eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
163 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
شاميان خنده به زخم جگر ما نزنيد ساز با ناله ذريٌه ي زهرا نزنيد سر مردان خدا را به سر نيزه زديد مرد باشيد دگر سنگ به زنها نزنيد به زنان بر سر بازار اگر سنگ زديد دختران را به کنار سر بابا نزنيد علي و فاطمه در جمع شما استادند پيش چشم علي و فاطمه ما را نزنيد به اسيري که بود در غل و زنجير زديد به يتيمي که دويده است به صحرا نزنيد رقص شادي جلو محمل زينب نکنيد پاي سرهاي بريده به زمين پا نزنيد بگزاريد براي شهدا گريه کنيم خنده بر داغ دل سوخته ما نزنيد کشتن فاطمه بين در و ديوار بس است تا زيانه به تن زينب کبري نزنيد به تماشاي سر پاک حسين آمده ايد اينقدر دست به هنگام تماشا نزنيد : حسین بود و تو بودی، تو خواهری كردی حسین فاطمه را گرم، یاوری كردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو برادر، كه مادری كردی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، سالروز شهات عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بر همه ی شیعیان، مخصوصا مدافعان غیرتمند حرم شریفش تسلیت باد🏴
يا اين دل شكسته ی ما را صبور كن يا لاأقل به خاطر زينب ظهور كن ديگر بتاب از افق مكه، ماه من! اين جاده هاي شب زده را غرق نور كن با ذوالفقار حضرت مولا، بيا و بعد دلهاي شيعه را پرِ حسّ غرور كن با كوله بار غربت و اندوه خود بيا از كوچه هاي سينه زني مان عبور كن امشب بيا كه روضه بخواني برايمان امشب بساط گريه ی ما را تو جور كن يا چند صفحه مقتل كرب و بلا بخوان يا خاطرات عمه تان را مرور كن هم از وفاي ساقي لب تشنگان بگو هم يادي از مصيبتِ سرخ تنور كن : 💔 آنکه از شرم گنه، باید کند غیبت منم تو چرا جور گنهکاران عالم میکشی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
دل دیوانه فقط شوق زیارت دارد به گدایی در میکده عادت دارد همه رفتند و من بی سروپا جاماندم حال و روز من آلوده خجالت دارد حرم شاه کجا بنده ی آلوده کجا هرکه شد زائر شش گوشه سعادت دارد چه حریمی و کریمی و چه احوال خوشی گوئیا خون خدا قصد شفاعت دارد جبرییل آمده از عرش که زائر بشود آمده عرض ادب قصد اقامت دارد بی سبب نیست دلم پرزده تا گنبد تو هرگدایی در این خانه کرامت دارد ارمنی آمد و حاجت ز علمدار گرفت تربت کرببلا اذن هدایت دارد کافری آمده در صحن شما سجده کند کافر از عشق شما شوق عبادت دارد هرکسی آمده پابوسی سلطان کرم گریه کن بوده و هم شوق شهادت دارد : 💔 بی تويک لحظه رمق دردل ودرجانم نيست بيقرارم نکنی‌طاقت هجرانم نيست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خدا با اسم اعظم یاعلی گفت ملک در اولین دم یاعلی گفت عجب سریست در خلقت که از خاک چو بر می خاست آدم یاعلی گفت عصا در دست موسی اژدها شد کلیم آنجا مسلم یاعلی گفت مسیحا دم از آن گردید عیسی که در دامان مریم یاعلی گفت محمد در شب معراج برخاست به قصد قرب اعظم یاعلی گفت ز لیلایی شنیدم یاعلی گفت به مجنونی رسیدم یاعلی گفت مگر این وادی دارالجنون است که هر دیوانه دیدم یاعلی گفت چمن با ریزش باران رحمت دعایی کرد و او هم یاعلی گفت نسیمی غنچه ای را باز می کرد به گوش غنچه کم کم یاعلی گفت علی را ضربتی کاری نمی شد گمانم ابن ملجم یاعلی گفت مگر خیبر ز جایش کنده می شد یقین آنجا علی هم یاعلی گفت : دلم گرفته بهانه؛ «سلام شاه نجف» که قبله گاهِ دلم گشته بارگاه نجف سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
