🔸اخلاق متعادل در جامعه متعادل
✅اخلاق عالى عبارت است از اخلاق متعادل، موزون. مسلماً و مطمئناً اگر جامعه متعادل و موزون نباشد، اگر سازمان اجتماعى و مقررات اجتماعى و حقوق اجتماعى موزون و متعادل نباشد، اخلاق شخصى و فردى موزون نخواهد ماند. ✅ اثر عدم تعادل اجتماعى تنها در طبقه عامه مردم نيست كه محرومند، طبقه خاصه يعنى طبقه ممتاز كه مواهب را بيشتر به خود اختصاص داده اند هم زيان مى برند؛ طبقه عامه، فشرده و عصبى مىشوند و طبقه خاصه ، بيكاره و بى هنر و كم استقامت و ناشكر و كم حوصله و پرخرج. ✅ فقر و احتياج - سببش هرچه باشد، خواه بى عدالتى يا چيز ديگر- يكى از موجبات گناه است؛ ✅ اگر فقر ، ضميمه بشود با احساس مغبونيت و محروميت، ديگر بدتر؛ ✅اگر ضميمه بشود با حسرت كشيدن هاى تجملات عده اى، باز از آن هم بدتر،
✅ سبب رشوه گيرىها مىشود، سبب اختلاسها و خيانتها به اموال عمومى مىشود، سبب گناهها مىشود، ✅سبب غلّ و غشّ و تقلب در كارها مىشود؛ ✅سبب مىشود كه افرادى براى اينكه خود را به دستهاى ديگر برسانند، رشوه بخورند، دزدى بكنند، زير حساب مردم بزنند و همينطور ...• مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج23، ص737-736
@shakhes1340
⭕️ نگرانی و خوف امام خمینی از شکست روحانیت (1) : 🔻الف : خروج از زی طلبگی 🔸 من به سهم خودم هیچ نگرانی ندارم راجع به انقلاب. انقلاب راه خودش را پیدا کرده و به پیش میرود و بستگی به وجود هیچ کس هم ندارد. این انقلاب ان شاء الله محفوظ میماند و آسیبی از خارج به او نخواهد رسید؛ 🔹لکن آن چیزی که انسان را یک قدری نگران میکند، دو تا مطلب است که این مربوط به عموم روحانیت است:
یکی اینکه از زیّ روحانیت و زیّ طلبگی خارج بشویم اگر روحانیون از آن زی که مشایخ ما در طول تاریخ داشتهاند و ائمه هدی- سلام الله علیهم- داشتهاند، ما اگر خارج بشویم خوف این است که یک شکستی به روحانیت بخورد، و شکست به روحانیت شکست به اسلام است. 🔸اسلام با استثناء روحانیت محال است که به حرکت خودش ادامه بدهد. اینهایند که اسلام را معرفی میکنند و به پیش میبرند و از اول هم همین طور بوده.
🔹اگر ما از زی متعارف روحانیت خارج بشویم و خدای نخواسته، توجه به مادیات بکنیم، در صورتی که خودمان را با اسم روحانی معرفی میکنیم، این منتهی ممکن است بشود به اینکه روحانیت شکست بخورد.صحیفه امام خمینی (ره)،جلد ۱۸ - 28تیر 1362 در جمع نمایندگان مجلس خبرگان - ادامه دارد.
@shakhes1340
🔸موضوع : آزادي های اجتماعی ، رکن دوم انقلاب
▪️پرسش 48: نقش ازادی های اجتماعی را در تداوم انقلاب تبیین کنید .
🔹پاسخ اجمالی : ✅ بعد از عدالت اجتماعی ، بايد ما به آزاديها به معنى واقعى در آينده احترام بگذاريم. يعنى اگر دولت اسلامى، جمهورى اسلامى، حكومت اسلامى بخواهد زمينه اختناق را به وجود بياورد قطعا شكست خواهد خورد. ✅ هر كسى در درجه اول فكرش بايد آزاد باشد، بيان و قلمش بايد آزاد باشد. اما فكر آزاد باشد يعنى اگر كسى واقعا منطقى و فكرى دارد فكر خودش را بگويد.
✅ ولى ازادی غير از مسئله اغفال و اغواست. اغفال و اغوا يعنى كارى توأم با دروغ، تبليغات دروغين كردن.
ایا آن هم كه مىخواهد دیگران را فريب بدهد آزاد است كه فريب بدهد، شما حق نداريد متعرضش بشويد؟
✅ نه، فريب يعنى خيانت به ديگران، يعنى آزادى و سلامت و حيثيت ديگران را وسيله قرار دادن و اين نمىتواند آزاد باشد.
مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص127- 128-و ص 174-175- با تلخیص و ویرایش -
@shakhes1340
⬅️آزاديهای اجتماعی ، رکن دوم انقلاب اسلامی 🔹پاسخ تفصیلی : ✅بعد از عدالت اجتماعی ، بايد ما به آزاديها به معنى واقعى در آينده احترام بگذاریم يعنى اگر دولت اسلامى، جمهورى اسلامى، حكومت اسلامى بخواهد زمينه اختناق را به وجود بياورد قطعا شكست خواهد خورد.
✅البته آزادى غير از هرج و مرج است. آزادى به معنى معقول. هر كسى در درجه اول فكرش بايد آزاد باشد، بيان و قلمش بايد آزاد باشد. اما فكر آزاد باشد يعنى اگر كسى واقعا منطقى و فكرى دارد فكر خودش را بگويد. ✅اتفاقا تجربههاى گذشته نشان داده است كه هر وقت در جامعه ما نوعى آزادى فكرى بوده- ولو از روى سوء نيت هم بوده است- اين امر به ضرر اسلام تمام نشده بلكه به سود اسلام تمام شده است [مشروط به اين كه ما هم حرف خودمان را بزنيم نه اين كه آنها] «1» حرفشان را بزنند ما سكوت كنيم و حرف خودمان را نزنيم.
✅بگذاريد آنها در باره اقتصادى كه خودشان مطرح مىكنند حرفشان را آزادانه بزنند ما هم حرف خودمان را آزادانه بزنيم. بگذاريد آنها تفسير خودشان را در باره انسان، تاريخ و جامعه آزادانه بگويند ما هم حرفمان را بزنيم. و در اين زمينه است كه اسلام بيشتر رشد مىكند.
✅البته اين – ازادی اندیشه و فکر - غير از مسئله اغفال و اغواست. اغفال و اغوا يعنى كارى توأم با دروغ، تبليغات دروغين كردن. ...فريب يعنى خيانت به ديگران، يعنى آزادى و سلامت و حيثيت ديگران را وسيله قرار دادن و اين نمىتواند آزاد باشد.
✅همانگونه که رهبر و پيشواى ما مكرر و صريح اين مطلب را بيان كردهاند - در حكومت اسلامى احزاب آزادند. هر حزبى اگر عقيده غير اسلامى هم دارد در ابراز عقيده خودش آزاد است، فكرش آزاد است، هر چه دلش مىخواهد بگويد. ما فقط اجازه توطئهگرى و فريبكارى نمىدهيم. در حدى كه فكر و عقيده خودشان را صريحا مىگويند و با منطق ما در حال جنگ هستند ما آنها را مىپذيريم ✅اما اگر بخواهند در زير لواى اسلام يا مظاهر اسلام افكار و عقايد خودشان را بگويند ما حق داريم از اسلام خودمان دفاع كنيم كه اسلام اين را نمىگويد، به نام اسلام اين كار را نكن، به نام خودت بكن. مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص127- 128-و ص 174-175- با تلخیص و ویرایش -
@shakhes1340
⭕️ هشدار استاد شهید مطهری به جوانان انقلابی : 🔸من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار مىدهم كه يك وقت خيال نكنند كه حفظ و نگهدارى اسلام [با سلب آزادى بيان تحقق مىيابد.] برخى جوانان خيال نكنند كه راه حفظ معتقَدات اسلامى و جهانبينى اسلامى اين است كه نگذاريم ديگران حرفهايشان را بزنند. نه، بگذاريد بزنند؛ نگذاريد خيانت كنند.
🔸چنين تصور نشود كه با جلوگيرى از ابراز افكار و عقايد مىشود از اسلام پاسدارى كرد. از اسلام فقط با يك نيرو مىشود پاسدارى كرد و آن منطق و آزادى دادن و مواجهه صريح و رُك و روشن با افكار مخالف است. مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 132
@shakhes1340
🔴 نگاه متفاوت اسلامی و غربی به یک جمله: «عقیده آزاد است»
🔸در دموکراسیها مسئله عقیده و فکر را اصلاً به کلی از متن زندگی و از رکن زندگی خارج کردند و به صورت یک امر فردی و شخصی درآوردند. خیلی اسم خوبی هم گذاشتهاند: «عقیده آزاد است»!
