نویسنده باید قسمتی از زندگی را که به درد قصه می‌خورد، انتخاب کند و‌ با مهارت و ذهن خلاقش، ساختمان تازه‌ای برای آن تنظیم کند. ✍احمد محمود @shahrzade_dastan

شب بیست و یکم ماه محرم با صدای استاد فانی به یاد علمای بزرگ شیعه التماس دعا عزیزان @shahrzade_dastan

سلام دوستان عزیزم. با توجه به این که داستانهای صوتی طرفداران خود را دارد؛ تصمیم داریم تا از چند نفر آشنا به خوانش صوتی داستان که در این زمینه فعالیت دارند؛ دعوت به همکاری کنیم. از آنجا که همه فعالیت‌های این کانال دلی است، پس حضور این عزیزان کاملا افتخاری خواهد بود.🙏 دوستانی که توانایی و وقت کافی برای خوانش داستان دارند لطفا به آیدی زیر پیام دهند. @Faran239 @shahrzade_dastan

حکایت 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 حق به عزرائیل می‌گفت ای نقیب بر کی رحم آمد ترا از هر کئیب گفت بر جمله دلم سوزد به درد لیک ترسم امر را اهمال کرد تا بگویم کاشکی یزدان مرا در عوض قربان کند بهر فتی گفت بر کی بیشتر رحم آمدت از کی دل پر سوز و بریان‌تر شدت گفت روزی کشتیی بر موج تیز من شکستم ز امر تا شد ریز ریز پس بگفتی قبض کن جان همه جز زنی و غیر طفلی زان رمه هر دو بر یک تخته‌ای در ماندند تخته را آن موج‌ها می‌راندند باز گفتی جان مادر قبض کن طفل را بگذار تنها ز امر کن چون ز مادر بسکلیدم طفل را خود تو می‌دانی چه تلخ آمد مرا بس بدیدم دود ماتم‌های زفت تلخی آن طفل از فکرم نرفت گفت حق آن طفل را از فضل خویش موج را گفتم فکن در بیشه‌ایش بیشه‌ای پر سوسن و ریحان و گل پر درخت میوه‌دار خوش‌اکل چشمه‌های آب شیرین زلال پروریدم طفل را با صد دلال صد هزاران مرغ مطرب خوش‌صدا اندر آن روضه فکنده صد نوا پسترش کردم ز برگ نسترن کرده او را آمن از صدمهٔ فتن گفته من خورشید را کو را مگز باد را گفته برو آهسته وز ابر را گفته برو باران مریز برق را گفته برو مگرای تیز زین چمن ای دی مبران اعتدال پنجه ای بهمن برین روضه ممال ✍مثنوی معنوی @shahrzade_dastan

گفت و گونویسی

گفت وگونویسی 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 بهتر است بعد از معرفی و هرچه که میتوانید زودتر، به شخصیت ها اجازه بدهید حرف بزنند. به علاوه سعی کنید توصیفی که از ظاهر و شکل و شمایل او می کنید به طرز حرف زدنش بخورد. آدمی که بیشتر اوقات کت و شلوار میپوشد و کراوات میزند مثل کشاورزها صحبت نمیکند و بالعکس. اگر کسی همیشه شلوار کار تنش است احتمالاً نمیتواند دربارۀ جدیدترین نسخه نرم افزار ویندوز میکروسافت صحبت کند. مثلاً اگر میخواهید شخصیتی غیر کلیشه ای خلق کنید لازم است یک جوری خواننده را متوجه کنید که تا وقتی شخصیت شما حرف نزده خواننده نباید به چیزهایی که میبیند اعتماد کند. علاوه بر ظاهر شخصیت باید سابقۀ او هم که شما برایش درست میکنید با طرز حرف زدنش جور در بیاید. شخصیت شما یک مجموعهٔ کلی متشکل از جزئیات مختلف است. وقتی که شخصیت داستان حرف میزند، اگر خواننده ببیند برخی از اجزای این مجموعه با کل آن هماهنگ نیست تعجب میکند. داستان خود را درست کنید وقتی مشغول نوشتن داستانی هستید که در دست دارید از خودتان بپرسید که من از چی میترسم؟ اگر شخصیتهای من ،احمق مثل هم بیروح و خسته کننده یا خشک و تصنعی به نظر برسند و یا در صحنه گفت وگویی حرفهایشان از کنترل من خارج شود بدترین اتفاقی که میافتد چیست؟ حالا اگر این بدترین اتفاق بیفتد من میتوانم آن را درست کنم؟ چه جوری؟ حال به ترستان حمله کنید و همان طور که سوزان جفرز توصیه میکند آن را احساس کنید و هرجوری میشود بنویسید نکند گفت و گوهای شخصیتهایم داستان را پیش نبرد و بی روح و کسل کننده به نظر برسند؟ این ترس قابل فهم .نیست در زندگی ،واقعی گاهی ما یک چیزی میگوییم و بعد راهمان را میکشیم و میرویم اما میدانیم آن طور که باید و دوست داشتیم با شخص مقابل حرف نزده ایم برای همه ما این مسئله پیش میآید اما یک وقتی هم طوری هوشمندانه صحبت میکنیم که حتی خودمان هم تعجب میکنیم آیا همیشه گفت و گوهای واقعی ماست که زندگی یا داستان ما را پیش میبرد؟ چنانچه بخواهیم گفت وگوی شخصیتهای ما جالب باشد و داستان را پیش ببرد باید داستانهایمان را هم خیلی خوب .بدانیم باید دقیقاً بدانیم که شخصیت هایمان کجا میخواهند بروند و چگونه میخواهیم آنها به آنجا .برسند لازم است نیتهای شخصیتها را در هر صحنه بدانیم و باید هر کلمه ای را که به نحوی به طرح داستانی که ما برایشان ریخته ایم کمک نمیکند حذف کنیم. منحرف شدن شخصیتها از مسیر اصلی داستان موجب میشود که طرح داستان بیروح و کسل کننده شود. در صورتی که شما شخصیتها و داستان را در مسیر اصلی خود پیش ببرید دیگر جای نگرانی وجود نخواهد داشت. 📚گفت وگونویسی فنون و تمرینهایی برای نوشتن گفت و گوهای قوی ✍گلوریا کمپتون @shahrzade_dastan