حاجات خویش را دل من از خدا گرفت تا اینکه برد نام حسن را، دعا گرفت بیمارِ لاعلاج چه بسیار دیده ایم عرض توسلی به تو کرد و شفا گرفت هرکه هوای کرب و بلا می کند، چرا؟ با ذکر ، سفر کربلا گرفت با دیدن مزار غریبت دلـم شکست در جای جای صحن دلم روضه پا گرفت یک روز می رسد که شوم خادمِ حرم این هدیه را ز دست کریم شما گرفت روزی که گنبد و حرمش را بنا کنیم باید تمام صحن حسن را طلا گرفت : 💔 قبل هرجمله وحرف وسخن ونقل وکلام اول صبح دوشنبه به شما عرض سلام سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
شکوه دارم از خودم بربخت خود پا میزنم سالها روضه میایم باز درجا میزنم گریه ات را با گناهانم دراوردم ولی مینشینم ناله ی الغوث آقا میزنم گرچه میگویم که دنیای منی یابن الحسن در عوض قید شمارا پای دنیا میزنم از دورویی خسته ام از دست دارم میروم با همین اعمال زشتم حرف زیبا میزنم من بدم اما دعایم کن تو بابای منی طفل بازیگوش هستم رو به بابا میزنم خیمه ات خلوت که باشددرددل راحتتر است پس میایم حرفهایم را سحرها میزنم طاقت من طاق شد پس کی براتم میرسد یا ببر تا یا که خودم را میزنم : تا کی به پس پرده نهان چهره ی ماهت عمریست که من منتظرم بر سر راهت سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
روضه ى صحن دلم از نفس حقّ رضاست زائر كوى رضا بودن من لطف خداست جاي جاي حرمش بوى خدا مى آيد حرم حضرت او پايگه اهل ولاست هر كجاى حرمش پاى گذارم بينم محفل روضه ى سالار شهيدان برپاست زائرى از ره دور آمده بود و ديدم دست بر سينه كه گويا به لبش ذكر دعاست سر خود را ز ادب بر روى ديوار نهاد دست بر حال قنوت آمد و انگار گداست خستگىِ ره دور از تن من بيرون رفت از همان نور كه از صحن قشنگش پيداست جان من باد فدايش كه غريبش خوانند آن امامى كه مسمىٰ به غريب الغرباست : دلخوشم تنها به‌ اینکه این غریبِ بی‌پناه می‌شود آرام روزی در پناهت عاقبت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
باورم کن ای طبیبِ ناب، بیرونم نکن میخورم از درد پیچ و تاب، بیرونم نکن عشق تو عمریست دل را در عطش انداخته تشنه ام! قدری بنوشان آب، بیرونم نکن دوست دارم این جنون نابِ مادرزاد را میشوم در روضه ات بیتاب، بیرونم نکن عاشقم! در هروله دور تو میگردم حسین سخت غرقم کن در این گرداب، بیرونم نکن من شهیدت میشوم آخربه هرنحوی شده من فراهم میکنم اسباب! بیرونم نکن توبه کردم، لطف کن اسم مرا از دفترت خط نزن! از هیئتت ارباب، بیرونم نکن پشت پا خوردم فقط ازهررفیق ونارفیق پشت «در» جامانده ام، دریاب! بیرونم نکن از منِ بیچاره آقا را نگیر از حرم حتی میانِ خواب، بیرونم نکن : 💔 شب جمعه است ودلم بازهوایی شده است چه شود گر شب جمعه حرمت باشم و بس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
بدان که جای خدا را گرفته دکانها و پر شده است زمین از فریب شیطانها چه ناله ها که علی از نفاق یاران زد سوار کشتیِ دین اند نامسلمانها ادای امر به معروف، منکر است دگر بیا که خاک گرفته است جمله قرآنها طواف روی شما آروزی مردم نیست مزین است به نامت اگر چه میدانها سلاحمان به زمین است، خشکمان زده است چقدر دور شدیم از دعایِ بارانها خوشا به آنکه تو را دید و آسمانی شد دریغ، ساخته بر ما گناه، زندانها به خشکسالیِ این سفره ها نگاهی کن بریز برکت خود را بر این نمکدانها بیا به عشق، قداست ببخش ای یوسف قلم به دست نشستند جمله رمانها اگر چه بهر غمِ انتظار، مردودیم ببخش غیبت خود را به ما پشیمانها : 💔 نشسته بر سر راهت، اگرچه دیر آیی نهاده دیده به هرجا، که زان مسیر آیی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
