🐎🐎🕌🐎🕌🕌🐎
رمان باستانی، عاشقانهمذهبی #روایت_دلدادگی
💞قسمت ۱۰۲
حاکم لنگ لنگان جلو آمد، سهراب همانطور که سرش پایین بود سلام کرد...حاکم نگاه تیزی به سرتا پای سهراب انداخت..
و گفت :
_علیک سلام،این سرباز چه میگوید ؟ شما به راستی از خراسان آمدید و قاصد تاجر علوی هستید؟
سهراب سرش را بالا گرفت نگاهی به چهرهٔ مرد پیش رویش که بسیار مهربان مینمود انداخت و گفت :
_بلی...من از طرف تاجر علوی هستم از خراسان می آیم...
حاکم با تعجب به روی پوشیده سهراب نگریست و گفت :
_فکر میکنم حیله ای در کار است، آخر پیش قراول و قاصد اصلی کاروان دیشب رسید و وعدهٔ آمدن شما را تا دو هفتهٔ آینده و شاید بیشتر داد...شما اگر واقعاً قاصد تاجر علوی باشید ،پرنده هم شده بودید به این زودی نمیتوانستید خود را به کوفه برسانید..حتماً فریبی در کارت است و مطمئن باش ،من سر از نقشهات درخواهمآورد، درضمن، زبان تو عربی و لهجه ات کوفیست و این نشان میدهد از عرب های عراق عربی ، در صورتی که تاجرعلوی تأکید کرده ،تمام کاروان عجم است، فقط درویشی در کاروان است که به زبان عربی مسلط است ، پس کمتر چرند بگو و پرده از حقیقت کارت بردار...
سهراب آهی کشید و گفت :
_به خداوند قسم که جز حقیقت نمیگویم...
و سپس به طرف گاری رفت و همانطور که به نیمکتهای تعبیه شده در آن اشاره می کرد ادامه داد :
_اگر باور ندارید، این گاری را بشکنید وببینید که گنجینهٔ امانتی شما، تماماً و دستنخورده در اینجاست...من هم اینک عجله دارم، امانتی خود را بگیرید تا من با خیالی آسوده به کارهایم برسم.
حاکم که با شنیدن این حرف،انگار تازه متوجه گاری شده بود، همانطور که نزدیک میرفت به سربازانش دستور داد تا نمیکتهای گاری را بشکافند...در میان تعجب همگان دو صندوق چوبی و مهر و موم شده از دل گاری بیرون آمد...
حاکم که هنوز مشخص بود به سهراب مشکوک است و هزاران سؤال ذهنش را درگیر کرده بود..دستی به روی شانهٔ سهراب زد و گفت :
_تا اینجا که حرفت درست بوده ، الان هم با ما به سالن قصر بیا تا در حضور خودت درب صندوق ها را باز کنیم و بر همگان صدق گفتارت آشکار شود.
سهراب که حیلهای در کارش نبود،چشمی گفت و به همراه حاکم وارد راهروی قصر که پر از مشعل های فروزان بود شد.
حاکم همانگونه که لنگ لنگان قدم بر می داشت رو به سهراب گفت :
_رویت را باز کن تا چهرهات را ببینم.
سهراب دست برد و دستار را از صورتش باز کرد، خیره در چشمان حاکم شد و در این لحظه در نور مشعل ها متوجه شد که چقدر چهرهٔ این پیرمرد برایش آشناست..
حاکم که چشم به صندوقهای چوبین داشت، تا سهراب رویش را باز کرد و نگاهش به این پسرک مرموز افتاد، آشکارا یکهای خورد....
💞ادامه دارد....
🕌نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🕌🐎🐎🕌🕌🐎🐎🐎
🐎🐎🕌🐎🕌🕌🐎
رمان باستانی، عاشقانهمذهبی #روایت_دلدادگی
💞قسمت ۱۰۳
سهراب متوجه نگاه عجیب اما آشنای حاکم شد، ولی آنقدر ذهنش درگیر آن جوان زیبا و فرشتهٔ نجاتش بود که حتی اندکی هم روی این نگاه آشنا مکث نکرد...همراه حاکم به داخل سالن بزرگ قصر رفت...
