eitaa logo
✾•❲ شَمیـٖم‌یــٰاس¹⁸❳•✾
89 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
18 فایل
خدا چقدر قشنگ میگه: اَعْطَيْتُكَ ما تُريدُ بهتر از اونی که میخوای بهت میدم...🤍 🌱️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، 🌱اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ⚜وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ♡وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌༺‌‌‌ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @shamimeyas18
❤️♥️❤️ تلنگر!' رفیق‌به‌هیشکےتکیہ‌نکن! همہ‌چےفانیہ‌، تموم‌شدنیہ..🚶‍♂ بہ‌کسےیاچیزےتکیہ‌کن‌کہ‌ خودش‌بی‌نیاز‌باشہ! آرھ‌رفیق‌..... 🌸 🌸 *فقط‌خداس‌‌کہ‌میشه‌راحت‌بهش‌تکیہ‌کرد🙃* فقط‌بہ‌خدا‌تکیہ‌کن‌(: *الیس‌الله‌بکاف‌عبدھ؟!♥ @shamimeyas18
بی نیاز است... هر آن کس که علی را دارد. | . | ... •• ✨ @shamimeyas18
🔰ارزش قلبِ حافظ قرآن 🔹️مرحوم آخوند رضوان الله علیه، می‌گفتند در همدان، فردی به نام آقا سید یوسف، حافظ قرآن بود، به او گفتم آقا سیدیوسف! اگر كسی قرآن را آتش بزند، چطور می‌شود؟ آقا سیدیوسف گفت: خدا نكند! مگر كسی می‌تواند جرأت و جسارت ‏كند تا قرآن را آتش بزند؟ گفتم قرآن مگر غیر از این است كه خطی روی كاغذ نوشته شده؟ بعد ادامه دادم و گفتم:‌ درست است. كسی نباید را آتش بزند، این كاغذ به واسطه این كه خطی به قصد قرآن روی آن نوشته شده، احترام و نورانیت پیدا می‌كند. اما آیا تو فكر می‏كنی خدا قلبی را كه قرآن بر آن نوشته شده، آتش بزند؟ اگر قلبی حافظ قرآن شد آیا ارزش آن از كاغذ كمتر است؟ به ویژه آن‌كه علاوه بر حفظ قرآن، آثار آن نیز بر روی قلب حك شده و معنا و حقیقت آن نیز در دل ظهور پیدا ‏كند.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 💫🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟💫 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 تاجری در روستایی، مقدار زیادی محصول کشاورزی خرید و می‌خواست آنها را با ماشین به انبار منتقل کند. در راه از پسری پرسید: «تا جاده چقدر راه است؟» پسر جواب داد: «اگر آرام بروید حدود ده دقیقه کافی است. اما اگر با سرعت بروید نیم ساعت و یا شاید بیشتر.» تاجر از این تضاد در جواب پسر ناراحت شد و به او بد و بیراه گفت و به سرعت خودرو را به جلو راند. اما پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگی برخورد کرد و با تکان خوردن ماشین، همه محصول‌ها به زمین ریخت. تاجر وقت زیادی برای جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و هنگامی که خسته و کوفته به سمت خودرواش بر می‌گشت یاد حرف‌های پسر افتاد و وقتی منظور او را فهمید بقیه راه را آرام و بااحتیاط طی کرد. شاید گاهی باید آرام تر قدم برداریم تا به مقصد برسیم. «برای كسی كه آهسته و پيوسته راه می‌رود، هيچ راهی دور نیست.» 🍃 🌺🍃 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