از همینجاکه نشستم حرمت معلوم است پرچمِ سرخِ پُرازپیچ وخمت معلوم است گنبدِ زردِ تو تابید، هوا روشن شد همه جا منظره‌ی صبحدمت معلوم است از همینجا دل من پَر زده بر بام حرم آنطرف، گنبد صاحب عَلَمت معلوم است یک کتیبه وسط صحن، برافراشته شد روی آن دستخط مُحتشمت معلوم است همزبانان خودم را به حرم می‌بینم  دستِ سینه‌زنِ قومِ عَجَمت معلوم است دور کشتیِ نجاتِ تو دَمِ شش گوشه موج جمعیت دریای غمت معلوم است یکنفرگفت حسین وهمه گفتند حسین ازهمینجاهمه‌ی آن عظمت معلوم است دل ما ریخته در صحن، تمامش زیرِ جاروی کارگرِ محترمت معلوم است عاقبت نوکرخودرا به حرم خواهی برد شک ندارم بخداازکرمت معلوم است برگه‌ی نوکری‌ام دست تورا بوسیده نقش امضای تو زیرقلمت معلوم است : 💔 گله ای نیست فقط حاجت خودعرض کنم یک کاش مرا میبردی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
میرسد از هر طرف زائر مدام از راهِ دور سهم من در حدّ یک عرضِ سلام از راه دور نیستم دور ضریحت، در خیالم باز هم میروم گم میشوم در ازدحام از راه دور در طوافت میدوَم با پای شعرم هفت بار تا کمی زائر شوم با احترام از راه دور اشک میریزد دلم، از شوق پرپر می زند دور گنبد، بر فراز پشت بام از راه دور آیه ی «وٱلکاظمینَ ٱلغَیظ» راه و رسم توست کاش دریابی مرا در این مقام از راه دور حضرت باب ٱلحوائج هستی و تا زنده ام میگذاری مهربان، سنگ تمام از راه دور بارها با چشم خود دیدم سپردی از کرم زخمهایم را به دست التیام، از راه دور بُعدمنزل نیست امادرحرم حالم خوش است گرچه میدانم نظر دارد امام از راه دور : 💔 نذرکردم بنویسم فقط ازخوان شما کمی ازبرکت بی منت و احسان شما سالیانیست دل ما شده مهمان شما لقب شده از آن شما سلام عليكم و رحمة الله، شهادت غریبانه ی علیه‌ السلام تسلیت باد🏴
گر ذره پروری شده پیمان مجتبی چون خار باش بین گلستان مجتبی آواره باش بین کرمخانه ی حسن سامان گرفته بی سروسامان مجتبی بیمار را به درد کـرم مبتلا کند اینگونه است شیوه ی درمان مجتبی هرجا که نام اوست بلند است دستمان باماچه کرده سفره ی احسان مجتبی دست تهی ببر به دَرِ او بلا عوض دستور نسیه است به دکان مجتبی در خارج از کلاس شنیده است ذره ای حاتم نبوده طفل دبستان مجتبی شاگرد را به اسم رئیسش صدا زنند زین رو نوشته اند سلیمان مجتبی گویند شاعران همه از روی طفل او قاسم شده ست یوسف کنعان مجتبی کوری چشم دشمنش هستیم تا ابد ما مخلص و مرید و مسلمان مجتبی مارا حسن به دست حسینش سپرده است دل برده است ذکر حسن جان مجتبی حتی کرم رسیده به ما در غیاب او هر جا نشسته اند غلامان مجتبی آن روز میرسد برود تا میان عرش گلدسته و مناره و ایوان مجتبی مثل سحر میان گوهرشاد لازم است اشک و دعا میان شبستان مجتبی فارغ شدم ز دردوغم اینجا خداروشکر گـرم است باز بزم محبـان مجتبی : 💔 بی صحن و گنبد از محبان دل ربودی من مانده‌ام صاحب حرم بودی چه‌ بودی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،