🔹این «عقیده آزاد است» به مفهومی که اینها میخواهند بگویند، یعنی عقیده اساساً ارزشی ندارد؛ یک امر شخصی فانتزی است. یک کسی به این دل بسته و خوش است که میخواهد گاو بپرستد و تو خوش هستی به این که خدا را بپرستی. هیچ فرقی نمیکند. همان طور یک نفر خورش قرمه سبزی دوست دارد و دیگری خورش قیمه.
🔸ما اگر میگوییم عقیده آزاد است، به این دلیل است که عقیده را جبری نمیشود به مردم تحمیل کرد؛ چون عقیده انتخاب است؛ فرد باید با فکرش به یک اعتقاد برسد و بعد هم به آن، گرایش و ایمان پیدا کند.
🔹اگر میشد عقیده را هم به زور به کسی بدهند، میگفتیم عقیده هم باید اجباری باشد. مگر بهداشت و تعلیمات اجباری چه گونه است؟ چرا آنها که این همه روی دموکراسی تأکید میکنند، در مسئله تعلیمات اجباری هرگز یک ذره هم تردید به خودشان راه نمیدهند. اگر به آنها بگویید چرا آزادیاش را سلب میکنید، پاسخ میدهند آزادیاش را برای خیر و مصلحت خودش سلب میکنیم.
🔸از نظر ما این که عقیده باید آزاد باشد، نه به دلیل این است که عقیده یک امر شخصی فردی است و ارزشی ندارد -که آنها اصلاً مبنای فکرشان این است - بلکه به این دلیل است که عقیده «اجبار بردار» نیست، مانند ملکات فاضله. هیچ کس را با کتک نمیشود «امین» کرد. میشود با کتک جلوی دزدی را گرفت، یعنی آدمی که خٌلقاً دزد است، از ترس دزدی نکند؛ اما نمیشود با کتک، کاری کرد که ملکه امانت در او پیدا بشود.
📝 استاد مطهری، مقدمهای بر حکومت اسلامی، ص۱۰۲-۱۰۰ (با تلخیص)
#گزیده_کتاب
🔻کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»🔻
http://eitaa.com/motahari_ir
✳ بدلیل اهتمام فوق العاده شهید مطهری به دروس اخلاقی امام خمینی ، روزهای شنبه فرازهائی از توصیه های اخلاقی امام خمینی در کانال اندیشه مطهر (شاخص ) قرار داده خواهد شد .
⭕️ نگرانی امام خمینی از شکست روحانیت : اختلاف (2)
🔹ما و شما نباید خودمان را بازی بدهیم. اختلاف ریشهاش از حب نفس است. هرکس خیال میکند که من برای خدا این آقا را باهاش اختلاف میکنم، یک وقت درست بنشیند در نفس خودش فکر کند ببیند ریشه کجاست. حسن ظن به خودش نداشته باشد، سوء ظن داشته باشد. ریشه همان ریشه شیطانی است که آن حب نفس انسان است.
🔸اینکه شما خیال کنید که نه، من برای خدا این آقا را مثلاً به او چه میکنم، این اشتباه است. برای خدا نیست. انسان گول نفس اماره خودش را میخورد و گول شیطان را میخورد. گول میخورد به اینکه چیزهایی که در دیگران است هی به نظرش میآید خیلی بد است، خیلی کار بدی دارد میشود، دارد اسلام از بین میرود، برای اینکه یک قاضی در فلان جا چه کرده، این برای اسلام نیست. نباید ما خودمان را گول بزنیم. بنشینید آخر شب فکر کنید.
🔹اختلاف و شکست جمهوری اسلامی، گناهی نابخشودنی است .
اگر از اختلاف ماها، آن هم اختلافی که من شک ندارم بر سر دنیاست، نه برای خدا، اگر این اختلافات موجب اختلاف بین مردم بشود و موجب این بشود که شکست بخورد جمهوری اسلامی و تا قرنها نتواند سرش را بلند کند، این جرمی است که خدا میبخشد برما؟
⭕️ من از این دو جهت (اختلاف روحانیت و خروج از زی طلبگی) نگران هستم. ⬅️ صحیفه نور جلد 18 - صفحات 12-17 - سخنرانی امام خمینی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در تیر ماه 1362
@shakhes1340
بمناسبت گرامیداشت ایام اربعین شهادت سردار قلبها شهید قاسم سلیمانی و همرزمانش،کلیپ ذیل که نوید بخش پیروزی جبهه حق بر استکبار جهانی می باشد در کانال اندیشه مطهر گذاشته میشود.
