eitaa logo
شمیم ملکوت
373 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
268 ویدیو
125 فایل
ساده و صمیمی با ملکوتیان
مشاهده در ایتا
دانلود
در روایت عیون و امالی صدوق از ریان بن شبیب روایت شده که گوید در روز اول محرم به محضر امام رضا (ع) رفتم، و آن حضرت به من فرمود: «ای پسر شبیب روزه هستی؟» عرض کردم: «نه…» سپس آن حضرت درباره ی محرم و روز عاشورا و مصیبت جانگداز امام حسین (ع) سخنانی فرمود که از آن جمله بود: " ای پسر شبیب براستی که ماه محرم ماهی است که مردم زمان جاهلیت در گذشته به خاطر حرمت آن ماه، ستم و جنگ را در آن حرام می دانستند، ولی این امت نه حرمت ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیامبر را، که فرزندان او را کشته و زنانش را اسیر کرده و اموالش را به غارت بردند. خدایشان هیچ گاه نیامرزد. ای فرزند شبیب اگر خواستی بر چیزی گریه کنی، بر حسین بن علی بن ابیطالب گریه کن که براستی او را همانند گوسفند کشتند، و به همراهش هیجده مرد از خاندانش را نیز کشتند که در زمین همانندی نداشتند، و در شهادت آنها آسمانهای هفتگانه و زمینها گریستند، و چهار هزار فرشته برای یاری او بر زمین فرودآمدند ولی او را کشته دیدند، و از این رو در کنار قبر آن حضرت تا روز قیام حضرت قائم همچنان ژولیده مو و گردآلود می مانند و از یاران آن حضرت خواهند بود و شعارشان نیز «یا لثارات الحسین» می باشد. ای پسر شبیب براستی که پدرم روایت کرد از پدرش از جدش که چون جدم حسین (ع) کشته شد آسمان خون و خاک قرمز گریست، ای پسر شبیب اگر بر حسین گریه کنی تا اشگانت بر گونه ات بریزد خداوند هر گناهی که داشته باشی کوچک یا بزرگ کم یا زیاد همه را بیامرزد. ای پسر شبیب اگر خوش داری که خدای عزوجل را در حالی دیدار کنی که گناهی نداشته باشی حسین (ع) را زیارت کن، ای پسر شبیب اگر دوست داری در آن غرفه های ساخته در بهشت با پیامبر خدا (ص) سکونت گزینی پس لعنت فرست بر کشندگان حسین. ای پسر شبیب اگر خوش داری ثواب و پاداش کسانی را داشته باشی که با حسین (ع) به شهادت رسیدند، هر گاه به یاد آن حضرت افتادی بگو «یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما.» ای پسر شبیب اگر خوش داری که در درجات والای بهشت با ما باشی پس محزون و اندوهگین باش در حزن و اندوه ما، و خوشحال و فرحناک باش در فرح و خوشحالی ما، و ولایت (و دوستی) ما را از دست مده که براستی اگر مردی سنگی را دوست بدارد خداوند در روز قیامت او را با همان سنگ محشور فرماید!.
اگر منافقان زودتر شناخته می شدند، این همه پول بیت المال صرف آنها نمی شد !
سوره جمعه فراموش نشه❤️
براندازها بدونند آخرش ، همه چیز مال ماست ، زمین و مافیها ...! خدا وعده داده ، و وعده خدا راست است !
انبیا و اوصیا و اولیاء الهی هم در جواب تمسخر و استهزاء چیزی نمی گفتند! در مقابل حرف معاندان صبور و منطقی باشیم تا آتش فتنه فروکش کند !
دوست بد، آدم بدبخت و بیچاره می کنه!
مثلا، همه متدینین را زودتر به آرزوی شهادت رساندید ، با آسمان و زمین که تسبیح گوی حضرت حق و لشکر اویند چه خواهید کرد ؟! بخواهید و نخواهید ، آخرش همه به خدا میرسیم !
راههای زیادی برای عبادت خداوند است ، مانند نماز ، روزه ، حج ، اذکار ، ... که انسان را به قرب الهی می رسانند ، اما هیچ کدام از اینها راهها به اندازه ابتلا و سختی ها ، انسان را به خدا نزدیک نمی کند! چون ممکن است انسان مؤمن ، با عبادات دچار عجب و غرور شده و لذا عبادتش نتیجه برعکس داده و موجب سقوط وی شود، همان طور که ، ۶۰۰۰ سال عبادت شیطان نتیجه برعکس داد، اما ابتلا و سختی ، غرور انسان را می شکند و عجز و نقایص او را آشکار می کند و از فخرفروشی به دیگران هم در امان نگه می دارد. ابتلا ، انسان را به اوج بندگی می رساند، چون انسان در سختی ها متوجه می شود که : لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم ! البته بشرطی که در ابتلا ها ، ایمان خود را حفظ کنیم و دچار هذیان گویی نشویم !! پس از ابتلاها نترسیم که قاصد خداوند متعال هستند، برای متعالی کردن ما آمده اند و از عبادت های خود بترسیم که شاید ما را دچار غرور و تکبر کنند ! الآن هم که فصل ابتلا و امتحان است ! والعاقبة للمتقین
34.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید|| فیلم کامل مستند تروکاژ روایتی متفاوت از نحوه مدیریت سلبریتی‌ها در غرب در این مستند برای نخستین‌بار با انتشار تصاویر و اظهارات برخی سلبریتی‌های داخلی، نسبت به پروژه آمریکائی‌ها برای سربازگیری از سلبریتی‌ها از طریق به نحو تفصیلی افشاگری شد. این قبیل آثار شجاعانه و دقیق می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای رسیدن به یک نقشه جامع بومی برای مقابله با پدیده و پروژه پرمخاطره مدیریت سلبریتی‌های ایرانی. ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
آقا جان ، یا صاحب الزمان عج، تسلیت !
