⚫️شخصیت حضرت زينب كبرى( سلام الله علیها)
◾️به مناسبت سالروز وفات اسوه صبر و ایثار حضرت زینب «س»
🔻يكى از زنان اسلام كه مايه افتخار جهان است زينب كبرى عليها السلام است.
🔻تاريخ نشان مى دهد كه حوادث خونين و مصائب بى نظير كربلا زينب را به صورت پولاد آب ديده درآورد.
🔻زينبى كه از مدينه خارج شد با زينبى كه از شام به مدينه برگشت يكى نبود. زينبى كه از شام برگشت رشديافته تر و خالصتر بود.
🔻حتى آنچه در خلال حوادث اسارت ظهور كرده با آنچه در خلال ايام كربلا در زمانى كه هنوز برادر بزرگوارش زنده بود و مسئوليت به عهده زينب گذاشته نشده بود از زينب ظهور كرد فرق دارد.
🔻يكى از زنان فاضله مسلمان عرب در زمان ما به نام دكتر «عايشه بنت الشاطى» كتابى درباره زينب نوشته به نام «بطلة كربلا» يعنى بانوى قهرمان كربلا.
اين كتاب چند بار به فارسى ترجمه و چاپ شده -است -
🔻 اين بطولت و قهرمانى قسمت زيادش معلول همان حوادث و شدايد كربلاست.
حوادث كربلا بود كه زبان زينب كبرى را به آنچنان خطابه غرا و آتشينى در مجلس يزيد جارى كرد كه همه شنيده ايد.
🔻ابو تمام مى گويد:
«لو لا اشتعال النار فى ما جاورت
ما كان يعرف طيب عرف العود»
-یعنی-: اگر آتش در كنار چوب عود مشتعل نشود
و داغى و سوزندگى آن ، عود را نگيرد
بوى خوش عود ، ظاهر نمى گردد.
تا آتش نباشد،
تا درد و سوزش نباشد،
هنر چوب عود ، ظاهر نمى گردد.
🔻سعدى در همين مضمون مى گويد:
قول مطبوع از درون سوزناك آيد كه عود
چون همى سوزد جهان از وى معطر مى شود
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج18(سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام) ؛ ص90- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
🔴زینب(سلام الله علیها) و احساس شخصیت
🔻در حماسه حسينى آن كسى كه بيش از همه اين درس را آموخت و بيش از همه اين پرتو حسينى بر روح مقدس او تابيد، خواهر بزرگوارش زينب (سلام اللَّه عليها) بود.
🔻...زينب با آن عظمتى كه از اول داشته است- و آن عظمت را در دامن زهرا عليها السلام و از تربيت على عليه السلام به دست آورده بود-
در عين حال زينبِ بعد از كربلا با زينب قبل از كربلا متفاوت است، يعنى زينب بعد از كربلا يك شخصيت و عظمت بيشترى دارد.
🔻مى بينيم در شب عاشورا زينب يكى دو نوبت حتى نمى تواند جلوى گريه اش را بگيرد.
يك بار آن قدر گريه مى كند كه بر روى دامن حسين بيهوش مى شود و حسين عليه السلام با صحبتهاى خودش زينب را آرام مى كند:
«لا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكَ الشَّيْطانُ»:
خواهر عزيزم! مبادا وساوس شيطانى بر تو مسلط بشود و حلم را از تو بربايد، صبر و تحمل را از تو بربايد.
🔻اما همينكه ايام عاشورا سپرى مى شود و زينب، حسين عليه السلام را با آن روحيه قوى و نيرومند و با آن دستورالعملها مى بيند، زينب ديگرى مى شود كه ديگر احدى در مقابل او كوچكترين شخصيتى ندارد.
🔻-همين زينب اسير رنجديده و رنج كشيده،آنگاه که در برابر زخم زبانهای سخت ابن زیاد که خطاب به حضرت گفت : خدا را شكر مى كنم كه شما را رسوا و دروغتان را آشكار كردار گرفت خطاب به او فرمود :-
خدا را شكر مى كنيم كه افتخار شهادت را نصيب ما كرد.
خدا را شكر مى كنم كه اين تاج افتخار را بر سر برادر من گذاشت.
خدا را شكر مى كنيم كه ما را از خاندان نبوت و طهارت قرار داد.
🔻و در ادامه فرمود :
رسوايى مال فاسق هاست (ما در عمرمان دروغ نگفتيم و حادثه دروغ هم به وجود نياورديم)، دروغ مال فاجرهاست.
