⭕️دموكراسى على علیه السلام
⭕️نهج البلاغه و حقوق مردم (5)
🔻امير المؤمنين با خوارج - که آن حضرت را تکفیر می کردند- در منتهى درجه آزادى و دموكراسى رفتار كرد.
🔻او خليفه است و آنها رعيتش(شهروندش)؛ هر گونه اعمال سياستى برايش مقدور بود
اما او زندانشان نكرد و شلاقشان نزد و حتى سهميه آنان را از بيت المال قطع نكرد،
به آنها نيز همچون ساير افراد مى نگريست.
🔻اين مطلب در تاريخ زندگى على عجيب نيست.
اما چيزى است كه در دنيا كمتر نمونه دارد-این بود که : -
آنها در همه جا در اظهار عقيده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقيده آزاد با آنان روبرو مى شدند و صحبت مى كردند،
طرفين استدلال مى كردند، استدلال يكديگر را جواب مى گفتند.
🔻شايد اين مقدار آزادى در دنيا بى سابقه باشد كه حكومتى با مخالفين خود تا اين درجه با دموكراسى رفتار كرده باشد.
🔻مى آمدند در مسجد و در سخنرانى و خطابه على ، پارازيت ايجاد مى كردند.
🔻روزى امير المؤمنين بر منبر بود. مردى آمد و سؤالى كرد. على بالبديهه جواب گفت.
يكى از خارجيها از بين مردم فرياد زد: «قاتَلَهُ اللَّهُ ما افْقَهَهُ»
(خدا بكشد اين را، چقدر دانشمند است!).
🔻ديگران خواستند متعرضش شوند اما على فرمود: رهايش كنيد، او به من تنها فحش داد.
🔻خارجيها- تکفیری ها- در ابتدا آرام بودند و فقط به انتقاد و بحثهاى آزاد اكتفا مى كردند.
رفتار على نيز درباره آنان همانطور بود كه گفتيم؛
يعنى به هيچ وجه مزاحم آنها نمى شد و حتى حقوق آنها را از بيت المال قطع نكرد.
🔻اما كم كم كه از توبه على مأيوس گشتند روششان را عوض كردند و تصميم گرفتند دست به انقلاب بزنند...امنيت راهها را سلب كردند،
غارتگرى و آشوب را پيشه كردند . مى خواستند با اين وضع دولت را تضعيف كنند و حكومت وقت را از پاى درآورند.
🔻اينجا ديگر جاى گذشت و آزاد گذاشتن نبود،
زيرا مسأله اظهار عقيده نيست بلكه اخلال به امنيت اجتماعى و قيام مسلحانه عليه حكومت شرعى است.
🔻لذا على آنان را تعقيب كرد و در كنار نهروان با آنان رودررو قرار گرفت.
خطابه خواند و نصيحت كرد و اتمام حجت نمود.
🔻آنگاه پرچم امان را به دست ابو ايوب انصارى داد كه هركس در سايه آن قرار گرفت در امان است.
🔻از دوازده هزار نفر، هشت هزارشان برگشتند و بقيه سرسختى نشان دادند. به سختى شكست خوردند و جز معدودى از آنان باقى نماند.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام) ؛ ج16 ؛ ص311-315-با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
🟡 آینده روشن بشریت
🔽 يك فرد سه دوره كلى دارد:
1️⃣دوره كودكى كه دوره بازى و افكار كودكانه است؛
2️⃣ دوره جوانى كه دوره خشم و شهوت است؛
3️⃣ دوره عاقله مردى و پيرى كه دوره پختگى و استفاده از تجربيات، دوره دور بودن از احساسات و دوره حكومت عقل است.
🔽 اجتماع بشرى هم همينطور است.اجتماع بشرى سه دوره را بايد طى كند:
1️⃣ يك دوره، دوره اساطير و افسانه ها و به تعبير قرآن دوره جاهليت است.
2️⃣ دوره دوم ، دوره علم است، ولى علم و جوانى، يعنى دوره حكومت خشم و شهوت.
