eitaa logo
کانال شاخه طوبی
15هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
اولین کانال نشر آثار حضرت علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان در ایتا و تلگرام
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. • علم رهزن نیست رهبر است چه مرد چه زن تعقیبات نماز ظهر حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را ببینید حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) می‌گویند که بارالها من شکر می‌کنم تو را که در هیچ مرحلۀ قرآن توقف ندارم می‌فهمم بالا می‌آیم من را با اسرار قرآن آشنا کردید این جناب فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) جناب فضه [از] خانواده‌ای بود [که] پدرش یکی از امرای عصر سرمایه داران اسم دار. خانم دنبال علم می‌رود آمده به پیشگاه حضرت صدیقه طاهره پرسان پرسان دنبال علم تا آمده به خدمت حضرت صدیقه طاهره (سلام‌الله‌علیها) خواسته‌های خودش را گفتند این خانم خیلی چیزها می‌داند زانو زده، زانو زد و ماند. گفت من خدمتگزار شمام، من خدوم خانه شما باشم و به من علم یاد بدهید و در خدمت بی‌بی (سلام‌الله‌علیها) مانده. و بی‌بی (سلام‌الله‌علیها) چه کرده است؟! علامه حسن زاده آملی @shakhehtoba
17-11-4-1400.mp3
11.28M
جلسات شرح رساله لقاءالله (جلسه هفدهم) موضوع : ✅ جلسه ... 📆11 تیر 1400, جمعه ساعت 5 صبح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای سید بن طاووس • برادر من، خانم عزیز اقبال سید بن طاووس را باز کنید در اعمال لیالی قدر می‌فرماید در اقبال که : من امشب شب قدر که خیر من الف شهر [است] به فکر فرو رفتم که امشب چه کاری کنم شبی که بهتر از هزار ماه است من در چنین شبی چه کاری انجام بدهم که موجب رضای خدا بوده باشد چقدر این شب اهمیت دارد و من خواسته‌ام باید چقدر اهمیت داشته باشد فرمود فکرم به این‌طرف و آن طرف [رفت] به اینجا منتهی شدم گفتم عجب ای مردم طرفه در خواب غفلت‌اند که در این ملکوت عالم نظام هستی همه در برنامه حق و حقیقت‌اند. او درست آفریده من و شما بد پیوند می‌دهیم انسان است که از مسیر دین خودش منحرف می‌شود در پیشگاه حقیقت عالم که یک پارچه نظام صمدی وجود، چشم است و می‌بیند جهانیان را همه در پیشگاه ملکوت عالم در پیشگاه جهانیان مکشوف هستیم . علامه حسن زاده آملی @shakhehtoba
بهترین عبادات:  معمر بن خلاد گوید که از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: عبادت کردن به زیاد نماز خواندن و روزه گرفتن نیست، همانا عبادت فقط تفکر در امر خداوند است و از ربعی نقل شد که گفت که امام صادق علیه السلام فرمود: همانا تفکر به نیکی و عمل به آن دعوت می کند. و کلینی در کافی از امام صادق علیه السلام روایت کرد که بهترین عبادات آمیختگی با تفکّر و غوطه ور شدن در خداوند و قدرت اوست. منبع، فی تفسیر قرآن ابوالفضائل حسن زاده الآملی @shakhehtoba