حاکم مستقیم به سمت تخت زیبایی که با تشک های الوان و نرم پوشیده شده بود رفت و همانطور که چشم از سهراب برنمیداشت،... به سربازان اشاره کرد تا صندوقهای مهر و موم را پیش رویش قرار دهند...
سهراب بیتوجه به نگاه خیره حاکم ، اطراف را از نظر گذراند و ناگهان چشمش به راهپلهای که با گلیمهای زیبای عربی فرش شده بود و به طبقهٔ بالا میرسید ،افتاد... خاطراتی کمرنگ از پله و زمین خوردن در ذهنش میآمد و میرفت ، اما این خاطرات آنقدر مبهم بود که سهراب ترجیح میداد، فعلا زیباییهای این قصر را ببیند.
با صدای حاکم، سهراب دست از کنکاش اطراف برداشت و متوجه اوشد..
حاکم با همان نگاه خیره به او گفت :
_ببینم ، قبل از اینکه صندوقها را باز کنم و رسوا شوی ،بگو چه در سر داشتی و داری؟! به خدا اگر حقیقت را بگویی ،از خطایت میگذرم و چه بسا تشویقی در خور هم به تو عنایت کنم...
سهراب با تعجب حاکم را نگریست وگفت :
_من هر چه گفتم، جز حقیقت نیست، من از خراسان آمدم ،در پی مأموریتی که تاجرعلوی به من و تنی چند سپرد و اینک هم امانتی پیش رو دارید...پس مرا چه توبیخی میتوانید کنید؟!
حاکم از جا برخواست، جلوتر آمد ، دستی به دستار زربفت سرش کشید وگفت :
_قاصد تاجر علوی دیروز رسید و طبق ادعای او ، امانتی همراه یک کاروان کوچک بوده ، حالا تو بگو کو کاروان همراهت؟!
سهراب که توقع چنین بازخواستی را نداشت بلند فریاد زد :
_جناب حاکم ، گنجینهات جلوی چشمانت است، آن را بردار و مرا رها کن...
حاکم جلوتر آمد دستی به لباس خاک آلود او کشید و گفت :
_پس اینطور...ماجرا عجیبتر میشود، تو میدانستی درون گاری گنج هست و آن را صاحب نشدی؟! مگر تو انسان نیستی و حرص مال نداری؟ آنهم جوانی در این سن و سال؟!
و سپس صدایش را بلندتر کرد و گفت :
_جوان حقیقت را بگو وگرنه تو را به سیاهچال خواهم انداخت
سهراب که چاره ای برایش نمانده بود، سرش را پایین انداخت و همانطور که بغض گلوگیرش شده بود گفت :
_آری منم انسانم ، من هم در خیال خود دنبال راهی بودم برای تصاحب این گنجینه، اما نمیدانم چه شد...فقط میدانم ما دربین راه به کمین راهزنان گرفتار شدیم، در بحبوحهٔ درگیری، من گاری که حامل گنجینه شما بود را برداشتم و فرارکردم و ناخواسته به دل بیابان زدم، در بیابان سوزانی بدون داشتن حتی قطرهای آب گرفتار شدم و تشنگی بر من فشار آورد، حالم دست خودم نبود و از هوش رفتم....زمانی بهوش آمدم که جوانی زیبا سر مرا به دامان گرفته بود، مرا با آبی که تا به حال نظیرش را ننوشیده بودم سیراب کرد و همراهم شد...چند قدمی که با هم آمدیم، سایههای شهر در دیدمان قرار گرفت و در همین هنگام ،آن جوانمرد از پیش چشمم پنهان شد و من....
💞ادامه دارد....
🕌نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی
🕌🐎🐎🕌🕌🐎🐎🐎
♥️ شبتــون بے غم
♥️ فــــرداتون پراز
♥️ بهتـــرینهــــا
♥️ شبتــون در
♥️ پنـاه خـــدا
🍃🌸
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
#سلام_امام_زمانم
🔹السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکّده...
🔹سلام بر تو ای مولایی که در عالم عهد از همه پیمان گرفته شد تا چشم به راهت باشند و دعاگوی ظهورت.
