eitaa logo
شمیم یار
1هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
24 فایل
─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ دور هم جمع شدیم تا شمیم حضرت یار باشیم .🫂 کپی؟! با ذکر منبع از شیرِ مادر حلال تر . .🌸 پاسخگوی سوالات شرعی : @helpers_mahdi برای تبلیغات ارزان در کانال : @helpers_mahdi2
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️الفبای محبت به امام زمان 👈هنوز الفبای به امام زمان را نمی‌دانیم چه رسد به اینکه از مدرسه او درس بیاموزیم و این امر در ما هویدا است. ✅لازمه محبت به حضرت مهدی عج محبت به ایشان است اما ما گاهی آن قدر در دشمنی با دوستان حضرت، اهل افراطیم که با شمر نیز اینگونه عمل نمی‌کنیم.😦 👈انواع اختلافات خانوادگی و همسایگی و اجتماعی ما نشانه درست بودن این سخن است و ما همچنان با پُررویی خود را امام زمان و دوستدار او می‌دانیم. ✅آیت الله ره چه زیبا فرمود:« ظهور و فرج امام زمان عج با دوستان آن حضرت سازگار نیست.(در محضر بهجت، ج۲، ص۳۶۶) ⬅️اگر کسی واقعاً می‌خواهد که در عج زندگی کند باید حضرت را دوست بدارد و او را دشمن و بر این امر صبر کند. ✅ و منتظران برای کسب این ، نیازمند و مستمر هستند و صد البته از خود امام زمان. ✍ https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
✔️انتظار یعنی یاری‌رساندن به ولی *💟 داشتن نسبت به این است که ما و او را بشناسیم و او را در آن هدف کنیم. این ولایته* ! *🛑 صِرف ابراز و ابراز و و این‌ها ولایت نیست. در ولایت حتما باید ولی را یاری کرد.* *👈 و انتظار یعنی همین: یاری رساندن به ولی.* *☑️ البته ولی را یاری کردن معنایش این نیست که ولی احتیاج به یاری ما دارد! قرآن می‌فرماید: إن تنصروا الله... یعنی چی؟ مگر ما می‌توانیم خدا را یاری کنیم؟ یعنی چه این حرف؟ یعنی حکمت بالغه‌ی الهی بر این تعلق گرفته که* *👈 توسط شما محقق بشه* ! *🔸این یعنی یاری خدا. و الا خودش که می‌تواند هر کاری که می‌خواهد بکند! می‌خواهد که ما کنیم و به‌جایی برسیم. نصرت ولی هم به همین معناست.* 🌺 📚 برگرفته از کتاب «دکترین انتظار و مبانی قرآنی آن» 📖 ص ۶۴ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔷 کلید ایمان کامل در محبت زمان(عليه السلام)؛ *💎این محبت ولايتی است كه به تعبير قرآن كريم (نَبأء عظيم) بزرگترین خبر 📢 عالم وجود است و کمال و تمامیت آن، عشق ورزی و به اوست؛* ✳️چنان که در روایتی بیان شده است: "مَنْ اَحَبَّ اَنْ يلقی اللّه يَومَ القيامة وَ حسُنَ اِسلامَهُ وَ كَمُلَ ايمانه فَليَتوال الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ المَهدی"؛ *هرکسی دوست دارد خدا را در قیامت خندان ملاقات کند، در حالی که اسلامش زیبا🌈 و ایمانش کامل باشد، کلید این زیبایی و کمال محبت و دوست داشتن حضرت بقیة اللّه(عليه السلام) است.* *استادسیدحسین رضوی*