3️⃣ - دوره معرفت ، عدالت و صلح -
⏺ به راستى عصر ما بر چه محورى مى گردد؟
اگر انسان، دقيق حساب كند مى بيند محور گردش زمان ما يا خشم است و يا شهوت.
🔽 عصر ما بيش از هر چيزى عصر بمب است (يعنى خشم) و عصر شهوت است.
🔽 آيا دوره اى نخواهد آمد كه آن دوره، حكومت، نه حكومت اساطير باشد و نه حكومت خشم و شهوت و بمب ؟
🔽 دوره اى كه واقعاً در آن دوره معرفت و عدالت و صلح و انسانيت و معنويت حكومت كند؟
🔽 چگونه مى شود كه چنين دوره اى نيايد؟!
مگر مى شود كه خداوند اين عالم را خلق كرده باشد
و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفريده باشد،
بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسيده يك مرتبه تمام بشر را زير و رو كند؟!
⏹ پس مهدويت يك فلسفه بسيار بزرگ-جهانی- است.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج18 ؛ ص181- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️اگر نهضت حسینی نبود...
🔻نهضت امام حسين يك نقطه عطف در تاريخ اسلام است.
از آن روز، ديگر مسئله خلافت و اولياى امورى كه بر اوضاع مسلمين مسلطند با خود اسلام كاملًا دو مسئله است
[و اين يك] مسئله جدى در عالم اسلام است.
🔻از آن پس نهضتهايى در درون دنياى اسلام پيدا مى شد عليه دستگاه خلافت و به نفع اسلام.
خلافت در يك طرف قرار گرفت و اسلام در طرف ديگر.
🔻اين ماسك از چهره خلافت دور شد،
مردم فهميدند كه اسلام را با خلافت نبايد يكى بدانند؛
حقيقت اسلام جاى ديگر است،
بلكه «الدّ خصام» و دشمنترين دشمنان اسلام همينهايى هستند كه در لباس خلافت اسلامى دارند به نام اسلام حكومت مى كنند.
🔻اگر اين حادثه نبود، ملتهايى كه به اسلام گرايش پيدا كرده بودند وقتى كه خلفاى پيغمبر اسلام را به اين شكل مى ديدند، عقيده آنها اين مى شد كه ما چه مى دانيم، شايد خود پيغمبر- العياذباللَّه- از همين رديف بوده؛
خليفه هايش را كه ما مى بينيم از همين رديف اند.
🔻ولى وقتى كه آل پيغمبر، اولاد پيغمبر در مقابل اينها قيام كردند و اينها را نفى كردند، مسلمين فهميدند كه بايد ميان اسلام و خلافت اسلامى تفكيك كنند.
اين تفكيك را حسين بن على با ريختن خونش در راه اسلام كرد.
🔻چرا ايرانيان با بنى اميه جنگيدند در حالى كه در عمق روح خودشان نسبت به اسلام وفادار بودند؟
🔻اين حقيقتى بود كه به وسيله على عليه السلام و حسين بن على عليه السلام به مردم تفهيم شده بود كه:
اسلام يك مسئله است،خلفاى اسلامى مسئله ديگر هستند.
▪️مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى، ج25، ص: 297-295- با تلخیص و ویرایش -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
◾️فرارسیدن اربعین حسینی را به ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا ، پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام و همه مسلمانان و آزادگان جهان تسلیت می گوئیم!
♦️دو جریان مهم در اربعین حسینی
🔻در اين روز - اربعین - واقعاً دو موضوع مهم داريم كه بسيار شايسته اهميت است:
1️⃣ آمدن جابر [به كربلا براى زيارت ابا عبد اللَّه عليه السلام] كه آمدنش يك تابلوى بزرگ است،
2️⃣ زيارت اربعين-... و اين سنّتى كه از دور، از هرجا كه هستيد حسين بن على عليه السلام را در اين روز زيارت كنيد. اينها دو جريان واقعى است.
🔻- اما - اربعين -که - مى رسد، همه مردم اين روضه را گوش مى كنند كه اسرا از شام كه برمى گشتند، آمدند به كربلا و در آنجا با جابر ملاقات كردند، امام زين العابدين با جابر ملاقات كرد.
