eitaa logo
کوچه شهدا🌹
462 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
632 ویدیو
15 فایل
❤این کانال متعلق به شهیدان ابراهیم هادی ومحمدهادی ذوالفقاری میباشد 🌹اهداف کانال 🌺سهمی درظهورامام زمان(عج) 🌺ختم های دسته جمعی 🌺زنده نگه داشتن یادشهدا 🌹اینحاهمه دوستان امام زمان (عج) وشهدامحسوب میشن 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀شنبه های ام البنینی🥀 شنبه های ام البنینی از چه قرار است...؟ 👌دیدن کلیپ رو از دست ندید.... اگر حاجتمندی دست به دامان مادر باب الحوائج ابوالفضل عباس ع خانم ام البنین س شو ....🙏 💚✨💚✨ ام البنین دخــــــــیلم🤲 درمانده و ذلیـــــــلم🤲 تا ندهی مُـــــــرادم🤲 دست از تو بـــرندارم🤲 تورا به جان عـــــــباس😭 مکن تو ناامــــــــیدم😭 https://eitaa.com/shaidebrahimhadi0zolfaghari
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀شنبه های ام البنینی🥀 ❓شنبه های ام البنینی یعنی چی❓ °•مادر تو گفته ای الماس من °•جان تو جان حسین عباس من این که به نیت اهل بیت سفره میندازیم و نذر میکنیم و به واسطه این بزرگواران حاجت میگیریم میدونید دلیلش چیه؟🤔 دلیلش این که اهل بیت پیش خدا ابرو دارن🥲 وقتی مردم عراق برای خانم ام البنین نذر میکنن و حاجت هاشون رو میگیرن🙏🏻 باعث گسترش این سفره های ام البنینی در روز شنبه میشه حالا چرا مردم عراق شنبه رو انتخاب کردن؟🤔 چون شنبه روز شروع هفته هست برکت یک هفته خودشون رو با واسطه قرار دادن مادر علمدار از خدا میگیرن🖤 این سفره ها الان نه تنها دیگه در کشور عراق🇮🇶یا ایران🇮🇷بلکه در کشور های افریقایی هم برپا شده👏🏻 حالا ریشه این شنبه ها از کجاست؟🧐 ازکربلا و درب ورودی باب العباس کربلا😓 خوبیه این سفره ها میدونید چیه؟ این که اصلا کار بزرگ و سختی نیست و حتی شما هم میتونید تنهایی برپاش کنید💪🏻با یه استکان چای☕یا یک جعبه خرما یا حتی غذایی🥣که قرار برا جمع خانوادگی خودتون پخته بشه با نام مبارک خانم ام البنین بپزید‌. حتی با یک دور تسبیح صلوات📿 میتونید رزق یک هفته خودتون رو از خانم ام البنین بگیرید و هر حاجتی که دارید به درب خانه مادر باب الحوائج برید😞و مبلغ شنبه های ام البنینی باشید🌷 شنبه_های_ام_البنینی https://eitaa.com/shaidebrahimhadi0zolfaghari
عزیزان طبق روال شنبه ها سفره صلوات هدیه به حضرت ام البنین داریم این سفره به نیت تعجیل درفرج آقامون اباصالح المهدی(عج)و رزق کربلای همه مون پهن میشه کسانیکه مایل به گفتن صلوات هستن به نیت هر حاجتی که خودتون دارید تعداد صلواتهارو اینجا بهم بگید اجرتون باعلمدارکربلا @gomnam621 https://eitaa.com/shaidebrahimhadi0zolfaghari