یه سلیبریتی قبل از مرگش کلی طرفدار داره؛ ولی بعد از مرگش کم کم کمرنگ میشه واز یاد ها میره؛ اما شهید ابراهیم هادی قبل از مرگش معروف نیست ولی بعد از شهادتش میشه الگوی جوونا؛ حتی بعد از ده ها سال کتابش پر فروش است.این است خاصیت زندگی برای خدا. او در اول اردیبهشت۶ ۱۳۴ در تهران به دنیا آمد.و بعد از فوت ناگهانی پدر مخارج سنگین خانواده رو به عهده گرفت.او پای درس علامه جعفری می نشست.بخش مهمی از اخلاق ومرام سنتی او که بعدها در جبهه هم زبان زد خاص وعام بود علاوه بر تربیت خانوادگی اش از همین محافل سر چشمه می گیرد. کتاب سلام بر ابراهیم📖 صدف بادسار #مطالعه #شخصیت_محبوب @shahrzade_dastan

افعال وجهی 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 افعال وجهی عبارت است از «بایست میبایست بایستی میبایستی، باید، میباید» که از مصدر «بایستن» به معنی لازم بودن»، ضرورت داشتن»، «مورد نیاز بودن» است. 🌻ویژگی افعال وجهی ۱. همواره به گونه ثابتی همراه فعل اصلی و قبل از آن ظاهر میشود : باید بروم باید بروی باید برود ۲. فعل وجهی به تنهایی به عنوان فعل واژگانی به کار نمی رود و یک فعل اصلی (واژگانی) همیشه آن را همراهی میکند : می بایست میرفتیم بایستی رفته باشد، میبایست میدید. گاه بین فعل وجهی و فعل واژگانی فاصله ایجاد میشود : فردا باید به دانشگاه بروم. (باید... بروم) الف) بایست، میبایست ۱. فعلهای وجهی «بایست» و «میبایست» فعل ماضی هستند و باید با افعالمبانی درست نویسی زبان فارسی معیار واژگانی ماضی به جز ماضی التزامی به کار روند؛ فعل می بایست» همواره با فغل استمراری همراه است. مثال : بایست به مسافرت میرفت. می بایست به مسافرت میرفت. می بایست این کار انجام می شد. می بایست پول به او داده میشد. ۲. کاربرد این دو فعل وجهی با فعل ماضی التزامی معیار نیست؛ هر چند در زبان مردم به کار میرود: بایست به مسافرت رفته باشد. (غیر معیار) می بایست به مسافرت رفته باشد. غیر معیار) . کاربرد این دو فعل وجهی با فعل مضارع غلط است : شما بایست ساکت باشید. (غ) شما می بایست ساکت باشید. (غ) ب) بایستی، میبایستی ۱. فعل وجهی «بایستی» و «میبایستی» صیغه شرطی است و صرفاً با افعال واژگانی ماضی التزامی و ماضی استمراری به کار میرود : بایستی رفته باشد. می بایستی رفته باشد. بایستی دیده باشید. می بایستی دیده باشید. بایستی می رفت. می بایستی می گفت. می بایستی می رفت. نبایستی می آمدم. ۲. کاربرد این دو فعل با فعل واژگانی ماضی به جز ماضی التزامی و ماضی استمراری) غلط است : بایستی رفت. (غ) 📚مبانی درست نویسی زبان فارسی معیار ✍دکتر ناصر نیکوبخت #درست‌نویسی #ویرایش #ویراستاری @shahrzade_dastan