🔻بعد چه شعرها، چه مرثيه ها، چه سينه زنى ها، همه بر اساس دروغ!
اين، علامت جامعه مرده است. دروغ را مى پذيرد اما راست را هرگز حاضر نيست بپذيرد!
🔻در صورتى كه اين مطلب - بازگشت اسرا از شام به کربلا - جز در كتاب «لهوف» كه آن هم خود سيد بن طاووس در كتابهاى ديگرش آن را تكذيب كرده و لااقل تأييد نكرده است، در هيچ كتابى نيست و هيچ دليل عقلى هم قبول نمى كند. ولى مگر مى شود اين را از مردم گرفت.
🔻در اربعين تنها موضوعى كه مطرح است موضوع زيارت امام حسين است چون اولين زائرش جابر بوده است و در اين روز زيارت امام حسين سنت شده است.
🔻اربعين جز موضوع زيارت امام حسين هيچ چيز ديگرى ندارد، موضوع تجديد عزاى اهل بيت نيست، موضوع آمدن اهل بيت به كربلا نيست،
🔻 اصلًا راه شام - به مدینه - از كربلا نيست، راه شام به مدينه از خود شام جدا مى شود.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج25 ؛ ص 431؛ ج17، ص79- 78- ؛با تلخیص و ویرایش جزئی
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️تبیین فرازی از زیارت اربعین
🔸«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ»
🔻...يكى از علل و يا مهمترين علت شهادت امام حسين و يا مهمترين علت گرويدن مردم به امويان، جهالت مردم بود.
🔻از طرفى هم مى دانيم امام حسين با يزيد مبارزه نمى كرد؛ او بالاتر از اين بود كه هدفش شخص و فرد باشد؛ هدف او اصولى و كلى بود.
🔻در حقيقت امام حسين با ظلم مبارزه مى كرد و با جهل،
چنانكه در زيارت به ما تلقين و تعليم كرده اند كه هدف اين مبارزه از بين بردن جهل و گمراهى است چنانكه در زيارت اربعين است:
«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ»
🔻...مقصود از جهالت مردم اين نبود كه چون مردم بى سواد بودند و درس نخوانده بودند، مرتكب چنين عملى شدند و اگر درس خوانده و تحصيل كرده مى بودند نمى كردند.
🔻نه، در اصطلاح دين ، «جهالت» بيشتر در مقابل «عقل» گفته مى شود و مقصود آن تنبّه عقلى است كه مردم بايد داشته باشند،
و به عبارت ديگر قوّه تجزيه و تحليل قضاياى مشهود و تطبيق كليات بر جزئيات است و اين چندان ربطى به سواد و بى سوادى ندارد.
🔻علم، حفظ و ضبط كليات است و عقل قوّه تحليل است.
به عبارت ديگر امام حسين شهيدِ فراموشكارى مردم شد،
🔻زيرا مردم اگر در تاريخ پنجاه شصت ساله خودشان فكر مى كردند و قوّه تنبّه و استنتاج و عبرت گيرى در آنها مى بود
و به تعبير سيد الشّهداء كه فرمود: «ارْجِعوا الى عُقولِكُمْ» اگر به عقل و تجربه پنجاه شصت ساله خود رجوع مى كردند
و جنايتهاى ابو سفيان و معاويه و زياد در كوفه و خاندان اموى را اصولًا فراموش نمى كردند و گول ظاهر فعلى معاويه را- كه دم زدن از دين به خاطر منافع شخصى است- نمى خوردند
و عميق فكر مى كردند، و حساب مى كردند آيا حسين عليه السلام براى دين و دنياى آنها بهتر بود يا يزيد و معاويه و عبيد الله، هرگز چنين جنايتى واقع نمى شد.
🔻پس در حقيقت علت عمده اينكه مردمى نسبتاً معتقد به اسلام اينطور با خاندان پيغمبر رفتار كردند در صورتى كه همانها حاضر بودند قربةً الى اللَّه در جنگ كفار شركت كنند، فقط و فقط فراموشكارى مردم و گول ظاهر خوردن آنها بود،
🔻يعنى نتوانستند پشت پرده نفاق را ببينند. ظواهر شعائر اسلامى را محفوظ مى ديدند و توجه به اصول و معانىِ از بين رفته نداشتند.