فاسق و فاجر هم ما نيستيم، غير ماست، يعنى تو. رسوا تويى، دروغگو هم خودت هستى.
♦️اين مقدار شهامت و شجاعت و ايمان عملى! اين، امر به معروف و نهى از منكر است.
تازه اين، يك درجه و يك مرحله آن است.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 61- 60- و ص 302 با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️معنای «افْضَلُ الأَعْمالِ انْتِظارُ الْفَرَجِ»
♦️بعضى خيال مى كنند اينكه افضل اعمال انتظار فرج است، به اين معناست كه :
انتظار داشته باشيم امام زمان (عجّل اللَّه تعالى فرجه) با عده اى كه خواص اصحابشان هستنديعنى سيصد و سيزده نفر و عده اى غير خواص ظهور كنند،بعد دشمنان اسلام را از روى زمين بردارند،امنيت و رفاه و آزادى كامل را برقرار كنند، آن وقت به ما بگويند بفرماييد!
ما انتظار چنين فرجى را داريم و مى گوييم افضل اعمال هم انتظار فرج است!
(يعنى بگير و ببند، بده به دست من پهلوان!)
♦️نه، انتظار فرج داشتن يعنى انتظار در ركاب امام بودن و جنگيدن و احياناً شهيد شدن، يعنى آرزوى واقعى و حقيقى مجاهد بودن در راه حق،
نه آرزوى اينكه تو برو كارها را انجام بده، بعد كه همه كارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گيرى شد آن وقت من مى آيم!
♦️انتظار فرج داشتن يعنى واقعاً در نيت ما اين باشد كه :
در ركاب امام زمان و در خدمت ايشان دنيا را اصلاح كنيم.
♦️در زيارت ابا عبد اللَّه عليه السلام مى گوييم:
«يا لَيْتَنا كُنّا مَعَكَ فَنَفوزَ فَوْزاً عَظيماً» (كه براى ما يك ورد شده و به معناى آن هم توجه نمى كنيم)
يا ابا عبد اللَّه! اى كاش ما با تو بوديم و رستگارى عظيم پيدا مى كرديم.
♦️معنايش اين است كه اى كاش ما در خدمت تو بوديم و شهيد مى شديم و از راه شهادت، رستگارى عظيم پيدا مى كرديم.
آيا اين ادعاى ما از روى حقيقت است؟
♦️افرادى هستند كه از روى حقيقت ادعا مى كنند ولى اكثر ما كه در زيارتنامه ها مى خوانيم، لقلقه زبان است.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آزادى معنوى)، ج23، ص:- 598-597- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️نمونه ای از امر به معروف های غلط
(خاطره ای به روایت شهید مطهری)
🔻مرد محترمى از طلبه هاى بسيار فاضل بود. مرد بسيار روشنفكر و متدينى است.
اول بارى كه اين آدم ، كلاهى- غیر معمم - مى شود، وقتى كه وارد يكى از مجامع مىشود،
تمام دوستان و رفقايش او را كه مى بينند شروع مى كنند به حمله كردن و تحقير كردن.
🔻 آنچنان او را ناراحت و عصبانى مى كنند كه با اينكه طبعاً آدم حليمى است، برمى گردد يك حرف بسيار منطقى به آنها مى زند. مى گويد :
رفقا! من يك حرفى با شما دارم: شما دوست دشمنانتان هستيد و دشمن دوستانتان.
🔻برايتان توضيح مى دهم:
من فردى هستم مثل شما؛ مثل شما فكر مى كنم، مثل شما به خدا و قرآن و پيغمبر و ائمّه معتقدم، مثل شما درس خوانده ام، مثل شما تربيت شده ام. من با شما در هزار چيز اشتراك دارم.
🔻حد اكثر به قول شما يك گناه مرتكب شده ام- اگر اين گناه باشد- لباسم را عجالتاً تغيير داده ام، رفته ام دنبال كارى، كسبى، زندگى اى.
🔻فرض مى كنيم اين گناه باشد. شما با من آنچنان رفتار مى كنيد كه مرا مجبور مى كنيد كه با شما قطع رابطه كنم.
و يك انسان هم كه بى ارتباط نمى تواند باشد، مجبورم بعد از اين با صنف مخالف و دشمن شما دوست باشم
چون شما داريد به زور مرا از خودتان طرد مى كنيد. پس به اين دليل، شما دشمن دوست خودتان هستيد كه من باشم. ولى شما دوست دشمنانتان هستيد.
