eitaa logo
شمیم آشنا
16.1هزار دنبال‌کننده
35.5هزار عکس
7.1هزار ویدیو
307 فایل
🗂 بزرگترین مرجع کلیپ های کوتاه مهارت های زندگی مشترک و تربیت فرزند و محتوای سبک زندگی در کشور 👤 @AshenaOnline ادمین 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 https://rubika.ir/shamimeashenarubika روبیکا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر روز 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
۱۳ آذر ۱۴۰۳
💎 دخترت به ديدارت آمده‌! 💠 امام علی علیه‌السلام: «درود بر تو اى پيامبر خدا! درود بر تو از جانب دخترت كه اينك به ديدار تو آمده و در بقعه تو در خاك آرميده است، و خدا خواست كه زودتر به تو بپيوندد!». «السَّلامُ عَلَيكَ يا رَسولَ اللّهِ عَنّي وَالسَّلامُ عَلَيكَ عَنِ ابنَتِكَ وزائِرَتِكَ وَالبائِتَةِ فِي الثَّرى بِبُقعَتِكَ وَالمُختارِ اللّهُ لَها سُرعَةَ اللِّحاقِ بِكَ». 📚 الكافی: ج١ ص٤٥٨ ح٣ 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
۱۴ آذر ۱۴۰۳
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
۱۴ آذر ۱۴۰۳
سلام‌الله‌علیها 🖤 تجدید داغ فراق ▫️یک روز حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به یاد دوران پدر و صدای ملکوتی اذان بلال، در آن زمان افتاد، برای آن‌که عصر درخشان پدر را در خاطرش تجدید کند، فرمود «بسیار مشتاقم صدای اذان مؤذن پدرم را بشنوم». این خبر به بلال رسید، تصمیم گرفت به خاطر اشتیاق حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) اذان بگوید. وقتی‌که گفت: الله‌اکبر! الله‌اکبر! فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به یاد پدر افتاد و به‌قدری دگرگون شد که نتوانست گریه خود را نگه دارد. وقتی‌که بلال به جمله: اشهد ان محمداً رسول‌الله رسید، فاطمه از شدت اندوه عمیق آن‌چنان صیحه و فریاد کشید که از جانب صورت به زمین افتاد و بی‌هوش شد، مردم به بلال گفتند «اذان را ادامه نده که فاطمه(سلام‌الله‌علیها) از دنیا رفت». (آن‌ها گمان کردند که حضرت جان داد) بلال اذان را قطع کرد. طولی نکشید که فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به هوش آمد و از بلال خواست تا اذان را تمام کند، بلال عرض کرد «من نگران آن هستم که به جان عزیز شما آسیب برسد، معذورم بدار». حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) عذر او را پذیرفت و او را بخشید. 📗 نگاهی بر زندگی حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها)/ محمد محمدی اشتهاردی/نشر مطهر/1373 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
۱۴ آذر ۱۴۰۳
آن شب که دفن کرد علی بی‌صدا تو را خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را... اثر: استاد رضا بدرالسماء 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
۱۴ آذر ۱۴۰۳
🖤 انگار كه اتفاقي نيفتاده. آن دو نفر آمدند در خانه علي و گفتند «براي عيادت فاطمه آمده‌ایم». علي نگاهشان نكرد، گفت «بايد از او اجازه بگيرم». رفت كنار فاطمه «فاطمه جان! می‌خواهند بيايند داخل، اجازه می‌دهی؟» فاطمه با همه ناراحتی‌اش گفت «علی‌جان! خانه خانه توست و من همسر تو هستم. هرآنچه می‌خواهی انجام بده». آمدند تو، احوال پرسيدند، اما از دختر پيامبر جوابي نشنيدند. فاطمه گفت: - اگر حديثي از رسول خدا بگويم به آن اعتراف می‌کنید؟! - بله - نشنیده‌اید از رسول خدا كه خشنودي فاطمه، خشنودي من است و خشم فاطمه، خشم من؟ - شنیده‌ایم. فاطمه سرش را بلند كرد و گفت: پس من خدا و فرشتگانش را شاهد می‌گیرم كه شما به من ظلم كرديد و مرا به خشم آورديد. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