🔹اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
#دو_خط_شعر
در یاد منی حاجت باغ و چمنم نیست
جایی که تو باشی خبر از خویشتنم نیست
🍃🌸
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
🌸امیدوارم خداوند براتون
🌿در این روز زیبای تابستانی
🌸سبد سبد اتفاقات خوب
🌿و خوش رقم بزنه و
🌸حال دلتون مثل گـــل
🌿تازه و با طراوت باشه
🌸عزیزان روز زیباتون بخیر 🌸
🍃🌸
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
همیشه به یاد داشته باش
انسان های زیادی هستند که آرزویشان است شرایط زندگی و موقعیت تو را داشته باشند …
پس همین لحظه ،
بابت آنچه که هستی ،
خدا را شکر کن 🙏🏼
🍃🌸
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
#نزار_قبانی خیلی قشنگ میگه:
خودت باش!
حتی اگر نظر کسی رو جلب نکردی
همین کافیه که از خودت راضی باشی،
زمانی که به خودت اعتماد داشته باشی
زیباترینی!💛
🍃🌸
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
همیشه امید داشته باش
چون همیشه فردایی هست
🍃🌸
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
همه بلدن قشنگ حرف بزنن
اما تو اونی باش که قشنگ عمل میکنه ❤️
🍃🌸
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
•
یک روز دنیا
شبیه رویای ما
خواهد شد🤍
🍃🌸
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
مهربونا رو دوست داشته باشید،
اونا انقدر مشغول
دوست داشتن دیگرانن
که وقت نمیکنن
خودشونو دوست داشته باشن..
🍃🌸
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
#تربیتی
💫 رها شدن از خصوصیات بد
❗️اگر لکه بزرگی روی صورت ما باشد یا بخشی از موهای ما ریخته شده باشد، احساس بدی داریم.
حال اگر، اشکالی در شخصیت و خصوصیات فردی ما باشد، چه؟ مثلا زمانی که پرخاشگر باشیم و سطح تحمل ما پایین باشد، نسبت به خود احساس بدی داریم.
⭕️ بداخلاق، قبل از اینکه به دیگران آسیبی بزند، حال خودش را میگیرد و خود را شکنجه میدهد. وجود خصوصیات اخلاقی بد که به اختیار ما اجازه ورود در زندگی را یافتهاند، سبب میشود تا روحیه بدی پیدا کنیم و از ساعتهای زندگی خود لذتی نبریم.
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جان به فدای تو شیر پسر
یک کفتار پشت سرت باشد، آنهم مسلح و دندان تیز کرده
و تو در شتابِ رفتن، متوقف شوی و درنگ کنی تا دست دیگری را بگیری!
✅ مرحبا دلاور دهه نودی
🔴 این نظامِ مقدس تا وقتی که رویشهایی مثل شما دارد چه باک از ریزش برگهای زرد خزان؟!
🌺 با شما هر روز بهار میشود این وطن.
#شاهچراغ #شیراز_تسلیت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...
💡Life is all about choices
💡 تو زندگی همه چیز مورد انتخاب
#پیشنهاد_تماشا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما دخترای دهه هشتادی➕ هر کسی که ایران رو دوست داره
چه موضعی باید داشته باشیم تو قضیه ی شاهچراغ؟
وظیفه مون چیه در حال حاضر؟
امید؟
چه شکلی میشه تو این اوضاع مردم رو امیدوار کرد؟
تو این کلیپ یک دقیقه ای براتون میگیم👌
ما دیگ خوب یاد گرفتیم #تماشاگر_نباشیم🤝
#شاهچراغ
#ایران_تسلیت
#هیئت_دخترونه_حبالحسین
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ برداشت جالب دو تازه مسلمان از #حجاب!
🔹رزالی، بازیگر سابق هالیوود:
بدون کار خاصی، دیدن یک محجبه باعث میشه یاد خدا بپره تو ذهنت!
🔻ادواردز، مدیر فروش پروژه سینمایی جنگ ستارگان:
حجاب، مفهوم زيباييه چون سبب ميشه خانمها بيشتر با ايمان و مغزشون ارزشگذاری بشن تا با قيافه شون!
#پیشنهاد_تماشا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」