#خورش_خلال
برای تهیه خورش خلال که متعلق به استان کرمانشاه هست،پیاز رو خرد کرده همراه زردچوبه و ادویه تفت دادم گوشت رو اضافه کردم وقتی تغییر رنگ داد رب گوجه زدم و بعد خلال و زعفران و آب اضافه کرده و با حرارت کم گذاشتم خورشت جا بیفته در صورت تمایل یک ربع آخر لیمو عمانی اضافه کنین و زرشک سیاه رو سرخ کرده در آخر داخل غذامون میریزیم.
👈از گوشت گوسفندی اسفاده کنین خورشت خیلی خوشمزه تر میشه خلال بادام رو قبل از پخت با یکی دو قاشق گلاب در آب خیس میکنیم.
@shamimmarefat5
#شیرینی_آدم_برفی
#بدون_فر
یک پیمانه پودر نارگیل رو با ۵ قاشق غذا خوری شیر عسلی خوب مخلوط میکنیم تا به شکل خمیردر بیاد و وسط ظرف جمع بشه ممکن شیر عسلی کمتر یا بیشتر مصرف بشه بعد دستمون رو با روغن مایع چرب میکنیم و از مواد برداشته و دو توپک در دو سایز درست میکنیم توپک بزرگبرای بدن آدم برفی توپ کوچیک برای سرش خوب گردش میکنیم و بعد در پودر نارگیل می غلتونیم برای چشم ها و دهان و دکمه هاش از شکلات بنماری شده استفاده کردم ، شال و کلاه و دونه های برف رو هم با فوندانت
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی گوسفندی ذبح کرده و آن را کباب نمود. به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم.
برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است.
تعدادی اندکی برای نجات دادن آنها آمدند. وقتی به خانه رسیدند، با کباب گوسفند و نوشیدنیهای رنگارنگ پذیرایی شدند. برادرش آمد و دید که کسان دیگری آمده و گوسفند کباب شده را خوردهاند.
از برادرش پرسید: چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست وخویشاوند
میپنداشتید،حتی حاضر نشدند تایک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود، بریزند.
خیلیها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند. وقتی خانه آتش گرفت، یک سطل آب حتی روی خاکسترتان هم نخواهند ریخت.
الهی در این روز زیبا هیچ دلی تنگ نباشه
الهی هیچ کسی مریض یا مریضدار نباشه
الهی هیچ کسی محتاج نباشه
الهی شفای جسم و روح و فکر، عطا کن
الهی کسی شرمنده نباشه
الهی شرف و انسانیت را
مبدأ تمام خواسته هایمان قرار ده
الهی از تکبر و غرور و سوء ظن و نفرت و کینه دورمان کن
الهی کلاممان به دروغ، آلوده نباشد
و الهی دوستان خوبم همیشه شاد و خوشبخت باشند
امضای خدا، پای همه آرزوهاتون🌸
@shamimmarefat5
بزرگی گفت : وابسته به خدا شوید .
پرسیدم : چه جوری ؟
گفت : چه جوری وابسته به یه نفر میشی ؟
گفتم : وقتی زیاد باهاش حرف می زنم
زیاد میرم و میام .
گفت : آفرین .
زیاد با خدا حرف بزن
زیاد با خدا رفت و آمد كن ...!
بزرگی میگفت:
وقتی دلت با خداست،
بگذار هر كس میخواهد دلت را بشكند...
وقتی توكلت با خداست،
بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی كنند...
وقتی امیدت با خداست،
بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت كنند...
وقتی یارت خداست،
بگذار هر چقدر میخواهند نارفیق شوند...
همیشه با خدا بمان.
👈👈 چترِ پروردگار، بزرگترین چترِ دنیاست
❄️🌨☃🌨❄️
ننه علی لقب معروف و مشهور مادری است که مدت 20سال بصورت شبانه روز در این خانه و در کنار مزار فرزند شهیدش زندگی کرد .
او که فرزندش به دست نوکران حلقه بگوش خاندان منحوس پهلوی (ساواک ) به شهادت رسیده است ، بعد از اینکه با خبر می شود فرزندش به شهادت رسیده و در شهر اهواز دفن گردیده است . راهی شهر اهواز می شود و در کنار مزار فرزندش بیتوته می کند .
بعد از پیروزی انقلاب به حضرت امام اطلاع می دهند که مادری از تهران به اهواز آمده و در کنار مزار فرزند شهیدش زندگی می کند البته بدون هیچ سرپناهی که او را در مقابل گرمای طاقت فرسای جنوب محافظت نماید ، به دستور امام (ره) پیکر این شهید از اهواز به بهشت زهرا (س) در تهران منتقل می شود . از سال 1358 تا 1378ننه علی تک و تنها در این اتاقک فلزی زندگی کرد ، به گفته دوستان خانه شهید بهشت زهرا (س) تا مدتها این اتاقک ، برق نداشت وسیله گرمایشی و سرمایشی نداشت . بعد از سال 78 به دلیل کهولت سن و بیماری جسمی ، حدود ۳ سال پیش در پی نامه مقام معظم رهبری به خانه دخترش رفت و در آنجا ساکن شد تنها دخترش او را به خانه خود می برد و از آن به بعد هرچند ماه یک بار به زیارت مزار فرزندش می آید
🔰 کلام شهید؛
خدایا!
اینک قطرهای از آن دریای خروشان، بنده عاصی گنهکاری پای در راه جهاد در راه اسلام نهاده است.
بار الها!
کوله بار گناهم سنگین و توشه راهم اندک..
خدایا!
این تن خاکی را طاقت تحمل لهیب سوزان جهنم نیست به فریادم برس که تو تنها فریادرسی..
خدایا!
عاشقم، عاشق دیدار جمالت، اما روسیاه که گنهکارم و عاصی.
شهید حسین شادکام، یازدهم مرداد ۱۳۴۲، در روستای کره از توابع شهرستان شهرضا چشم به جهان گشود.
وی که دانشجوی کارشناسی رشته دبیری الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران بود، بهعنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و پنجم مرداد ۱۳۶۷، در عملیات مرصاد، در اسلامآباد غرب بر اثر اصابت ترکش شهید شد.
مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای زادگاهش واقع شده است. برادر وی حسن شادکام نیز به شهادت رسیده است...