eitaa logo
شجره طیبه🌳🌷
92 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
394 فایل
پیام های خود را برای اینجانب ارسال فرمایید https://eitaa.com/ma_najafi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بصیر
🔴بخشی از افزایش قیمت‌ها تعمدی است/ شاهد بی‌انضباطی مالی دولت به شکل دستوری بودیم ♦️اذعان حسین راغفر اقتصاددان اصلاح طلب: اگر دولت سیزدهم کار خود را با اقتدار آغاز نکند و یکی از اصلی‌ترین برنامه‌هایش برخورد قاطع با مفسدان و افرادی که بازارها را دستکاری می‌کنند نباشد، ثبات سیاسی در کشور به شدت به مخاطره می‌افتد. ♦️بخش قابل توجهی از جریانی که به دنبال افزایش قیمت هستند، از منتفعان اصحاب قدرت و ثروت در 3 دهه اخیر بودند که یکی از اقدامات دولت سیزدهم باید مبارزه با این افراد و کاهش قیمت‌ها باشد. ♦️آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی حاضر به رفع تحریم‌ها نخواهد بود مگر اینکه تعهدات بزرگتری برای کنترل جمهوری اسلامی و زمینه‌سازی مداخلات بعدی به دست بیاورد. معتقدم احیای برجام در شرایط کنونی به هیچ وجه منطقی نیست. ♦️در تمام این سال‌ها بالاترین بازدهی در حوزه‌های سفته‌بازی و فعالیت‌های نامولد و در خرید و فروش ارز، سکه و املاک بوده است و اخیرا نیز کاغذبازی در بازار سهام شکل گرفت. تا زمانی که یک نظام مالیاتی کارآمد و چابک برای این دسته از فعالیت‌های غیرمولد ایجاد نشود و این مالیات به بخش تولید نرسد، تولید به صورت کامل به محاق می‌رود.
هدایت شده از بصیر
🔴 کیمیا علیزاده؛ از قهرمانی و تقدیر تا خارج شدن از کشور تا مسابقه با پرچم پناهندگان ✍️مهدی پیش بین 🔴امروز مسابقه میان ناهید کیانی از ایران و کیمیا علیزاده از تیم پناهندگان برگزار شد که متاسفانه نماینده کشورمان شکست خورد. خب عده ای ناراحت از این شکست، میگویند چرا کاری کردید که کیمیا علیزاده از ایران برود؟! آنقدر اذیتش کردید که رفت و ... قطعا ما هم از اینکه قهرمانی از کشور برود ناراحتیم ولی چیزی که ما در مورد کیمیا علیزاده پس از مقام سومی المپیک ۲۰۱۶ ریو دیدیم، سراسر احترام و تشویق مالی و معنوی بود. 🔸پس از کسب مدال با ارزش در المپیک ریو ۲۰۱۶ از رهبر انقلاب تا رئیس جمهور و رئیس مجلس و معاون امور زنان ریاست جمهوری و هنرمندان و گروه های مختلف همگی در پیام ها و برنامه های جداگانه کیمیا علیزاده را تشویق کردند. 🔸پس از بازگشت کیمیا علیزاده به شهر محل زندگی اش کرج، جشن باشکوهی برای وی گرفته شد و ربیعی وزیر وقت کار و تعاون سخنران ویژه این جشن شد. وی در همان برنامه شمش طلا به کیمیا علیزاده هدیه داد. 🔸همچنین وزارت ورزش و جوانان ۳۰۰ سکه طلا به وی اهدا کرد. 🔸استانداری البرز هم یک دستگاه آپارتمان به کیمیا علیزاده تقدیم کرد. 🔸یک دستگاه خودرو پژوپارس و ۱۰۰ میلیون تومان وجه نقد هم به وی دادند. 🔸همچنین نماینده ولی فقیه در استان البرز در مراسمی جداگانه از ایشان تقدیر کردند. 🔴متاسفانه کیمیا علیزاده به خاطر کم تجربگی اسیر دست عده ای شیاد شد که به خاطر اهداف سیاسی شان علیزاده را فریب داده و از کشور خارج کردند. امیدواریم ایشان متوجه این اشتباهات شود و به وطن خودش برگردد.
جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد. بعد آینه‌ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟ جواب داد: خودم را می‌بینم. دیگر دیگران را نمی‌بینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده‌ی اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایه‌ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شی‌ شیشه‌ای را با هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آنها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوست‌شان بداری ✍کوتاه ترین داستان غمگین دنیا یک بیت از سعدی است... شخصی همه شب بر سر بیمار گریست چون صبح شد او بمرد و بیمار بِزیست 💠دو کس مُردند و حسرت بردند: یکی آن که داشت و نخورد و دیگری آن که دانست و نکرد ─┅ঊ❁🌺💠🌺❁ঊ┅─ *اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* *گروه صالحانه* *کانال طوبی* https://chat.whatsapp.com/BZkyr1X7ZJECJbNPKelp5l طوبی 2 https://chat.whatsapp.com/DwhYzXBtcJv1DRyBOtJCTm *شجره طیبه* "ایتا و سروش" @shajare_tayebe ┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅
در زمانهاى قديم، مردی ساز زن و خواننده ای بود؛ بنام "برديا" که با مهارت تمام می نواخت و همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت... بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می لرزند و توان ادای نت ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می شود. عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید. بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند . بردیا سازش را که همدم لحظه های تنهاییش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد. در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت. بردیا می نواخت و خدا خدا می گفت و گریه می کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می ریخت و از خدا طلب مرگ می کرد. در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه های خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست. شیخ ابوسعید ابوالخیر را دید در حالی که کیسه ای پر از زر در دستان شیخ بود. شیخ گفت این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن. بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می رسید که تو خود را به من رساندی؟ شیخ گفت هرگز. بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش می شنود و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم. به من در رویا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر، مخلوقی مرا می خواند برو و خواسته او را اجابت کن. بردیا صورت در خاک مالید و گفت خدایا عمری در جوانی و درشادابی ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند. اما یک بار فقط برای تو زدم و خواندم. اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی. ─┅ঊ❁🌺💠🌺❁ঊ┅─ *اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* *گروه صالحانه* *کانال طوبی* https://chat.whatsapp.com/BZkyr1X7ZJECJbNPKelp5l طوبی 2 https://chat.whatsapp.com/DwhYzXBtcJv1DRyBOtJCTm *شجره طیبه* "ایتا و سروش" @shajare_tayebe ┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅
*🟢درسی از مکتب امام هادی علیه السلام* *❇️ حديثى است از امام هادى (سلام اللّه عليه)، مى‏ فرمايد:* *🔸مَنْ هانَتْ‏ عَلَيْهِ نَفْسُهُ‏ فَلا تَأْمَنْ شَرَّهُ‏* *(تحف العقول با ترجمه، ص 512، حديث 14)* *🔹ترجمه : اگر كسى خودش در نزد خودش خوار بشود، اگر كسى احساس بزرگوارى را در خودش از دست بدهد،* *يعنى خود را به عنوان يك موجود بزرگوار حس نكند- و به تعبيرى امروزى نزديك به اين تعبير- كسى كه در روح خودش احساس شخصيت اخلاقى و معنوى نكند،* *از شر او بترس، از شر او ايمن مباش.* *✅ برحسب كلام امير المؤمنين: "مَنْ كَرُمَت عَلَيْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَيْهِ شَهَواتُهُ"* *اگر كسى در روح خود احساس شرافت و بزرگوارى بكند، براى او شهوت‏رانى و دنبال هواى نفس رفتن كار منفورى است و نرفتنش كارى آسان* *✅ [و برحسب كلام امام هادى عليه السلام‏] برعكس، آن كسى كه اين احساس در او نيست و در خود احساس نمى‏ كند كه من كسى هستم، شخصيتى هستم، شرافتى دارم، بزرگوارى اى دارم، آن كسى كه اين احساس را باخت همه چيز را باخته است، "فلا تَأْمَنْ شَرَّهُ" .