✨چرابرای امام زمان (عج) بایدصدقه داد؟! وقتی حضرت صاحب (عج) بدنیا آمدند ، ابلیس (ل) فریاد بلندی به آسمان کشید ، که تا آن زمان اینطور فریاد نزده بود. همهء فرماندهان ابلیس جمع شدند و جویای علت شدند؛ ابلیس گفت: آخرین حجت خدا بدنیا آمد. با ظهور او ، مرگ ما فرا می‌رسد.! هرکدام ازشیاطین پیشنهادی دادند. یکی گفت؛ در کودکی او را بکشیم. ابلیس گفت: اگر او را بکشیم ، خودمان هم نابود می‌شویم (اشاره به حدیث لو لا الحجه لساخت الارض باهلها) شیاطین در آن جلسه به نتیجه نرسیدند لذا تصمیم گرفتند که سلامتی حضرت را به خطر بیندازند. هر روزه ، نه تنها من ، بنوعی باعث آزردگی قلب نازنین آن حضرت می‌گردم ؛ بلکه شیاطین هم دست بدست هم داده‌اند تا سلامتی آن مهر عالم آرا را به خطر بیندازند. 📚 شیخ عباس قمی (ره) ، منتهى الامال: ج ۱ ، ص ۱۸. https://eitaa.com/shaidebrahimhadi0zolfaghari
🍃 به کمک خدا و امام زمان و شهدا وهشتمین_ختم_صلوات به پایان رسید. ان‌شاءالله برای# صدوشصت ونهمین ختم_صلوات آماده شویم. تا ساعاتی دیگر...🕛 🔄 کانال رو به دوستان و آشنایان معرفی کنید. ممنون از فعالیت های خوب و پرتلاش همه دوستان.🌺🌺🌺 لبیک_یا_خامنه_ای امام_زمان https://eitaa.com/shaidebrahimhadi0zolfaghari
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚 🌷کانال شهیدبراهیم هادی. ذوالفقاری🌷👇 https://eitaa.com/shaidebrahimhadi0zolfaghari
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ 4⃣ پنجمین چله شهدا 💫 امروز ".یکشنبه 14آبان ماه" 📌روز "پانزدهم"چله زیارت عاشوراوصلوات 🌻اختصاص داردبه شهیدرضاسنجرانی و چهارده معصوم (ع) https://eitaa.com/shaidebrahimhadi0zolfaghari
شهید مدافع حرم رضا سنجرانی🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۵۶/۴/۲۲ محل ولادت: مشهد تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۷/۱ محل شهادت: سوریه مزار: گلزار بهشت رضا_مشهد https://eitaa.com/shaidebrahimhadi0zolfaghari
🔰گفتگو با خانواده شهید مدافع حرم رضا سنجرانی 🌷🌿پدر شهید رضا سنجرانی می‌گوید: رضا چهار بار به سوریه اعزام شد، اولین بار دو سال قبل شهادت بود، اصرار داشت تاسوعا و عاشورا در منطقه بماند، ماند و در نخستین روزهای محرم شهید شد. 🔷🔸🔷 در منطقه معروف به «کرار» بود، از همرزمان نزدیک شهیدان «مرتضی عطایی» و «حسن قاسمی دانا» که بعد از چهار بار اعزام اول مهرماه در دیرالزور شهید شد. شهید «رضا سنجرانی» رزمنده مدافع حرم ایرانی از لشکر فاطمیون بود که پس از جانبازی از ناحیه دست و پا در اول مهرماه و مصادف با دوم ماه محرم الحرام به مقام رفیع شهادت نائل شد. پدرش شهید سنجرانی می‌گوید: «رضا در 40 سالگی شهید شد و امروز بعد از 40 سال احساس می‌کنم پسرم را نمی‌شناختم، انگار از جنس ما آدم‌های عادی نبود، من خودم هم سال‌ها در جنگ هشت سال دفاع مقدس بودم اما رضا از من پیشی گرفت، او لایق شهادت بود و من نه.» 🌺رضا با خدا معامله کرد🌺 مادر خیلی کوتاه و مختصر سخن می‌گوید. حرف‌هایش را در چند جمله خلاصه کرده و می‌گوید: رضا با خدا معامله کرد از همان روز اول می‌دانستم این پسر پیش من نمی‌ماند و مال من نیست. روزی که می‌خواست به سوریه برود، گفتم: «من جواب بچه‌هایت را نمی‌توانم بدهم»، رضا گفت: «مادر! من اگر نروم از حرم دفاع کنم، شما فردا می‌توانی سرت را مقابل جدت حضرت زهرا(س) بالا بگیری؟ به حرم بی بی(س) جسارت می‌کنند، من چطور آرام بنشینم؟» حالا هم در عجبم که چرا اینقدر آرامم و صبور. مطمئنم در حقم دعا کرده وگرنه مگر می‌شو خار به پای فرزندی برود و مادرش آرام بنشیند. بخدا رضا برایم دعا کرده است. 🌹🍃آقای سنجرانی! از فرزندتان بگویید. چطور شد که آقا رضا به این نتیجه رسید که لباس مدافعان حرم را بپوشد؟ من خودم نظامی بازنشسته‌ام که در جبهه‌های هشت سال دفاع مقدس حضور داشتم اما مثل پسرم لایق شهادت نبودم، یادم می‌آید آن زمانی که جبهه می‌رفتم، هر بار که می‌آمدم با همان سن کم و دنیای کودکانه‌اش اصرار می‌کرد او را هم ببرم، خلاصه اینکه من سال‌ها نبودم و نقطه شروع حسینی شدن رضا و ارادتمندی وی به اهل بیت(ع) از همان روزها و سال‌هایی شروع شد که من جبهه بودم اما مادرش بچه‌ها را مسجدی و هیئتی بار آورد. رضا بزرگ شده مسجد و هیئت‌های عزاداری بود/بیشتر وقتش یا در مساجد می‌گذشت و یا به آموزش در پادگان در حقیقت رضا بزرگ شده مسجد و هیئت‌های عزاداری بود و به قولی مگر می‌شود بچه هیئتی باشی و جسارت به حرم بی بی زینب(س) را تاب بیاوری؟ رضا بسیجی فعال، قاری قرآن و مداح اهل بیت(ع) بود. خودش دوست داشت تمام وقتش را صرف ائمه اطهار(ع) کند. بیشتر وقتش یا در مساجد می‌گذشت و یا به آموزش در پادگان. طوری رفتار می‌کرد که انگار این روزمرگی‌ها برایش مهم نیست. مدرسه‌اش که تمام شد همین دانشگاه آزاد مشهد قبول شد. راستش از همان کودکی شوق لباس رزم داشت، با او خیلی صحبت می‌کردم، مثل دیگران درس‌ات را بخوان، سرکار برو و زندگی‌ات را بچرخان اما رضا ضمن تمام احترامی که برای خانواده قائل بود، همیشه حرف از هدفی بزرگ می‌زد و زندگی که برایش با این پشت میزنشینی‌ها معنایی نداشت. من به عنوان پدر این را فهمیده بودم که رضا راهش را انتخاب کرده و روحش در قالب یک زندگی مادی و عادی نمی‌گنجد. انگار ساخته شده بود که شبانه روز پوتین پایش کند و در لباس رزم باشد. در آزمون استخدام بانک ملی به درخواست من شرکت کرد و قبول شد، صبح تا عصر که در بانک بود اما بلافاصله بعد آن یا خودش را به پایگاه بسیج می‌رساند و یا کلاس‌های آموزش قرآنش در مساجد. با التماس در فاطمیون ثبت نام کرد/4بار به سوریه رفت 🌹🍃شهید سنجرانی جزو مدافعان حرم ایرانی بود که همراه بچه‌های افغانستانی فاطمیون راهی سوریه شد، این موضوع چطور اتفاق افتاد؟ چند بار رفت و بازگشت؟ ✨ادامه👇
راستش چون من مشکل قلبی دارم مراعاتم را می‌کرد و خیلی حرف‌ها را به من نمی‌زد، فقط بعدها از همرزمانش شنیدم که چون رضا ایرانی بود با هزار التماس و درخواست کاری کرد که با رزمندگان و برادران افغانستانی خود در قالب لشکر فاطمیون عازم سوریه شود. می‌گفتند آنقدر شوق جبهه و دفاع از حرم داشت که چاره‌ای جز موافقت با اعزامش نبود. رضا چهار بار به سوریه اعزام شد، اولین بار دو سال پیش بود. یادم می‌آید یک روز آمد و گفت: «من تا به حال از