eitaa logo
کانال شاخه طوبی
15.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
61 فایل
اولین کانال نشر آثار حضرت علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان در ایتا و تلگرام
مشاهده در ایتا
دانلود
الهامی کرمانشاهی »  (چهار خیابان باغ فردوس) »  خیابان اول » بخش ۱ - در توحید حضرت باری تعالی – عز اسمه و عظم سلطانه –گوید به نام خداوند بینش طراز جهانداور آفرینش طراز که نامش بود زیور نامه ها سخن را بدو گرم هنگامه ها فلک را فرازنده ی بارگاه زمین را طرازنده ی کارگاه خداوند روزی ده مهربان که کودک به نام گشاید زبان خدایی که بر هر زبان راز اوست نی هر زبان نغمه پرداز اوست ز آغازش اندیشه آگاه نیست خرد را به انجام او راه نیست چه درآفرینش نکو بنگری همه زو بود وز همه او بری حجابش زهر دیده عین ظهور به خلق است نزدیک وز جمله دور خود آمد به هر دیده ای پرده بند خود از پرده رخسار یک سو فکند زهی جلوه ی شاهد بی نیاز که هم پرده سوزست و هم پرده ساز 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
إلهی، ذوق مناجات کجا و شوق کرامات کجا. فراز ۵۲ @shakhehtoba
هدایت شده از کانال شاخه طوبی
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴زیارت عاشورا به همراه متن با صدای علی فانی ▪️کانال شاخه طوبی ▪️ 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
🌷🌷✨✨ به مَثَل اگر مانند قرآن ، کتابی در شهادت نازل شود ، سورهٔ فاتحهٔ آن کتابِ شهادت ، شهادتِ جناب سیدالشهداء (ع) است .🌷 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
4_5765026784856770990.mp3
11.19M
، محرم سال ۱۳۹۷ ، آمل آملی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
19.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خشواش جلسات استاد صمدی آملی
شب پنجم متعلق به اصحاب⬅️ حبیب بن مظاهر از کتاب چهار خیابان باغ فردوس(خیابان دوم، بخش ۳۱) زهیر از جهان چون بپرداخت جای حبیب گزین گشت رزم آزمای مرآن پیر فرخ که بادش درود زاصحاب پیغمبر پاک بود که در کودکی شاه بطحا دیار بپرورده او را بسی در کنار بسی بوسه داده به چشم و سرش به هر جمع بوده ستایشگرش پرستنده ای بود شب زنده دار شه اولیا را به جان دستیار کتاب خدا را ز بر داشتی به طاعت شب و روز بگذاشتی به هر شب در آن پیر فرخ گهر یکی ختم قرآن نمودی زبر برادرش خواندی همال بتول وزو شاد بودی روان رسول فزون برگذشته بدو ماه و سال ز پیری خمیده قدش چون هلال چو دستوری آن پیر فرخنده خواست بدو گفت شاهنشه داد راست که زین غم میافزا مرا رنج و درد همان تا دگر کس بجوید نبرد نوانی ترا تاب پیگار نیست شتابت به مرگ خود از بهر چیست فراغت مرا پشت می بشکند همان کوی آباد ویران کند یکی کهنه تیغی تو در دست من روانکاه و تن سوز و زشت اهرمن به مرگ تو ای پیرمرد سره نگون گرددم رایت میسره مرا یادگاری تو از بوتراب چو بینمت یاد آورم زان جناب بدو گفت پیر ای خداوند من ببین بر دل آرزومند من بر آر از شهادت مرا کام جان سرافراز گردان به هر دو جهان مرا موی از آن گشت کافور گون که رنگین شود در رکابت به خون به پیرانه سر نوجوانی کنم پس از مرگ خود کامرانی کنم جوانان چو دادند جان شادمان چرا پیر مردان نبازند جان من از کوفه بهر همین آمدم به جانبازی شاه دین آمدم به ناچار شه داد دستوری اش اگر چند غمگین بد از دوری اش سوار جوان نیرو و پیر سر بیامد به میدان و چون شیر نر خروشید کای لشکر سنگدل که پیغمبر است از شما تنگدل جهانجو حبیب مظاهر منم شهنشاه را یار و ناصر منم چو آرم به مردی کمر بر میان نترسم ز صد بیشه شیر ژیان چو شمشیر در پهنه ی کین زنم سرو ترک مردان به خاک افکنم اگر چند از سالخوردی توان براز خود ندانم یکی پهلوان بسی سرد و گرم جهان دیده ام من از مرگ هرگز نترسیده ام منم سرفشان تیغ دست یلی یک جان نثار از حسین علی فرستید گردی به میدان کار که مردی هر کس شود آشکار بگفت این و بر دشمنان حمله کرد بیافکند برخاک شصت و دو مرد یکی زشت مرد تمیمی نژاد بیفکند میدان بر آن کارزار بزد نیزه ای کش تن جنگجوی نگون آمد از باره ی گرمپوی همی خواست برخیزد از جای خویش دگر باره گیرد ره جنگ پیش بدیل صریم ازکمین گاه تاخت سرازنامور پیکرش دور ساخت بیاویخت بر گردن بادپای روان شد سوی مکه آن تیره رای