🕋 ۲۵ ذی‌القعده؛ روز دحوالارض ✍شب ۲۵ ذی‌القعده دَحْوُالاْرْض است (يعني پهن شدن زمين از زير خانه كعبه و سر در اوردن از زیر آب) و از ليالي شريفه است كه رحمت خدا در آن نازل مي شود و قيام به عبادت در آن اجر بسيار دارد. 🔶و از حَسَن بن علي وَشّا، روايت است كه گفت من كودك بودم كه با پدرم در خدمت امام رضا (ع) شام خورديم در شب بيست و پنجم ماه ذي القعده، پس فرمود: كه امشب حضرت ابراهيم (ع) و حضرت عيسي (ع) متولّد شده‌اند و زمين از زير كعبه پهن شده است ، پس هر كه روزش را روزه بدارد چنان است كه شصت ماه را روزه داشته باشد. 🕋 روايت است كه فرمود در اين روز حضرت قائم (ع) قيام خواهد نمود. 🕋 يكي از آن چهار روز است كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است. 🕋 در روايت ديگر كفّاره هفتاد سال است و هر كه اين روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت به سر آورد از براي او عبادت صد سال نوشته شود و از براي روزه‌دار اين روز هر چه در ميان آسمان و زمين است استغفار كند و اين روزي است كه رحمت خدا در آن منتشر گرديده @shakhehtoba
رتق: بسته شدن تمام سطح کره زمین با آب. فتق: باز شدن و بیرون آمدن بخشهایی از سطح زمین از آب پس از رتق کامل. خداوند در قرآن کریم: 《أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ☆كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا☆》(انبیاء/۳۰) دحو: گسترده شدن. پهن شدن. ۲۵ ذی قعده دحو الارض است یعنی زمین در چنین روزی شروع به بیرون آمدن از زیر آب نموده و خشکی زمین شروع به گسترش نموده و پس از رتق و آب گرفتگی کامل تمام سطح کره زمین حالا فتق(بازشدن) و دحو(گسترش خشکی) شروع شده است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا : و زمین را پس از این روز گسترش داد (النازعات/ 30) 🔰💎این رتق و فتق بر اثر حرکت ستارگان ثوابت و تغییر زاویه میل آنها به سمت انتقاص و کم شدن زاویه بین ستارگان ثوابت در دایره منطقه‌البروج با دایره معدل النهار است. 💎💥بر اساس محاسبات دانشمندانی همچون علامه حسن‌زاده آملی هر دوره رتق و فتق(فرو رفتن تمام سطح کره زمین در آب و مجدد بیرون آمدن بخشی از آن) قریب یک میلیون و سیصد هزار سال بطول انجامد. اکنون۱۸۶هزار سال به فرو رفتن کامل زمین در آب(رتق) زمان است. @shakhehtoba
اكنون چنان در گرداب بى تابى، و پراكندگى و سرگردانى افتادم كه نمى دانم از چه درى سخن بگويم، و از چه چيزى كاوش كنم و چه چيزى را بر روى كاغذ بنگارم . در اينجا به شگفتى ژرف فرو رفته بودم، تا پس از چندى سر از گريبان سرگشتگى بر آوردم و در پيرامون رستن تخم نارنج انديشه كردم كه تمام تخم هاى نارنج كه از زمين مى رويند همه يك نواخت مى رويند و در رنگ و بو و برگ و مزه و اندام و چهره چنانند كه اگر آدمى برگ آنها را ببويد مى گويد اينها همه درخت نارنج اند، و به مثل اگر يك نهال خرد نارنج در ميان صد نهال خرد ترنج باشد به بوى آنها يا به رنگ و روى آن ها، پى برند كه آن صدنهال ترنج است و اين يكى نارنج. آيا هيچ گاه شد و تاكنون پيش آمد كه نارنج از برنامه و سرنوشت سرشت خود سرباز زند؟ مثلا از تخم نارنج خوشه انگور به بار آيد يا اين كه، از تخم نارنج با برنامه اى سخت استوار و درست هميشه درخت نارنج و ميوه نارنج به بار مى آيد؟ پس باور داريد كه هميشه تخم نارنج به سوى يك چيز رهسپار است. اينك بفرمایید دانه گندم چگونه است؟ آيا او نيز در سرباز نزدن برنامه سرشت خويش چون تخم نارنج نيست؟ هيچ گاه از دانه گندم جو روییده است؟ مى شود گفت كه پيوستگى اندام هاى يك درخت نارنج چون پيوستگى درخت سيل آورده و آن دو سنگ است كه در پيش گفتيم؟ و يا مى توان گفت كه رسيدن تخم نارنج به هدفى كه در پيش دارد و بدان هدف مى رسد كه همان ميوه نارنج می دهد، يكنواخت نيست، و آنچه كه هميشه يكنواخت است آيا از روى نظم و ترتيب نيست؟ چه مى فرمایید؟ همين سخن در دانه گندم نيست؟ در ديگر دانه ها نيست؟ پس آنچه يكنواخت است و هميشه در همه جا به سوى يك هدف و كار رهسپار است پيدا است كه در كار خود به گزاف نيست و اين برنامه هميشگى اوست كه سر سوزنى از آن به در نمى رود، مانند پل شدن درخت سيل آورده بر دو سنگ نيست كه آن يك بار چنان شد، نه آنكه هرگاه سيل بيايد درختى را از جاى بركند و برروى دو سنگى، پل قرار دهد. نه اين چنين است؟ آيا همين شيوه در جانوران نيست؟ و آيا همين روش در آغاز بود انسان، تا انجام او نيست؟ انديشه بيشتر بفرمایید و آنگاه پاسخ دهيد. گويا باور داشتن آنچه گفته ايم نياز به كاوش بيشتر دارد! خواستيم در پيوستگى هستي ها با يكديگر سخن بگوییم و بررسى كنيم. اندكى از موضوع دور شده ايم. ناگزير درس يا درس هایی ديگر در اين باره بايد پيش كشيم. درس نهم قسمت دوم @shakhehtoba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• مبادا قدر گوهر وجودت را نشناسی قدر خودت را بدان خویشتن را به ارزان نفروش درست است که فقیری، تهی‌دستی، محتاجی اما یک کیمیاگری هستی! خدای متعال آن سرمایه کیمیاگری را به تو داده آن ماده‌اش چیه؟ اصل آن ماده‌اش چیه؟ که آدم کمیاگر می‌شود؟ هستی، هستی‌ای که داری. هستی، هستی. وجود و بعدی که داری هستی‌ای که داری آن نعمت هستی تو همین سرمایه وجود تو بعد تو که جدولی از دریای بیکران وجود آن شعبه آن، جدول وجود تو، آن سرمایه اصلی تو، کیمیاگری هستی ... @shakhehtoba
* درس دهم * از درس پيش گويا بهره اى بسزا برده ايم، که از كاوش و پرسش پی برده ایم هر چيزى در راه و روش خود هميشه در هر جا و در هر گاه يكنواخت و يكسان است، و برنامه اى از آغاز تا انجام كار خود دارد، و همواره با قاعده اى درست و استوار به سوى يك هدف مى رود كه از آن هدف به در نمى رود، اتفاقى و راه و روش او بيهوده نیست. اينك كه سخن بدين جا رسيد چنين شايسته ديدم كه بيينيم بهره كار ماتا كنون چيست و از اين پرسش و كاوش ها و نشستن و برخاست ها چه يافته ايم؟ از درس اول يافته ايم كه هر چه هست تنها وجود است و عدم هيچ است و هيچ، هيچ است و هر چه پديد مى آيد از وجود است، و هستي ها را گوناگون يافته ايم و برخى را از ديگرى برتر، بالاتر و والاتر. از درس دوم يافته ايم كه نيرویی در ماست كه بدان نيرو تميز مى دهيم و مى يابيم . از درس سوم و چهارم يافته ايم كه حقيقت و واقعيتى داريم، و حقيقت و واقعيت همه چيزها هستى است و پندار سوفسطایى نادرست است. از درس پنجم يافته ايم كه چون از هستى بگذريم نيستى است، و نيستى در خارج نيست، و واسطه اى ميان وجود و عدم نيست، و گفتار حالي ها گفتارى تباه است. از درس ششم و هفتم و هشتم يافته ايم كه هستي ها با هم بى پيوستگى نيستند. از درس نهم يافته ايم كه آنچه در رفتار خود برنامه اى هميشگى دارد اتفاقى نيست و به سوى هدفى مى رود. بهتر آن است كه اين يافته ها را به عنوان اصول در عباراتى كوتاه تر و رساتر تعبير كنيم كه اگر گاه نياز پيش آيد، از اين اصول يادآور شويم و سخن را بدان ها بازگشت دهيم، و شايد پس از اين اصول بسيارى بر آنها افزوده شود. اصل اوّل : هر چه هست وجود است. اصل دوم : هر پديد آمده از