📌نجات از شر شیطان برای تعجیل ، مایه ی ناراحتی شیطان لعین و دوری او از کننده میشود. دلیل بر این مدعا بر دو وجه است: ▫️ دلیل عقل: بدون تردید این عمل شریف، عبادت ارزنده ای است که موجب کمال و تقرب به درگاه پروردگار سبحان میشود، و واضح است که هر چه به خداوند نزدیکتر شود، شیطان از او دورتر و بیزارتر میگردد. ▫️ دلیل نقل: روزی رسول اکرم به اصحاب خود فرمودند: "آیا خبر دهم شما را به چیزی که اگر آن را انجام دهید شیطان از شما دور میشود، دوری مشرق از مغرب؟ گفتند: آری. فرمود: رویش را سیاه میکند، کمرش را میشکند و دوستی کردن در راه خدا، دنباله اش را قطع میکند." ▫️ وجه دلالت این حدیث بر این است که منظور از "دوستی کردن در راه خدا"، اظهار به وسیله افعال بدنی به بزرگان و برادران دینی است. ▫️بدون تردید عظیم ترین اهل ایمان، یعنی صاحب الزمان، به اظهار محبت شایسته تر است و ثمره ی دوستی کردن به آن حضرت - که دوری از شیطان است - با دعا برای تعجیل فرج، زودتر از به دیگران حاصل میشود. 🌹 🌱 •••┈❀🌿🕊🌿❀┈••• ‌ ‌
🔴 آی اهل محرم، چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید؟! ✨اگر غدیر عید است مباهله عید است. چون بزرگترین فضیلت علی(ع) در روز و آن‌هم صریحاً در قرآن کریم بیان شده. امام رضا(ع) به مأمون فرمودند : بالاترین فضیلت علی(ع) آیۀ مباهله است. چون در این آیه علی(ع) نفس پیامبر(ص) اعلام شده است. باید غربت مباهله برطرف بشود، این خیلی مهمتر از بسیاری دیگر از ایام الله است. 🔹در جهان اسلام احدی نیست که منکر مباهله و این باعظمت علی(ع) بشود. آیۀ صریح قرآن است و داستان مباهله را همه بیان کرده‌اند. عاشقان اهل بیت(ع) کجا هستند که بزرگترین جشن را برگزار کنند، و سرور خود را در نزول آیۀ مباهله به اهل عالم نشان بدهند؟ قبول کنیم ما هنوز در مکتب محبت اهل بیت(ع) آنچنان که باید رشد نکرده‌ایم. ✨ شادی از نزول آیۀ مباهله، موجب صعود دل‌ها در عزای است. باشکوه‌ترین تجمع اهل بیت(ع)در طول تاریخ اسلام در است. 🔰 باید داستان مباهله را به کودکان خود بیاموزیم. آی اهل محرم ببینید حسین(ع) در آغوش پیامبر(ص) است. چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید؟ تنها منتظرید (ع) در گودی قتل‌گاه بیفتد تا فریاد عزا سر کنید؟ الان باید عالم را باخبر کنید تا علت گریه‌ها و فریادهای عاشورای شما را بفهمند. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @shamime_yaar
۰─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ 📚 رمان زیبای -من نمیخوام اذیتت کنم،نمیخوام ناراحت باشی وگرنه جز تو هیچکس نیست که دلم بخواد تو اون مواقع کنارم باشه. -من میخوام تو سختی ها کنارت باشم.اینکه ازم پنهان میکنی اذیتم میکنه. مدت طولانی ساکت بود و فکر میکرد.بعد لبخند زد و گفت: _باشه،خودت خواستی ها. چهار ماه گذشت... دخترهام پنج ماهشون بود.مدتی بود که وحید سه روز کامل خونه نمیومد،دو روز میومد،بعد دوباره سه روز نبود. دو روزی هم که میومد بعد ساعت کاری میومد.من هیچ وقت از کارش و حتی مأموریت هاش .چون میدونستم توضیح بده و از اینکه نتونه به سؤالهای من جواب بده اذیت میشه.ولی متوجه میشدم که مثلا الان شرایط کارش خیلی سخت تر شده.اینجور مواقع بسته به حال وحید یا میذاشتم تا مسائلشو حل کنه یا بیشتر بهش میکردم تا کمتر بهش فکر کنه.تشخیص اینکه کدوم حالت رو لازم داره هم سخت نبود،از نگاهش معلوم بود. وقتی که نبود چند بار خانمی با من تماس گرفت و میگفت وحید پیش منه و من همسرش هستم.