⭕️ هشدار استاد شهید مطهری به جوانان انقلابی : 🔸من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار مىدهم كه يك وقت خيال نكنند كه حفظ و نگهدارى اسلام [با سلب آزادى بيان تحقق مىيابد.] برخى جوانان خيال نكنند كه راه حفظ معتقَدات اسلامى و جهانبينى اسلامى اين است كه نگذاريم ديگران حرفهايشان را بزنند. نه، بگذاريد بزنند؛ نگذاريد خيانت كنند.
🔸چنين تصور نشود كه با جلوگيرى از ابراز افكار و عقايد مىشود از اسلام پاسدارى كرد. از اسلام فقط با يك نيرو مىشود پاسدارى كرد و آن منطق و آزادى دادن و مواجهه صريح و رُك و روشن با افكار مخالف است. مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 132
@shakhes1340
🔴 نگاه متفاوت اسلامی و غربی به یک جمله: «عقیده آزاد است»
🔸در دموکراسیها مسئله عقیده و فکر را اصلاً به کلی از متن زندگی و از رکن زندگی خارج کردند و به صورت یک امر فردی و شخصی درآوردند. خیلی اسم خوبی هم گذاشتهاند: «عقیده آزاد است»!
🔹این «عقیده آزاد است» به مفهومی که اینها میخواهند بگویند، یعنی عقیده اساساً ارزشی ندارد؛ یک امر شخصی فانتزی است. یک کسی به این دل بسته و خوش است که میخواهد گاو بپرستد و تو خوش هستی به این که خدا را بپرستی. هیچ فرقی نمیکند. همان طور یک نفر خورش قرمه سبزی دوست دارد و دیگری خورش قیمه.
🔸ما اگر میگوییم عقیده آزاد است، به این دلیل است که عقیده را جبری نمیشود به مردم تحمیل کرد؛ چون عقیده انتخاب است؛ فرد باید با فکرش به یک اعتقاد برسد و بعد هم به آن، گرایش و ایمان پیدا کند.
🔹اگر میشد عقیده را هم به زور به کسی بدهند، میگفتیم عقیده هم باید اجباری باشد. مگر بهداشت و تعلیمات اجباری چه گونه است؟ چرا آنها که این همه روی دموکراسی تأکید میکنند، در مسئله تعلیمات اجباری هرگز یک ذره هم تردید به خودشان راه نمیدهند. اگر به آنها بگویید چرا آزادیاش را سلب میکنید، پاسخ میدهند آزادیاش را برای خیر و مصلحت خودش سلب میکنیم.
🔸از نظر ما این که عقیده باید آزاد باشد، نه به دلیل این است که عقیده یک امر شخصی فردی است و ارزشی ندارد -که آنها اصلاً مبنای فکرشان این است - بلکه به این دلیل است که عقیده «اجبار بردار» نیست، مانند ملکات فاضله. هیچ کس را با کتک نمیشود «امین» کرد. میشود با کتک جلوی دزدی را گرفت، یعنی آدمی که خٌلقاً دزد است، از ترس دزدی نکند؛ اما نمیشود با کتک، کاری کرد که ملکه امانت در او پیدا بشود.
📝 استاد مطهری، مقدمهای بر حکومت اسلامی، ص۱۰۲-۱۰۰ (با تلخیص)
#گزیده_کتاب
🔻کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»🔻
http://eitaa.com/motahari_ir
✳ بدلیل اهتمام فوق العاده شهید مطهری به دروس اخلاقی امام خمینی ، روزهای شنبه فرازهائی از توصیه های اخلاقی امام خمینی در کانال اندیشه مطهر (شاخص ) قرار داده خواهد شد .
⭕️ نگرانی امام خمینی از شکست روحانیت : اختلاف (2)
🔹ما و شما نباید خودمان را بازی بدهیم. اختلاف ریشهاش از حب نفس است. هرکس خیال میکند که من برای خدا این آقا را باهاش اختلاف میکنم، یک وقت درست بنشیند در نفس خودش فکر کند ببیند ریشه کجاست. حسن ظن به خودش نداشته باشد، سوء ظن داشته باشد. ریشه همان ریشه شیطانی است که آن حب نفس انسان است.
🔸اینکه شما خیال کنید که نه، من برای خدا این آقا را مثلاً به او چه میکنم، این اشتباه است. برای خدا نیست. انسان گول نفس اماره خودش را میخورد و گول شیطان را میخورد. گول میخورد به اینکه چیزهایی که در دیگران است هی به نظرش میآید خیلی بد است، خیلی کار بدی دارد میشود، دارد اسلام از بین میرود، برای اینکه یک قاضی در فلان جا چه کرده، این برای اسلام نیست. نباید ما خودمان را گول بزنیم. بنشینید آخر شب فکر کنید.
