باغ کتاب شمعدونی
-همھ زرداند! بیا سَبزترین برگِ جھان(:
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه💛
اتوبوس، شب به سوی زاهدان حرکت کرد، و من سپیدهدم به مقصد رسیدم... سراغ خانه آقای کفعمی را گرفتم، در زدم، برای نخستین بار با روحانی پرهیبت و متین پنجاهسالهای روبرو شدم... با خوش رویی و لبخند، و با زیباترین عبارات، زبان به خوشآمدگویی گشود...
ایشان گفت: مسجد، شب و روز در اختیار شماست؛ اما از مشهد کس دیگری هم -که فلان شیخ باشد- آمده تا او هم به منبر برود. من آن شیخ را میشناختم. او مزدور رژیم بود.
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
@lezat_e_daanaayee2
📚 #تولد_در_توکیو
✏️ حامد علی بیگی
🗒 ۱۰۴ صفحه
من میگم اگر #تولد_در_لس_آنجلس را خواندید و لذت بردید، این کتاب رو به هیچ عنوان از دست ندید.😎
🌃تولد در توکیو، روایت یک تحول تدریجی است
🍃روایت بسیار جذاب ⚡️و تأثیرگذار✨ دختری که ناز و نعمت زندگی در توکیو را برای رسیدن به حقیقت رها میکند و تن به سفر میدهد...
باغ کتاب شمعدونی
📚 #تولد_در_توکیو ✏️ حامد علی بیگی 🗒 ۱۰۴ صفحه من میگم اگر #تولد_در_لس_آنجلس را خواندید و لذت بردید،
بــــ☘ـرگے از کتــاب:
💁♀با هانیکو توی دانشگاه آشنا شدم.دختری لاکچری و افاده ای بود که چشم همه👀 دنبالش بود.
او به کسی توجه نمی کرد و طوری توی دانشگاه راه می رفت که آنجا انگار ملک شخصی پدرش است. حس می کردم چقدر خوشبخت است.🤗
آن هم در روزهایی که من دچار افسردگی و دلمردگی بودم. مطمئن بودم من هم اگر مثل او لباس بپوشم حس بهتری پیدا میکنم. ساعتش را که دیگر نگو...😴
👚معمولا لباس های آستین کوتاه می پوشید که درخشش ساعتش چشم همه را خیره کند.
💸 این شد که افتادم به خرید لباس های مارک و معروف. اولش حتی مغازه هاشان را بلد نبودم...
🌸دفاع مقدس🌸
#طنز_جبهه 😂
به سلامتی فرمانده🕵
دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند😓!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد
نگه داشتم😉
سوار كه شد،🙂
گاز دادم و راه افتادم
من با
سرعت میراندم و با هم حرف میزديم!😍
گفت: میگن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید!😒 راست میگن؟!
گفتم: فرمانده گفته😊! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی فرمانده باحالمان!!!😄
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند!!😟
پرسيدم: کی هستی تو مگه؟!
گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😶😰😨😱😂
فرمانده مهدےباکری
@lezat_e_daanaayee2