از زندگی ما برو بیرون... اوایل فقط بهش میگفتم به همسرم دارم و حرفهاتو باور نمیکنم...زود قطع میکردم.من به وحید اعتماد داشتم. اما بعد از چند بار تماس گرفتن به حرفهاش گوش میدادم ببینم حرف حسابش چیه و دقیقا چی میخواد.ولی بازهم باور نمیکردم.چند روز بعد عکس فرستاد. عکسهایی که وحید کنار یه خانم چادری بود. حجاب خانمه مثل من نبود،ولی بد هم نبود، محجبه محسوب میشد.تو عکس خیلی به هم نزدیک بودن. وحید هیچ وقت به یه خانم نامحرم اونقدر نزدیک نمیشد. ولی عکس بود و . اونقدر برام بی ارزش و بی اهمیت بود که حتی نبردم به یه متخصص نشان بدم بفهمم واقعی هست یا ساختگی. بازهم اون خانم تماس گرفت.گفت: _حالا که دیدی باور کردی؟ گفتم: _من چیزی ندیدم. تعجب کرد و گفت: _اون عکسها برات نیومده؟!!! -یه عکسهایی اومد.ولی آدم عاقل با عکس زندگیشو بهم نمیریزه. به وحید هم چیزی از تماس ها و عکسها نمیگفتم. دو روز بعد یه فیلم فرستادن.... تو فیلم تصویر و صدای وحید خیلی واضح بود.اون خانم هم خیلی واضح بود.همون خانم محجبه بود ولی تو فیلم حجابش خیلی کمتر بود.اون خانم به وحید ابراز علاقه میکرد،وحید هم لبخند میزد.... حالم خیلی بد شد. خیلی گریه کردم.نماز خوندم.بعد از نماز سر سجاده فکر کردم.بهتره زود نکنم.. ولی آخه مگه جایی برای قضاوت دیگه ای هم مونده؟دیگه چه فکری میشه کرد آخه؟ باز به خودم تشر زدم،الان ذهن تو درگیر یه چیزه و ناراحتیت اجازه نمیده به چیز دیگه ای فکر کنی. گیج بودم.دوباره خوندم.ولی آروم نشدم. دوباره خوندم ولی بازهم آروم نشدم.نماز حضرت فاطمه(س) خوندم.به حضرت شدم،گفتم کمکم کنید.بعد نماز تمام افکار منفی رو ریختم دور ولی چیز دیگه ای هم به ذهنم نمیرسید.... صدای بچه ها بلند شد.رفتم سراغشون ولی فکرم همش پیش وحید بود. با وحید تماس گرفتم که صداش آرومم کنه.گفت: _جایی هستم،نمیتونم صحبت کنم. بعد زود قطع کرد.اما صدای خانمی از اون طرف میومد،گفتم بیاد خب که چی مثلا. فردای اون روز دوباره اون خانم تماس گرفت. گفت: _حالا باور کردی؟وحید دیگه تو رو نمیخواد. دیروز هم که باهاش تماس گرفتی و گفت نمیتونه باهات صحبت کنه با من بوده. خیلی ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم. گفتم: _اسمت چیه؟ خندید و گفت: _از وحید بپرس. با خونسردی گفتم: _باشه.پس دیگه مزاحم نشو تا از آقا وحید بپرسم. تعجب کرد. خیلی جا خورد.منم از خونسردی خودم خوشم اومد و قطع کردم. گفتم بدترین حالت اینه که واقعیت داشته باشه، دیگه بدتر از این که نیست.حتی اگه واقعیت هم داشته باشه نمیخوام کسی که از نظر بهم میریزه باشم. سعی کردم به خاطرات خوبم با وحید فکر کنم. همه ی زندگی من با وحید خوب بود. یاد پنج سال انتظارش برای پیدا کردن من افتادم. یک سالی که برای ازدواج با من صبر کرده بود. نه..وحید آدمی نیست که همچین کاری کنه... من همسر بدی براش نبودم.وحید هم آدمی نیست که محبت های منو نادیده بگیره..ولی اون فیلم.... دو روز گذشت و فکر من مشغول بود.... ادامه دارد... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @shamime_yaar