eitaa logo
شمیم آشنا
14.9هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
6.8هزار ویدیو
303 فایل
🗂 بزرگترین مرجع کلیپ های کوتاه مهارت های زندگی مشترک و تربیت فرزند و محتوای سبک زندگی در کشور 👤 @AshenaOnline ادمین 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 https://rubika.ir/shamimeashenarubika روبیکا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهيد عباس سلطاني ▪️بار آخري كه آمد مرخصي، حال و هوايش فرق كرده بود. انگار مي‌دانست آخرين ديدارمان است. اشك توي چشم‌هايش حلقه زد. گفت «دوست دارم گمنام باشم، دلم مي‌خواد قبرم مثل حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مخفي باشه.» همان شد كه مي‌خواست. هنوز هم جنازه‌اش پيدا نشده. گمنام ماند و بي‌نشان. •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
◼️حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: ◾️فرَضَ اللّهُ ... الصَّلاةَ تَنزیهاً عَنِ الکبرِ. ◾️ .خداوند نماز را برای دور کردن از کبر واجب کرده است 📚کتاب من لايحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ح ۴۹۴۰ 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن داغی که گیسوان حسن را سپید کرد🖤:( 🌑 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
✨ یک روز می افتد ؛ آن اتفاق خوب را می گویم … من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم ؛ هر لحظه ، هر روز.... 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🖤 بعد از رفتن پيامبر گريه می‌کرد؛ زياد. مردم مدينه گفتند «خسته شديم! به فاطمه بگو يا روز گريه كند يا شب» علي بيرون شهر، نزديك بقيع براي فاطمه سايبان زد؛ شده بود بيت‌الاحزان. بعد از رفتن دختر پيامبر برخي از مردم مدينه مي‌گفتند: پيامبرمان همين يك دختر را داشت. تشييع جنازه‌اش كه نبوديم،‌ لااقل بگوييد قبرش كجاست؟! 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🖤 علي به بچه‌ها گفت «مواظب باشيد صداي گریه‌تان بلند نشود». خودش اما بيشتر از همه بی‌تابی می‌کرد. اسماء آب ريخت، او فاطمه‌اش را غسل داد. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🖤 وضو گرفت و به اسماء گفت «عطر من را با چادر نمازم بياور» غسل كرد و خوابيد. گفت «موقع نماز بيدارم كن، اگر بيدار شدم كه هيچ وگرنه علي را خبر كن». نزديك اذان، اسماء فاطمه را صدا زد، ولی او بيدار نشد. علي توي مسجد بود كه به او گفتند. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🖤 فرستاد شوهرش را خبر كنند. علي كه آمد رو كرد به او. گفت «پسرعمو! اين چند سالي كه با هم زندگي كرديم، به تو دروغ نگفتم، با تو مخالفت هم نكردم...» علي گفت «پناه بر خدا! تو خداشناس‌تر از آن بودي كه من را ناراحت كني، به خدا قسم! جدايي از تو مصيبتي است كه تسليتي ندارد». سر فاطمه‌اش را چسباند به سينه. هر دويشان گريه كردند. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🕯~~🖤~~🕯~~🖤~~🕯 🕯ما گوشه نشینان غم 🖤فاطمه هستیم 🕯محتاج عطا و کرم 🖤فاطمه حسین 🕯یک عمر چو شمع 🖤گر بسوزیم کم است 🕯دل سوخته عمر کم 🖤فاطمه هستیم 🕯 ایام سوگواری 🖤حضرت فاطمه الزهرا ( س ) 🕯بر شما تسلیت باد 🖤 شبتـــون فــاطمـــی 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
سلام‌الله‌علیها 🖤 از پرسیدن خجالت نکش ▫️سؤال‌هایش زیاد بود، اما استعداد‌ فراگیری‌اش اندک. هرچه بیش‌تر توضیح می‌شنید،‌ کمتر متوجه می‌شد. ده بار سؤال کرد و جواب شنید و هر بار مفصل‌تر از قبل. دیگر خجالت می‌کشید سؤالی بپرسد. سر به زیر افکند و اجازه مرخصی خواست. زهرای اطهر(سلام‌الله‌علیها) این شرم را در چشمانش خواند. می‌دانست هنوز توضیح بیش‌تری نیاز است تا او جوابش را بگیرد، فرمود «از پرسیدن خجالت‌زده مشو چراکه در برابر هر مسئله‌ای که به تو می‌آموزم پاداش می‌گیرم؛ پاداشی باارزش‌تر از فاصله زمین تا عرش خدا که از جواهرات پر باشد». 📗ر.ک: ذبیح‌الله محلاتی، ریاحین‌الشیعه، دار الکتب الاسلامیه، ج 2،‌ ص 131. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