🔻 البته در اين حادثه ، رعب و ترس و استسباع از يك طرف، و فساد اخلاق رؤسا و رشوه خوارى آنها و طمع آنها و اطاعت كوركورانه- به حسب خوى قبيله اى عربى- كوچكترها از رؤساى قبائل از طرف ديگر، نيز از عوامل مهم وقوع اين حادثه بود.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 451-450- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️اصلاح نگرش به مکتب اباعبدالله علیه السلام
🔻اگر در ميان مسلمانان شخصی چنين معتقد شود كه در كنار دستگاه سلطنت ربوبى، سلطنتى ديگر هم وجود دارد و در مقابل آن ، دست دركار است، چيزى جز شرك نخواهد بود.
🔻 اگر كسى گمان كند كه تحصيل رضا و خشنودى خداى متعال راهى دارد
و تحصيل رضا و خشنودى فرضاً امام حسين (ع) راهى ديگر دارد
و هر يك از اين دو، جداگانه ممكن است سعادت انسان را تأمين كند، دچار ضلالت بزرگى شده است.
🔻در اين پندار غلط چنين گفته مى شود كه خدا با چيزهايى راضى مى شود و امام حسين (ع) با چيزهايى ديگر؛
خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زكات، راستى، درستى، خدمت به خلق، برّ به والدين و امثال اينها و با ترك گناهان از قبيل دروغ، ظلم، غيبت، شرابخوارى و زنا راضى مى گردد
ولى امام حسين (ع) با اين كارها كارى ندارد، رضاى او در اين است كه مثلا براى فرزند جوانش على اكبر (ع) گريه و يا لااقل تباكى كنيم؛ حساب امام حسين از حساب خدا جداست.
🔻به دنبال اين تقسيم چنين نتيجه گرفته مى شود كه تحصيل رضاى خدا دشوار است، زيرا بايد كارهاى زيادى را انجام داد تا او راضى گردد
ولى تحصيل خشنودى امام حسين (ع) سهل است، فقط گريه و سينه زدن؛
و زمانى كه خشنودى امام حسين (ع) حاصل گردد او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت مى كند و كارها را درست مى كند،
حساب نماز و روزه و حجّ و جهاد و انفاق فى سبيل اللّه كه انجام نداده ايم همه تصفيه مى شود و گناهان هرچه باشد با يك فوت از بين مى رود!
🔻اينچنين تصويرى از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است بلكه شرك در ربوبيت است و به ساحت پاك امام حسين (ع) كه بزرگترين افتخارش «عبوديّت» و بندگى خداست نيز اهانت است
🔻همچنانكه پدر بزرگوارش از نسبت هاى «غلاة»(غلو کنندگان نسبت به ساحت مقدسش) سخت خشمگين مى شد و به خداى متعال از گفته هاى آنها پناه مى برد.
🔻امام حسين (ع) كشته نشد براى اينكه- العياذ باللّه- دستگاهى در مقابل دستگاه خدا يا شريعت جدّش رسول خدا بوجود آيد، راه فرارى از قانون خدا نشان دهد.
🔻شهادت او براى اين نبوده كه برنامه عملى اسلام و قانون قرآن را ضعيف سازد.
بر عكس، وى براى اقامه نماز و زكات و ساير مقرّرات اسلام از زندگى چشم پوشيده به شهادت تن داد.
🔻ما نيز در زيارت او چنين خطاب مى كنيم: «اشهد انّك قد اقمت الصّلوة، و آتيت الزّكوة، و امرت بالمعروف، و نهيت عن المنكر، و جاهدت فى اللّه حقّ جهاده، و عملت بكتابه و اتّبعت سنن نبيّه»
▪️مجموعه آثاراستادشهيد مطهرى، ج1، ص:250- 249- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
🔵قصّه درایت ميرزاى شيرازى در تأييد افراد
🔻در ميان علما و مراجع گذشته در اين صد سال اخير، مرحوم ميرزاى شيرازى (ميرزاى بزرگ، مرحوم حاج ميرزا محمدحسن، همانكه تنباكو را تحريم كرد) از كسانى است كه در علم و در عقل و در تقوا تقريباً در طراز اول است،
و مخصوصاً در صفا و معنويت شايد در طبقه مراجع كسى به حد او نرسيده يا كمتر رسيده است،
و ظاهرش هم هيچ نشان نمى داد، خيلى مرد عجيبى بوده است.