۱۴ آذر ۱۴۰۳
🖤 فرستاد شوهرش را خبر كنند. علي كه آمد رو كرد به او. گفت «پسرعمو! اين چند سالي كه با هم زندگي كرديم، به تو دروغ نگفتم، با تو مخالفت هم نكردم...» علي گفت «پناه بر خدا! تو خداشناس‌تر از آن بودي كه من را ناراحت كني، به خدا قسم! جدايي از تو مصيبتي است كه تسليتي ندارد». سر فاطمه‌اش را چسباند به سينه. هر دويشان گريه كردند. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
۱۴ آذر ۱۴۰۳
۱۵ آذر ۱۴۰۳
10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴از روضه سیر نشدم ▪️شبی در موسسه امام خمینی(قدس سره) مراسم روضه بود. روضه حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) را مفصل خواندم، بعد از مراسم حاج آقای مصباح [تشریف بردند دفترشان]، رفتم خدمت ایشان برای دست‌بوسی، این مرد بزرگ نگاهی به من کردند و فرمودند: در مراسم پایین دلم از روضه سیر نشد، می‌شود دوباره برای من روضه بخوانی؟ گفتم: چشم و برای مراعات حال ایشان یک ربع بیشتر روضه نخواندم. ▪️آمدم روضه را به پایان برسانم، دیدم حاج آقا نگاه معنا‌داری می‌کنند، گفتم: حاج‌آقا فرمایشی دارید؟ فرمودند: اگر بگویم از روضه سیر نشدم و باز هم بخوان...، گفتم: چشم حاج‌آقا ادامه می‌دهم... 🔺خاطره شنیدنی حاج مهدی رسولی، در سومین بزرگداشت علامه مصباح یزدی(قدس سره)، ۹ دی ماه ۱۴۰۲ 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
۱۵ آذر ۱۴۰۳
10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴از روضه سیر نشدم ▪️شبی در موسسه امام خمینی(قدس سره) مراسم روضه بود. روضه حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) را مفصل خواندم، بعد از مراسم حاج آقای مصباح [تشریف بردند دفترشان]، رفتم خدمت ایشان برای دست‌بوسی، این مرد بزرگ نگاهی به من کردند و فرمودند: در مراسم پایین دلم از روضه سیر نشد، می‌شود دوباره برای من روضه بخوانی؟ گفتم: چشم و برای مراعات حال ایشان یک ربع بیشتر روضه نخواندم. ▪️آمدم روضه را به پایان برسانم، دیدم حاج آقا نگاه معنا‌داری می‌کنند، گفتم: حاج‌آقا فرمایشی دارید؟ فرمودند: اگر بگویم از روضه سیر نشدم و باز هم بخوان...، گفتم: چشم حاج‌آقا ادامه می‌دهم... 🔺خاطره شنیدنی حاج مهدی رسولی، در سومین بزرگداشت علامه مصباح یزدی(قدس سره)، ۹ دی ماه ۱۴۰۲ 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
۱۵ آذر ۱۴۰۳
سلام‌الله‌علیها 🖤 از پرسیدن خجالت نکش ▫️سؤال‌هایش زیاد بود، اما استعداد‌ فراگیری‌اش اندک. هرچه بیش‌تر توضیح می‌شنید،‌ کمتر متوجه می‌شد. ده بار سؤال کرد و جواب شنید و هر بار مفصل‌تر از قبل. دیگر خجالت می‌کشید سؤالی بپرسد. سر به زیر افکند و اجازه مرخصی خواست. زهرای اطهر(سلام‌الله‌علیها) این شرم را در چشمانش خواند. می‌دانست هنوز توضیح بیش‌تری نیاز است تا او جوابش را بگیرد، فرمود «از پرسیدن خجالت‌زده مشو چراکه در برابر هر مسئله‌ای که به تو می‌آموزم پاداش می‌گیرم؛ پاداشی باارزش‌تر از فاصله زمین تا عرش خدا که از جواهرات پر باشد». 📗ر.ک: ذبیح‌الله محلاتی، ریاحین‌الشیعه، دار الکتب الاسلامیه، ج 2،‌ ص 131. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
۱۶ آذر ۱۴۰۳
🖤 أسماء ايستاده بود توي اتاق، پابه‌پا می‌کرد تا رسول خدا(ص) برود. پيامبر فرمود «به همه گفته‌ام بروند. كاري داري؟!» اسماء گفت «من به خديجه قول داده‌ام شب عروسي فاطمه كنارش باشم. خديجه در آخرين لحظات عمرش نگران فاطمه بود، می‌گفت شب عروسي، هر دختري با مادرش حرفي دارد ولی دختر من تنهاست». پيامبر اشك ريخت و براي اسماء دعا كرد. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
۲۱ اسفند