۱ یکی از مرقدهای مطهر در استان کرمانشاه، مرقد احمد بن اسحاق است که در شهرستان سرپل ذهاب قرار دارد. شخصیت مدفون در این بقعه «احمد بن اسحاق اشعری قمی » است که از رجال و شخصیتهای برجسته و مردان وارستۀ اهل قم بود. دوران حیات با سعادت او هم زمان با عصر امام جواد، امام هادى، امام حسن عسکرى و حضرت صاحب الامر علیهم السلام بوده است. وی دستیار برجستۀ عثمان بن سعید عمری (نخستین نایب) در دوران غیبت صغری در بغداد بود. نیز او را یکی از برجسته ترین محدّثان شیعه میدانند. امام حسن عسکری علیه السلام تولد «امام مهدی » را به بعضی یارانش از جمله به وکیل خود در قم بشارت داد. امام طی نامه ای به احمد بن اسحاق نوشتند: برای ما فرزندی متولد شده است. نزد تو مستور بماند و از همۀ مردم پنهان باشد، زیرا ما از آن خبردار نکنیم مگر خویشاوندان رازدار و دوستان صمیمی خود را. ما تو را از این موضوع مطلع کردیم تا خداوند، تو را بدان شاد کند، چنانکه ما را بدان شاد کرده است . @shamimemalakut
۲ سعد بن عبد اللّه اشعری، یکی از محدثین نامدار شیعه، می گوید: سؤالات زیادی را یادداشت کرده بودم تا از احمد بن اسحاق بپرسم؛ زیرا او بهترین همشهری من و نزدیک ترین دوست امام حسن عسکری علیه السلام بود. وقتی به دنبال او رفتم، معلوم شد به قصد سفر به سامرا از شهر خارج شده است. بی درنگ به راه افتادم، در بین راه او را ملاقات و علت دیدار را بیان کردم و گفتم طبق معمول پرسشهایی آورده ام که جواب بگیرم. وی در حالی که از این دیدار خوشحال بود، به من گفت: خوب شد آمدی، همراهم باش؛ زیرا من به شوق دیدار مولایمان حضرت عسکری علیه السلام به سامرا می روم و سؤالاتی در رابطه با تأویل و تنزیل قرآن دارم. با هم برویم و پاسخهایمان را از منبع وحی بگیریم؛ زیرا اگر به محضر آقا برسی، با دریایی از شگفتیهای تمام ناشدنی و غرائب بی پایان روبرو خواهی شد. وقتی وارد سامرا شدیم، مستقیما به منزل امام عسکری علیه السلام رفتیم و بعد از کسب اجازه، یکی از خدمتگزاران ما را به داخل منزل راهنمایی کرد. وقتی وارد شدیم، صحنه ای دیدم که زیبایی اش را نمی توانم مجسّم کنم. وقتی چشمم به جمال دل آرای حضرت عسکری علیه السلام افتاد، مشاهده کردم که رخسارش مانند ماه شب چهارده می درخشید و کودکی روی زانویش نشسته بود که در شکل و زیبایی به سیاره مشتری شباهت داشت. موی سرش از دو سو تا بناگوش می رسید و میان آن باز بود، مانند الفی که در بین دو واو قرار گیرد. به حضرت سلام کردیم. آقا که مشغول نوشتن نامه بود، با مهربانی جواب فرمود و ما را به حضور پذیرفت. @shamimemalakut
۳ در ادامه این دیدار، احمد بن اسحاق امانتهای ارسالی را که شامل ۱۶۰ کیسه درهم و دینار ممهور به نام صاحبانشان بود و در داخل یک کیسه بزرگ قرار داشت، به محضر حضرت تقدیم کرد. امام عسکری علیه السلام رو به کودک کرد و فرمود: فرزندم! هدایای دوستان و شیعیانت را تحویل بگیر! کودک لب به سخن گشود، عرضه داشت: آقای من! آیا سزاوار است دستهای پاکم را به این هدایای آلوده که حلال آن به حرامش مخلوط شده است، دراز کنم؟ امام علیه السلام به احمد فرمود: ای فرزند اسحاق! محتویات کیسه را خالی کن تا فرزندم (مهدی علیه السلام ) حلال را از حرام جدا کند. احمد کیسه ها را یکی پس از دیگری بیرون آورد و آن کودک آنها را با نام صاحب سکه، محل سکونت صاحب آن، مقدار سکه ها، چگونگی به دست آوردن آن مال وعلت حلال و حرام بودنش را مشخص فرمود. احمد که آنها را باز می کرد، همان طور می یافت که آن کودک فرموده بود، تا اینکه کیسه ها تمام شد...   امام عسکری علیه السلام فرمود: راست گفتی فرزندم! آن گاه حضرت خطاب به احمد گفت: ای پسر اسحاق! تمام این پولها را جمع کن و به صاحبانشان برگردان و یا سفارش کن به آنها برسانند. ما نیازی به آنها نداریم. فقط پارچه آن پیرزن را بیاور! احمد که آن پارچه را در خورجین جا گذاشته بود، خواست به بیرون از خانه برود و آن را بیاورد. @shamimemalakut