سلام‌الله‌علیها 🖤 راز شهرت و محبوبیت مفاتیح‌الجنان ▫️از آیت‌الله آخوند ملّا علی همدانی(ره) نقل شده است که وقتی مرحوم حاج شیخ عباس قمی کتاب «سفینه البحار» را نوشتند، در نظر خودشان کار مفید و خوبی بوده، اما وقتی قصد تألیف کتاب «مفاتیح‌الجنان» را داشته‌اند، ابتدا منصرف می‌شوند و با خود می‌گویند: با بودن این همه کتب ادعیه مثل «اقبال سیدبن طاووس» و «زادالمعاد علامه مجلسی» و... چه لزومی دارد من هم کتاب دعایی بنویسم! ولی بعد به واسطه ارادت و اخلاص زائدالوصفی که به حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) داشتند، به ذهنشان خطور می‌کند که عهد کنند کتاب دعایی تألیف کنند و ثوابش را به روح حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(ره) هدیه کنند. در اثر اخلاص و ارادت به حضرت فاطمه زهرا(س) این کتاب شهرت جهانی پیدا می‌کند و از نظر چاپ و نشر هیچ کتابی نیست که از آن سبقت گیرد مگر قرآن کریم. 📗 برگرفته از کتاب: سید جعفر رفیعی، ماه درخشان صاحب مفاتیح‌الجنان (شرح‌حال معنوی حاج شیخ عباس قمی) انتشارات عصر ظهور، 1401. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
سلام‌الله‌علیها 🖤 دل‌شکسته‌تر ▫️مرحوم علامه سید محمدحسن میرجهانی طباطبایی گفته بود: در خواب حضرت زهرا علیها‌السلام را دیدم. خدمت ایشان عرض کردم: احوال شما چطور است؟ بانوی دو جهان در جواب، شعری [در بیان حال خود و فرزندش امام زمان عجل‌الله‌تعالی فرجه‌الشریف] فرمودند: دلی شکسته‌تر از من در آن زمانه نبود در این زمان دل فرزند من شکسته‌تر است 📗احمد قاضی زاهدی، شیفتگان حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشربف ج ۱، ص ۱۶۰. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر روز 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
💎 دخترت به ديدارت آمده‌! 💠 امام علی علیه‌السلام: «درود بر تو اى پيامبر خدا! درود بر تو از جانب دخترت كه اينك به ديدار تو آمده و در بقعه تو در خاك آرميده است، و خدا خواست كه زودتر به تو بپيوندد!». «السَّلامُ عَلَيكَ يا رَسولَ اللّهِ عَنّي وَالسَّلامُ عَلَيكَ عَنِ ابنَتِكَ وزائِرَتِكَ وَالبائِتَةِ فِي الثَّرى بِبُقعَتِكَ وَالمُختارِ اللّهُ لَها سُرعَةَ اللِّحاقِ بِكَ». 📚 الكافی: ج١ ص٤٥٨ ح٣ 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
سلام‌الله‌علیها 🖤 تجدید داغ فراق ▫️یک روز حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به یاد دوران پدر و صدای ملکوتی اذان بلال، در آن زمان افتاد، برای آن‌که عصر درخشان پدر را در خاطرش تجدید کند، فرمود «بسیار مشتاقم صدای اذان مؤذن پدرم را بشنوم». این خبر به بلال رسید، تصمیم گرفت به خاطر اشتیاق حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) اذان بگوید. وقتی‌که گفت: الله‌اکبر! الله‌اکبر! فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به یاد پدر افتاد و به‌قدری دگرگون شد که نتوانست گریه خود را نگه دارد. وقتی‌که بلال به جمله: اشهد ان محمداً رسول‌الله رسید، فاطمه از شدت اندوه عمیق آن‌چنان صیحه و فریاد کشید که از جانب صورت به زمین افتاد و بی‌هوش شد، مردم به بلال گفتند «اذان را ادامه نده که فاطمه(سلام‌الله‌علیها) از دنیا رفت». (آن‌ها گمان کردند که حضرت جان داد) بلال اذان را قطع کرد. طولی نکشید که فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به هوش آمد و از بلال خواست تا اذان را تمام کند، بلال عرض کرد «من نگران آن هستم که به جان عزیز شما آسیب برسد، معذورم بدار». حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) عذر او را پذیرفت و او را بخشید. 📗 نگاهی بر زندگی حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها)/ محمد محمدی اشتهاردی/نشر مطهر/1373 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