🔻در يكى از شهرستانها يك ملايى بوده است، بعضى از دوستان ميرزا گفته بودند ما نامه اى خدمت ايشان نوشتيم و از ايشان تأييد خواستيم كه اين آقا در اين شهرستان هست؛
مرتب نامه به ايشان نوشتيم كه فلان شخص در اين شهر مردى است خيلى عالم، در اين حد عالم است، مجتهد است و خيلى هم باتقوا، شما ايشان را تأييد كنيد، مثلًا اجازه به ايشان بدهيد.
🔻مى گويد: ما نامه نوشتيم، ميرزا جواب نداد. بار ديگر نامه مى نويسد، باز تعريف مى كند كه اين مردى است بسيار عالم و باتقوا، هم علمش را تأييد مى كند و هم تقوايش را. باز ميرزا جواب نداد.
🔻تا بالاخره آن كسى كه اينهمه او را تأييد مى كرده بلند مى شود مى رود سامره كه چرا ميرزا جواب نداد، آيا به حرف ما اعتماد نكرد؟
🔻رفت و گفت: آقا! چرا ما هر چه براى اين آقا تأييد خواستيم شما تأييد نكرديد، چرا نامه هاى ما را جواب نداديد، آيا حرف ما را قبول نداريد كه او مرد عالم و باتقوايى است؟
🔻فرمود: چرا، همه حرفهاى شما را قبول كردم. پس چرا شما تأييد نكرديد؟
فرمود: تو همواره در نامه هايت نوشتى كه اين چقدر عالم است و چقدر باتقواست،
در يك نامه ات ننوشتى كه عقلش در چه حدى است؟
براى ملّا ، علم و تقوا كافى نيست،
عقل و فكر و دورانديشى و هوشيارى و ادراك شرايط زمانِ خودش و شناختن مردم، اينها خودش ركن اساسى است.
⭕️خيلى هم عالم و باتقوا باشد اما يك آدم ساده دل، نتيجه چيست؟ ابزاردست شيّادها مى شود،
يعنى ابزارى از اسلام در دست ضداسلامها، ابزارى از علم و تقوا در دست فاسق و فاجرها؛ فايده اش چيست؟ تو هيچ اسمى از آن مسأله عمده نبرده بودى.
🔻من نمى توانم كسى را فقط به دليل علم و تقوا تأييد كنم درصورتىكه براى من محرز نيست كه از نظر عقل و تدبير و هوشيارى و درك شرايط زمان و درك و شناخت مردم در چه حدى است.
بسيار خوب، آدم عالم و باتقوا براى خودش آدم خوبى است،
اما من نمى توانم مقدّرات اسلامى مردم را در دست كسى بدهم كه عقلش براى من محرز نيست.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج27، ص: 508-507- با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
🔹مجموع پرسشهائی که تاکنون در کانال اندیشه مطهر بر اساس آثار شهید مطهری پاسخ داده شده است(بیش از ۱۰۰ پرسش) بهمراه مطالب متنوع دیگر در وبلاگ 👇 قابل دریافت می باشد.
http://shakhes1340.blogfa.com
🔵خدا يعنى حقيقت نامتناهى
و تعلق به خدا یعنی حرکت بسوی کمال لایتناهی
🔽 اينكه- برخی از فلاسفه غرب- [گفته اند: تعلق به خداوند موجب توقف و ركود انسان است، بايد گفت] :
آنها خيال كرده اند كه خدا مثل يك درخت است و اگر كسى به خدا وابسته شد يعنى به يك موجود محدود بسته شده و نمى تواند از خدا عبور كند.
⏺ خدا يعنى حقيقت نامتناهى.