🔻بعد مثال مى زند، مى گويد:
فلان شخص در همه عمرش هيچ وقت اساساً تظاهرى هم به اسلام نداشته است، علامتى از اسلام در او نبوده، به قرآن و اسلام اظهار اعتقاد نكرده است،
معروف است به اينكه ظالم و ستمگر و فاسق و شرابخوار است.
همين آدم كه شما از او انتظار نداريد، يكدفعه مى بينيد آمد به زيارت حضرت رضا. همه تان مى گوييد معلوم مى شود آدم مسلمانى است.
🔻اين دفعه وقتى او را مى بينيد، با او خوش وبش مى كنيد. يعنى از هزار خصلت او نهصد و نود و نه تاى آن بر ضد شما و دين شماست.
چون از او انتظار نداريد، همين قدر كه يك زيارت حضرت رضا آمد مى گوييد نه، معلوم شد مسلمان است.
🔻اما در مورد آن كسى كه از هزار خصلت، نهصد و نود و نه خصلتش مسلمانى است، يك خصلتش به قول شما خلاف است،
به خاطر اين خصلت مى گوييد اين ديگر مسلمان نيست و از حوزه اسلام خارج شد.
🔻پس شما دوست دشمنانتان هستيد يعنى كمك به دشمنانتان مى كنيد، و دشمن دوستانتان هستيد يعنى در واقع دشمن خودتان هستيد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسنی 1و2)) ؛ ج17 ؛ ص252-253- با ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
عمل صالح و تقوا، بهترين امر به معروف
🔸اصلاح نگرش به «امر به معروف و نهی از منکر»(4)
🔻شما مى بينيد مردم از انبياء و اولياء، زياد پيروى مى كنند ولى از حكما و فلاسفه آنقدرها پيروى نمى كنند، چرا؟
🔻براى اينكه فلاسفه فقط مى گويند،
فقط مكتب دارند، فقط تئورى مى دهند؛
در گوشه حجره اش نشسته است، پى درپى كتاب مى نويسد و تحويل مردم مى دهد.
🔻ولى انبياء و اولياء تنها تئورى و فرضيه ندارند، عمل هم دارند.
آنچه مى گويند اول عمل مى كنند. حتى اينطور نيست كه اول بگويند بعد عمل كنند،
اول عمل مى كنند بعد مى گويند.
وقتى انسان بعد از آنكه خودش عمل كرد، گفت، آن گفته اثرش چندين برابر است.
🔻على بن ابيطالب مى فرمايد (و تاريخ هم نشان مى دهد كه اينطور است):
«ما امَرْتُكُمْ بِشَى ءٍ الّا وَقَدْ سَبَقْتُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ، وَلا نَهَيْتُكُمْ عَنْ شَىْ ءٍ الّا وَ قَدْ سَبَقْتُكُمْ بِالنَّهْىِ عَنه ( نهج البلاغه، خطبه175 )
: هرگز شما نديديد كه شما را به چيزى امر كنم مگر اينكه قبلًا خودم عمل كرده ام (تا اول عمل نكنم به شما نمى گويم)
و من هرگز شما را از چيزى نهى نمى كنم مگر اينكه قبلًا خودم آن را ترك كرده باشم (چون خودم نمى كنم، شما را نهى مى كنم).
🔻 «كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ الْسِنَتِكُمْ» (كافى، ج 2/ ص 78)
مردم را به دين دعوت كنيد اما نه با زبان، با غيرزبان دعوت كنيد؛
يعنى با عمل خودتان مردم را به اسلام دعوت كنيد.
🔻انسان وقتى عمل مى كند، خودبه خود با عمل خود جامعه را تحت تأثير قرار مى دهد.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى(حماسه حسینی 1و2))، ج17، ص: 254-253-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕روح امر به معروف و نهى از منكر
🔸اصلاح نگرش به امر به معروف و نهی از منکر(5)
🔻معروف و منكر از نظر اسلام محدود به حدّ معين نمى شود.
تمام هدفهاى مثبت اسلامى داخل در معروف و تمام هدفهاى منفى اسلامى داخل در منكر است،
🔻روح امر به معروف و نهى از منكر عبارتست از :
لزوم استفاده از هر وسيله مشروع براى پيشبرد اهداف اسلامى.