🔹اختلاف و شکست جمهوری اسلامی، گناهی نابخشودنی است .
اگر از اختلاف ماها، آن هم اختلافی که من شک ندارم بر سر دنیاست، نه برای خدا، اگر این اختلافات موجب اختلاف بین مردم بشود و موجب این بشود که شکست بخورد جمهوری اسلامی و تا قرنها نتواند سرش را بلند کند، این جرمی است که خدا میبخشد برما؟
⭕️ من از این دو جهت (اختلاف روحانیت و خروج از زی طلبگی) نگران هستم. ⬅️ صحیفه نور جلد 18 - صفحات 12-17 - سخنرانی امام خمینی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در تیر ماه 1362
@shakhes1340
بمناسبت گرامیداشت ایام اربعین شهادت سردار قلبها شهید قاسم سلیمانی و همرزمانش،کلیپ ذیل که نوید بخش پیروزی جبهه حق بر استکبار جهانی می باشد در کانال اندیشه مطهر گذاشته میشود.
🔸موضوع : اسلام و دموکراسی ⁉️
▪️پرسش49 : اگر جمهورى به معنى اقامه حاكميت همه مردم است در اینصورت«جمهورى اسلامى» با طرح مفاهيمى مثل ولايت فقيه و حاکمیت دین اين توهم را پيش مىآورد كه در مفهوم «جمهورى اسلامى» تناقض و تعارض وجود دارد- حاکمیت مردم یا حاکمیت دین و ولایت فقیه ؟- ایا اين تعارض به نحوى حل شدنى است؟
🔹پاسخ اجمالی :
1️⃣ به هيچ وجه بین جمهوریت و اسلامیت تعارض نيست چون حق حاكميت مردم - دموکراسی - به معنى اين است كه مردم حق دارند كه سرنوشت خود را خودشان در دست بگيرند و چنین امری ملازم با اين نيست كه مردم خودشان را از گرايش به يك مكتب و ايدئولوژى و از التزام و تعهد به يك مكتب معاف بشمارند. 2️⃣درحكومت اسلامى ، جنبه اسلامى بودن ان ، به حاكميت عملى يك طبقه – روحانیت - ارتباط ندارد، به حاكميت يك ايدئولوژى ارتباط دارد، ايدئولوژيى كه اكثريت قاطع مردم به ان مؤمن و معتقدند و گرايش دارند و خواهان آناند و مى خواهند در كادر آن حركت كنند .
3️⃣نقش فقيه در يك كشور اسلامى كه ملتزم و متعهد به اسلام است و اسلام را به عنوان يك ايدئولوژى پذيرفته است نقش يك ايدئولوگ است نه نقش يك حاكم. يعنى اوست كه نظارت مىكند بر اين كه اين ايدئولوژى درست اجرا مىشود يا نه، 4️⃣ ولايت فقيه ولايت ايدئولوژيك است و اساسا خود فقيه را مردم انتخاب مىكنند. اين خودش عين دموكراسى است. مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 330-333(با تلخیص و ویرایش)
@shakhes1340
اسلام و دموکراسی ⁉️ 🔸پاسخ تفصیلی :
1️⃣ به هيچ وجه بین اسلام و دموکراسی - جمهوریت - تعارضى نيست. مسئله «جمهورى» مربوط به شكل حكومت است كه البته مستلزم نوعى دموكراسى است يعنى مردم حق حاكميت دارند. حق حاكميت به معنى اين است كه مردم حق دارند كه سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگيرند و اين ملازم با اين نيست كه مردم خودشان را از گرايش به يك مكتب و ايدئولوژى و از التزام و تعهد به يك مكتب معاف بشمارند.
2️⃣حكومت اسلامى و جنبه اسلامى بودن حكومت به حاكميت عملى يك طبقه – روحانیت - ارتباط ندارد، به حاكميت يك ايدئولوژى ارتباط دارد، ايدئولوژيى كه اكثريت قاطع مردم در گذشته ابراز كرده اند كه به اين ايدئولوژى مؤمن و معتقدند و گرايش دارند و خواهان آناند و مىخواهند در كادر آن حركت كنند .