* *✅ اگر انسان احترام ذات را از دست داد به فساد اخلاق كشيده مى‏ شود ( مَنْ هانَتْ‏ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأْمَنْ شَرَّهُ‏*) *✅ و چون به واسطه عدم احترام اجتماعى، شخصيت اجتماعى را از دست داده، مانعى براى فساد و گناه نمى‏ بيند.* *🔹مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (فلسفه اخلاق)، ج‏22، ص: 574-573- و ص 427- با ویرایش جزئی -* ─┅ঊ❁🌺💠🌺❁ঊ┅─ *اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* *گروه صالحانه* *کانال طوبی* https://chat.whatsapp.com/BZkyr1X7ZJECJbNPKelp5l طوبی 2 https://chat.whatsapp.com/DwhYzXBtcJv1DRyBOtJCTm *شجره طیبه* "ایتا و سروش" @shajare_tayebe ┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅
*⭕️ دوستى خدا، بالاتر از همه دوستيها* *🔻ما بچه ‏هايمان را دوست داريم. آيا حسين بن على عليه السلام بچه ‏هاى خود را دوست نداشت؟! مسلّماً او بيشتر دوست داشت.* *🔻ابراهيم خليل اين‏طور نبود كه كمتر از ما اسماعيلش را دوست داشته باشد؛ خيلى بيشتر دوست داشت به اين دليل كه از ما انسانتر بود و اين عواطف، عواطف انسانى است. او انسانتر از ما بود و قهراً عواطف انسانى او هم بيشتر بود.* *🔻حسين بن على عليه السلام هم بيشتر از ما فرزندان خود را دوست مى‏ داشت اما در عين حال او خدا را از همه كس و همه چيز بيشتر دوست مى‏ داشت، در مقابل خداوند و در راه خدا هيچ كس را به حساب نمى‏ آورد.* *▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏17، ص: 225-- با ویرایش جزئی -* ─┅ঊ❁🌺💠🌺❁ঊ┅─ *اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* *گروه صالحانه* *کانال طوبی* https://chat.whatsapp.com/BZkyr1X7ZJECJbNPKelp5l طوبی 2 https://chat.whatsapp.com/DwhYzXBtcJv1DRyBOtJCTm *شجره طیبه* "ایتا و سروش" @shajare_tayebe ┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅
هدایت شده از بصیر
❗️❗️❗️" آقایان گرانی‌ ها عمدی است "، مطلبی که جناب رئیسی و اژه‌ای باید بخوانند 🔖"حسین راغفر"، از چهره‌های اقتصاددان: 🔹عده‌ای نگران تلاش‌های دولت بعد برای کاهش قیمت‌ها هستند بنابراین بخشی از این افزایش قیمت‌ها ناشی از فضاسازی‌ها و تعمدی است و می‌بینیم که برخی از صنوف علیرغم قیمت‌های تعجب‌برانگیز مدعی زیان‌ده بودن هستند و خودروسازی‌ها می‌گویند به ازای تولید هر خودرو ۴۰ میلیون تومان ضرر می‌دهند یا اینکه تولیدکنندگان مصالح ساختمانی هر روز قیمت‌ها را بالا می‌برند. 🔹عده‌ای در این جریان به دنبال این هستند تا بتواند قیمت‌ها را دوباره در دولت بعد بالا ببرند و میزان موفقیت آنها بستگی به این دارد که دولت بعد چقدر آمادگی مقابله با این کانون‌های فساد را داشته باشد. 🔹بخش قابل توجهی از جریانی که به دنبال افزایش قیمت هستند، از منتفعان اصحاب قدرت و ثروت در ۳ دهه اخیر بودند که یکی از اقدامات دولت سیزدهم باید مبارزه با این افراد و کاهش قیمت‌ها باشد. 🔹اگر دولت سیزدهم کار خود را با اقتدار آغاز نکند و یکی از اصلی‌ترین برنامه‌هایش برخورد قاطع با مفسدان و افرادی که بازارها را دستکاری می‌کنند نباشد، ثبات سیاسی در کشور به شدت به مخاطره می‌افتد. 🔍نکته و نظر: 📌آنچه که آقای راغفر گفته‌اند حرف درست و دقیقی است که البته در تمام طول ۸ سال گذشته باید به جای آنهمه سیاه‌نمایی اقتصادی و گفتن حرف‌های بیربط درباره علت گرانی‌ها گفته و مطالبه می‌شد. 📌معضل اصلی اقتصاد ایران قیمت‌های لجام‌گسیخته‌ای است که از هیچ قاعده بازاری، دلاری، تورمی و تحریمی پیروی نمی‌کنند و صرفا با اغراض سودپرسی و سیاست‌بازی است که بالا و پایین می‌شوند و این بلیّه حل نخواهد شد مگر با نظارت جدی و جهادی دولت و سپس قوه قضائیه. 📌البته بدیهیست که دولت آقای روحانی در تمام طول ۸ سال گذشته هیچ اعتقادی به این کار عقلانی نداشت و آنرا رها کرد و اکنون که این کار رها شده است بایستی انتظار داشت که قوه قضائیه بعنوان مدعی‌العموم وارد قضیه شود و به سودپرستان اجازه جولان در بازار معیشت مردم را ندهد. 📌رویکردی که خوشبختانه با دستور رئیس جدید قوه قضائیه گویا در حال عملی شدن است و قرار است قوه قضائیه وارد کارزار مبارزه با "اشرار اقتصادی" شود. البته اگر این دستور مهم در حد بخشنامه‌ها نماند و بصورت جهادی اجرا شود...