🔻متأسفانه كارنامه ما مسلمين در اين زمينه كارنامه درخشانى نيست ؛
اولًا ما آن حساسيتى را كه اسلام در اين زمينه دارد نداريم، يعنى آن اهميتى را كه اسلام به اين موضوع داده است درك نكرده ايم
و ثانياً در حدودى هم كه به حساب و خيال خودمان به اهميت اين موضوع پى برده ايم، واجد شرايط آن نبوده ايم.
🔻كارنامه ما در زمينه همبستگى، همدردى و تعاون اسلامى، در زمينه تعارف (به تعبير قرآن)
يعنى شناسايى اسلامى كه يكديگر را بشناسيم، به احوال يكديگر آگاه و به سرنوشت هاى يكديگر علاقه مند باشيم،
كارنامه بسيار بسيار ضعيفى است،اگر نگويم تاريك و ننگين است.
🔻اسلام براى امر به معروف و نهى از منكر ارزش درجه اول قائل است،
يعنى آن را يكى از اركان تعليمات خودش مى داند، اگر اين ركن نباشد ساير تعليمات نمى توانند كار كنند؛
🔻اگر مى خواهيم به خودمان ارزش بدهيم، اگر مى خواهيم قيمت پيدا كنيم،
اگر مى خواهيم در نزد خدا و پيغمبر خدا محترم باشيم، در نزد ملل جهان محترم باشيم،
بايد اصل امر بمعروف و نهی از منکر را زنده كنيم.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 293-281-با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️بصیرت در دین و بصیرت در عمل
🔸اصلاح نگرش به امر به معروف و نهی از منکر(6)
🔻دو شرط از شرايط امر به معروف و نهى از منكر از شرايط اوليه است كه در همه موارد لازم است و خوارج - که خود را مجری این دو اصل می دانستند - فاقد هردو شرط بودند بلكه منكر يكى از اين دو شرط-بصیرت در عمل- بودند:
1️⃣بصيرت در دين
2️⃣ بصيرت در عمل
🔻بصيرت در دين يعنى اطلاع كافى و صحيح در امور دينى داشته باشد، حلال را از حرام، واجب را از غير واجب تشخيص بدهد،
🔻- خوارج بدلیل نداشتن این شرط این - آيه قرآن را كه مى فرمايد: « إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ»(انعام:۵۷) دستاويز قرار دادند
و جمله «لا حُكْمَ الّا لِلَّه» را شعار خود ساختند در صورتى كه اين آيه ربطى ندارد به موضوعاتى از قبيل موضوع حكميت و امثال آن.
🔻اما بصيرت در عمل:
در باب امر به معروف و نهى از منكر، شرطى ذكر مى كنند تحت عنوان احتمال اثر، و شرطى ذكر مى كنند تحت عنوان عدم ترتب مفسده؛ يعنى امر به معروف و نهى از منكر براى اين است كه معروف رواج بگيرد و منكر محو شود،
🔻لازمه اين دو شرط بصيرت در عمل است. آدمى كه در عمل بصيرت ندارد
نمى تواند پيش بينى كند كه آيا اثرى بر اين كار مترتب هست يا نيست و آيا مفسده بالاترى هست يا نيست.
🔻اين است كه امر به معروف هاى جاهلانه همانطورى كه در حديث آمده افسادش بيش از اصلاحش است.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام) ؛ ج4 ؛ ص822- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
🟡 فاصله رفتاری ما با اهلبیت علیهم السلام
✅امام باقر، محمد بن على بن الحسين عليه السلام، لقبش «باقر» است. باقر يعنى شكافنده. به آن حضرت «باقر العلوم» مى گفتند، يعنى شكافنده دانشها.
✅مردى مسيحى، به صورت سخريه و استهزاء، كلمه «باقر» را تصحيف كرد به كلمه «بقر» يعنى گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» يعنى تو گاوى.
✅امام بدون آنكه از خود ناراحتى نشان بدهد و اظهار عصبانيت كند، با كمال سادگى گفت: «نه، من بقر نيستم، من باقرم.».
✅مسيحى: تو پسر زنى هستى كه آشپز بود.
امام : - شغلش اين بود، عار و ننگى محسوب نمى شود.
✅مسیحی : - مادرت سياه و بى شرم و بدزبان بود.
امام : - اگر اين نسبتها كه به مادرم مى دهى راست است خداوند او را بيامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه دروغ و افترا بستى.