3️⃣ حق حاكميت مردم به معنى اين است كه مردم حق قانونگذارى دارند كما اين كه در دوره مشروطيت هم قانون اساسى بر مبناى دين اسلام بود و خود قانون اساسى و متمم قانون اساسى در كمال صراحت مىگويد هر قانونى كه بر ضد قوانين اسلام باشد قانونيت نخواهد داشت و مجلس حق وضع چنين قانونى را ندارد، يا اصل دوم متمم قانون اساسى پنج نفر از فقهاى طراز اول را به عنوان ناظر بر اين قوانين [معرفى مىكند] كه بر خلاف اصول و ضوابط اسلامى نباشد.هيچ وقت كسانى كه انقلاب مشروطيت را بپا كردند اينها را بر ضد دموکراسى و روح مشروطيت و حتى جعل قانون و تقنين ندانستند زيرا قوانين را در كادر اصول كلى اسلامى وضع مىكردند.
4️⃣ عمده در مسئله دموکراسى همين است كه در مرحله اجرا اين مردم خودشان بايد باشند كه مجرى قانون باشند، حال يا مجرى قانونى كه خود وضع كرده اند يا مجرى قانونى كه فرضا به وسيله يك فيلسوف وضع شده است و اين مردم مكتب آن فيلسوف را پذيرفته اند و يا مجرى قانونى كه به وسيله وحى الهى وضع شده است.
5️⃣ جمهورى اسلامى و اسلامى بودن اين جمهورى به هيچ وجه بر ضد حاكميت ملى نيست و به طور كلى با دموكراسى به هيچ وجه منافات ندارد چون هيچگاه اصول دموكراسى ايجاب نمىكند كه هيچ مكتبى بر يك جامعه حاكم نباشد. احزاب معمولا خود را وابسته به يك ايدئولوژى معين مىدانند و افتخار هم مىكنند ولى اين را هرگز بر ضد اصول دموكراسى نمى شمارند . 6️⃣ مسئله ولايت فقيه اين نيست كه فقيه خودش در رأس دولت قرار مىگيرد، خودش مىخواهد عملا حكومت كند و مجرى باشد. نقش فقيه در يك كشور اسلامى كه ملتزم و متعهد به اسلام است و اسلام را به عنوان يك ايدئولوژى پذيرفته است نقش يك ايدئولوگ است نه نقش يك حاكم. وقتى كه مردم آن ايدئولوژى را پذيرفته اند قهرا براى ايدئولوگ هم نقشى قائل هستند يعنى اوست كه نظارت مىكند بر اين كه اين ايدئولوژى درست اجرا مىشود يا نه، آيا اين شخص كه مىخواهد رئيس دولت بشود و به عنوان مجرى قانون در كادر اصول اين ايدئولوژى حركت كند صلاحيت چنين كارى را از نظر آن ايدئولوژى دارد يا ندارد؟ 7️⃣ اساسا ولى، فقيه را بر خلاف سلطان و شاه خود مردم انتخاب مىكنند، رهبر را خود مردم انتخاب كردند و خود مردم انتخاب مىكنند، مرجع را خود مردم به عنوان يك صاحب نظر در اين مكتب انتخاب مىكنند . بنابراين، اين چه تناقضى هست ميان جمهورى بودن و اسلامى بودن؟ آيا اين كه شكل حكومت موقت باشد و محتوا اسلامى باشد تناقض است؟ چه رابطه اى ميان اين دو است؟ مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 334-332( با تلخیص و ویرایش)
@shakhes1340
‼️"غربال شدن «خواص» در فتنه انتخابات"
شهید مطهری:
✅در سال 1325 كه مرحوم آقا سيد ابوالحسن فوت كرد و آقاى بروجردى مرجع شد من در فاصله چند روز گفتم : تمام مشكلات من در باب خلافت حل شد، يعنى گذشته را در پرتو حال شناختم. ✅آقاى آقا سيد ابوالحسن بود و مرجع كل فى الكل و من حدود هشت سال بود كه در قم بودم و افراد زيادى را مىشناختم كه آدمهاى خوبى بودند. يكمرتبه مىخواست يك قدرت بزرگ روحانى - مرجعیت- از مقامى به مقام ديگر منتقل شود، يك امتحان بسيار بزرگ. ✅من يكمرتبه ديدم مثل اينكه حوزه قم زيرورو شد. يك حالت هول عجيبى به افراد افتاد. حال، هر فردی گرايشى به يك آقا داشت. در راه گرايش به اين آقا و كوبيدن بقيه آقايان همه چيز فراموش شده بود. ✅مثل اينكه موقتاً همه، همه چيز را فراموش كرده بودند. يك حالت جنون آميزى به وجود آمده بود. اين آن را تعديل مىكرد و آن يكى را تفسيق، و ديگرى بعكس. ✅گفتم سبحان اللَّه! بشر چه موجودى است! پس اگر روزى پيغمبرى بخواهد بميرد و يك خلافت به آن عظمت بخواهد منتقل شود، مى بيند آن عادلترين عادلها تبديل مىشود به فاسقترين فاسقها.