وجود پديد آمده است. اصل سوم : نيرویى داريم كه در مى يابد و تميز مى دهد. اصل چهارم : سراى هستى بى حقيقت و واقعيت نيست. اصل پنجم : واقعيت و حقيقت هر چيز، هستى است. اصل ششم : واسطه اى ميان وجود و عدم نيست. اصل هفتم : هستي ها با هم بى پيوستگى نيستند. (بلكه هستيها با هم پيوستگى دارند). اصل هشتم : آنچه اتفاقى نيست هدفى دارد و رفتار او بيهوده نيست. گفتيم كه يك دانه تخم نارنج چون در زمين پنهان شود، كم كم از دو سوى مى تند؛ هم در زمين ريشه مى دواند و هم از زمين سر در مى آورد و در فضا مى بالد. اكنون مى پرسيم كه اگر آن زمين خشك باشد، باز آن دانه تخم نارنج ريشه و جوانه مى زند؟ مى بينيم كه چنين نيست. پس آب در رویيدن آن دانه سهمى بسزا دارد. درس دهم قسمت اول خلاصه درس یک تا نهم اصل یک تا هشت @shakhehtoba
و اگر آن دانه را در آب تنها بگذاريم، آيا سبز مى شود؟ باز مى بينيم كه چنين نيست بلكه تباه مى شود. پس خاك هم در رویيدن آن دانه با آب انباز است. و اگر آب و خاك باشد و نور بدان تخم كاشته نرسد، سرسبز مى شود؟ مى بينيم كه نمى شود پس نور هم در رویيدن آن بايد باشد. و اگر هوا بدان نرسد، مى بالد و ببار مى نشيند؟ مى بينيم كه چنين نيست. پس هوا هم در سبز شدن و درخت شدنش با آب و خاك و نور انباز است. آيا چيزهایى كه در باليدن آن دانه دخيل اند تنها همين چند چيزاند كه گفتيم؟ يا شايد هزاران به توان هزاران چيزهاى ديگر باشد كه ما آگاهى بدان ها نداريم و نامى براى آنها گذاشته نشده؛ زيرا كه بدان ها دست نيافته اند تا نامى بر آنها نهاده باشند. و باور داريد كه آن دانه تخم نارنج غذا گرفت تا باليد و بزرگ شد، و آن چيزهایى كه در رستن، باليدن و بار دادن آن دخيل اند غذاى وى مى شوند، آيا همه رستني ها این چنين نيستند؟ باور داريد كه هستند. و آيا از جنبيدن و حركت، از جوانگى به بوته شدن يا درخت شدن نرسيدند؟ باز باور داريد كه این چنين است. آيا جانوران و انسان نيز چون رستني ها در جنبش نيستند؛ مثلاً نطفه انسان از نطفگى، تا انسانى بزرگ سال شد، آيا به غذا و جنبش نباليد؟ باز هم باور داريد كه چنين است. پس بايد گفت رستني ها و جانوران چه انسان و چه جز آن، همه به گرفتن غذا و داشتن جنبش مى بالند و بزرگ مى شوند. آيا همين سخن را در جز آنها مى توان گفت؟ مثلا بگوییم خاك در جنبش است و يا سنگ در جنبش است كه آنها هم جورى غذا مى گيرند و جورى در جنبش اند، جز اينكه در غذا گرفتن و جنبش، با رستني ها و جانوران فرق دارند؟ گويا در اينجا نمى توانيم زود نظر دهيم؛ چه، شايد در جنبش نباشند و شايد باشند و ما بدان دست نيافتيم؛ زيرا كه ممكن است و مى شود در حركتشان كُند باشند و انسان به ظاهر گمان كند كه جنبش ندارند و آرام اند. مى بينيد كه يك بوته كدو در چند روزى از چنار كهن سال مى گذرد. آيا بايد گفت كه بوته كدو در جنبش است و درخت چنار در جنبش نيست؟ بهتر اين است كه راه كاوش و پرسش در پيش گيريم: آيا كاني ها چون پيروزه، الماس، زر و سيم در زهدان كوهها به بار نمى آيند؟و مگر اين گوهرها و كانيهاى ديگر، چون نطفه در زهدان جفت جانداران به گذشتن روزگارى كم كم و به تدريج پرورده نشدند؟ و نه اين است كه هر خاكى و هر كوهى كان هر گوهر و جز آن نمى گردد؟ ناچار از چگونگى اين كان، شبرنگ به بار آمد و از آن ديگر زغال سنگ. درس دهم قسمت دوم