🔸موضوع : اسلام و دموکراسی ⁉️
▪️پرسش49 : اگر جمهورى به معنى اقامه حاكميت همه مردم است در اینصورت«جمهورى اسلامى» با طرح مفاهيمى مثل ولايت فقيه و حاکمیت دین اين توهم را پيش مىآورد كه در مفهوم «جمهورى اسلامى» تناقض و تعارض وجود دارد- حاکمیت مردم یا حاکمیت دین و ولایت فقیه ؟- ایا اين تعارض به نحوى حل شدنى است؟
🔹پاسخ اجمالی :
1️⃣ به هيچ وجه بین جمهوریت و اسلامیت تعارض نيست چون حق حاكميت مردم - دموکراسی - به معنى اين است كه مردم حق دارند كه سرنوشت خود را خودشان در دست بگيرند و چنین امری ملازم با اين نيست كه مردم خودشان را از گرايش به يك مكتب و ايدئولوژى و از التزام و تعهد به يك مكتب معاف بشمارند. 2️⃣درحكومت اسلامى ، جنبه اسلامى بودن ان ، به حاكميت عملى يك طبقه – روحانیت - ارتباط ندارد، به حاكميت يك ايدئولوژى ارتباط دارد، ايدئولوژيى كه اكثريت قاطع مردم به ان مؤمن و معتقدند و گرايش دارند و خواهان آناند و مى خواهند در كادر آن حركت كنند .
3️⃣نقش فقيه در يك كشور اسلامى كه ملتزم و متعهد به اسلام است و اسلام را به عنوان يك ايدئولوژى پذيرفته است نقش يك ايدئولوگ است نه نقش يك حاكم. يعنى اوست كه نظارت مىكند بر اين كه اين ايدئولوژى درست اجرا مىشود يا نه، 4️⃣ ولايت فقيه ولايت ايدئولوژيك است و اساسا خود فقيه را مردم انتخاب مىكنند. اين خودش عين دموكراسى است. مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 330-333(با تلخیص و ویرایش)
@shakhes1340
اسلام و دموکراسی ⁉️ 🔸پاسخ تفصیلی :
1️⃣ به هيچ وجه بین اسلام و دموکراسی - جمهوریت - تعارضى نيست. مسئله «جمهورى» مربوط به شكل حكومت است كه البته مستلزم نوعى دموكراسى است يعنى مردم حق حاكميت دارند. حق حاكميت به معنى اين است كه مردم حق دارند كه سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگيرند و اين ملازم با اين نيست كه مردم خودشان را از گرايش به يك مكتب و ايدئولوژى و از التزام و تعهد به يك مكتب معاف بشمارند.
2️⃣حكومت اسلامى و جنبه اسلامى بودن حكومت به حاكميت عملى يك طبقه – روحانیت - ارتباط ندارد، به حاكميت يك ايدئولوژى ارتباط دارد، ايدئولوژيى كه اكثريت قاطع مردم در گذشته ابراز كرده اند كه به اين ايدئولوژى مؤمن و معتقدند و گرايش دارند و خواهان آناند و مىخواهند در كادر آن حركت كنند .
3️⃣ حق حاكميت مردم به معنى اين است كه مردم حق قانونگذارى دارند كما اين كه در دوره مشروطيت هم قانون اساسى بر مبناى دين اسلام بود و خود قانون اساسى و متمم قانون اساسى در كمال صراحت مىگويد هر قانونى كه بر ضد قوانين اسلام باشد قانونيت نخواهد داشت و مجلس حق وضع چنين قانونى را ندارد، يا اصل دوم متمم قانون اساسى پنج نفر از فقهاى طراز اول را به عنوان ناظر بر اين قوانين [معرفى مىكند] كه بر خلاف اصول و ضوابط اسلامى نباشد.هيچ وقت كسانى كه انقلاب مشروطيت را بپا كردند اينها را بر ضد دموکراسى و روح مشروطيت و حتى جعل قانون و تقنين ندانستند زيرا قوانين را در كادر اصول كلى اسلامى وضع مىكردند.
4️⃣ عمده در مسئله دموکراسى همين است كه در مرحله اجرا اين مردم خودشان بايد باشند كه مجرى قانون باشند، حال يا مجرى قانونى كه خود وضع كرده اند يا مجرى قانونى كه فرضا به وسيله يك فيلسوف وضع شده است و اين مردم مكتب آن فيلسوف را پذيرفته اند و يا مجرى قانونى كه به وسيله وحى الهى وضع شده است.