۴ امام عسکری علیه السلام رو به من کرد و فرمود: ای سعد! تو برای چه آمده ای؟ عرض کردم: احمد مرا به زیارت شما تشویق کرد. حضرت فرمود: مسائلی را که می خواستی بپرسی، چه شد؟ گفتم: آقا! همچنان بدون جواب مانده اند. فرمود: از نور چشم من سؤال کن و به کودک خردسال اشاره نمود. من سؤالهایم را مطرح کردم و جوابهای کافی را از او گرفتم، تا اینکه وقت نماز رسید. در این موقع، امام عسکری علیه السلام با فرزند گرامی اش برخاسته، آماده نماز شدند. من نیز از خدمت آنها اجازه گرفته، به دنبال احمد بن اسحاق رفتم. وقتی او را پیدا کردم، دیدم که گریه می کند. پرسیدم: چرا گریه می کنی؟ گفت: پارچه امانتی را که امام علیه السلام از من خواست، گم کرده ام. گفتم: ناراحت نشو، برو واقعیت را به حضرت بگو! او رفت و لحظه ای بعد در حالی که صلوات می فرستاد و شادی در صورتش موج می زد، برگشت. پرسیدم: چه شد؟ گفت: پارچه امانتی زیر پای امام پهن بود و حضرت روی آن نماز می خواند. @shamimemalakut
امام حسن عسکری ع در ۲۸ سال عمر شریف خود موفق به انجام حج نگردیدند . بسیاری از شیعیان به نیابت از امام حسن عسکری ع حج بجا آورده اند! نذر کنیم اگر زنده ماندیم و به حج مشرف شدیم ، همگی به نیابت از حضرت حج عمره بجا آوریم ! @shamimemalakut
« از خادم امام عسکری ع نقل شده که گفت: يونس نقاش، همواره حضور سرورمان امام عسکری ع می رسيد و به خدمت‏گزاری وی مي‏ پرداخت. روزی وحشت زده بر آن حضرت وارد شد و عرض کرد: مولای من، خانواده‏ ام را به شما می سپارم.   حضرت فرمود: چه شده است؟   عرض کرد: تصميم گرفته‏ ام از اين شهر کوچ کنم.   حضرت در حالی که تبسم بر لبانش بود فرمود: برای چه، يونس؟   عرض کرد: وزیر خلیفه ، ابن بغا، نگين انگشتر گران‏بهايی برايم فرستاده تا آن را حکاکی کنم و چون به اين کار پرداختم، نگين شکست و دو نيم شد. وعده‏ ی او هم فردا است . کيفر اين کار يا خوردن هزار تازيانه است يا کشته شدن!   حضرت فرمود: به خانه ‏ات برو و تا صبح آسوده خاطر باش که جز خير و خوبی چيزی پيش نخواهد آمد... فردا صبح یونس ترسان و لرزان نزد وزیر خلیفه رفت وقتی نزد حضرت برگشت، گفت: سرورم، ابن بغا به من گفت: همسرانم بر سر اين نگين به نزاع پرداخته ‏اند. اگر ممکن است آن را دو نیم نما، ما تو را راضی خواهيم کرد.»   یا امام حسن عسکری ع ، ما هم مضطر شده ایم ! عنایتی مولا جان! @shamimemalakut
آقا جان ! اسم شهر شما اولش « سُرّ مَن رَأیٰ» بود از بس زیبا و دیدنی بود که هر کس آن را می دید مسرور می شد! اما الآن سامرا، غربت است و تنهایی و بیکسی، با انبوه ترس از داعشی ها! این بارِ سنگین لقب « عسکری» هنوز بر قلب شما و ما سنگینی می کند ! باشد عمر ما هم با غربت شما گذشت، شاید این بچه ها دوباره سامرای آباد را دیدند مثل مشهد امام رضا ع!! @shamimemalakut
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَال‏: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى وَ لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ قُلْتُ كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ قَالَ يَقُولُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك‏. عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) روایت کرد که فرمود: به زودی گرفتار شبهه شده و بدون امام(حاضر) می مانید و در آن زمان نجات نمی یابد مگر کسی که دعای غریق را بخواند. گفتم دعای غریق چگونه است؟ فرمود بگوید: يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك‏. كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص352
هر آغازی پایانی دارد، آغاز امامتتان کاش، پایان غیبت شما که نه پایان غیبت من باشد! 🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