بانک مرخصی نگرفته‌ام و حساب کرده‌ام به اندازه سه ماه مرخصی دارم.» به من چیزی نگفت اما به همسرش گفته بود می‌خواهد به سوریه برود. من بعدها فهمیدم که کجا رفته است. بعد که متوجه شد من فهمیده‌ام، به سراغم آمد و گفت: «اجازه بده به سوریه بروم.» من گفتم: «رضا جان اگر مجرد بودی مشکلی نبود اما من جواب دو فرزندت را چه بدهم؟» این را هم بگویم که هنوز بچه‌هایش خبر ندارند پدرشان شهید شده است. اوایل اصلا من راضی نمی‌شدم، نگران بچه‌هایش بودم. اما رضا می‌گفت: «کسی که من را حمایت کرده، فرزندانم را هم حمایت می‌کند.» و بالاخره رفت، راستش من و مادرش به رضا افتخار می‌کردیم اما نمی‌توانستیم نگرانش نباشیم. دومین بار که رفت، در «تدمر» از ناحیه پا مجروح شد، منتقلش کردند مشهد و با وجود عمل جراحی و جایگذاری پلاتین در پایش اما باز هم می‌رفت پادگان برای آموزش، بار سوم که رفت از ناحیه دست هم مجروح شد. قبل از آخرین اعزام به رضا گفتم: «تو هم دستت مجروح شده و هم پا، دیگر جایی برای رفتن نداری، چطور می‌خواهی دفاع کنی؟» رضا گفت: «می‌توانم» و باز رفت ولی این آخرین رفتنش بود که بازگشتی نداشت، دلتنگم در نخستین روزهای محرم شهید شد 🌹🍃از آخرین اعزام شهید سنجرانی بگوئید. همسر و فرزندان رضا را برده بودند سوریه، هم برای زیارت و هم اینکه رضا را ببینند، ماموریتش تمام شده بود، به او گفته بودند با همسرت برو مشهد اما رضا اصرار داشت تاسوعا و عاشورا در منطقه بماند، رضا ماند و در نخستین روزهای محرم شهید شد.بعد از اینکه رضا همسر و فرزندانش را از سوریه به مشهد بدرقه کرد عملیات در دیرالزور آغاز شد، همسرش می‌گفت: «شب قبل از عملیات، رضا پیام داد که "اگر شهید شدم حلالم کن."» معمولا اینطور پیام‌ها را رضا برای من نمی‌فرستاد، می‌دانست بخاطر مشکل قلبی طاقت ندارم. 🌹🍃چطور از شهادتش باخبر شدید؟ یک روز پسرانم همه با هم آمدند خانه، ساعت از 11 شب گذشته بود، گفتم: «شما سابقه ندارد این موقع شب باهم بیایید. چیزی شده؟» گفتند: «در همین مسجد سر کوچه بودیم و گفتیم بیاییم سری به شما بزنیم.» پرسیدند: «از رضا خبر نداری؟» گفتم: «نه؛ دو روز است خبری ندارم.» کمی این پا و آن پا کردند و گفتند: «بابا شایعه است که می‌گویند رضا مجروح شده.» همانجا شصتم خبردار شد. گفتم: «نیاز به این پا  و آن پا کردن نیست، اگر رضا شهید شده راستش را بگوئید.» اول به ما گفتند در عملیات چهار نفر بودند و یک نفر شهید و سه نفر مجروح شده اما بعد مشخص شد یک نفر مجروح و سه نفر شهید که پسر من هم در میان آن سه شهید بوده است. یادم می‌آید خبر شهادتش که تائید شد مادرش رفت در اتاق دیگر، من نشستم با خودم خلوت کردم، برای حال خودم و همه سال‌هایی که جنگیدم و لیاقت شهادت نداشتم روضه خواندم، من خودم مداح بوده‌ام و رضا هم مداح بود و دیگر پسرانم هم، رضا هم مداحی می‌کرد و هم قاری قرآن بود. 🌹🍃شهید سنجرانی چه سمتی در منطقه داشت؟ به من که راستش را نمی‌گفت، تازه بعد از شهادتش فهمیدم که مسئول محور و مسئول آموزش بوده، هر بار که از او می‌پرسیدم می‌گفت: «من آنجا یا برای رزمندگان آب می‌برم یا در آشپزخانه کار می‌کنم و گاهی چای می‌ریزم و خلاصه پشت خط کار می‌کنم.» پسرانم بعضی شب‌ها با رضا از سر مزاح دعوا می‌کردند که کداممان اول شهید می‌شویم 🌹🍃بعد از مجروحیتش، هیچ وقت نخواستید مانع رفتنش به سوریه بشوید؟ از خاطرات پدر و پسری‌تان بگویید. رفتارتان با هم چطور بود؟ جالب است این را بگویم رضا همه تلاشش را می‌کرد که ما مانع رفتن دوباره‌اش نشویم، بعد از سه بار اعزام که هم دست و هم پایش مجروح شده بود، در خانه طوری وانمود می‌کرد که انگار هیچ چیزی نشده، حتی گاهی کارهای سنگینی در خانه انجام می‌داد تا نشان دهد حالش خوب است. من به همسرش هم گفتم: «رضا راهش را انتخاب کرده بگذار برود.» من با رضا پنج فرزند دارم و رضا فرزند ارشد خانواده بود. خدارا شکر می‌کنم همه شان یا قاری قرآن هستند یا حافظ قرآن، پسرانم که همه بسیجی‌اند و یادم هست بعضی شب‌ها با رضا از سر مزاح دعوا می‌کردند که کداممان اول شهید می‌شویم. ✨ادامه👇
من و رضا خیلی با هم شوخی می‌کردیم، همیشه از منطقه زنگ می‌زد و به شوخی می‌گفت: «چطوری حاجی سنجر؟» یک روز من هم به شوخی به رضا گفتم: «گیرم که شهید شدی، شهادتت چه گلی به سر من می‌زند؟» خندید و گفت: «بابا من اگر شهید شوم عظمت پدری‌ات را بالا می‌برم، مطمئن باش مایه عزتت خواهم شد.» و واقعا هم همین شد، همین دو سه روز پس از شهادتش به من اثبات شد. هنوز از خیلی اتفاقات و حرف‌هایش مات و مبهوت مانده‌ام، حالا در دلم با او حرف می‌زنم و می‌گویم: «رضا! بابا هنوز در این 40 سال نشناختمت، من این دو روز فهمیدم که تو چقدر آسمانی بودی.» 🌹🍃حتما شنیده‌اید که برخی می‌گویند مدافعان حرم  برای پول می‌روند سوریه و حرف‌هایی را نقل می‌کنند که مایه رنجش دل رزمندگان و خانواده‌های شهدا می‌شود. شما پاسخ این حرف‌ها را چه می‌دهید؟ این‌ها فقط یاوه سرایی است، می‌خواهند دور حرم بی بی خالی شود، اگر بخواهیم گوشمان را معطل شنیدن چنین حرف‌هایی کنیم کلاهمان پس معرکه است، همه فرزندانم فدای حضرت زینب(س)، همه ما سربازان روح الله و امام خامنه ای هستیم. فقط یک چیز را باید بگویم آن هم اینکه رضا کارمند بانک بود، مشکل اقتصادی و معیشتی هم نداشتیم، نه برای پول رفت و نه برای چیز دیگر، فقط عاشق لباس رزم بود و عاشق روضه‌های حضرت زینب(س). باید می‌رفت و در این راه هم شهید شد. من هم در جبهه‌ها بوده‌ام اما چقدر حسرت می‌خورم به پسرم، او رفت و من جاماندم. یادم می‌آید رضا بارها برایم تعریف می‌کرد در بانک برایش کادو می‌آوردند، زمانی که 80 هزار تومان حقوق می‌گرفت یکی از مشتری‌ها 100 هزار تومان هدیه پول نقد داده بود، خوب یادم هست همه را برمی‌گرداند، من از کودکی بچه‌هایم را با نان حلال بزرگ کردم، این را گفتم که بگویم درد دارد که انگ پول به حرکتی بزرگ در مسیر یک عقیده برای یک رزمنده بزنند. https://eitaa.com/shaidebrahimhadi0zolfaghari