هدایت شده از بصیر
⁉️این خاطرات را نخوانده ای؟!( قسمت اول) 🔻متن پیش رو بخش‌هایی از سخنرانی شهید سپهبد صیاد شیرازی ۱۲۵ روز قبل از شهادت ایشان و در تاریخ۱۳۷۵/۹/۱۵ است که در جلسه شب خاطره مسجد جامع قلهک تهران ایراد شده است 🔻ساعت ۸:۳۰ شب از ستاد کل به من زنگ زدند و گفتند که دشمن از سرپل ذهاب و گردنه پاتاق با سرعت جلو می‌آید، من گفتم خدایا کدام دشمن از یک محور سرش را انداخته پایین می‌آید! این چه جور دشمنی است؟! گفت: ما نمی‌دانیم، گفت رسیده‌اند به کرند و آنجا را هم گرفتند. بعد هم حرکت کرده به سمت اسلام آباد غرب، بعد هم کرمانشاه و همین طور دارد جلو می‌آید 🔻این چه دشمنی است؟ ما همچنین دشمنی ندیده بودیم که اینطور از یک جاده سرش را بیندازد پایین و بیاید جلو! گفتند به هر صورت ما نمی‌رسیم. گفتم: خب حالا شما چه می‌خواهید؟ گفتند: شما بیایید برویم منطقه. حواسمان پرت شده بود که این دشمن چیست؟ گفتم: فقط به هواپیما بگویید آماده باشد که با هواپیما برویم به طرف کرمانشاه. هواپیما را آماده کردند. ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه به کرمانشاه رسیدیم. در کرمانشاه حالت فوق العاده‌ای بود، مردم از شدت وحشت بیرون از شهر ریخته بودند! جاده کرمانشاه- تاق بستان که تقریباً حالت بلوار دارد، پر از جمعیت بود. ساعت ۱:۳۰ شب پاسدارها آمدند وگفتند که ما در اسلام آباد بودیم که دیدیم منافقین آمدند. تازه فهمیدم که اینها منافقین هستند که کرند و اسلام آباد غرب را گرفتند. یک پادگانی در اسلام آباد بود که ارتشی‌ها آنجا نبودند. 🔻منافقین آمده بودند و پادگان ارتش را گرفتند. فرمانده پادگان که سرهنگ بود، مقاومت کرده بود، همانجا اعدامش کرده بودند. منافقین می‌خواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام آباد تا کرما‌نشاه با هروسیله‌ای که داشتند از تراکتور و ماشین آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی اینها را گرفت، خود مردم بودند. 🔻آقای شمخانی آن موقع معاون عملیات ستاد کل بود و من وقتی به کرمانشاه رسیدم، آقای شمخانی آنجا بود. اول کار به من گفت: ما که کسی را نداریم که روی زمین دفاع کنیم، نیروهایمان همه توی جبهه‌های جنوب هستند. اینجا کسی را نداریم. به هوانیروز که پایگاهش همین نزدیکی است، زنگ بزن بگو ساعت ۵ صبح آماده باشند که من بروم توجیهشان ‌کنم. ساعت ۵ صبح رفتیم. همه خلبان‌ها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای هست. 🔻دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین جور سر پایین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین طور از روی جاده می‌رفتیم نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه مرصاد». من یک دفعه دیدم، وضعیت غیرعادی است، با خاک ریز جاده را بستند یک عده پشتش دارند با تفنگ دفاع می‌کنند. ملائکه و فرشتگان بودند! از کجا آمده بودند؟ کی به آنها مأموریت داده بود؟! معلوم نبود. هلیکوپتر داشت می‌رفت. یک دفعه نگاه کردم، مقابل آن طرف خاک ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار می‌آورند تا از این خاک ریز رد بشوند. به خلبان‌ها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را می‌زنند. به اینها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: اینها را می‌بینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. 🔻خلبان‌های دو تا کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یک دفعه داد و بیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودی اند. چی چی بزنیم اینهارا؟! خوب اینها ایرانی بودند، دیگه مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هر چه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلیکوپتر.
