「شاخ ݩݕاٺツ」
برام بنویسید که توی زندگی چیا بیشتر شمارا عصبانی میکنه وبهم میریزه؟ اینم آیدی برای اینکه حرفاتون ر
سلام سلام رفقای دورهمی😉
عبادتهاتون قبول باشه 🤲
امیدوارم دیروز نهایتِ استفاده رو از #عرفه برده باشید؛
میدونید که در روز عرفه ؛گناهانی آمرزیده میشن که هیچ روزِ دیگهای بخشیده نمیشن☺️
قرار پنج شنبه ها که یادتون هست😊
#حرفهای_منوتو
عیدقربان مبارک
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
「شاخ ݩݕاٺツ」
✅ تکنیکهای #کنترل_خشم #حرفهای_منوتو 🌱💚🌱 🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید. @shakh_nabat_1400
یه کلیپ هم بود دیدید و گوش دادید😊
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
چه حسی دارید که به شما فرصت دوبارهای دادند و انگار از مادر متولد شدین؟ 🕊
پاکِ پاک، بیگناهِ بیگناه🤍✨
یاد حدیثی از پیامبر اسلام افتادم:
گناهکارترین فرد در #عرفه، کسی است که شَک کنه بخشیده شده یا نه!
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
حالا بیاییم سر بحث امشبمون
امشب قراره درمورد فضای تنهایی باهم صحبت کنیم
فضایی که حداقل یکبار تجربش کردید
نیم ساعت بیشتر وقتتون رو نمیگیرم، جایی نرید هاااا😉
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
راستی خیلی دوست دارم اگر انتقادی دارید حتما خصوصی برام بنویسید
مطمئن باشید جنبه نقد دارم 😁
و خیلی خیلی هم خوشحال میشم☺️
چون باعث میشه آدم پیشرفت کنه 👌
ومن دوست دارم کانال پیشرفت داشته باشه 😊
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
تنهایی!!!😶🌫
اصلا چرا تنها هستیم؟
زمانیکه احساس تنهایی میکنیم چیکار کنیم؟
شایدم باید بگم چیکار کنیم تنها نباشیم؟🤔
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
اصولاً خودمون نمیدونیم تنهاییم 😩
درست موقعی که به یک مشکلی برمیخوریمو نیازداریم یکی باشه که باهاش دردودل کنیم
اونموقعاست که باخودمون فکر میکنیم
چرا هیچکسی نیست منوبفهمه؟ 🤯
چرا هیچکسی نیست باهاش راحت حرفاموبزنم؟😵💫
اینجور وقتها
چون هیچ دوستی نداریم خیلی احساس تنهایی میکنیم
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
والبته باید بگم
دیرم به فکرافتادیم که یک دوستیو پیدا کنیم تا بتونه شریک شادیها وغصههامون بشه
بیاید یک نگاهی به دور وبرمون کنیم.
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
الان هممون سرگرم شبکههای اجتماعی مختلف مثل ایتا وتلگرام و اینستگرام شدیم
هرکسی رو هم میبینی از کوچک تا بزرگ یک گوشی دستشه وبا یک عالمه گروه ودوستهای مجازی خودشو سرگرم کرده...
تازه فکرم میکنه که من چقدر آدم اجتماعی هستم وچقدررر دورو برم شلوغه😕
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
اما در واقعیت اینطوری نیست
دقیقا اونجایی که نیاز به کمک کسی داری
همون آدمایی که توی فضای مجازی باهاشون درارتباط بودیم حتی بهشون زنگم بزنیم بعضا حاضر نیستن کمکمون کنند وحتی باهامون حرف بزنن
پس اینجاس که تنهایی را بیشتر حس میکنیم...
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
بیاید خیلی هم از خودمون واطرافیانمون دور نشیم 🤝
ممکنه من وشما هم این احساس تنهایی را داشته باشیم
اماخوب طیفهایش در هرکدوممون متفاوته
بعضیها اصلا هیچ دوستی ندارن
بعضیا دوستای کمتری دارن...
تنهایی معضلیه که باید زودتر حل بشه قبل اینکه سبب مشکلات جدی تری بشه
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
🖇
خیلی از مسائل ومشکلات زندگیمون وصله به همین عواطف واحساساتی که بخاطر تنهایی ایجاد شدن
-بعضیوقتا میلیونها تومن پولداشته باش ولی وقتی کسی رو نداری که کنارش لذت ببری
پس احساس تنهایی میکنی 😔
_توی زندگیت کسی رو دوستنداری وحتی یادنگرفتی چجوری ارتباط صحیح برقرار کنی
پس احساس تنهایی میکنی...
