زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند. روز بعد هنگام صرف صبحانه زن متوجه شد که همسایه اش در حال آویزان کردن رخت های شسته است.
رو به همسرش کرد و گفت: لباس ها را چندان تمیز نشسته است. احتمالا بلد نیست لباس بشوید شاید هم باید پودرش را عوض کند.
مرد هیچ نگفت.مدتی به همین منوال گذشت و هر بار که زن همسایه لباس های شسته را آویزان می کرد، او همان حرف ها را تکرار می کرد.
یک روز با تعجب متوجه شد همسایه لباس های تمیز را روی طناب پهن کرده است به همسرش گفت: یاد گرفته چه طور لباس بشوید.
مرد پاسخ داد: من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره هایمان را تمیز کردم!
https://eitaa.com/shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔 بخاطر نشان دادن این کلیپ از عزیزان پوزش میطلبم.... 👈 ولی چاره ای جز روشنگری نمیبینم 😭
☝️😱 ممکنه اطرافیان نزدیک شما هم جزء این قاتلین بوده باشند
🚨📽 انتشار حداکثری ☝️🚨☝️
#قتل_خاموش
#تلنگر_طلایی
https://eitaa.com/shamimmarefat5
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 لحظۀ وداع خانوادههای شهدای مرزبانی
#شهید_امنیت
https://eitaa.com/shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحی گره از زلف تو وا خواهد شد
راز شب تار برملا خواهد شد
تو آیه وحدتی که با آمدنت
هر قطب نما قبله نما خواهد شد
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُکَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِه فی هذِهِ سَّاعَةِ
وَ فی كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً
وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ
اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طویلا
🍃اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ🍃
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُـمْ
🌷اَللَّھُمَّ عـجِّلْ لِوَلیِکَ الْفَرَج🌷
https://eitaa.com/shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ظرف میشوری....
چقدر زیبا استدلال میکنه این کوچولوی نازنین 🌹
#بسیارعالی
#حتماببینید
https://eitaa.com/shamimmarefat5
📚حکایتیپندآموز
استاد برجسته اخلاق آیت الله فاطمی نیا میفرمودند:
شخصی گرفتاري و مشکل مهمی برایش پیداشده بود.
کسی به او عملی یاد داده بود که چهل روزانجام دهد تا مشکلش حل شود. عمل را انجام میدهد و چهل روز تمام میشود اما مشكل برطرف نميشود.
میگوید : روزی اضطرابی دردلم افتاد و از منزل خارج شدم، پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت و عرقچین سفیدی بر سر) ؛ گفت : مشکلت به دست او حل ميشود!
(بعدا معلوم شد که آن شخص آقاشیخ رجبعلی خیاط است)
.
آقاشیخ رجبعلی آدم خاصی بود، خدا به او عنایت کرده بود.
مجتهدین خدمت او زانو میزدند و التماس میکردند نظری به آنها بکند!
میگوید: خودم را باسرعت به شیخ رساندم و مشکلم را گفتم!
تا سخنم تمام شد گفت :
چهار سال است که شوهر خواهرت مرده و تو یک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟
میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم ، بچه هایش گریه کردند و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند و رفتم.
فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد.
https://eitaa.com/shamimmarefat5