✅مشاهده اينهمه حلم از مردى كه قادر بود همه گونه موجبات آزار يك مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد، كافى بود كه انقلابى در روحيه مرد مسيحى ايجاد نمايد و او را به سوى اسلام بكشاند.
✅مرد مسيحى بعداً مسلمان شد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (داستان راستان(1 و 2))، ج18، ص: 208-207- با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️فلسفه احکام و قوانین در اسلام (1)
⏺ سلسله« پرسشها و پاسخهای هفتگی»
🔸پرسش۱۱۷ : فلسفه عبادات(نماز و ...) در اسلام چیست؟
🔹پاسخ :
🔻اصلا فلسفه تشريع عبادات ذكر خداوند و ياد خداوند است و به دنبال آن، ياد خود بودن و خود را بازيافتن حاصل مى شود
و بعد، هر دو خصوصيت روشنايى و قدرت پيدا كردن پيدا مى شود؛ هم يك روشنايى مطلق براى انسان حاصل مى شود و هم يك قدرت خارق العاده.
اين قدرت خارق العاده همان است كه در كرامات و معجزات منعكس مى شود و درباره روشنايى فوق العاده هم ممكن است
🔻عبادت، مركب تقرب و نزديك شدن به خداوند است. بنابر این عبادتی مقبول است كه ما را به خدا نزديك كند.
🔻عبادت بدون اينكه انسان را به خدا نزديك كند عبادت نيست،
يعنى باور نكنيد كه انسان عبادت كند ولى به خدا نزديك نشود و عبادتش را هم درست انجام داده باشد؛ چنين چيزى محال است.
🔻... وقتى ما مى گوييم بنده در اثر عبادت به خدا نزديك مى شود، مقصود اين نيست كه يك بنده فاصله اش با خدا كم مى شود،
به اين معنا كه قبلًا ميان او و خدا فاصله اى وجود داشت، تدريجاً نزديك و نزديك مى شود به گونه اى كه فاصله كم مى شود
و آن مرحله اى كه در قرآن مى گويد: «يا ايُّهَا الْانْسانُ انَّكَ كادِحٌ الى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه» كه اسم آن ملاقات پروردگار و لقاء ربّ است، [تحقق مى يابد؛]
🔻اينجور كه معنى ندارد و قطعاً مقصود اين نيست، چرا؟
براى اينكه گذشته از دهها دليل عقلى كه در اينجا وجود دارد كه خدا با بندگان خودش فاصله ندارد
از نظر منطق قرآن خدا به همه موجودات نزديك است، خدا از هيچ موجودى دور نيست: «وَ نَحْنُ اقْرَبُ الَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد»
ما از رگ گردن انسان به انسان نزديكتريم.
🔻بله، يك مطلب هست : خدا به همه مردم متساوياً نزديك است بلكه به همه اشياء متساوياً نزديك است
ولى اشياء متساوياً به خدا نزديك نيستند. اشياء احياناً از خدا دورند ولى خدا به همه اشياء نزديك است كه اين هم رمزى دارد،
🔻نزديك شدن به خدا يعنى خدا كه كمال مطلق است، ما مرتب كمالات بيشترى پيدا مى كنيم.
✅خدا علم على الاطلاق است؛ بر علم و ايمان و بصيرت ما افزوده مى شود.
✅خدا قدرت على الاطلاق است؛ بر قدرت ما افزوده مى شود.
✅خدا حيات على الاطلاق و اراده على الاطلاق است؛ بر حيات و اراده ما افزوده مى شود.
🔻پس در مسئله عبوديت به تعبير امام جعفر صادق«الْعُبودِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبِيَّةُ»
: هرچه كه در راه عبوديت جلو بروى، بر ربوبيت و خداوندگارى تو (نه خدايى العياذ باللَّه)، بر صاحب بودن و تسلط و قدرت تو افزوده مى شود. (ادامه دارد)
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج 29(انسان شناسی در قرآن)) ص 261 و ج23(آزادی معنوی))، ص:482- 494- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️فلسفه احکام و قوانین در اسلام (2)
⏺ سلسله« پرسشها و پاسخهای هفتگی»
🔸پرسش۱۱۷ : فلسفه عبادات(نماز و ...) در اسلام چیست؟
🔹پاسخ :
🔻... در مسئله عبوديت به تعبير امام جعفر صادق«الْعُبودِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبِيَّةُ»
: هرچه كه در راه عبوديت جلو بروى، بر ربوبيت و خداوندگارى تو (نه خدايى العياذ باللَّه)، بر صاحب بودن و تسلط و قدرت تو افزوده مى شود.