🔽 يك وقت انسان را در يك فضاى محدود مثلًا در فضاى صد فرسنگ در صد فرسنگ حبس مى كنند، اين براى انسان محدوديت است، چون انسان مى گويد من اين فضا را كه طى كردم آخرش محدوديت است.
🔽 ولى اگر انسان را در فضاى لايتناهى قرار دهند او را محدود نكرده اند.
فضاى لايتناهى توقف ندارد،
🔽 يعنى اى انسان! تو اگر لايتناهى هم بروى باز به سوى كمال مى روى.
🔽 خدا يك موجود نامحدود است كه اگر آن كاملترين بشرها (يعنى خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله) تا ابد نيز پيش برود، سير او به پايان نمى رسد.
خدا يك موجود پايان پذير نيست و اين تنها ميدان بى پايان بشر است.
🔽پس باز تعلق به ذات پروردگار هرگز منشأ اين نمى شود كه «صيرورت»-سیر تکاملی - انسان تبديل به «كينونت» -رکود و توقف- شود.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان كامل)، ج23، ص: 317-316- با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
🔹گزارش اجمالی از سالی که گذشت
سلام علیکم
🔸بعد از گذشت دو سال از راه اندازی کانال اندیشه مطهر در شبکه های اجتماعی واتساپ ، ایتا ، سروش و تلگرام و استقبال گسترده اقشار مختلف بویژه نسل جوان از آن - با بیش از 10هزار عضو در 46 کانال واتساپی - اینک وارد سومین سال تاسیس آن شده ایم .
🔸از آغاز راه اندازی کانال اندیشه مطهر(اول مهر 1398) ، تمام سعیمان بر این بوده که آثار شهید مطهری را- همانگونه که خود ، عالمی بصیر و زمان شناس بود - به روز و بر اساس مقتضیات زمان و نیازهای جامعه ارائه نمائیم .
🔸در طول این مدت به لطف الهی علاوه بر ارسال پستهای متنوع از شهید مطهری ، به سوالات و شبهات مختلفی که - عموما از مسائل مبتلابه جامعه بوده است - از اعضای ارجمند می رسید بر اساس آثار این شهید بزرگوار پاسخ داده شده است( بیش از 100پرسش) که این روند همچنان ادامه دارد .
🔸هر چند در مراحلی از کار ، بر اثر سوء ظن یا عدم آگاهی ، بی مهری هائی از ناحیه برخی دوستان ابراز می شد که این امر تا حدی موجب سستی در ادامه راهمان می گردید
🔸اما با استقبال گسترده از کانال ، به همراه تایید و تشویقات دوستان دیگر - اعم از شخصیت ها ، نهادها و مراکز مختلف - بخصوص ادعیه زاکیه این عزیزان که در حق این کمترین اظهار می شد و نیز ارسال نظرات ، پیشنهادات و انتقادات سازنده اعضای محترم برای مدیریت کانال ، نه تنها این خستگی جزئی رفع گردید بلکه ما را در ادامه راهمان مصمم ساخت .
🔸این امر به لطف الهی موجب راه اندازی دو کانال دیگر - باز خوانی اندیشه های امام خمینی(ره) و بازخوانی اندیشه های رهبری(دام ظله العالی -در واتساپ، ایتا و سروش گردید
که نتیجه اش علاوه بر عزم جدی در رفع مهجوریت از این اندیشه های ناب ، فراهم نمودن امکان مقایسه و تشابه آنها با یکدیگر برای مخاطبین بود.
🔸ضمن تقدیر و سپاس از همه عزیزانی که تا کنون با ارشادات و ادعیه خویش ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب یاری داده و میدهند
خدمت اعضای ارجمند کانالهای مذکور اظهار می داریم که همچنان منتظر ارسال پیشنهادات، انتقادات و بیان ضعف ها و نارسایی هایی که احیانا در آنها مشاهده می کنید هستیم .
🔸از خداوند متعال توفیق همگان را در تشخیص درست وظیفه و عمل خالصانه مسئلت داریم.
آمین یا رب العالمین
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
10مهر 1400
سید مصطفی حسینی رودباری