آن شب که دفن کرد علی بی‌صدا تو را خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را... اثر: استاد رضا بدرالسماء 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🖤 انگار كه اتفاقي نيفتاده. آن دو نفر آمدند در خانه علي و گفتند «براي عيادت فاطمه آمده‌ایم». علي نگاهشان نكرد، گفت «بايد از او اجازه بگيرم». رفت كنار فاطمه «فاطمه جان! می‌خواهند بيايند داخل، اجازه می‌دهی؟» فاطمه با همه ناراحتی‌اش گفت «علی‌جان! خانه خانه توست و من همسر تو هستم. هرآنچه می‌خواهی انجام بده». آمدند تو، احوال پرسيدند، اما از دختر پيامبر جوابي نشنيدند. فاطمه گفت: - اگر حديثي از رسول خدا بگويم به آن اعتراف می‌کنید؟! - بله - نشنیده‌اید از رسول خدا كه خشنودي فاطمه، خشنودي من است و خشم فاطمه، خشم من؟ - شنیده‌ایم. فاطمه سرش را بلند كرد و گفت: پس من خدا و فرشتگانش را شاهد می‌گیرم كه شما به من ظلم كرديد و مرا به خشم آورديد. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🖤 فرستاد شوهرش را خبر كنند. علي كه آمد رو كرد به او. گفت «پسرعمو! اين چند سالي كه با هم زندگي كرديم، به تو دروغ نگفتم، با تو مخالفت هم نكردم...» علي گفت «پناه بر خدا! تو خداشناس‌تر از آن بودي كه من را ناراحت كني، به خدا قسم! جدايي از تو مصيبتي است كه تسليتي ندارد». سر فاطمه‌اش را چسباند به سينه. هر دويشان گريه كردند. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
࿐᪥•🖤﷽🖤•᪥࿐ ◾️شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الّله علیها تسلیت باد🖤 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴از روضه سیر نشدم ▪️شبی در موسسه امام خمینی(قدس سره) مراسم روضه بود. روضه حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) را مفصل خواندم، بعد از مراسم حاج آقای مصباح [تشریف بردند دفترشان]، رفتم خدمت ایشان برای دست‌بوسی، این مرد بزرگ نگاهی به من کردند و فرمودند: در مراسم پایین دلم از روضه سیر نشد، می‌شود دوباره برای من روضه بخوانی؟ گفتم: چشم و برای مراعات حال ایشان یک ربع بیشتر روضه نخواندم. ▪️آمدم روضه را به پایان برسانم، دیدم حاج آقا نگاه معنا‌داری می‌کنند، گفتم: حاج‌آقا فرمایشی دارید؟ فرمودند: اگر بگویم از روضه سیر نشدم و باز هم بخوان...، گفتم: چشم حاج‌آقا ادامه می‌دهم... 🔺خاطره شنیدنی حاج مهدی رسولی، در سومین بزرگداشت علامه مصباح یزدی(قدس سره)، ۹ دی ماه ۱۴۰۲ 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴از روضه سیر نشدم ▪️شبی در موسسه امام خمینی(قدس سره) مراسم روضه بود. روضه حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) را مفصل خواندم، بعد از مراسم حاج آقای مصباح [تشریف بردند دفترشان]، رفتم خدمت ایشان برای دست‌بوسی، این مرد بزرگ نگاهی به من کردند و فرمودند: در مراسم پایین دلم از روضه سیر نشد، می‌شود دوباره برای من روضه بخوانی؟ گفتم: چشم و برای مراعات حال ایشان یک ربع بیشتر روضه نخواندم. ▪️آمدم روضه را به پایان برسانم، دیدم حاج آقا نگاه معنا‌داری می‌کنند، گفتم: حاج‌آقا فرمایشی دارید؟ فرمودند: اگر بگویم از روضه سیر نشدم و باز هم بخوان...، گفتم: چشم حاج‌آقا ادامه می‌دهم... 🔺خاطره شنیدنی حاج مهدی رسولی، در سومین بزرگداشت علامه مصباح یزدی(قدس سره)، ۹ دی ماه ۱۴۰۲ 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
سلام‌الله‌علیها 🖤 از پرسیدن خجالت نکش ▫️سؤال‌هایش زیاد بود، اما استعداد‌ فراگیری‌اش اندک. هرچه بیش‌تر توضیح می‌شنید،‌ کمتر متوجه می‌شد. ده بار سؤال کرد و جواب شنید و هر بار مفصل‌تر از قبل. دیگر خجالت می‌کشید سؤالی بپرسد. سر به زیر افکند و اجازه مرخصی خواست. زهرای اطهر(سلام‌الله‌علیها) این شرم را در چشمانش خواند. می‌دانست هنوز توضیح بیش‌تری نیاز است تا او جوابش را بگیرد، فرمود «از پرسیدن خجالت‌زده مشو چراکه در برابر هر مسئله‌ای که به تو می‌آموزم پاداش می‌گیرم؛ پاداشی باارزش‌تر از فاصله زمین تا عرش خدا که از جواهرات پر باشد». 📗ر.ک: ذبیح‌الله محلاتی، ریاحین‌الشیعه، دار الکتب الاسلامیه، ج 2،‌ ص 131. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena