوجوان می‌شناسند. چرا که نه تنها آثار کودک و نوجوان او از نظر کمیتی بر دیگر آثارش پیشی گرفته، بلکه از نظر کیفی نیز جوایز ملی و بین‌المللی فراوانی را برایش به ارمغان آورده و او را به نویسنده‌ای سرشناس در این حوزه تبدیل کرده است...» برای خواندن متن کامل این یادداشت به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10589 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻شب قدر (ستون شعر و پرونده #رمضانیه سایت شهرستان ادب را با شعری از #محمدکاظم_کاظمی در حال و هوای شب‌های قدر به‌روز می‌کنیم) ▪️شب قدر است، شود سال دگر زنده نباشی سعی کن ای پسر خوب که شرمنده نباشی دختر خوب! تو کم از پسر خوب چه داری؟ سعی کن پیش برادر که سرافکنده نباشی بنده‌ی منتخب حضرت رحمان که نبودی می‌شود حداقل بنده‌ی یک بنده نباشی... ـ پدرم! حرف شما خوب، ولی می‌شود آیا این قدر خشک و نصیحتگر و یک‌دنده نباشی؟ فکر پرونده‌ی مایی؟ دمتان گرم، ولی ما نگرانیم شما «فاقد پرونده» نباشی شب قدر است، تو صد سال دگر زنده بمانی و به شطرنج جهان، مهره‌ی بازنده نباشی صد شب قدر دگر می‌رسد و می‌رود اما اوج شرمندگی این است که شرمنده نباشی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«تک‌بیت‌های زیبای شب‌های قدر» ▪️ #صائب تا کدامین دل بیدار مرا دریابد چون شب قدر نهان در رمضانم کردند ▪️ #نظامی امشب شب قدر توست بشتاب قدر شب قدر خویش دریاب ▪️ #سلمان_ساوجی گیسوی تو شب قدرست و در او منزل روح خود که داند به جهان قدر شب گیسویت ▪️ #حافظ آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است ▪️ #مولوی شب قدرست وصل او، شب قبرست هجر او شب قبر از شب قدرش کرامات و مدد بیند ▪️ #علی_معلم_دامغانی شب‌ها شباند و قدر شب عاشقانه‌هاست عالم فسانه، عشق فسانهی فسانه‌هاست ▪️ #علیرضا_قزوه دلم تنگ است و دلتنگاند دلتنگان و دل‌ریشان شب قدر است، لبخندی بزن مولای درویشان ▪️ #مرتضی_امیری_اسفندقه شب قدر است و من چنین بیتاب افتتح یا مفتح الابواب #رمضانیه ☑️ @ShahrestanAdab
20.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻شعرخوانی #حسین_علیپور در محضر رهبر انقلاب (گزیده شعرخوانی‌های دیدار) #دیدار_شاعران_با_رهبر_انقلاب ☑️ @ShahrestanAdab
🔻دیلماج؛ مترجم شکست زبان روشنفکری (یادداشت بر کتاب در پرونده‌پرترۀ ) ▪️«...باری باید دربارۀ رمان دیلماج سخن بگویم؛ رمانی تاریخی که زبان روشنفکری را به تجربه می‌نشیند. هرچند طول و عرض این خاک بارها این حدیث غلط را آزموده، اما آزمودن به طریق رمان چیز دیگری‌ست. نسبتی که رمان‌نویس با رمان دارد، با نسبتی که خوانندۀ رمان با رمان دارد، بسی متفاوت است. شکستی که در رمان به نمایش گذاشته می‌شود، می‌تواند موجب تذکر خواننده شود. البته هنر رمان باید به تمامیت خویش ظاهر شود؛ نه پشت داستان، دروغی باشد و نه هدایت انسان‌ها. بلکه تنها و تنها جلوی روی آن‌ها نهادن امکاناتی که داشته‌اند و می‌توانند داشته باشند. اما رمان و تاریخ و تجربۀ دیگربارۀ تاریخ در رمان خطی ظریف است که وانگهی کج‌سلیقگی نویسندۀ آن می‌تواند اثری زشت بیافریند...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10559 ☑️ @ShahrestanAdab