✅از امتحانهايى كه در زمان حاضر براى بشر پيش مىآيد انسان مى تواند طبيعت بشر در گذشته را بفهمد، كه مىفهمد. ✅همين ماها هم اگر بوديم از همين كارها مىكرديم. چيز عجيبى نيست كه انسان فكر مىكند آدمهاى خيلى استثنايى آمدند خلافت على عليه السلام را غصب كردند.
نه، اگر ماها هم بوديم همين كارها را مىكرديم. 🔸اين است كه همانطور كه انسان مسائل حال را در پرتو گذشته مى شناسد، مسائل گذشته را نيز در پرتو حال مىتوان شناخت. اين، سخن اساسى و درستى است.
مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى ج15 ص171 http:/shakhes1340.blogfa.com/ @shakhes1340
⭕️ توصیه هشدار دهنده امام خمینی به علما و طلاب (3) 🔹من این نگرانی که همیشه هی در دلم هست این است که من خوف این را دارم که مردم به واسطه امثال من به بهشت بروند؛ آنها برای خدا توجه به آقایان دارند، و ما هم و شما هم دعوت میکنید مردم را به خیر و صلاح؛ من خوف این را دارم که آنها برای خاطر ما و شنیدن حرف ما به بهشت بروند و ما برای خاطر اینکه خودمان مهذب نبودیم به جهنم. و آن خوف زیادی که من دارم این است که ما روبرو بشویم با آنها، ما در جهنم باشیم، آنها در بهشت باشند و اشراف به ما پیدا کنند. و این خجالت را انسان کجا ببرد که اینها برای خاطر ما به آن مقامات رسیدهاند و ما برای خاطر هواهای نفسانی به این درجه سُفلی ،این یک خوفی است که بسیاری از اوقات من متذکرش هستم. 🔸یک قصهای را برای من نقل کردهاند که یکی از تجار پیش یکی از علمای بزرگ- حالا کی بوده است نمیدانم- رفته است و گفته است که آقا! اگر پشت کتابی یک چیزی نوشتهاند به ما هم بگویید، کتابها معلوم، اما اگر پشت کتابی چیزی نوشتهاند که شما از آن مطلع هستید به ما هم بگویید برایاینکه ما میبینیم که شما ما را دعوت میکنید به خیر و صلاح، و خودتان نیستید اصلش. معلوم میشود یک مطلب دیگری در کار است. آن آقا گریه کرده است- از قراری که گفتهاند- و گفته است حاجی هیچ چیز دیگری نیست و ما فاسد هستیم. صحیفه امام خمینی (ره)،جلد ۱۸ - 28تیر 1362 در جمع نمایندگان مجلس خبرگان
@shakhes1340
🔸فرق دموکراسی اسلامی با دموکراسی غربی
▪️پرسش 50 : تفاوت دموکراسی غربی با دموکراسی اسلامی را تبیین کنید .
🔹پاسخ اجمالی :
1⃣دموكراسى در اسلام بر اساس آزاديهاى انسانى بنا شده است نه بر اساس رهايى حيوانيت؛ و امكان ندارد انسانيت انسان آزاد باشد در حالى كه حيوانيت او رهاست. يعنى [در رابطه] انسانيت و حيوانيت، يا بايد حيوانيت تابع و مطيع انسانيت باشد و يا انسانيت انسان مقهور و ذليل و برده حيوانيتش باشد.
اما دموكراسى در مفهوم غربى در حدود آزاديها و رهاييهاى حيوانى- و اینکه ملاک ، خواسته های بشر است هر چه که باشد - خلاصه مىشود.
2⃣ بازگشت دموکراسی غربی –معیار بودن خواسته های بشر- همان تز ملانصرالدين است كه سوار قاطرش بود، گفتند كجا مىروى؟ گفت: «هر جا كه ميل قاطر باشد.» آنها مىگويند ملت ما اينچنين خواسته است!نگلستان در ده سال پيش - ده سال پیش زمان استاد مطهری یعنی بیش از 40سال قبل - مسئله همجنس بازى را روى چه اساسى قانونى كرد؟ روى اساس دموكراسى. گفت قانون آن است كه ملت بخواهد، مردم بخواهند، اكثريت مردم ما در عمل نشان دادهاند كه همجنس بازى را مىخواهند.دموكراسى ايجاب مىكند كه اين كار قانونى باشد.در حالی که از منظر اسلام انسان نبايد تابع شهوت و ميل هاى خودش باشد. بايد حيوانيت انسان تابع و مطيع انسانيت او باشد.
مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 217-219- با تلخیص و ویرایش -
@shakhes1340
⬅️ فرق دموکراسی اسلامی با دموکراسی غربی 🔹پاسخ تفصیلی :
1⃣ دموكراسى در مفهوم غربى در حدود آزاديها و رهايي هاى حيوانى خلاصه مىشود. دموكراسى غربى همان است كه ما نتيجهاش را امروز در پيشروترين كشورهاى دموكراسى غرب مثلا انگلستان و فرانسه مىبينيم.
انگلستان در ده سال پيش مسئله همجنسبازى را روى چه اساسى قانونى كرد؟ روى اساس دموكراسى. گفت قانون آن است كه ملت بخواهد، مردم بخواهند، اكثريت مردم ما در عمل نشان دادهاند كه همجنس بازى را مىخواهند.دموكراسى ايجاب مىكند كه اين كار قانونى باشد.
2⃣ ما مىگوييم خواسته بشر و اين كه انسان هر چه بخواهد، ملاك نيست. اين همان تز ملانصرالدين است كه سوار قاطرش بود، گفتند كجا مىروى؟ گفت: «هر جا كه ميل قاطر باشد.» انسان كه نبايد تابع شهوت و ميل هاى خودش باشد. آنها مىگويند ملت ما اينچنين خواسته است!
*⃣به واسطه اعدام چند نفر همجنس باز، كشورهاى به اصطلاح دموكرات دنيا و پيشرفته در دموكراسى اعتراض كردند. در ورقهاى كه از زبان فرانسه ترجمه كرده بودند ديدم چند گروه اعتراض كرده بودند كه اين بر ضد دموكراسى و آزادى است كه همجنس بازى در كشورى مانند ايران جرم شناخته شود. آنوقت چند گروه هم عليه ايران اعلاميه داده بودند. در صدر همه، گروه همجنس بازان مؤنث بود. بعد مثلا اتحاديه خلق همجنس بازان و گروه سوسياليست همجنس بازان، از اين قبيل اسم هاى عجيب و غريب.
3⃣ما مى خواهيم دموكراسى را بر اساس آزاديهاى انسانى بنا نهيم نه بر اساس رهايى حيوانيت؛ و امكان ندارد انسانيت انسان آزاد باشد در حالى كه حيوانيت او رهاست. يعنى [در رابطه] انسانيت و حيوانيت، يا بايد حيوانيت تابع و مطيع انسانيت باشد و يا انسانيت انسان مقهور و ذليل و برده حيوانيتش باشد. مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 217-219-با تلخیص و ویرایش-
@shakhes1340
⭕️ قرآن و مهجوريت آن (1)
✅ ما امروز از اين نسل گله داريم كه چرا با قرآن آشنا نيست؟ چرا در مدرسه ها قرآن ياد نمى گيرند، حتى به دانشگاه هم كه مىروند از خواندن قرآن عاجزند؟ البته جاى تأسف است كه اين طور است. اما بايد از خودمان بپرسيم ما تاكنون چه اقدامى در اين راه كرده ايم؟ آيا با همين فقه و شرعيات و قرآن كه در مدارس است توقع داريم نسل جوان با قرآن آشنايى كامل داشته باشد؟!
✅ عجبا كه خود نسل قديم قرآن را متروك و مهجور كرده، آنوقت از نسل جديد گله دارد كه چرا با قرآن آشنا نيست. قرآن در ميان خود ما مهجور است و توقع داريم نسل جديد به قرآن بچسبد. ✅ الآن ثابت مىكنم كه چگونه قرآن در ميان خود ما مهجور است:
اگر كسى علمش علم قرآن باشد يعنى در قرآن زياد تدبّر كرده باشد، تفسير قرآن را كاملًا بداند، اين آدم چقدر در ميان ما احترام دارد؟ هيچ. ✅ اما اگر كسى كفايه آخوند ملّا كاظم خراسانى را بداند، يك شخص محترم و باشخصيتى شمرده مىشود.
✅ پس قرآن در ميان خود ما مهجور است، و در نتيجه همين اعراض از قرآن است كه به اين بدبختى و نكبت گرفتار شده ايم. 🔸ما مشمول شكايت رسول خدا صلى الله عليه و آله هستيم كه به خدا شكايت مىكند:
يا رَبِّ انَّ قَوْمِى اتَّخَذوا هذَا الْقُرْ انَ مَهْجوراً -. فرقان/ 30: [پروردگارا، قوم من اين قرآن را مهجور ساختند.].
مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى ج ص24 ص 535 - 533
@shakhes1340