هدایت شده از بصیر
⁉️این خاطرات را نخوانده ای؟!(قسمت دوم) 🔻حالا کار خدا را ببینید منافقین ناشی بودند،منافقین مثل این‌که متوجه بودند که ما داریم بحث می‌کنیم راجع به این‌که می‌خواهیم آنها را بزنیم، سرلوله توپ را به طرف ما نشان ه گرفتند. من خودم توپچی بودم. اگر من می‌خواستم بزنم با اولین گلوله، مغز هلی کوپتر را می‌زدم. چون با توپ خیلی راحت می‌شود زد. فاصله با برد ۲۰ کیلومتر می‌زنیم، حالا که فاصله ۵۰۰ متری، خیلی راحت می‌شود زد. اینها مثل این‌که وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‌ها را؟ اینها بچه کرمانشاه بودند، با لهجه کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الآن حسابش را می‌رسیم. سوار هلی کوپتر شدند و رفتند. اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات شان خود ماشین منفجر شد. بعدهم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتشفشان می‌رفت بالا. بعد هم اینها را هر چه می‌زدند، از این طرف، جایشان سبز می‌شدند، باز می‌آمدند. من دیگه به هلی کوپتر کبری گفتم: بچه ها! شماها بزنید؛ ما بریم به دنبال راه دیگه. چون فقط کافی نبود که از هوا بزنیم، باید کسی را از زمین گیر می‌آوردیم. ما دیگه رفتیم شناسایی کردیم؛ یک عده در سه راهی روانسر، یک عده در بیستون و فلاکپ، هرچه گردان بود، اینها را با هلی کوپتر سوار می‌کردیم، دور اینها می‌چیدیم. مثل کسی که با چکش می‌خواهد روی سندان بزند اول آزمایش می‌کند بعد می‌زند که درست بخورد. ما دیگر با خیال راحت دور آنها را گرفتیم. 🔻محاصره درست کردیم؛ نیروهای سپاه هم از خوزستان بعد از ۲۴ ساعت رسید. نیروهای ارتش هم از محور ایلام آمد. حال باید حساب کنید از گردنه "چهار زبر" تا گردنه حسن آباد، پنج کیلومتر طولش است. همه اینها محاصره شدند ولی هر چه زده بودیم، باز جایش سبز شده بود. بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند... بعضی از آنها فراری می‌شدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‌کشیدیم، نمی‌آمدند. می‌رفتیم دنبال آنها، می‌دیدیم مرده‌اند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی اینها، دخترها مثلاً فرماندهی می‌کردند. از بیسیم‌ها شنیده می‌شد: زری، زری! من بگوشم. التماس، درخواست چه بکنند؟ اوضاع برای آنها خراب بود. ما دیدیم اینها هم منهدم شدند... 🔰به هرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه شریفه، عمل کرد. که خداوند در آیه شریفه می‌فرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دست شما عذاب می‌کنم و دل‌های مؤمن را شفا می‌دهم و به شما پیروزی می‌دهم.» (توبه-۱۴) و نقطه آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف ترین و خبیث ترین دشمنان ما (منافقین) در اینجا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.
هدایت شده از بصیر
2.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️اعتراف کارشناس شبکه BBC به پروژه بهشت سازی از غرب: 🔶ما از غرب یه جامعه فوق العاده ایده آل ساختیم که همه چی اونجا فراهمه ! اما آسفالت‌ های پایتخت ایران خیلی بهتر از آسفالت‌ های پایتخت آمریکاست و ...