🔻باور نكنيد كه انسان به خدا، اين كانون لايتناهاى هستى نزديك بشود ولى بر بصيرت و ايمان و روشنايى اش افزوده نشود، بر قدرت و حيات و اراده و تسلطش افزوده نشود
🔻بنابر این عبادت راه كسب قدرت و تسلط است که این تسلط و قدرت در پنج مرحله می باشد :
1️⃣اولين اثر عبادت، تسلط بر خود
2️⃣ تسلط بر انديشه و قوه خيال
3️⃣ بى نياز شدن روح از بدن ، قدرت تخلیه روح از بدن
4️⃣ قدرت بر تصرف در بدن
5️⃣ قدرت بر تصرف در دنياى بيرون
🔻آيا از اين بالاتر هم هست؟ بله، اگر شما وحشت نمى كنيد، بالاترش هم هست.
🔻آن مرحله بالاتر، آن قدرتى است كه بندهاى در اثر بندگى و عبوديت خداوند و در اثر قرب به ذات اقدس الهى و در اثر نزديك شدن به كانون لايتناهاى هستى:
✅ می تواند در دنياى بيرون خودش هم تصرف كند،
✅ مى تواند چوبى را تبديل به اژدها كند،
✅ مى تواند قرص ماه را دو نيم كند،
✅ مى تواند تخت بلقيس را در يك چشم به هم زدن از يمن به فلسطين احضار كند.
🔸بله مى تواند:« العبودية جوهرة كنهها الربوبية»(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج 29(انسان شناسی در قرآن)) ص 261 و ج23(آزادی معنوی))، ص:482- 494- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️معنای«تبلیغ دین و هدایتگری»
⭕️خاطره ای آموزنده از شهید مطهری
🔻امروز دنيا ميدان مسابقه علم و صنعت شده است.
حالا كه چنين مسابقه اى در دنيا هست بايد كوشش كرد و جامعه را به حركت آورد كه در اين مسابقه عقب نماند.
🔻على هذا نشستن و هى انتقاد كردن و ايراد گرفتن، اين كار را نكن، آن كار را نكن، اسمش هدايت نيست.
🔻يك روز در مدرسه مروى با چند نفر از آقايان طلاب همين مطلب را در ميان گذاشته بودم و مى گفتم:
آقايان! معنى هادى قوم بودن اين نيست كه ما تنها حالت منع و توقف به خود گرفته ايم؛
به هر كارى كه مى رسيم مى گوييم اين را نكن، آن را نكن، و مردم را گرفتار كرده ايم،
يك جا هم بايد مردم را تشويق كرد و به حركت آورد.
🔻همين مثال اتومبيل را ذكر كردم و گفتم كه ما بايد مثل راننده اتومبيل باشيم،
يك جا به اتومبيل گاز بدهيم، يك جا فرمان را بپيچيم، يك جا ترمز كنيم، يك جا كار ديگر مثلًا چراغ بدهيم؛
هر موقعيتى اقتضايى دارد.
🔻بعد شوخى كردم و گفتم: ما كه نبايد هميشه «آقا شيخ ترمز» باشيم، همه جا ترمز بكنيم.
🔻تنها ترمز كردن كافى نيست، يك جا هم بايد «آقا شيخ فرمان» باشيم، يك جا «آقا شيخ موتور» باشيم.
🔻يكى از طلاب گفت: ما هيچ كدام نيستيم، ما «آقا شيخ دنده عقب» هستيم.
🔻به هر حال - تبلیغ دین و هدایت مردم - خيلى علم و اطلاع وسيعى مى خواهد كه مواقع مختلف را بشود تشخيص داد.
🔻شخص بايد بفهمد كجا سنگر هست سنگر را بگيرد، چه فرصتى پيش آمده از فرصت استفاده كند.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (خطابه و منبر(ده گفتار))، ج25، ص: 348- با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
⚫اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا الْحَسَنِ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَا بَابَ الحَوائِجِ اَيُّهَا الْكاظِمُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
◾سالروز شهادت جانسوز و مظلومانه امام موسی بن جعفر علیه السلام را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج) مسلمانان جهان و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام
تسلیت می گوئیم