5️⃣ جمهورى اسلامى و اسلامى بودن اين جمهورى به هيچ وجه بر ضد حاكميت ملى نيست و به طور كلى با دموكراسى به هيچ وجه منافات ندارد چون هيچگاه اصول دموكراسى ايجاب نمىكند كه هيچ مكتبى بر يك جامعه حاكم نباشد. احزاب معمولا خود را وابسته به يك ايدئولوژى معين مىدانند و افتخار هم مىكنند ولى اين را هرگز بر ضد اصول دموكراسى نمى شمارند . 6️⃣ مسئله ولايت فقيه اين نيست كه فقيه خودش در رأس دولت قرار مىگيرد، خودش مىخواهد عملا حكومت كند و مجرى باشد. نقش فقيه در يك كشور اسلامى كه ملتزم و متعهد به اسلام است و اسلام را به عنوان يك ايدئولوژى پذيرفته است نقش يك ايدئولوگ است نه نقش يك حاكم. وقتى كه مردم آن ايدئولوژى را پذيرفته اند قهرا براى ايدئولوگ هم نقشى قائل هستند يعنى اوست كه نظارت مىكند بر اين كه اين ايدئولوژى درست اجرا مىشود يا نه، آيا اين شخص كه مىخواهد رئيس دولت بشود و به عنوان مجرى قانون در كادر اصول اين ايدئولوژى حركت كند صلاحيت چنين كارى را از نظر آن ايدئولوژى دارد يا ندارد؟ 7️⃣ اساسا ولى، فقيه را بر خلاف سلطان و شاه خود مردم انتخاب مىكنند، رهبر را خود مردم انتخاب كردند و خود مردم انتخاب مىكنند، مرجع را خود مردم به عنوان يك صاحب نظر در اين مكتب انتخاب مىكنند . بنابراين، اين چه تناقضى هست ميان جمهورى بودن و اسلامى بودن؟ آيا اين كه شكل حكومت موقت باشد و محتوا اسلامى باشد تناقض است؟ چه رابطه اى ميان اين دو است؟ مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 334-332( با تلخیص و ویرایش)
@shakhes1340
‼️"غربال شدن «خواص» در فتنه انتخابات"
شهید مطهری:
✅در سال 1325 كه مرحوم آقا سيد ابوالحسن فوت كرد و آقاى بروجردى مرجع شد من در فاصله چند روز گفتم : تمام مشكلات من در باب خلافت حل شد، يعنى گذشته را در پرتو حال شناختم. ✅آقاى آقا سيد ابوالحسن بود و مرجع كل فى الكل و من حدود هشت سال بود كه در قم بودم و افراد زيادى را مىشناختم كه آدمهاى خوبى بودند. يكمرتبه مىخواست يك قدرت بزرگ روحانى - مرجعیت- از مقامى به مقام ديگر منتقل شود، يك امتحان بسيار بزرگ. ✅من يكمرتبه ديدم مثل اينكه حوزه قم زيرورو شد. يك حالت هول عجيبى به افراد افتاد. حال، هر فردی گرايشى به يك آقا داشت. در راه گرايش به اين آقا و كوبيدن بقيه آقايان همه چيز فراموش شده بود. ✅مثل اينكه موقتاً همه، همه چيز را فراموش كرده بودند. يك حالت جنون آميزى به وجود آمده بود. اين آن را تعديل مىكرد و آن يكى را تفسيق، و ديگرى بعكس. ✅گفتم سبحان اللَّه! بشر چه موجودى است! پس اگر روزى پيغمبرى بخواهد بميرد و يك خلافت به آن عظمت بخواهد منتقل شود، مى بيند آن عادلترين عادلها تبديل مىشود به فاسقترين فاسقها.
✅از امتحانهايى كه در زمان حاضر براى بشر پيش مىآيد انسان مى تواند طبيعت بشر در گذشته را بفهمد، كه مىفهمد. ✅همين ماها هم اگر بوديم از همين كارها مىكرديم. چيز عجيبى نيست كه انسان فكر مىكند آدمهاى خيلى استثنايى آمدند خلافت على عليه السلام را غصب كردند.
نه، اگر ماها هم بوديم همين كارها را مىكرديم. 🔸اين است كه همانطور كه انسان مسائل حال را در پرتو گذشته مى شناسد، مسائل گذشته را نيز در پرتو حال مىتوان شناخت. اين، سخن اساسى و درستى است.
مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى ج15 ص171 http:/shakhes1340.blogfa.com/ @shakhes1340