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
بچهها در گاماول
بهتره باآدمهایی که الانتوی زندگیمون هستن ارتباط بهتری ایجاد کنیم
ذهن ما ایدهآل گراهست ومعمولا دوستداره با آدمهایی که از سطح خودش بالاترن
باایمانن؛ تحصیلکردن؛ معروفن؛پولدارن؛ دوستی برقرار کنه
#حرفهای_منوتو 🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
اما بهتره
برای شروع با آدمایی که الان توی زندگیمون هستن وروزانه باهاشون درتعاملیم ارتباط برقرارکنیم
یا به عبارتی بیشتر بهشون اهمیت بدیم
مثلا وقتی که همسایتون رامیبنید ازش در مورد روزمرگی هاش بپرسید حالواحوالش چطوره اوضاع کسب و کارش چجوریه
از اقوامت؛همکلاسیات؛ همکارات؛دوستات و همهکسایی که در طول روز بیشتر میبنیشون ودر حال حاضر داخل زندگیمون هستن بیشتر بپرسیم
درطول روزممکنه با ۱۰ نفر ارتباط داشته باشی
نباید این۱۰ نفر را آدمایکمرنگی فرض کنی
چون دائما داری میبینشون پس آدمای تاثیرگذاری برای جلوگیری از تنها بودنت هستند
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
پس یادت باشه
نقطهی شروع با همین آدمایی که الان توی زندگیتن رقم میخوره
تعارفم بذار باخودت کنار
اکر سطحشون از نظر ذهنت پایینه هیچ مشکلی نیست
سعی کن به مرور زمان ارتباطاتی با سطحهای بالاتر هم ایجاد کنی
ولی یادت نره باآدمایی شروع کنی که الانتویزندگیتن😉
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
شاید سوال همتون باشه که چجوری میتونم ارتباطات جدیدی بسازم؟
دایره ارتباطات را افزایش بده 👌👌👌
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
چجوری؟
یک مثال کوچک برات میزنم تابتونی برای خودت یک الگو بسازی😌
زمانی که قراره با یکی از دوستات بری بیرون بهش پیشنهاد بده تا اون هم یکی ازدوستاش راهمراهش بیاره که ۳نفره برید بیرون
این باعث میشه یک نفر جدید بیاد توی زندگیتون😉
همین یک نفرها
ممکنه کلی زندگیتون رو تغییر بدن وشمارا در مسیر درست تری حرکت بدن.
وازهمه مهمتر دوست خوبی پیدا کردی که هم شما را از تنهایی درمیاره وهم شمارا توی مسیر موفقیت همراهی میکنه 😊
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
آخر حرفام میخوام اینو بگم
اگر یک روز تنها هم موندید غصه نخورید
یادتون بیاد
ما از ذات وجود خداوندیم☺️😍
وخداوند هم تنهای مطلقه
نزدیکترین دوستتت
به ما همون خدای مهربونه ❤️
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
من دیگه دارررم میرم👋👋
حرفی_نقلی دارید بفرستید بیاد😉
منتظر حرف ها و نظراتتون میمونم.😌
اینم آیدی برای اینکه حرفاتون رو برام بنویسید.
@Samin_43
شبتون ستاره بارون 😴
#حرفهای_منوتو
🌱💚🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
دوست دارید یه گروه ناشناس داشته باشیم که اونجا برامون سوالات یا نقدهاتون رو بفرستید😊🤔
لطفا اینو تو شخصی من بهم بگید ممنونم👌
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
سلام سلام سلام 👋
به دخترای زیبا و خنده رو عزیز 🧕🧕🧕
دوست جووونیهای خودم 😘
مسابقه داریم چه مسابقه ای😇
عیدتون مباررررکا🌸🌸🌸
دوستان عزیزم همانطورکه گفته بودیم
جشن بزرگ غدیر را با حضور شما عزیزای دل داریم 😊
اینم لینک مسابقه👇👇
https://survey.porsline.ir/s/OYpjkXnU
در همان روز جشن سینما بهاران ۱۱ تیر ماه جوایز اهداء خواهد شد.
جوایز کارت هدیه میباشد👏
نفراول ۳۰۰
نفردوم ۲۰۰
نفرسوم ۱۰۰
با کلی برنامه های شاد و جذاب ، قرائت قران ، مولودی خوانی، بازی، مسابقه، جایزه، هدیه به سادات، پذیرایی و ....
منتطرتونیم☺️
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
「شاخ ݩݕاٺツ」
سهراب که انگار با سید رودربایسی دارد ، چشمی گفت و همراه او راهی حمام شد... داخل حوض بزرگ آب شدند، نو
🐎🐎🕌🐎🕌🕌🐎
رمان باستانی، عاشقانهمذهبی #روایت_دلدادگی
💞قسمت ۲۳
آقاسید در حین پوشیدن لباس به سهراب که حیران گوشهای ایستاده بود رو کرد و گفت :
_چرا لباست را نمیپوشی پسرم؟!
سهراب اشاره به جای خالی بقچه اش کرد و گفت :
_انگار بقچه ی لباس مرا برده اند....هر چه داشتم و نداشتم داخلش بود ، کاش سکه ها را داخل کاروانسرا گذاشته بودم ، همه را برده اند.
مردی که در کنار آنها حضور داشت ، با صدای بلند گفت :
_یعقوب...آهای یعقوب ،مگر تو مسؤل و مراقب لباسهای مردم نبودی ، کجایی پسر؟ بیا که دزدی شده...
آقاسید دستی روی شانه ی آن مرد گذاشت و گفت :
_آرامتر جانم، هول و هراس به جان ملت نیانداز، هرکس برداشته، رفته، برده،کار از کار گذشته دیگر....
سهراب که انگار دنیا دور سرش میچرخید، روی سکوی رختکن نشست، او نه تنها به نداری و بی چیزی خودش در این لحظه می اندیشید بلکه فکرش رفت به سوی آنزمان که راهزن بود و بیرحمانه مردم بیچاره را لخت میکرد و داراییهایشان را از آنها میگرفت، بدون اینکه بداند چه حس و حالی به آنها دست می دهد،... با مال مردم، دنیا را خوش میگذارند ،بدون اینکه توجه کند،هر سکه و هر کالا ،امید شخصی یا خانواده ای برای گذران زندگی بوده است....همانطور که در عالم خود غرق بود، دستی به رویزانویش آمد و او را به فضای گرمابه برگردانید...
سید با لبخندی زیبا ، یک دست لباس، درست شبیه لباسهای تن خودش به سمت او داد و گفت:
_بگیر پسرم ، انشاالله اندازهات باشد، بعضی اوقات که به گرمابه میآیم ، برای احتیاط دو دست لباس همراه خود میآورم ، آخر یک زمانی ،اتفاقی در حمام برایم رخ داد که لباس تمیزم به نحوی آلوده شد، از آن زمان به بعد گاهی اوقات دو دست لباس با خود می آورم.
سهراب که در این حالت ،لباس به اندازه ی طلا برایش ارزش داشت،.. با خوشحالی از جا بلند شد و تشکرکنان لباس را از سید گرفت، پشت ستون رفت و مشغول پوشیدن شد...
زمانی که از پشت ستون بیرون آمد ، سید نگاهی به او انداخت و انگار بندی درون سینه اش پاره شد،ناخواسته او را به بغل گرفت و اگر سهراب پشت سرش چشم داشت حتما اشکهایی را میدید که برگونهی سید جاری شده و او با یک حرکت آنها را پاک کرد...سهراب از حرکت سید تعجب کرد، اما چیزی به روی خود نیاورد، حالا نمیدانست چه کند که باز هم سید، بقچهاش را برداشت و او را به سمت سکویی برد که قالیچهای رویش گسترانده بودند و وسائل پذیرایی از چای و قلیان گرفته تا دیزی سنگی و سبزی و دوغ و آب و...محیا بود....
هر که از کنار این دو مرد که قبای سفید و عبای قهوه ای به تن و دستار سبز به سر داشتند میگذشت ،با تعجب آنها را نگاه میکرد،...
تا اینکه یعقوب ، شاگرد گرمابه با لبخند جلو آمد، در حالیکه نان های دستش را روی سفرهی سکو میگذاشت ،گفت :
_آقا سید...شما پسر داشتید و رو نمیکردید؟!.
سید لبخندی زد و گفت :
_کاش داشتم ، اما انگار خدا سهراب را از آسمان نازل کرده که پسر من باشد...
و سهراب گیجتر از همیشه در دنیایش غرق بود...
💞ادامه دارد....
🕌نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🕌🐎🐎🕌🕌🐎🐎🐎
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」